کفشدوزک - ۹۵۳۸

  • شروع کننده موضوع Ay naz
  • تاریخ شروع
  • شروع کننده موضوع
  • #1

Ay naz

مهمان
کتابایی که خوندم :

× آتش بدون دود/نادر ابراهیمی >:D<

× پدر و پسر /محمد طلوعی (همشو نخوندما.... هروقت مشکل یا سوال داشتم میخوندمش):-"

× روی ماه خدا را ببوس/مصطفی مستور

× ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد/پائولو کوئیلو

× فرشته ها از کجا می آیند؟ /مصطفی خرامان

× من نوکر بابانیستم /احمد اکبرپور

کتابایی که الان میخونم

هیچی ، جز کتاب درسی X_X

کتابایی که باید بخونم

× مردی در تبعید ابدی/نادر ابراهیمی

× یک عاشقانه ی آرام /نادر ابراهیمی

× کلیدر/محمود دولت آبادی

× سووشون/سیمین دانشور

× کویر/دکتر علی شریعتی
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

Ay naz

مهمان
آتش بدون ِ دود

آتش بدون ِ دود

من خودم به شدت این کتاب رو دوست دارم >:D< >:D< >:D<

خیلی خیلی محشره... بعضی از تیکه هاش رو چندین بار خوندم... بعضی قسمتاشو واسه خودم نوشتم ، با بعضی صفحه ها گریه کردم (مخصوصا جلد آخر ، اونجاهایی که دنبال ِ آلنی َن و اینا... :) )

من چاپ قدیم ِ این کتاب رو خوندم .... همونی که 7 جلده ... (چاپ جدیدش شده 3 جلد :) )

این شکلی َن :

6i4wla95xn3ziomh48q1.gif


خب... کتاب راجع به دو تا قبیله ی ترکمنه به اسمای : "یموت" و "گوکلان" که باهم دشمنن و این دو تا قبیله حق ِ وصلت ( :D) با همدیگَرو ندارن...
خلاصه... پسر کدخدای یموت به اسم "گالان"، دختر کدخدای گوکلان به اسم ِ "سولماز" رو میبینه و عاشقش میشه و ....
نمیگم بقیشو... چون اگه بگم باید کل داستان رو بنویسم...
این رمان ، داستان سه تا نسل ِ : 1. گالان و سولماز 2.فرزاندان اونا (یعنی : آق اویلر و آقشام گلن) 3. آلنی و مارال

نمیشه اسمشو فقط رمان گذاشت...

من خیلی چیزا از این کتاب یاد گرفتم ، از سولماز ، از مارال ، از آلنی ، از گالان...

تو این کتاب میتونی عشق ِ واقعی رو لمس کنی... عشقی که یهو و خیلی ساده میاد...

با خوندن این کتاب میتونی بفهمی که چه آدمای ِ روشن فکر و عاقلی اون زمونا زندگی میکردن...

از بحثای ِ بین آلنی و مارال میتونی یاد بگیری ..... خیلی چیزا رو میتونی یاد بگیری.... صبر ، استقامت ، ایمان به هدف ، ادب( :) ) ، عشق... :)

خلاصه که بگم محشره و خوندنش رو حتما حتما بهتون پیشنهاد میکنم.... >:D<

× راستی ، بگم که این کتاب واقعی ِ ....:)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

Ay naz

مهمان
من نوکر بابا نیستم!

× (کم میام سایت ، برا همون اول آسونا رو مینویسم :D )

من نوکر ِ بابا نیستم
vn3t7uute9bd6am9fodx.jpg

خب...

این کتاب ، خیلی کتاب ِ بامزه ای هستش ...

وقتی کتاب رو میخونی ، کلا این شکلی هستی ==> :D

داستان ، داستان ِ یه خانواده ی روستایی هست ، که بابای این خانواده از اون سختگیرا و ترسناکاس :D

یه روز بابای خونه ، میره دستشویی ( :D) و بسته ی پول ِ توی جیبش میفته تو دستشویی :D :D

بابا کلی عصبانی میشه ، تصمیم میگیره یکی از بچه هاشو بفرسته تو چاه ِ دستشویی :D

دعوا بین بچه هاش بالا میگیره و .....

کلا کتاب خیلی خیلی خوبی هستش ، پیشنهاد میکنم حتما بخونین ، چون اصلا وقت گیر نیست :)
 
بالا