- شروع کننده موضوع
- #1
سیزیف
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 757
- امتیاز
- 1,749
- نام مرکز سمپاد
- فـرزانگان
- شهر
- مشهد
تابستان سال پیش،
وقتی میخواستیم باقطار به شهری دراطراف برویم،
درکنارریل قطار دخترک کوچکی رادیدم.
دخترک عمیقاً چشم به نقطه ای در ریل مقابل دوخته بود.
ریلی که روی آن قطاری قدیمی با واگن هایی متروک،
به چشم میخورد
سو سو زدن تعجب را در سرم حس کردم.
پس برای دومین بار
باتعجب نگاهش کردم.
اخر مگر یک قطارمتروک از کار افتاده هم نگاه کردن دارد؟!
باتردید به سمت قطار رفتم
وداخل قطارشدم. سرم آکنده از بوی اصالت شد.
قطار قدیمی متروک
همان قطاری که نوجوان ها اغلب باخنده فسیل می نامیدندش !
از آن روز به بعد من هم هر وقت به آن جامی آمدم،
غرق تماشای قطارقدیمی میشدم وقطار، نمادی از اصالت و ارزشمندی را در یادم زنده میکرد .
چندوقت پیش مادربزرگم را در خانه ی سالمندان دیدم
ناخودآگاه یاد قطار قدیمی افتادم !
وقتی میخواستیم باقطار به شهری دراطراف برویم،
درکنارریل قطار دخترک کوچکی رادیدم.
دخترک عمیقاً چشم به نقطه ای در ریل مقابل دوخته بود.
ریلی که روی آن قطاری قدیمی با واگن هایی متروک،
به چشم میخورد
سو سو زدن تعجب را در سرم حس کردم.
پس برای دومین بار
باتعجب نگاهش کردم.
اخر مگر یک قطارمتروک از کار افتاده هم نگاه کردن دارد؟!
باتردید به سمت قطار رفتم
وداخل قطارشدم. سرم آکنده از بوی اصالت شد.
قطار قدیمی متروک
همان قطاری که نوجوان ها اغلب باخنده فسیل می نامیدندش !
از آن روز به بعد من هم هر وقت به آن جامی آمدم،
غرق تماشای قطارقدیمی میشدم وقطار، نمادی از اصالت و ارزشمندی را در یادم زنده میکرد .
چندوقت پیش مادربزرگم را در خانه ی سالمندان دیدم
ناخودآگاه یاد قطار قدیمی افتادم !