جنایات ارامنه در آذربایجان ایران

  • شروع کننده موضوع
  • #1

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,972
امتیاز
8,926
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
جنایات ارامنه در آذربایجان ایران

قسمت اول

سندی که در زیر آورده شده است، بخشی از دست نوشته های مرحوم میرزا ابوالقاسم امین الشرع خوئی درباره جنایت، خیانت ارامنه، در استان آذربایجان به رهبری مارشیمون، سیمیتقو و اقبال السلطنه علیه اهالی تورک و ترقی خواه منطقه است. با توجه به اینکه کتاب حاضر در اواخر عهد امپراطوری قاجار به نگارش درآمده است.




مقدمه:

نوشته حاضر بخش از یاداشتهای امین ‌الشرع خویی است. این بخش اختصاص دارد به گزارشها و وقایع جنایات وحشیانه ارامنه و اسماعیل سیمیتقو و سردار ماکو درآذربایجان غربی روی داده است. این وقایع یکی از حوادث مهم تاریخی خون بار آذربایجان بعد از انقلاب مشروطیت می‌باشد که در اثنای جنگ جهانی اول درسال 1296 شمسی اتفاق افتاده است. وقایع شامل چند فصل است.

1ـ تهاجم ارامنه: شرح این واقعه چنین است که ارامنه مقیم ترکیه که در اصلاح محلی«جلو» خوانده می ‌شوند در جنگ جهانی اول که قصد ضربه زدن به سپاه عثمانی در داخل خاک کشور عثمانی را در سر داشتند .

حکومت عثمانی به محض دریافت اطلاع از این برنامه گوشمالی سختی به آنها داده و مهمانان مزدوران به انگلستان را سر جایشان می نشاند. باقی این نژاد مزدور فرار را بر قرار ترجیح داده و به کشور ایران، آنهم در نواحی آذربایجان وارد گردیده و از سوی اهالی خون گرم و مهمان نواز مورد استقبال قرار می گیرند و با کمک بشر دوستانه این افراد در این منطقه ساکن می‌گردند.

نژاد ارمنی که هوای خود مختاری واستقلال و تجزیه و زیر دست قرار دادن ایرانیان در سر داشتند به محض استقرار در این مناطق دست به تشکیل واحد های نظامی می زنند و با کمک تسلیحاتی انگلیس و روسیه سپاهی حدود ده هزار نفر تشکیل می دهند. با توجه به ناتوانی و عدم امنیت از طرف حکومت مرکزی در دوران قاجاریه، ارامنه هیچ مانعی در اجرای نقشه‌های شوم خود نمی‌دیدند.

به همین جهت در اسفند سال 1296 شمسی، ارومیه را اشغال کردند. کسروی در تاریخ هیجده ساله آذربایجان درباره قتل عام شهروندان ارومیه در زمان اشغال بدست ارامنه می‌نویسد:

درست 33 روز از اول دعوا گذشته بود،‌ اهالی شهر توی خانه‌ها با هزاران مصائب از بی‌آذوقگی و نا امنی و فقدان خویشان و نزدیکان خزیده و از هیچ جا خبر نداشتند. یک دفعه صبح روز چهارشنبه آخر سال که در همه ولایات ایران جشن و سرور است، لجام گسیختگان [جلو] به محلات رو آورده و مسیحی یان دیگر نیز که پی بهانه می‌گشتند،‌ با جلوها داخل خانه‌ها شده و درها را شکسته و پشت بامها را گرفته و بی آنکه از کسی مقاومت ببینند دختران خردسال و بچه‌ها و مردان و زنان را در اطاقها و دهلیزها و پشت بامها هدف گلوله نمودند.

واقعاً امروز مصیبت عظیمی بوده، نه پناهگاهی نه مفری، همین که اهالی این دربند از کوچه یا از پشت بامها به آن دربند فرار می‌کردند پس از ده دقیقه مسیحیان همان دربند را نیز می‌گرفتند و اینها را با آنها در یک جا می‌کشتند.

در این قتل عام قریب ده هزار نفر از مسلمانان کشته شدند.

هجوم ارامنه به آذربایجان غربی با کمک نیروهای عثمانی دفع گردید. بعد از آن نیروهای عثمانی چند ماه این منطقه را در تصرف خود داشتند وسازمانی به نام «اتحاد اسلام» برای وحدت میان مسلمانان این منطقه و سرزمین عثمانی ایجاد کردند. با آغاز جنگهای میان عثمانی و دول اروپایی نیروی عثمانی این منطقه را تخلیه کردند.

فصل اول: تجاوزات ارامنه:

1ـ در بدو شروع توطئه ارامنه علیه مسلمانان در ارومیه، و عواقب کارهای آن سامان نخست باید دانست که مارشمون نام، رئیس روحانی نژاد ارمنی، و به زعم خود ایشان از نسل حضرت شمعون ابن‌الصفا بوده که از حواریین « حواریون» حضرت مسیح است.

این جماعت چندان به این شخص معتقد بودند که وی را از همه چیز آگاه و بر همة سرائر« رازها» و واقعیات پنهانی و غیر پنهانی عالم خبردار می‌دانستند و گمان داشتند که ایشان در هر حال و کاری بوده باشند و هر کجا هستند بر مارشمون جزئی و کلی پوشیده نبوده و وی بر حال و ضمیر هر احدی از آنها دانا و بینا است.

حقیر وی را در خوی بدیدم و به دیدنش برفتم. شخصی بود خوش سیما و سفید چهره و آثار ریاضت کثیر از بشره‌اش هویدا بود. مانند درویش‌ها بر سرش چهل تاری بر روی تاج پیچیده داشت. می‌گفتند که اغلب اوقات خود را به ریاضت و ترک حیوانات و اربعین یات می‌گذرانید و خود مدعی بود که در زمان خلافت امیرالمؤمنین علی- علیه‌السلام- آن حضرت با نصاری عهد و پیمانی بسته و جزیه‌ای بر ایشان نهاده و همان عهدنامه در جلد اَهو با خط کوفی مخصوص، که کاتب علی امیر‌المؤمنین(ع) نوشته هم در دست و مخزن در کلیسان بزرگ ایشان موجود است.

و از قدیم ‌الایام جمع کثیری از ارامنه در بخشهای ارومیه سکونت داشته و در ظاهر تابع دولت ایران بودند و هکذا در خسرو آباد سلماس که قصبه‌ای بود همة اهلش ارمنی بودند و در آنجا امریکایی‌ها کلیسای بزرگی بنا نهاده و در آن کلیسا ناقوس آویخته و پیانو که به اصطلاح ما ارغنون گویند هم درآن کلیسا آورده و مکتب خانة بسیار ممتازی به راه انداخته بودند و همیشه جمعی از خوانین فرنگ در خدمت انگلیسیها و تعلیم اطفال ارامنه، مراقبت تمام را داشتند و حضرات مسیحی‌ها اعنی پور و توستانی های ایشان ذکر و عبادت را با ارغنون می‌نمایند،‌ همچنانچه صوفیه و عامه نیز در حین ذکر و عبادت را با ارغنون می‌نمایند،‌ همچنانکه صوفیه و عامه نیز در حین ذکر جلی دف و دایه و صورنا می‌نوازند.

بعد از آمدن روس‌ها به ایران، حقیقتاً ارامنه جان تازه‌ای پیدا کرده و جسارتی خارج از اندازه یافته بودند. چه در عالم خیال دیگر مملکت را مخصوص خودشان می‌پنداشتند و از آنجایی که بالخصوص این جماعت بیگانه پرست عموماً مردمان عاقل و در امور دنیا بصیرت و جدیت و فعالیتی را دارا هستند.

لهذا جماعت ارمنی با وجود اختلافات مذهب و مخالف شدید با ملیت ایران که دارند اظهار اتحاد کرده و دست به دست هم داده و هر دو گروه به منزله یک گروه شده بودند. با وجودی که اختلاف فرقه ای مذهبی در میان این دو گروه بسیار است و هر یک دیگری را بر باطل می‌دانند.

بر خلاف مسلمانان که از برای خودشان چندین مذاهب و مسالک مختلفه درست کرده و ابداً با همدیگر ملاحظه جنبش و اتحاد اسلامی [138 الف] نکرده و از منافع اتفاق و اتحاد پیوسته بی‌نصیب و بی بهره مانده‌اند.

از این جهت ذلیل و زبون‌ ترین اهل عالم واقع شده و هیچ وقت نمی‌توانند که کاری از پیش ببردند. کانه این فقره در حقیقت سوء القضائی است که در حق اسلامیان از اول به قلم قضا رفته است.

چه حسا منافع اتفاق و دست به دست دادن را در خارجه‌ها در این جزء زمان می‌بینیم. با همه اینها باز در مواقع این صفت نفاق همچون سرافعی از سینه اسلامیان نمودار می‌شود و کارها به فوت می‌رود و شعر را:

دولت همه ز اتفاق خیزد بی دولتی از نفاق خیزد

همه در سینه حفظ کرده لیکن در موقع عمل کردن دست قضا چشمها را بر بسته و به مضمون آن عمل نمی‌نماییم و این نیست مگر به مخالفت قلم تقدیر با تدبیر.
 

dr.eniac

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,641
امتیاز
7,852
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
دانشگاه
علوم‌پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
دندان‌پزشکی
پاسخ : جنایات ارامنه در آذربایجان ایران

متن ِ جالبی بود ، درباره درست یا غلط بودنش چیزی نمیتونم بگم اما جا داره از خدمات ارمنی ها به ایران و در مقابل کاری که ایرانیها باهاشون کردن هم بگیم ،

ارمنی هایی که شاه عباس صفوی اورد ایران بخاطر هوش تجاری فوق العادشون بود و اورد که ازشون استفاده کنه ،
به همین خاطر توی مرکز حکومتش (اصفهان) بهشون اسکان داد ، اما بعد از شاه عباس ورق برگشت ،
ارمنی ها به یک قشر ِ ترد شده تبدیل شدن ، دیگه درینحد که روزای بارونی حق ِ بیرون اومدن نداشتن چون ممکن بود مسلمونا نجس شن !!!
فک میکنم یه خیانت ِ بزرگ به این ارامنه بود ...

نمونه دیگش هم یپرم خان ِ ارمنی بود که مشروطه ی ایران بهش مدیونه !!!
به هر نحو که بود شعبه حزب ِ داشناک رو توی گیلان تاسیس کرد و این حزب که هدفش استقلال ِ ارمنستان بود تبدیل شده بود به یه حامی مشروطه ی ایران ،
موقع استبداد ِ صغیر یپرم خان و نیروهاش پا به پای نیروهای ستارخان و باقرخان جنگیدن و توی فتح ِ تهران واقعن موثر بودن (رفتن حاکم ِ رشتو کشتن و کل ِ گیلانو آزاد کردن )
بعد از اون قضیه هم که شد رئیس ِ شهربانی و در نهایت توی یک جنگ برای آزادی ِ جماعت ِ ایرانی شهید شد !!!


درکل منظورم اینه نمیشه به خاطر یه اتفاق درباره کل ِ قوم نظر نداد ، اینکه به خاطر این حرفا بگیم ارمنی ها بدن که نمیشه ! مثه اینه که بگیم بخاطر ِ عبدالمالک ِ ریگی و دار و دستش همه بلوچا بدن !!!
خب این مسئله مشخصه که توی ارمنستان گروه های متفاوتی هستن ، هرکس یه نظری داره ، و از همه مهمتر ارمنستان مستقل نبوده که همه کارارو به ارمنستان نسبت بدیم ...


بازهم ممنون از متنت ، فقط کتابی که میگی رو کامل معرفی کنی ممنون میشم (;
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,972
امتیاز
8,926
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
پاسخ : جنایات ارامنه در آذربایجان ایران

من از کتاب چیزی نمیدونم :D
هر چقدرم کارای خوبی کرده باشن 40هزار نفرو قتل عام کردن!


قسمت دوم:

حمایت روسها از ارامنه :

صالداتهای روس که در ایران بودند کم کم بنای فساد کاری می‌گذاشتند چندان که در میان بازار بزرگ خوی صالدات نانجیب عیال صاحب منصب را در بغل کشیده و هر چند خواست از دست آن نانجیب رها شود ممکن نشد. چندان که در میان ملاء عام زن را بی عصمت نموده و پردة ناموسش را درمیان هزاران نفر رهگذر آشکارا بدرید.( یعنبی جلوی چشم مردم به زن فردی صاحب منصب تجاوز کرد)



باری پس از آنکه قشون روس که در ایران به صاخلوی آورده بودند بنای نافرمانی بالشویکی گذاشته از رشت و قزوین و زنجان و اردبیل و سلطان آباد کرمانشاه و غیر اینها متصل خبر می‌رسید که بازارها را غارت کرده و می‌سوزانند تا آنگاه که نوبت به خوی برسید و جمعی از همان شورشیان به جانب خوی [139ب]‌ بیامدند قریب بیست روز قبل از وقوع قضیة‌، برادُن نام قونسول روس به حاجی نظم السلطنة افشارکه در آن تاریخ حکومت خوی را داشت در محفل حضور حقیر از [طریق] کاتب و منشی خودشان محرمانه پیغام داده بودند، ‌که من در عالم دوستی و صداقت خیلی محرمانه به شما اطلاع می‌دهم، ‌آگاه باشید که یک بولق جدید قوشون چند روزه به خوی خواهند آمد.

آنها بالشویک هستند و دکاکین را غارت کرده و خواهند سوخت، شما به اهالی اخبار بدهید به قدرالمقدور اشیاء و دکاکین را یا به خانه‌ها و یا به کاروانسراها تحویل بدهند و خیلی مختصر کالا در دکاکین اشیایی بگذراند تا تمامی اموال ایشان تاراج نرود.

آقای حکمران همان شبانه به وکلای اصناف و تجار اخبار بدادند. بعضی به همین اخبار عمل کرده، ‌اکثراً مال را به خانه‌ها کشیده ولی برخی با همه این تفصیل بدبختانه از تاخیر افتادن این قضیه جسارت پیدا کرده، ‌محض طمع، [جنسها را ] مجدداً از خانه‌ها و کاروانسرا‌ها کشیده به دکان می‌برند همانا حق خواسته بود که بر آنها خسارتی وارد آید.

در بیستم شهر صفر شب اربعین، اولاً روس‌ها در بازار چند تیر گلوله انداخته و به این بهانه به چهار سو و بازار سراسر قراول گماشته،‌ صاحبان دکاکین را نیز از بازار راسته بیرون می‌نمایند.

مردم به خیال اینکه به راستی به جهت محافظت راسته بازار قراولها گماشته‌اند در کمال اطمینان دکانها را بسته به منازل خود می‌آیند. آن گاه از اول شب قفلهای دکاکین را یک به یک شکسته آنچه را که ممکن داشتند از پول نقد و اموال نفیسه از فاسونیا ومادام وماهوت و غیره توپ کشیده، و در بغل می‌بردند و آنچه را که نمی‌بردند در میان چهار سو می‌ریخته، ‌می‌گفتند: برادران بیایید [140 الف] ببرید پس مسلمانها هم دامن همت و مردانگی را بر کمر زده با برادران روس شان دست بدست داده اموال مردم را در آن انقلاب برکتف و بغل گرفته می‌کشیدند چند آنکه از آن همه بازار یک دکان ناشکسته سلامت باقی نگذاشتند.

بر این هم اکتفا نکرده بنزین را که جوهر نفت است با آلت مخصوص به هر طرف بازار پاشیده بعد از آن یک گلوله به جایی می‌زدند از همانجا آتش می‌گرفت. و در این موقع انقلابات و فتنه روسیه، قشون بالشویک بر سر بادکوبه هجوم کرده و بعد از جنگ و جوشی برمسلمانان آن صفحه مستولی شده، چندین هزار مسلمانان را بر خاک هلاک ریختند و بعد از آنها جماعت ارامنه نیز استیلا یافته و کردند آنچه را که در تاریخها نشان داده نشده است.

شخصی ایرانی در همان فتنه در بادکوبه بوده و پای شکسته و پریشان حال خود را به خوی برسانید. وی حکایت می‌کرد: که ما قریب سیصدنفر ایرانی در کاروانسرایی منزل داشتیم که جمع کثیری از ارامنه بر سر وقت ما ریخته و ما را لخت کرده، ‌هر چه داشتیم از پول و ساعت و اسباب، ‌همه را گرفته پس ما را به نظمیه در آوردند و بعد از استنطاق، رخت و پَخت ما را هم از ما گرفته و از نظمیه بیرون آورده،‌ گفتند حالا شما باید به قوتئیه‌ای{؟} که نزدیک دریا منزلگاه داشتند بروید تا از آنجا بلیت آزادی به شما داده و مرخص بنمایند. ما به خیال اینکه حقیقتا در قوتئیه به ما بلیط آزادی خواهند داد رو به آنجا شب همی رفتیم ولیکن تفنگچیان ارمنی از یمین و یسار ما دو جرگه همی آمدند چون در میان باغات که سر راه ما بود رسیدیم در آن بین یک مرتبه ارامنه بر ما شلیک کرده و جماعت را مانند برگ بید بر زمین بر زیر همدیگر بریختند. می‌گفت چند فقره تفنگها را فشنگ کرده مجدداً احتیاطا شلیک کردند چند آنکه دوازده تیر گلوله بر بدن من رسیده بود و تمام استخوان ساق را خرد خرد کرده بودند. پس ارمنی‌ها هورایی کشیده برفتند وضع رفتار بی ‌رحمانة‌ ارامنه و روسها با جماعت مسلمانان.

حقیقتاً روسها در روی زمین آتش ظلم و فساد را مبتدی شدند که در هیچ تاریخی نشان داده نشده و تا هزار سال از خاطرها محو و فراموش نخواهد شد. بالجمله چون روسها بعد از خلع نیکالای که امپراتور روسیه بود و مشروطه شدن دولت لشکر خود را که در ممالک ایران داشتند مراجعت دادند و در حین مراجعت به خاک خودشان محض شیطنت و ایقاع فساد آنچه را که می‌توانستند از اسلحه وتوپخانه و مهمات عسکریه همه را به ارمنی‌ها بفروختند.

زیرا که اگر می‌خواستند ببرند در سرحد جلفا ارامنه ایروان و نخجوان اسلحه را از دست صالدات گرفته ضبط می‌کردند از این جهت هر قدر که می‌توانستند به ارامنه ایران فروخته وپولش را گرفته،‌ غنیمت می‌دانستند.[140 ب] و از آن طرف هم آمریکایی‌ها نیز از پول دادن واعانت کردن در حق ایشان فروگذاری و مضایقه نمی‌کردند.

اسلحه روسها و پول آمریکایی‌ها سبب طغیان و سرکشی جماعت ارامنه گردید. از این طرف هم دولت ایران اولاً بواسطة انقلابات مشروطیت و وقوع جنگها به کلی از قورخانه و اسلحه خانه خالی گردیده، ‌و ثانیاً نفوذ روسها در ایران و پولتیکهای ایشان به کلی دولت را از پای انداخته بجز اسم بلا رسمی چیزی از آثار و علائم استقلال دولت باقی نمانده بود.

معلوم است دولتی که شش سال در تحت نفوذ و فشار چنان دشمن قوی پنجه عمر بکند ضعف حالش به چه درجه خواهد رسید. علاوه بر این که خود داخله ایران در انقلابات مشروطه و استبداد قبل از آمدن روس، قریب هفت سال بود که اهل ایران اتصالاً به پیکره همدیگر زده ومهمات دولتی رامصرف می ‌نمودند و بعد از آمدن روسها هم آنچه را در تبریز از توپهای اتریشی به دستشان آمد همه را پر از سرب آب شده، ‌کرده و از کار انداخته بودند و هکذا در خوی و ارومیه قمقلاص توپ‌ها را درآورد و توپ را سقط کرده بودند. این بود که ارامنه مشغول تشکیلات عسکریه گردیده و اکثر صاحب منصبان ایشان هم صاحب منصبان روس بودند.


قسمت سوم:

ارامنه شهر ارومیه و اکثر دهات را تسخیر نمودند و با نفوس اسلام دست بی‌رحمی باز کرده هر کجا که دست می‌یافتند قتل و غارت همی کردند و تحقیقاً از اهل ارومیه مندرجاً از اول فتنه تا آخرش سی چهل هزار نفوس اسلام را تلف کردند.

دستور حکومت تبریز مبنی بر خلع سلاح ارامنه و سقوط ارومیه در این بین که این‌ها منتظر وقوع بهانه‌ای بودند حکومت محلیة تبریز استعداد آنها را حد این درجه نپنداشته و به حکومت خوی و ارومیه امر بدادند که از ارمنی‌ها خلع سلاح کرده شود.

چون حکومت خوی از ماکو بوده وخود قوت و قدرتی علاوه بر دولت داشت. وانگهی نفوس ارمنی در خوی بسیار نبودند که بتوانند با حکومت طرف شوند. لاجرم حکومت خوی همه آنها را در کاروانسرای بیرون شهر جمع کرده و فوراً دور ایشان را گرفته به سهولت خلع اسلحه نمودند .

بر خلاف حکومت ارومیه که به مجرد شروع به خلع اسلحه فتنه خوابیده را بیدار کرده و یک مرتبه بدون اینکه استعدادی و طاقت مقاومتی فراهم بیاورند اسباب آشفتگی و جنگ و جدل را بدست خودشان بر پا نمودند زیرا که در آن حین حکومت محلیه قریب دویست، سیصد نفر از قزاقی که از خود ارومیه تشکیل داده و قزاق خانه‌ای در آنجا بنا نهاده بودند و نیز قدری از سوارة قراچه داغی که به یک پول نمی‌ارزیدند همین استعداد را داشته بیشتر قوه و استعدادی نداشتند.

غافل از اینکه استعداد ارمین بالغ بر ده بیست هزار بوده، ‌با این حالت شروع به خلع سلاح می‌نمایند و اهالی ارومیه نیز به یاری حکومت محلیه بر خاسته. یکروز یکصد یا دویست قبضه تفنگ از دست ارامنه می‌گیرند.

لیکن بعد از آن ارامنه به امر حکومت تمکین را اطاعت نکرده بلکه دست گشوده با مسلمانها جنگ درگرفت و یک روز مسلمانها در قبال آنها تحمل می‌نمایند ولی بیچاره مسلمان که هنوز از فشار روس خلاص شده و چندان سلاحی و قورخانه‌ای جمع ناکرده طاقت توپهای ارامنه را بر نیاورده روز دویم بر مسلمانها غلبه جسته وقشون دولتی هم از قزاق و قراجه داغی قدری به محاربه برخاستند اما قراجه داغی به فوریت فرار را بر قرار اختیار می‌نمایند و قزاق هم رئیسشان کشته شده بعد از مقتول شدن جمعی از صاحب منصبان و افراد نظامی در محاصره افتادند و ارامنه شهر ارومیه و اکثر دهات را تسخیر نمودند و با نفوس اسلام دست بی‌رحمی باز کرده هر کجا که دست می‌یافتند قتل و غارت همی کردند و تحقیقاً از اهل ارومیه مندرجاً از اول فتنه تا آخرش سی چهل هزار نفوس اسلام را تلف کردند.

این بنده تقریبا شش، هفت ماه بعد از وقوع این قضایای ناگوار با چند نفر از آقایان به ارومیه برفتم و در سر راه از ساعتلو به آن طرف تخمیناً پانزده جنازه دیدم در سر راه در زیر پای عابر وماره افتاده و خشکیده بودند.

الحاصل چون کار قتل وغارت وخرابی ارومیه بپرداختند آنگاه مارشیمون به همراهی پطروس که فرمانده ارامنه و سردار ایشان بود و بولکونوک روسی و قریب دو سه هزار از سواره و پیاده با طنطنة تمام عازم سلماس شده و در آمدن،‌ مخصوصاً خود و لشکریانش از میان شهر دلمقان از آن دروازه داخل شده و از دروازة ‌خسروآباد به در می‌شوند که ببیند از جهت اهالی مانعی و دافعی است یا نه.

چون در سلماس عمدة نظرشان با اسماعیل آقای رئیس ایل شکاک مقصور بود زیرا که غیر از او در مقابل خود حریفی و سنگ زیر پایی نمی‌دانستند و لهذا مارشیمون راست به خسروآباد رفته و بنا گذاشته که با تدبیرات پولتیکی اسماعیل آقا را اسیر دام و به خویشتن رام کرده آن وقت به آسانی از میانش بر دارد و همین که وی را برداشت،‌ دیگر در مقابل حریفی و سرکشی نمی‌یافت و این معنی مؤدی بر کشته شدن خود جمع کثیری از کسانش گردید چنانچه در این بیان آتی الذکر گفته خواهد شد بحول الله تعالی.

ارامنه هم آمده کهنه شهر را محاصره کرده آن بیچاره‌ها را کشته و برخی اهل و عیال ویلان و نالان به جانب سلماس فرار می‌نمایند.

بعد از وقوع این واقعیات دولت به مقام دفع فساد ارامنه بر آمده بر حسب تلگرافات حاجی محتشم السلطنه که ایالت مرکز با او بود از جانب مرند و خوی آنچه را که می‌توانستند از سرباز خوی و فوج مرند و مردم چریک از یکانات و غیره [ 148 ب] جماعتی فراهم آورده، ‌به سلماس برفتند و از آن طرف هم سردار ارشد قراجه داغی از سمت تسوج مامور شده و یک دو فقره با حضرات زد و خوردی کرده عاقبت ارشد یک توپ هم از دست داده، فرار نمود و چون قشون خوی و مرند شکست ارشد و فرار کردن آنها را شنیدند اگر چه سلماس را از ارامنه گرفته بودند،‌ باز تحمل ضرب و شصت آن جماعت را نیاورده شبانه فرار نمودند و در حین فرار این قشون که به مجرد تهدید و اولتیماتومی از بولکونوک و پتروس، رئیس ارامنه قرار نگرفته، فرار اختیار کردند بیچاره اهالی سلماس، فلک زدگان در آن حالت در اضطراب و قلق شدید بیفتادند و زنان محترمه سرو پای برهنه از سلماس و کهنه شهر رو به جانب خوی فرار می‌نمایند. چه، می‌دانستند که همین که ارامنه وارد سلماس شدند،‌ دیگر کسی را فرار کردن نگذارند.

و از قضایای عجیبه آن شب سرما و دمة بی موقعی واقع شده و بارندگی زیاد شد و این زن و بچة ویلان سرگردان پا پیاده، رو به جانب خوی همی دویدند و سواره‌های بی‌رحم و بی‌انصاف، اقلاً نمی‌خواستند که آنها را هم به هر نحو است زیر دست خود گرفته بیاورند بلکه غالباً زیر پای اسب گذاشته بی‌شرمانه فرار می‌نموده‌اند از شدت گل ولای و سردی هوای و دمه آن شب را ما بین خوی و سلماس چندین نفوس از زن و بچه تلف گردیدند
 

dr.eniac

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,641
امتیاز
7,852
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
دانشگاه
علوم‌پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
دندان‌پزشکی
پاسخ : جنایات ارامنه در آذربایجان ایران

به نقل از FCB :
من از کتاب چیزی نمیدونم :D
هر چقدرم کارای خوبی کرده باشن 40هزار نفرو قتل عام کردن!

:D

خب ینی سندی برا درستی این قضیه نیست ؟ ینی اتفاقی به این بزرگی افتاده و فقط همین یه نفر نوشته که الان هم کتابش موجود نیست ؟
حالا که اینطوری شد داستان ، اجازه هست باور نکنیم ؟ :D



بازم لازم میدونم یه مسئله رو روش تاکید کنم ، ارمنی ها یک کشور مستقل نبودن ، ینی روسیه بودن ، وقتی ایران بین ِ روسیه و انگلستان تقسیم میشه ارمنی ها (که همون روس ها میشه بشون گفت) حق ِ خودشون میدیدن که مثه بقیه روسها رفتار کنن ، چپاول مردم توی دوران جنگ جهانی اول و قحطی و تلف شدن میلیون ها ایرانی اونقدر بزرگه که این توش گمه !!!
برا همین فکر میکنم جالبتره به سیاست های روسیه اون زمان ایراد وارد کنیم ...
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,972
امتیاز
8,926
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
پاسخ : جنایات ارامنه در آذربایجان ایران

خاطرات میرزا ابوالقاسم امین الشرع خویی کتاب مفصلی است در حدود پانصد صفحه که نویسنده آن را آماده انتشار نموده و در صدد نشر آن هستم . این خاطرات در پنج بخش بوده بدین ترتیب:

شرح حال خود نوشت مولف

تذکره المعاصرین (شرح حال عالمانی که معاصر مولف بوده اند )

تاریخ مشروطیت (وقایعی را که مولف در مشروطیت شاهد ان بوده خصوصا مرطیت در خوی و آذربایجان )

سفرنامه عتبات (شرح مسافرت مولف برای زیارت مشاهد مشرفه کربلا و نجف اشرف )

جنایات ارامنه و اسماعیل سمیتقو و سردار ماکو در آذربایجان غربی

این چند بخش را نگارنده قبل از این به صورت جداگانه در سالنامه میراث اسلامی ایران (که به کوشش دوست گرامی رسول جعفریان و از سوی کتابخانه آیت الله مرعشی منتشر می شده ) تصحیح و تحقیق نمود .
 

dr.eniac

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,641
امتیاز
7,852
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
دانشگاه
علوم‌پزشکی مازندران
رشته دانشگاه
دندان‌پزشکی
پاسخ : جنایات ارامنه در آذربایجان ایران

ممنون ،
یه مسئله دیگه هم اشاره کنم ،
توی اون دوره یه جنگ ِ مذهب ِ خیلی وحشتناک بوده بین ِ مسلمون ها و مسیحی ها ،
مسلمونا میرن ارمنستان مسیحی میکشن ، مسیحیا میان ایران و عثمانی مسلمون میکشن ،
همین الان هم دو کشور ِ ترکیه و ارمنستان به خاطر همون مسائل باهم مشکل دارن و ارمنستان ترکهارو جنایتکار میدونه ،


یه مطلب ِ خوب درین زمینه پیدا کردم ، فقط و فقط پیشنهاد میکنم هرکس نمیتونه این عکسای وحشتناکو ببینه نره ! واقعن وحشتناکه ! من با این همه ریش نزدیک بود پس بیفتم ! درینحد ! [nb]آقا بچه ها میدونن بخدا ، من اندازه موها سرم ازین عکس وحشتناکا دیدم درباره هلوکاست ، ولی اینا اصن یه چیـــــــــزین ! یه چیـــــــــز ِ خفن ! اشکم درومد خدائی =(([/nb]
خود ِ نویسنده میگه :

مشاهده و خواندن این نگاره برای افراد زیر هیجده سال (-۱۸) همچنین دوستانی که از دیدن تصاویر هولناک دچار تنشج یا به هم ریختگی روحی می شوند مجاز نیست.

(مطلب درباره کشتار ِ ارمنی ها توسط ترکان عثمانی و بعد از اون تلافی ِ ارمنی هاست )

لینک + !
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

əlireza

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,972
امتیاز
8,926
نام مرکز سمپاد
..
شهر
..
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
---
پاسخ : جنایات ارامنه در آذربایجان ایران

قسمت چهارم


ـ جنایات ارامنه در ارومیه و سلماس در بیان احوالات اهالی ارومیه و سلماس و سر گذشت آن بیچارگان بعد از فرار قشون دولت و وقوع قتل و غارت بر مسلمانان پس از آنکه اردوی دولت از سلماس شبانه فرار نمودند و ارشد قراجه داغی هم پیشتر از همه به سمت کوهی فرار کرده و یکباره تمامی صفحات سلماس و ارومیه از برای جماعت ارامنه مستخلص گردید.



جماعت ارامنه فرصت انتقامی می‌جستند ناگاه چنین فرصتی بدست آورده،‌ دست ستمکاری از آستین به خصومت بدر کرده و شیشه انتقام از نیام کینه جویی بر آهیختند.

آتش قتل و غارت مشتعل گردیده اولاً نگذاشتند احدی از قصبه خارج شود مگر اشخاصی که قبلاً تا ورود ایشان بیرون شده بودند و دروازه‌ها را با تفنگچی مضبوط کرده و آنگاه دست به قتل و قتال و غصب اموال و هتگ استار و اعراض برگشودند در خانه‌ها و مسجد‌ها و بیغوله‌ها و پشت بامها حتی در تون حمامها هر که را که دیدند به قتلش می‌رساندند و بعضی را اسیر وار برده در راه خسرو آباد و یا خود آنجا به قتل می‌رساندند.

مسلم است جماعتی مانند جلوها ( دسته ای از ارامنه) که وحشی‌تر و شریرترین مردمند، زیرا که وحشت و جسارت کرد را با بی رحمی و شقاوت در ارامنه یکجا جمع کرده و چنین جماعتی بعد از این اتفاقات با مسلمان بی‌چاره بی دست و پا از قبیل تاجر و اصناف و ملا و زن و بچه چه ستمی خواهند کرد .

جمع کثیری از مسلمانان به خیال اینکه شاید حرمت مسجد را ملاحظه کنند،‌ پناه به مسجد برده و مسجد پر می شود از پیر و برنا و زن و مرد و وضیع و شریف جمع کثیری در آنجا خزیده می‌شوند.

ارامنه بی‌رحم محض اینکه یک یک کشتن،‌ اسباب معطلی نشود به حکم پتروس مسترالیوز را آورده در صحن مسجد می‌گذارند.

آنگاه آن جماعت را مانند برگ خزان که از درختان می‌ریزد بر روی هم می‌ریختند و مسجد را جیحونی از خون قرار بدادند و عرصه‌گاه عاشورایی از نو به ظهور در آوردند چه جانهای عزیز را که با گلولة مسترالیوز و تفنگ سوراخ سوراخ بنمودند و چه بدنهای لطیف را که با شمشیر و قمه قطعه قطعه بکردند.

از شخص موثقی مسموع افتاد که که ملا عبدالکریم مافی از علمای سلماس را گرفته و در راه خسرو آباد برده سرش را بر زیر سنگ بزرگی نهاده و دو نفر با قمه از یمین و یسار ایستاده و آنگاه به طریقی که در شیعه رسم است در عاشورا سرش را با قمه می زنند شاخسی واخسی و حسن، حسین گفته با قمه بر سر آن بیچاره همی زدند و سر و بدنش را ریزه ریزه کردند و آخوند دیگری را که ملا محمد فاضل نام داشت در پشت بام گرفته بعد از هفده گلوله بدنش را اربا اربا بند از بند جدا نمودند .

به خیال اینکه اسلام، اسلام است اعم از سنی و یا شیعه و وحشیگری و شقاوت آن جماعت را از اینجا قیاس باید گرفت.

رعیت خاک به سر ایران همیشه لگدکوب و پایمال خویش و بیگانه بوده و می شوند تا کی خداوند منتقم کینه خواه، انتقام این یک مشت بی‌جرم و گناه را از وحشیان داخلی و خارجی گرفته، از چنگال نکال ایشان برهاند.

بعد از وقوع این قضایا به یک سال شخصی حکایت کرد که روز عاشورایی در دلمقان در همان مسجد مشغول عزاداری بودیم و گروهی انبوه از زن و مرد حضور داشتند ناگاه فرشی از مسجد از کثرت ازدحام حرکتی کرده و به قدر یک چارک به گودی فرونشست.

مردم از این معنی در تشویش افتاده واز سبب فرو رفتگی تفحص و تجسس نمودند. معلوم گردید که زیر حصیر به قدر یک وجب خاک ریخته و زیر خاک همه اجساد کشتگاه است و به همان وضع طبیعی که افتانده‌اند پهلوی همدیگر همان جور خوابانیده و بر روی ایشان خاکی را انباشته‌اند.

ارامنه اینجور کرده‌اند. بعد از ورود فرصت تدفین نیافته و همانجور پهلوی هم خوابیده اند بر رویشان خاک ریزی کرده و حصیر را بر روی خاک انداخته‌اند. می‌گفت: بعضی زنهای جوان همانطور در زیر خاک کرده بودند و بعضی بچه اش هم در پهلوی مادر افتاده و از جملة‌ اشخاصی که در آن اموات شناخته شده بود مرحوم حاجی میرزا احمد حمزه‌کندی ( رحمه الله علیه ) بوده که از علمای محترمین آنجا بودند.به همین قرار جمیع کثیری هم در منزل مرحوم حاجی محسن آقای امام جمعه ( رحمة الله علیه) پناهنده شده و در همانجا همه را اناثاً و ذکورا به قتل رسانیدند و عیال خود آن مرحوم که مرضی مزمن داشت هم در میان بستر بیماری به تیر گلوله در گذشت و خود او هم اسیر گرفته، به خسروآباد می‌بردند. خودش حکایت می‌کرد که ما سه نفر اسیر بودیم، چون قدری راه برفتیم، دیدم تفنگی باز شده و یکی بیفتاد و چند قدمی رفته بودیم که آن یکی را هم از پشت سر بزدند این دفعه که دیگر نوبت من بود دیدم دکتری که داشتند آن مرا می‌شناخت وی با ما تصادف کرده و مرا بشناخت پس از دست اشرار گرفته و با خود سوار اسبم کرده و به خسرو آباد برد و در منزل خود به من اکرام زیاد بکرد و محض رعایت خاطر من به یکی از اسرای اسلام گوسفندی بداد تا ذبحش کرد و به جهت من طعام پختند و بعضی از زنان اسلام که در آن خانه بودند و به اسیری گرفتار شده، من از ایشان هم شفاعت کردم و به من بخشیدند. این بود حالت ارامنه و نصاری با همدیگر بر خلاف ملت اسلام و هنگامیکه مردم خوی را می‌کشتند. هر چند سعی کردیم که بلکه یکی تا دو از آنها را بر ما ببخشند چه پناهنده به خانه‌‌های ما می‌شدند، مگر نانجیب‌ها قبول می‌کردند بلکه با خود آن شخص هم آویخته بنای هرزگی و یاوه ‌گویی می‌گذاشتند که تو چرا به اینها حمایت می‌کنی؟ و از خانه‌های محترم کشیده می‌بردند .

این است که ما ملت اسلام مایل به سعادت نشویم زیرا که بزرگ و کوچک را حرمتی ننهند و به گفتة عقلای مملکت غالباً گوش ندهند و مردم اوباش آنچه را که خواسته‌اند در اجراء می‌گذارند و همین مسئله خود رأیی و حرف نشنوایی ارومیه را که عروس شهرهای آذربایجان بود به باد فنا بداد زیرا که جمع قلیلی از مسلمانان مسلح خواستند که از انبوه ارامنه به قوة جبریه خلع سلاح بنمایند و هر چند عقلای مملکت نصیحت دادند که تعداد ارامنه مسلح افزونتر از مسلمانان مسلح است قبول نکردند و کسی نپذیرفت
 

ayda

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
87
امتیاز
1,430
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز.زنجان.تهران.ارومیه.ازمیر.آنکارا :))
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : جنایات ارامنه در آذربایجان ایران

بله.کاملا درسته.نام این گروه جلولیق بوده.به تازگی گورهای دست جمعی هم در ارومیه پیدا شده است که مربوط به این دورست.یکی از اون ها مدرسه 15خرداد در خیابان مدنی است.
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,379
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
متاسفانه منبع چندان معتبری ارائه‌ نکردید و فقط بخش بخش یک کتاب رو ارائه کردید، این روش بررسی یک واقعه تاریخی نیست، رفرنسم آرزوست...!

در کنار این دلم نیومد به نسل کشی ارامنه توسط ترکان عثمانی اشاره نکنم!
متن قضیه رو نمیارم، اینجا مطالعه کنید.

برخی تصاویر:
635338846510637661.jpg

20165105452352698a.jpg

farhangnews_121878-343367-1428996389.jpg

635338846512335753.jpg

thumbnail.php

635338846509248313.jpg

farhangnews_121878-343360-1428996389.jpg

resized_55735_931.jpg

635844007043708164Assyrian%20Genocide.jpg

2-118.jpg

635338846512027009.jpg


و صد ها عکس دلخراش دیگه...
عذر می‌خوام بابت این عکس ها ولی برخی حقایق باید گفته بشن؛ گرچه از خیلی عکس های دیگه به علل مختلف صرف نظر کردم...

منابع تایید کننده این عکس ها و مطالب طولانی هستن و توی این پست جا نمیشن، با یک نقل قول در پست بعد اونا رو ذکر می‌کنم.

ارمنیان سالهای سال پا به پای ما برای وطن ما جانفشانی و از خود گذشتگی کردن، این انصاف نیست که ما چنین مطالبی رو بدون مدرک معتبر بپذیریم، ولی از همنوعان ارمنی بگذریم، اندکی انسانیت...
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,379
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
منابع تایید کننده این عکس ها و مطالب طولانی هستن و توی این پست جا نمیشن، با یک نقل قول در پست بعد اونا رو ذکر می‌کنم.
  1. Yair Auron (2000). The banality of indifference: Zionism & the Armenian genocide. Transaction Publishers. p. 44. ISBN 978-0-7658-0881-3. Retrieved 26 February 2012.
  2. David P. Forsythe (11 August 2009). Encyclopedia of human rights. Oxford University Press. p. 98. ISBN 978-0-19-533402-9. Retrieved 26 February 2012.
  3. Frank Robert Chalk; Kurt Jonassohn; Institut montréalais des études sur le génocide (10 September 1990). The history and sociology of genocide: analyses and case studies. Yale University Press. pp. 270–. ISBN 978-0-300-04446-1. Retrieved 26 February 2012.
  4. Richard G. Hovannisian. «The Armenian holocaust» ‎(en)‎. Armenian Heritage Press. بازبینی‌شده در ۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۰.
  5. «Armenian massacres» ‎(en)‎. Britannica Encyclopedia. بازبینی‌شده در ۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۰.
  6. «United Nations Sub-Commission on Prevention of Discrimination and Protection of Minorities, July 2, 1985» ‎(en)‎. United Nations Economic and Social Council. بازبینی‌شده در ۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۰.
  7. ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ ۸٫۵ ۸٫۶ Taner Akçam. «A Shameful Act:The Armenian Genocide and the Question of Turkish Responsibility» ‎(en)‎. Henry Holt and Co.، ۲۰۰۷. بازبینی‌شده در ۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۰.
  8. ۹٫۰ ۹٫۱ Henry H. Riggs. «Days of tragedy in Armenia: personal experiences in Harpoot, 1915-1917» ‎(en)‎. بازبینی‌شده در ۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۰.
  9. Totten, Samuel, Paul Robert Bartrop, Steven L. Jacobs (eds.). Dictionary of Genocide. Greenwood Publishing Group, 2008. ص 19. ISBN 0-313-34642-9.
  10. Noël, Lise. Arnold Bennett. Intolerance: A General Survey. 1994. ص 101. ISBN 0-7735-1187-3.
  11. Schaefer, T (ed.). Encyclopedia of Race, Ethnicity, and Society. Los Angeles: SAGE Publications, 2008. ص 90.
  12. Ralph J. Henham, Paul Behrens. The criminal law of genocide: international, comparative and contextual aspects. 2007. ص 17.
  13. See Levon Marashlian. Politics and Demography: Armenians, Turks, and Kurds in the Ottoman Empire. Cambridge, Massachusetts: Zoryan Institute، ۱۹۹۱.
  14. «Resolution on genocides committed by the Ottoman Empire» ‎(en)‎ (PDF). the International Association of Genocide Scholars. بازبینی‌شده در ۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۰.
  15. David Gaunt. «Massacres, Resistance, Protectors: Muslim-christian Relations in Eastern Anatolia During World War I» ‎(en)‎. بازبینی‌شده در ۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۰.
  16. Schaller, Dominik J. and Zimmerer, Jürgen. «Late Ottoman genocides: the dissolution of the Ottoman Empire and Young Turkish population and extermination policies – introduction» ‎(en)‎. Journal of Genocide Research، ۲۰۰۸. جلد ۱۰، شماره ۱ ٬صص ۱۴–۷. بازبینی‌شده در ۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۰.
ادامه دارد...
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,379
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
  1. es – introduction» ‎(en)‎. Journal of Genocide Research، ۲۰۰۸. جلد ۱۰، شماره ۱ ٬صص ۱۴–۷. بازبینی‌شده در ۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۰.
  2. Schaller, Dominik J. and Zimmerer, Jürgen 'Late Ottoman genocides: the dissolution of the Ottoman Empire and Young Turkish population and extermination policies—introduction', Journal of Genocide Research, 10:1, 7 – 14. Online access: [۱] (Accessed March 2011). Excerpt 1:"It is, however, important to acknowledge that the Young Turkish leaders aimed at eliminating Kurdish identity by deporting them from their ancestral land and by dispersing them in small groups. The Young Turks partially implemented these plans during World War I: up to 700,000 Kurds were forcibly removed; half of the displaced perished." Excerpt 2:"Even more importantly, as shown above, Kurds fell victim to a similar treatment at the hands of the Young Turks as the Armenians and other Christian groups.". Excerpt 3: "As we can see from Knzler's statement, Kurds had to endure a very similar fate to that of the Armenians. Forcing them on death marches during the winter closely resembles the Armenian's marches, with a very similar outcome. The overall aim of the Young Turkish policy towards the Kurds was—according to Knzler—genocidal: “It was the Young Turks' intention not to let these Kurdish elements go back to their ancestral homeland. Instead, they should little by little be completely absorbed in Turkdom [… im Trkentume aufgehen]."
  3. Council of Europe Parliamentary Assembly Resolution, April 24, 1998.
  4. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ ۲۰٫۲ ۲۰٫۳ اسماعیل رایین، قتل‌عام ارمنیان، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۵۷
  5. Sharlach, Lisa (2000). "Rape as Genocide: Bangladesh, the Former Yugoslavia, and Rwanda". New Political Science 1 (22). doi:10.1080/713687893.
  6. Rummel R. J. «The Holocaust in Comparative and Historical Perspective». The Journal of Social Issues. Volume 3, no.2. April ۱, ۱۹۹۸. Retrieved April ۳۰, ۲۰۰۷.
  7. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ Masters,Bruce, Encyclopedia of the Ottoman Empire, 2008,” Armenian Massacres”,page 54-55
  8. «ارمنستان». در دانشنامه ایران. ج. 2. تهران: بنیاد دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1386. شابک1-59-7025-964-987. بازبینی‌شده در 2012-10-24.
  9. Crowley, Roger (2006). Constantinople: The Last Great Siege, 1453. Faber. ISBN 0-571-22185-8 (help).(reviewed by Foster, Charles (September 22, 2006). "The fall of Constantinople and the end of empire". Contemporary Review. Some say the Middle Ages ended then)
  10. تارنمای موزه جنگ بریتانیا
  11. de Bellaigue, Christopher. "Turkey's Hidden Past". New York Review of Books, 48:4, 2001-03-08.
  12. de Bellaigue, Christopher. "The Sick Man of Europe". New York Review of Books, 48:11, 2001-07-05.
  13. "Ottoman Empire." Britannica Student Encyclopedia. 2007. Encyclopædia Britannica Online. 19 Apr. 2007.
  14. "Ottoman Empire and the Armenian Genocide". armenian-genocide.org.
  15. history.com. "ARMENIAN GENOCIDE." ARMENIAN GENOCIDE
ادامه دارد...
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,379
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
  1. Rouben Paul Adalian. "Ottoman Empire and the Armenian Genocide." Encyclopedia Entries on the Armenian Genocide
  2. اِمّا بگیجانیان. «سلطان سرخ و قتل‌عام ارمنیان». فصلنامه فرهنگی پیمان، شماره ۳۴ - سال نهم - زمستان ۱۳۸۴.
  3. ویکتور برار، سیاست سلطان، مجله پاریس، مورخ ۱۵ دسامبر 1896.صفحه:۸۸۵
  4. Henry H. Riggs, Days of Tragedy in Armenia: Personal Experiences in Harpoot, page 158, 1997.
  5. A Ride through Asia Minor and Armenia,Author: Henry C. Barkley
  6. هراند پاسدرماجیان. تاریخ ارمنستان. تهران: انتشارات زرین. صفحه:۳۸۵ تا ۳۸۹
  7. ویکتور برار، سیاست سلطان، مجله پاریس، مورخ ۱۵ دسامبر ۱۸۹۶
  8. "Les massacres d’Arménie (1896)". jaures.eu.
  9. نوعی لباس مردانه
  10. کتاب اقدام شرم آور، نویسنده:تانر آکچام، مترجم:بابک واحدی و محسن قائم مقامی
  11. پل روهرباخ در توران و ارمنستان،(روزنامه‌نگار و نویسنده آلمانی متولد در ۱۸۶۹-نوشته‌های او دربارهٔ سیاست جهانی و جغرافیاست) از قفقاز تا دریای مدیترانه چاپ ۱۹۰۳ لایپزیک.
  12. ژان ماری کارزو، ارمنستان ۱۹۱۵، ترجمه فریبرز برزگر، تهران: جاویدان
  13. ادیک باغداساریان، نگاهی به نژادکشی ارمنیان. صفحهٔ ۳۴
  14. دکتر کارن خانلری. «نژادکشی ارمنیان، واپسین راه حل برای تصاحب ارمنستان غربی». فصلنامه فرهنگی پیمان، شماره ۶۳ - سال هفدهم - بهار ۱۳۹۲.
  15. "What were the reasons for the massacres and the persecutions?". genocide1915.org.
  16. این معاهده در ۳ مارس ۱۸۷۸ میلادی بین دولتهای عثمانی و روسیهٔ تزاری منعقد شد که مادهٔ ۱۶ آن در مورد ولایات ارمنی حکومت عثمانی بود.
  17. این معاهده در ۱۳ ژوئیه ۱۸۷۸ میلادی بین دولتهای عثمانی و روسیه تزاری منعقد شد که مادهٔ ۶۱ آن در مورد ولایات ارمنی حکومت عثمانی بود.
  18. Blundell, Roger Boar, Nigel (1991). Crooks, crime and corruption. New York: Dorset Press. p. 232. ISBN 978-0-88029-615-1.
  19. Balakian, Peter. The Burning Tigris: The Armenian Genocide and America's Response. HarperCollins. p. 36. ISBN 978-0-06-186017-1.
همچنان ادامه دارد، ولی اینجا قابل ذکر نیست، منابعی که آوردم تا حدی بود که احساس می‌کردم لازمه، تا اینجا حدود پنجاه منبع معرفی شد اما منابع حدود ۲۷۰ عدد هستن که در لینک اول همه معرفی شدن، بابت پست های متوالی عذر می‌خوام و اگه لازم بود درخواست دارم مدیران منابع رو حذف کنن.
 
بالا