شاد ترین اشعار دنیا

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع alireza.kjy
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

alireza.kjy

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
243
امتیاز
760
نام مرکز سمپاد
علامه حلی کرمان
شهر
کرمان
مدال المپیاد
مدال نقره(3)ریاضی دوره 30 {لعنت بهشون :D}
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
این تاپیکو گذاشتم چون معمولا خیلیا شعرای غمگینو حفظ می کنن و به دیگرون می گم حالا هر کی شعری داره که درونش فقط امید و طرب و بی خیالی از مشکلات دنیاس بذاره اینجا اولیشم خودم یه بیت از سعدی میگم:


مکنید درد مندان گله از شب جدایی که من این صباح روشن ز شبی سیاه دارم
 
پاسخ : شاد ترین اشعار دنیا

ا...خب...من خودم اینو خیلی دوس دارم ;D

زندگی یعنی یک سار پرید...
از چه دلتنگ شدی؟...
دلخوشی ها کم نیست...
مثلا این خورشید...
کودک پسفردا...
کفتر ان هفته.....

+سهراب سپهری
 
پاسخ : شاد ترین اشعار دنیا

مولانا میگه :

بر همگان گر ز فلک زهر ببارد همه شب / من شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکرم ...

8-^

+ کاملش
 
پاسخ : شاد ترین اشعار دنیا

زندگی خالی نیست، مهربانی هست ، سیب هست ، ایمان هست

آری،
تا شقایق هست زندگی باید کرد


سهراب
 
پاسخ : شاد ترین اشعار دنیا

می زنم کبریت بر تنهایی ام
تا بسوزد ریشۀ بی تابی ام
*
می روم تا هر چه غم پارو کنم
خانه ام را باز هم جارو کنم
*
می روم تا موی خود شانه کنم
خنده را مهمان این خانه کنم
*
می روم تا پرده هارا واکنم
دوست دارم؛ دوست دارم
عشق را معنا کنم
*
شادی ام را رنگ آبی می زنم
بوسه بر طعم گلابی می زنم
*

می دوم خندان به سوی آینه
باز می خندم؛ به روی آینه
*
می زنم یک شاخه گل بر موی خود
می نشینم باز بر زانوی خود
*
می نشانم روی دستم یک کتاب
تا بخوانم باز هم یک شعر ناب
*
آری!آری! این منم این شاد و مست
دوست دارم عاشقی را هرچه هست
 
پاسخ : شاد ترین اشعار دنیا

روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد..
هر چه دشنام از لب ها خواهم برجید..
هرچه دیوار از جا خواهم برکند..
رهزنان را خواهم گفت کاروانی آمد بارش لبخند!
ابر را پاره خواهم کرد..
من گره خواهم زد...
دل ها را با عشق
سایه ها را با آب
شاخه ها را با باد!

>:D< >:D<
 
توجه نکرده بودم
که ی شعر شاد بلد نیستم
!
 
تا حالا پیش نیومده این شعرو برای کسی که هنوز پیداش نکردم بخونم‌. امیدوارم وقتی پیداش کردم از شعر خوشش بیاد=))


زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم

زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم

رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم

شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم

شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
تا به خاک در آصف نرسد فریادم

حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که دربند توام آزادم
 
توجه نکرده بودم
که ی شعر شاد بلد نیستم
!
عمو زنجیر باف یا یه توپ دارم قلقلیه رو بلد نیستین ؟o_O(شعر نیستن؟:|)

معمولا وقتی آدم میخواد شعر بخونه موضوعات عاشقانه و عارفانه یا تعلیمی و داستانی رو ترجیح میده
عاشقانه ها معمولا موقعیتی رو تعریف میکنه که یار پیشش نیست ، پس شاعر خودش غمگینه وطبیعتا دوست داره افکارشو رو کاغذ بیاره
عارفانه ها که در باره ستایش خداست و نمیشه گفت که حال و هوای شعر غمگینه یا نه
تعلیمی هم که باید یه اشتباهی رخ بده تا ادم یه چیزی یاد بگیره دیگه، و وقتی هم یه اشتباه باشه ممکنه غمگینی هم به دنبال داشته باشه
داستانی ها هم که درکل باید یه شخصیت منفی باشه تا داستان شکل بگیره دیگه
پس میشه گفت معمولا شعرای حال و هوای غمگین دارن
البته استثنا هایی هم هستن ، ولی فک نکنم اشعار شاد بیشتر از چنین اشعاری باشن
 
Back
بالا