شرطی شدن

  • شروع کننده موضوع
  • #1

mahshid_f

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
909
امتیاز
5,940
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان شناسی
بچه ها لطفا اگر کسی درمورد ِ شرطی شدن و آرمایشات پاولف و اینا چیزی میدونه بیاد بگه،
تا بعدا یه سری مطلب بذارم !
 

Pedram.fe

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
497
امتیاز
1,358
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي
شهر
نیو نیشابور سیتی
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : شرطی شدن

خوب بعد دو روز گمون كنم اگه خودتون يه سري مطلب بزاريد تا بقيه نظر بدن بهتر باشه!
 

behradv

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
183
امتیاز
958
نام مرکز سمپاد
علّامه حلّی تهران
شهر
تبریز و تهران
دانشگاه
دانشگاه تورنتو
رشته دانشگاه
علوم مهندسی
پاسخ : شرطی شدن

من و داداشم سوم راهنمایی یه پروژه داشتیم در مورد همین شرطی شدن بود!
موضوع جالبیه خیلی... مطمئنا اگه توی اینترنت و کتابا بگردین توضیحات خیلی کامل تر و دقیق تری پیدا می کنین، ولی اطلاعات کلی من اینه:

شرطی شدن یعنی این که در اثر انجام یه کار خاص با یه نتیجه خاص به طور مکرر روی یه موجودی، اون موجود به اون اتفاق و نتیجه خاص عادت کنه و به طور ناخودآگاه هر وقت اون اتفاق خاص رو دید، در انتظار نتیجه خاصش باشه! (چه قدر خاص خاص شد!)

آزمایشات پاولف هم اگه اشتباه نکنم با سگش بود؟! آزمایشاش این جوری بود که مثلا به مدت طولانی، شاید یه ماه و اینا، هر روز توی یه ساعت مشخص (فکر کنم!) می رفت پیش سگش و یه زنگی رو به صدا در می آورد، بعدش هم بهش غذا می داد! (جزئیاتش شاید یه خورده فرق داشته باشه، من اصل مطلب رو می گم!) بعد از حدودای یه ماه، نتایج آزمایشاتش نشون می داد که رفته رفته سگش شرطی می شد و هر وقت صدای زنگ رو می شنید، حتی اگه خبری از غذا نبود، خود به خود بزاقش ترشح می کرد. یعنی این که داشت شرطی می شد و در نتیجه شنیدن صدای زنگ (همون اتفاق خاص!)، در انتظار غذا به عنوان پیامد بود (همون نتیجه خاص!).

یه سری آزمایشات دیگه هم کرده ن روی حیوونای مختلف تا ببینن آیا این اتفاق میفته یا نه.
همون سال که ما روی این کار می کردیم، یه گروه دیگه هم سعی می کردن ماهی ها رو شرطی کنن. مثلا یه ماز-مانند توی آکوواریوم می ساختن، ماهی رو ولی می کردن توش. بعد هر وقت ماهییه راه رو اشتباه می خواست بره، طی اقدامی غم انگیز بهش شوک کوچیک الکتریکی می دادن، که مثلا بعد از چند بار اشتباه دیگه اون راه رو انتخاب نکنه و آخرش بتونه ماز رو درست و بدون اشتباه تموم کنه.

آزمایش جعبه اسکینر هم در همین مورد بود. پروژه من و دادشم هم همون بود. بازم ایده کلی همونه، فقط این بار از موش استفاده می کردیم! موش رو می ذاشتیم توی یه جعبه، و سعی می کردیم شرایط محیطیش توی چند روز نسبتا ثابت بمونه. یه پدال هم گذاشته بودیم وسط جعبه. هر وقت موشه به طور اتفاقی می رفت روی پدال، بهش یه تیکه پنیر می دادیم! هدف این بود که ببینیم آیا بعد از چند روز تکرار این کار، موشه شرطی می شه و یاد میگیره که هر وقت گشنشه بیاد روی پدال یا نه؟ اگه آره که مسلما از نتیجه ش استفاده های خیلی زیادی می شه کرد، واسه پرورش حیوونای مختلف برای کار های مختلف.

راستش رو هم بخواین آزمایشمون خیلی جواب نداد! :P یعنی روزی که داشتیم ارائه ش می کردیم هر از گاهی می رفت روی پدال، ولی به نظر میومد بیشتر اتفاقی تا این که عمدی! البته شاید دلیلش این بود که در طول یه ماه گذشته آزمایش رو به طور مداوم و مرتب انجام نداده بودیم. شاید اگه آزمایشا به طور یکنواخت تر و حرفه ای تر اجرا بشن نتیجه بهتر باشه...

روی انسان هم میشه امتحان کرد این رو! مثلا یه نفر رو پیدا کنین، بعد ده بار پشت سر هم بهش سیلی بزنین! بار یازدهم که دستتون رو می بیرین طرف صورتش، حتی اگه نزنین هم اون احتمالا صورتش رو جمع می کنه یا کج می کنه (انگار واقعا سیلی خورده!) :)) :P
 

no one

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
1,525
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اورمیه
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : شرطی شدن

به نقل از بهراد :
من و داداشم سوم راهنمایی یه پروژه داشتیم در مورد همین شرطی شدن بود!
موضوع جالبیه خیلی... مطمئنا اگه توی اینترنت و کتابا بگردین توضیحات خیلی کامل تر و دقیق تری پیدا می کنین، ولی اطلاعات کلی من اینه:

شرطی شدن یعنی این که در اثر انجام یه کار خاص با یه نتیجه خاص به طور مکرر روی یه موجودی، اون موجود به اون اتفاق و نتیجه خاص عادت کنه و به طور ناخودآگاه هر وقت اون اتفاق خاص رو دید، در انتظار نتیجه خاصش باشه! (چه قدر خاص خاص شد!)

آزمایشات پاولف هم اگه اشتباه نکنم با سگش بود؟! آزمایشاش این جوری بود که مثلا به مدت طولانی، شاید یه ماه و اینا، هر روز توی یه ساعت مشخص (فکر کنم!) می رفت پیش سگش و یه زنگی رو به صدا در می آورد، بعدش هم بهش غذا می داد! (جزئیاتش شاید یه خورده فرق داشته باشه، من اصل مطلب رو می گم!) بعد از حدودای یه ماه، نتایج آزمایشاتش نشون می داد که رفته رفته سگش شرطی می شد و هر وقت صدای زنگ رو می شنید، حتی اگه خبری از غذا نبود، خود به خود بزاقش ترشح می کرد. یعنی این که داشت شرطی می شد و در نتیجه شنیدن صدای زنگ (همون اتفاق خاص!)، در انتظار غذا به عنوان پیامد بود (همون نتیجه خاص!).

یه سری آزمایشات دیگه هم کرده ن روی حیوونای مختلف تا ببینن آیا این اتفاق میفته یا نه.
همون سال که ما روی این کار می کردیم، یه گروه دیگه هم سعی می کردن ماهی ها رو شرطی کنن. مثلا یه ماز-مانند توی آکوواریوم می ساختن، ماهی رو ولی می کردن توش. بعد هر وقت ماهییه راه رو اشتباه می خواست بره، طی اقدامی غم انگیز بهش شوک کوچیک الکتریکی می دادن، که مثلا بعد از چند بار اشتباه دیگه اون راه رو انتخاب نکنه و آخرش بتونه ماز رو درست و بدون اشتباه تموم کنه.

آزمایش جعبه اسکینر هم در همین مورد بود. پروژه من و دادشم هم همون بود. بازم ایده کلی همونه، فقط این بار از موش استفاده می کردیم! موش رو می ذاشتیم توی یه جعبه، و سعی می کردیم شرایط محیطیش توی چند روز نسبتا ثابت بمونه. یه پدال هم گذاشته بودیم وسط جعبه. هر وقت موشه به طور اتفاقی می رفت روی پدال، بهش یه تیکه پنیر می دادیم! هدف این بود که ببینیم آیا بعد از چند روز تکرار این کار، موشه شرطی می شه و یاد میگیره که هر وقت گشنشه بیاد روی پدال یا نه؟ اگه آره که مسلما از نتیجه ش استفاده های خیلی زیادی می شه کرد، واسه پرورش حیوونای مختلف برای کار های مختلف.

راستش رو هم بخواین آزمایشمون خیلی جواب نداد! :P یعنی روزی که داشتیم ارائه ش می کردیم هر از گاهی می رفت روی پدال، ولی به نظر میومد بیشتر اتفاقی تا این که عمدی! البته شاید دلیلش این بود که در طول یه ماه گذشته آزمایش رو به طور مداوم و مرتب انجام نداده بودیم. شاید اگه آزمایشا به طور یکنواخت تر و حرفه ای تر اجرا بشن نتیجه بهتر باشه...

روی انسان هم میشه امتحان کرد این رو! مثلا یه نفر رو پیدا کنین، بعد ده بار پشت سر هم بهش سیلی بزنین! بار یازدهم که دستتون رو می بیرین طرف صورتش، حتی اگه نزنین هم اون احتمالا صورتش رو جمع می کنه یا کج می کنه (انگار واقعا سیلی خورده!) :)) :P

البته آزمایش پاولف کاملا با موش اسکینر فرق داره!(البته همچینم کاملا نیست :D )
تو آزمایش پاولف شرطی شدن فعال بود ولی تو جعبه ی اکینر شرطی شدن کلاسیکه!
تو شرطی شدن فعال یک چیزی که ربطی نداره دارای نقش میشه! مثل زنگ پاولوف که ربطی به غذا نداره ولی طی زمان دارای نقش میشه!
ولی تو جعبه ی اسکینر یه کار منجز به پاداش و یا تنبیه میشه و در گذر زمان از اون نقش میگیره!
 

f-1391

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,145
امتیاز
17,357
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
روانشناسی
شرطی شدن کلاسیک یا همون سگ پاولوف:
پاولوف یه پزشک (؟) بود و داشت روی حجم بزاق سگ کار میکرد،و میزان بزاق سگ رو اندازه میگرفت...
(انگار با یه لوله ی باریک،مستقیمن بزاق وارد یه مخزن میشده)
تا اینکه یه بار پاولوف متوجه میشه،وقتی میاد پیش سگ و هنوز بهش غذا نداده،سگ شروع به ترشح بزاق میکنه...
بعدش میاد چیزی رو که اتفاقی مشاهده کرده بوده آزمایش میکنه، این طوری که غذا دادن به سگ رو با یه صدای زنگ همراه میکنه و متوجه میشه با تکرار این کار سگ یاد میگیره صدای زنگ با غذا همراهه.
و از اون به بعد با صدای زنگ هم همون پاسخی رو میده که به خوردن غذا میده(یعنی ترشح بزاق)
توی شرطی سازی کلاسیک خاموشی و محرک شرطی و غیر شرطی و پاسخ شرطی و غیر شرطی رو هم داریم....
این‌چیزیه که الان تو روانشناسی هم ازش استفاده میشه.
برای تربیت،شکل دادن یک رفتار،تغییر یک رفتار و ...
 
بالا