- شروع کننده موضوع
- #1
sahar.g
کاربر فعال
- ارسالها
- 28
- امتیاز
- 23
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- ارومیه
من رو به دریایی نشستم که مهتاب آن دریا به اندازه آفتاب نور دارد. من دست نوازش خود را بر شب کشیدم تا ستارگان چشمک زن آرام بگیرند.من با نردبانی که از محبت ساخته ام تا آسمان می روم.آه نردبان من با هر پله که به سوی بالا می روم اضافه می شود.کم کم هوا در دنیای من تاریک میشود،امادر دنیایی که با نردبان خود به سوی آن می روم روشن و روشن تر.
تعدادی از ستارگان را می چینم، چقدر پر نور و زیبا هستند.قصه ی من یک رویاست،رویایی که واقعیت دارد.
سکوت
تعدادی از ستارگان را می چینم، چقدر پر نور و زیبا هستند.قصه ی من یک رویاست،رویایی که واقعیت دارد.
سکوت