- شروع کننده موضوع
- #1
S@hba
کاربر فعال
- ارسالها
- 22
- امتیاز
- 44
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- مدال المپیاد
- طلای المپیاد ادبی (دوره 26)
ماری بزرگ...
بر روی قلبــ ـ ـم چنبره زده است...
هر لحظــ ـه
و هر ثانیه
سر بلند میکند به نیش زدن...
تکه تکه
پاره پاره
و چاک چاک است
قلب کوچکم...
نیش میزند...
زهر میریزد..
میسوزد...
دیگر طاقت ندارم...
فریاد میزنم...
تضرع...
التماس...
چاره ای نیست...
کسی از اینجا عبور نمیکند...
رها شده ام...
تنها...
با دردناک ترینِ غم ها...
گوش فرا میدهم...
شاید بشنوم...
صدایی....
صدای اشنایی....
نه...
نیست...
نه یاری
نه یاوری
نه مرهمی
نه همدمی...
میمیرم...
تنها...
تنها تر از همیشه...
از خودم! :)
بر روی قلبــ ـ ـم چنبره زده است...
هر لحظــ ـه
و هر ثانیه
سر بلند میکند به نیش زدن...
تکه تکه
پاره پاره
و چاک چاک است
قلب کوچکم...
نیش میزند...
زهر میریزد..
میسوزد...
دیگر طاقت ندارم...
فریاد میزنم...
تضرع...
التماس...
چاره ای نیست...
کسی از اینجا عبور نمیکند...
رها شده ام...
تنها...
با دردناک ترینِ غم ها...
گوش فرا میدهم...
شاید بشنوم...
صدایی....
صدای اشنایی....
نه...
نیست...
نه یاری
نه یاوری
نه مرهمی
نه همدمی...
میمیرم...
تنها...
تنها تر از همیشه...
از خودم! :)