کیوان -۷۳۶۵

  • شروع کننده موضوع sk1v
  • تاریخ شروع
  • شروع کننده موضوع
  • #1

sk1v

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
721
امتیاز
1,933
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 3
شهر
تهران
کم کم اضافه میکنم ;;)
کتابهای خوانده شده

کشف المحجه لثمرة المهجة(فانوس)-سید بن طاووس (ترجمه اسدالله مبشری)
خوشه های شهریور-معصومه ابتکار
ارمیا-رضا امیرخانی
بيوتن-رضا امیرخانی
من او-رضا امیرخانی
جانستان کابلستان-رضا امیرخانی
قصه های میر کفن پوش-بهرام بیضایی
آشنایی با عروض و قافیه-سیروس شمیسا
قلب اسلام- سید حسین نصر(ترجمه سید صادق خرازی)
سانست پارک -پل استر(ترجمه مهسا ملک مرزبان)
غزالی و زهره-ادوارد توماس(ترجمه ذبیح الله منصوری)
خندیدن بدون لهجه-فیروزه دوما(ترجمه نیلا والا)
سووشون-سیمین دانشور
گهواره گربه-کورت ونه گات(ترجمه علی اصغر بهرامی)
هایکوهای طنزآمیز-استیون ادیس(ترجمه رضی هیرمندی و مهرنوش پارسانژاد)
اقلیم خاطرات-فاطمه طباطبایی
تصویر دوریان گری-اسکار وایلد
خانه‌یی برای شب-نادر ابراهیمی
غزلداستان‌های سال بد-نادر ابراهیمی
ابن مشغله- نادر ابراهیمی

کتابی که دارم میخونم

تاریخ بیهقی-ابوالفضل بیهقی

کتابایی که باید بخونم


شعر معاصر عرب-محمدرضا شفیعی کدکنی
عطر سنبل عطر کاج-فیروزه دوما
البیان-ابوالقاسم خویی
ساحل خورشید-محمدرضا حکیمی
هملت-شکسپیر
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

sk1v

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
721
امتیاز
1,933
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 3
شهر
تهران
پاسخ : کیوان-7365

خوشه های شهریور

معصومه ابتکار اولین زنیه که بعد از انقلاب وارد کابینه شد. کتاب خوشه های شهریور خاطرات مربوط به اون زمانه
که ریاست سازمان محیط زیست رو برعهده داشت. کلاً آدم جالبیه جزو "دانشجویان مسلمان پیرو خط امام" (گروهی که اقدام به تسخیر سفارت آمریکا کردن و حفاظت از دیپلماتها هم بعهدشون بود )بوده. پدرش مدتی شد رئیس سازمان محیط زیست خودشم تو دولت خاتمی این کارو بعهده گرفت.
مسائل جالبی از جنجالها ، اتفاقات و دیدگاههای اون موقع داره. توصیه میکنم بخونینش.(البته خاتمی دوست میکنه آدمو ها! :-" )


ارمیا

رضا امیرخانیو دیگه همه میشناسن نیاز به معرفی نداره :D . ارمیا از آثار اولیه امیرخانیه . درباره پسر جوانی بنام ارمیاست و داستان در دهه شصت رخ میده.
بنظر من کاملاً نشون میده که داستان متعلق دوران جوونی نویسنده است :-? . نویسنده توش شور و حرارت جوونی داره و هنوز کامل پخته نشده
افراطهایی که داره منظورمه. مثلاً ارتباط مصطفی و ارمیا یا شخصیت ارمیا و تمایل نویسنده(و در نتیجه ارمیا) بدرویش مسلکی و زهد شدید
ولی کماکان توصیه میشه :D

جانستان کابلستان

باز هم از امیرخانی! سفرنامه اش به افغانستانه . تأکیدی داره بر یکی بودن سابق دو مملکت و تفاوتهای نه چندان بزرگ امروزدید آدم رو به افغانها
عوض میکنه .شامل جلوه هایی از پدرسوختگیهای سمپادی و بعضاً بدشانسیهایی از همون دست! سرشار از متلکهای سیاسی :D
البته مثلاً میگه که نمیخوام سیاسی حرف بزنم :)) . یه چیزی برای من مسأله بود البته(شاید من وسواس بهداشتی دارم) اما چندان
به بهداشت اشاره نشده و با توجه به حالاتی که نویسنده در اون بوده گویا امیرخانی چندان مسأله ای با کثیفی نداره! :-w

قصه های میر کفن پوش

یه نمایشنامه زیبا از بیضایی با چاشنی ملی و حماسی که حتی بشکل اسطوره درمیاد! دوره حکومت مغولهاست.
نمادینه موضوعش هم قیام علیه ستمه!بیشتر نمیگم که خراب نشه بخونین! کوتاهه وقتتونو زیاد نمیگیره(ارزونم هست! ;)) )
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

sk1v

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
721
امتیاز
1,933
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 3
شهر
تهران
پاسخ : کیوان - 7365

آشنایی با عروض و قافیه
ashnayibaarooz28390b.jpg


خیلی از ما وقتی میدیدم یکی مثلاً معلم ادبیات یه بیت سعدیو میبینه که "مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست/که راحت دل رنجور بیقرار منست"
بعد از درنگی کوتاه راحت میگه:"وزنش میشه مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن"خیلی شاخه و اصن موجود عجیبیه
اینو بخونین طرف همچین مالی نبوده :D ! کتاب اول عروض جدید رو درس میده یعنی بدون اصطلاحات دشواری که در کتب عروض قدیم هست
بعد هم یه مقدار از عروض قدیم رو میگه که برای ما چندان لازم نیست(من خودم اون بخششو نخوندم :-" ) عروض قدیم یعنی اینکه
مثلاً درباره اون بیت بالا میگه مجتث مثمن مخبون محذوف :D . بخش بعدی هم قافیه است که میگه قافیه باید چطوری باشه
و چه واجایی باید مث هم باشه بعد هم عیوب قافیه رو میگه که چی به چیه. یه مقدار هم از قافیه قدیم رو میگه که برای ما
خیلی لازم نیست(و من این قسمت رو هم نخوندم چون میترسم سردرگم شم البته من خنگم خودتونو با من مقایسه نکنین! :D )

قلب اسلام
2009-07-18_Islam.jpg


سید حسین نصر بنظر من بزرگترین رئیسیه که دانشگاه شریف بخودش دیده. باباش دکتر ولی الله نصر وزیر رضا خان بود.
خودش آمریکا فیزیک خوند اما تحت تأثیر فریتهوف شوئون قرار گرفت و دکترا رو رفت فلسفه و علوم اسلامی خوند. با هانری کربن رفیق بوده مدتی هم شاگرد مرحوم علامه طباطبایی بود و کتاب "شیعه در اسلام " ایشون رو بانگلیسی ترجمه کرد. بعد هم بخاطر سابقه خانوادگیش جذب دربار شد و انجمن شاهنشاهی فلسفه رو تأسیس کرد .مدتی هم رئیس دانشگاه بود . خلاصه بخاطر انقلاب فرار کرد و رفت آمریکا. الانم اون جا استاد دانشگاهه. با سید صادق خرازی(نماینده سابق ایران تو سازمان ملل)ارتباط داره(این صادق خرازی موجود عجیبیه کلاً یه انجمن میخواد آدم راجع به این حرف بزنه! ) .
الان خیلی بد و بیراه بهش نمیگن چون جنبه علمیش به جنبه درباری غلبه داشته . این کتاب رو بعد از حملات 11 سپتامبر نوشت تا غرب رو با اسلام آشنا کنه.نه شیعی بررسی کرده نه سنی سعیش بر اینه که طوری باشه که نه به این بربخوره نه به اون. دیدگاه سنت گرایانه نویسنده توش برق میزنه. از زوایای جالبی بررسی کرده .
کتاب کلامی نیست که بگین حالش نیست،معرفیه.مفاهیمی مثل قرآن،پیامبر،زن و مرد،هنر جهادو... یه جمله که من ازش یاد گرفتم
که بنظرم اگه فقط همین بود هم میرزید بخوندن کل کتاب اون هم این که دید ما بقرآن رو نباید با دید مسیحیا به انجیل مقایسه کرد ،نزدیک ترین
مفهوم به قرآن در مسیحیت ،دید مسیحیا بخود حضرت مسیحه!
بخونین اما یادتون باشه درسته شدیداً باسواده اما دلیلی نداره هر چی میگه وحی منزل باشه!(در ضمن شدت تمایل نویسنده و کتاب به تصوف سنی بخصوص فرقه شاذلیه واضحه !)
انتشارات:نشر نی
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

sk1v

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
721
امتیاز
1,933
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 3
شهر
تهران
پاسخ : کیوان -۷۳۶۵

تصویر دوریان گری
40000393_-_01_-_book_-_Children_-_Tasvire_darviyan_gari_1.jpg


خیلی معروفه و احتمالاً خیلی از بچه ها خونده باشن ولی من تا همین چن روز پیش نخونده بودمش :-" :D
داستان درباره یک جوان زیبارو و جذاب به اسم "دوریان گری"ــه. با نقاشی بنام باسیل آشنا میشه و اون تصویر عجیبی از دوریان گری
میکشه و بواسطۀ اون نقاش، با لرد هنری رفاقت پیدا میکنه. لرد هنری از افرادیه که سخنان فاسد کننده میزنه ولی با ظاهر اندیشمندانه و زیبا.
داستان(بجز قسمت کوتاهی) در فضای اشرافی و اعیانی انگلستان حدود 150سال پیش اتفاق میفته. داستان نمادینه و زمینۀ اخلاقی داره
یه موردی که بنظر من ضعف بزرگ داستان بود،روده درازی نویسنده است! :-"

سانست پارک

17316409821152177682527713159343270246.jpg


خوب بود :-? .داستان درباره یک پسر آمریکایی و خانواده و آشناهاشه . راوی سوم شخصه اما کنار هر کدوم شخصیتا قرار میگیره
و از دید اونا نشون میده . هر کدوم مشکلاتی دارن. پسره از خانوادش تا حدی گریزانه . پدر و مادرش هم از جدا شدن
زمان داستان همین بحران مالی آمریکاست. تصویر جالبی از سردرگمی آدمهای مختلف بدست میده :)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

sk1v

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
721
امتیاز
1,933
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 3
شهر
تهران
پاسخ : کیوان -۷۳۶۵

ابراهیمی جات!
10382_861.jpg





غزلداستانها‌ی سال بد
2172-j.jpg


کتابی بشدت سیاسیه!مجموعه داستان کوتاهه! زمان شاه چن بار با سانسور چاپ شده قسمتای زیادیش شعرگونه است. اسمش هم که غزلداستانه دیگه :-"
خیلی قلنبه عقائد سیاسی- اجتماعیش رو تو داستان آورده شاید واسه خیلیا یه جوری باشه :-?
درباره مبارزان سیاسی و شکنجه و زندان میگه بصورت تمثیلی البته
داستاناش حالت جالبی داره ;;)

خانه‌یی برای شب
405725.jpg


اولش یه مقاله مانندی داره به نام "مفهوم قصه از دیدگاه من" ! خیی جالب و شاخه 8-> درباره شیوه قصه‌نویسی خودش میگه.
(خودشم بقلنبه بودن عقائدش در داستاناش واقفه و ایراد هم نمیدوندش :-" ) اگه کتابو نمیخرین برین همونطوری
تو کتاب فروشی وایسین یواشکی این مقاله رو بخونین. :D
این هم نسبتاً سیاسی-اجتماعیه. نادره دیگه! :D نمیدونم چرا ولی یاد ایتالو کالوینو و شاه گوش میکند افتادم! :-" :D

ابن مشغله
2195-j.jpg

نادر در طول عمرش شغل زیاد عوض کرد! ا یه کتاب داره ابن مشغل یکی دیگه هم ابوالمشاغل! کتابی خوب و آدمی جالب.
اما کل کتاب یه طرف اولش یه متنی داره اون یه طرف . اصن به سه تا کتاب می‌ارزه x: :

" زندگی ملک وقف است دوست من! تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی‌اش بکشی ،
یا بگذاری دیگران روی آن فساد کنند.
حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری
بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر ، بپذیری.
حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می‌دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک
تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی. حق نداری به بازی‌اش بگیری ، لکه دار و لجن مالش کنی ،
آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی.
حق نداری در آن ، چیزی که به زیان دردمندان و ستمدیدگان باشد بکاری ، برویانی ، و بار آوری.
حق نداری علیهش ، حتی در بدترین روزگار و سخت ترین شرایط ، اعلامیه صادر کنی، یا به آن
دشنام بدهی.
حق نداری با رنگهای چرک و تیره ی شهوت ، نفرت ، دنائت و رذالت ، رنگینش کنی.
مگر آنکه
از بیخ و بن
ملک وقف بودنش را فراموش یا انکار کرده باشی ، که در این صورت ، البته ، نه خود تو مسأله‌یی هستی
و نه آنچه می‌کنی مسأله‌یی‌ست که قابل بحث و اعتنا باشد.
در حقیقت ، نبوده‌یی و نیستی تا چنین و چنان کردنت ، روی زمینی که ما ملک وقفش می‌دانیم ، چنین و
چنان کردنی شود.
نیامده‌یی ، نمانده‌یی ، و نرفته‌یی. از هیچ به قدر هیچ باید خواست ، نه بیشتر..."
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

sk1v

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
721
امتیاز
1,933
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 3
شهر
تهران
پاسخ : کیوان -۷۳۶۵

اقليم خاطرات

n00103873-b.jpg


بين روحانيون بزرگ و خانواده‌هاشون خاطره نويسي چيز تازه‌ايه. بهمين دليل ما كه در بيرونيم، اطلاع و تصور چنداني از داخل خانواده‌هاشون نداريم :D
خانم طباطبايي رو مييشه نقطه مشترك خيلي از خانواده‌هاي روحاني مشهور دونست. از سلطاني و طباطبايي قمي، تا صدر و خميني !
براي من جالب بود كه اوضاع داخل امثال اين خانواده‌ها ، حد و مرزها، حتی عشق و عاشقي ‌ها :-"
خلاصه نميشه از خوندن خاطرات "فاطی"[nb]حتی در مكاتبات خانواده مرحوم آية‌الله خميني ايشون با نام فاطي ياد ميشه :D[/nb] صرف نظر كرد :D
یادم هست یه بارمهرنامه یه شلم شوربایی درباره این کتاب نوشته بود! انگار نویسنده میخواست فقط زود کتابو بخونه یه چی بنویسه! :-"

من او

maneoo.jpg

رمانيه كه تحت تأثير قفسه كتاب اينجا خوندمش :D . رماني عاشقانه در ماجراي عشق پسري از خانواده‌اي مرفه و متمول
به دختر خدمتكار. اون طور كه من از خوندن ارميا و بيوتن و من او فهميدم ، انگار اميرخاني علاقه داره حتماً حد اقل يه شخصيت پاك و
منزه و اثيري تو داستاناش بذاره! من كلاً جانستان كابلستان رو كه سفرنامه بود از داستاناش بيشتر دوست داشتم :-??
يه چيزي در من او كه بنظر من بسمپادي بودن اميرخاني مربوطه ، متلكهاي به جا و مناسب شخصيتهاست(مثل متلك ماماني
به حاج فتاح درباره اون لهستانيه! :-" )
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

sk1v

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
721
امتیاز
1,933
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 3
شهر
تهران
پاسخ : کیوان -۷۳۶۵

کشف المحجة لثمرة المهجة
preview,standard

بعضی از بزرگان وصیتهاشون خیلی ارزشمنده از وصیت بسیار کوتاه علامه حلی در آخر قواعد الاحکام تا کتاب گنده‌ای مثل کشف المحجه! و البته خوندنشون هم بسیار مفیده!رضی الدین علی بن موسی بن جعفر الحسنی مشهور بسید بن طاووس هم از بزرگان علماست . شیخ حر عاملی درباره‌اش میگه: "حاله في العلم والفضل والزهد والعبادة والثقة، والفقه، والجلالة، والورع أشهر من أن يذكر، وكان أيضاً شاعراً، أديباً، منشئاً، بليغاً."
کتابای متفاوتی داره مثل مهج الدعوات ، اقبال الاعمال، فتح الابواب و.... که شاید مشهورترین اونها الملهوف علی قتلی الطفوف باشه که درباره واقعه عاشورا نوشته شده و از مقاتل معتبر حساب میشه-البته باختصار از این کتاب با نام لهوف یاد میشه-.

قضیه اینه که ایشون در سنین پیری پسردار میشه-اسم پسرش هم محمد بوده- بعد تصمیم میگیره کتابی در پند و اندرز خطاب به پسرش بنویسه که میشه این کتاب! :D
من شخصاً در بعضی موارد حرف سید رو قبول ندارم!البته کلاً در قد و قواره‌اش هم نیستم :D . اما بطور کلی قشنگ نوشته شده
اول یه کم درباره خودش و نسبش میگه بعد شروع میکنه درباره توحید و شناخت خدا و نبوت و امامت حرف میزنه .بعد از این هم درباره
ارتباط ما با خدا صحبت میکنه و به مبحث ثروت و ریاست و قضاوت میپردازه.مطلب دیگه سخنانش درباره آموزشه و سپس نماز و زکات و روزه
و حج و جهاد! در اواخر کتاب از امام عصر-صلوات الله علیه - صحبت میکنه و در آخر بعضی از سخنان حضرت امیر -علیه السلام- رو با یک سری
پندهای کوتاه نقل میکنه.
سید ضمن خیلی از بخشها از بعضی از خاطراتش که مربوط به موضوعه هم سخن بمیون میاره.
من ترجمه مبشری رو خوندم که دفتر نشر فرهنگ اسلامی چاپ کرده. اما بنظرم حد اقل یه ویراستاری خیلی اساسی لازم داره از ترجمه‌اش خوشم نیومد!

قسمتی از کتاب:

"و ای فرزندم ای محمد، بدان که اگر خدای تعالی دمی در شب یا روز به عدالت با ما رفتار کند هرگز ما را بقائی نماند و کار ما به نابودی کشد
زیرا حق حضرتش را رعایت نمیکنیم و در پیشگاه مقدسش آن اندازه که حق دیگران را می‌پاییم حق جلالتش را پاس نمیداریم. و به آن پایه که
بندگان حضرتش را که سراپا به او نیازمندند را بزرگ می‌داریم از حضرت او تجلیل نمی‌کنیم. و بسا که دل به آن مردم خوش می‌کنیم و مشغول
آنان می‌شویم اما از حضرت او جل جلاله روی می‌گردانیم؛ به زبان بیاد اوییم و به دل در اندیشه غیر او. پس اگر روان ما را از کالبد برآورد و عنایات
خود را از ما سلب فرماید و آب و نان ما را ببرد و در زندان خشم خود قرارمان دهد بحق او سوگند که شایسته آنیم و چرا چنین نباشد؟ حالی
که با نفس خود و دیگر نیروهای خود که ازمواهب الهی است چنان می‌کنیم که در معرض بازخواست و خشم اوجل جلاله درمی‌آییم و حرمت و
عظمت او را جل جلاله کوچک می‌شمریم با اینهمه در ساحت قدسش گام می‌نهیم. پس زنهار این امور را کوچک و بیمایه نپنداری که چنین
کار عمل نادانان و بیخبرانست"
 
بالا