کتاب نهم : شازده احتجاب

[sayna]

سلام !
نوبت معرفی کتاب نهم هم رسید .
"شازده احتجاب" رمانی از هوشنگ گلشیریه . هوشنگ گلشیری رو بعد از صادق هدایت تاثیرگذار ترین داستان نویس معاصر ایرانی می نامند .
شازده احتجاب داستان فروپاشی نظام شاهی در جامعه‌ی سنتی ایرانه و به شرح وقایع آخرین دوران قاجار می پردازه . شخصیت اول داستان که شازده احتجاب نامیده شده توی اوهام و خیال گذشته به روایتی از این استبداد می پردازه .

جالبه بدونید که فیلمی هم با نام این کتاب و درباره‎‌ی همین کتاب به کارگردانی بهمن فرمان‌آرا ساخته شده . (+)
درباره‌ی نویسنده
نگاهی به کتاب
شما تا بعد از عید وقت دارید کتاب رو تهیه کنید و بخونید . کتاب فروشی ها هم معمولا بعد از چهارم فروردین بازن البته شما می تونید از طریق خرید ِ اینترنتی
http://هم این کتاب رو تهیه کنید .

× تاپیک تا آخر عید قفله ، واقعا وقت خوبی برای آشنایی با ادبیات ایرانه ، اونم در قالب داستان جذابی مثل شازده احتجاب . توی عید هم که وقت زیاد دارین . پیشنهاد میشه حتما حتما این کتاب رو بخونید .

 

[N.M]

پاسخ : کتاب نهم : شازده احتجاب

تاپيك باز مي‌شه؛ اميدوارم كتابُ خونده باشين و نقداي خوبي داشته باشيم.
براي نقد از اين مي‌تونين استفاده كنين.
مرسي!

 

[N.M]

پاسخ : کتاب نهم : شازده احتجاب

خودم از اوّلش شروع كنم.
به نظرم كتاب تو صفه‌هاي اوّل، راحت‌خون نبود و آدم گيج مي‌شد وقت خوندنش. شروع كتابم خيلي مهمّه براي اين كه بهش علاقمند بشي/نشي كه من نشدم تقريباً!

 

[raman]

پاسخ : کتاب نهم : شازده احتجاب

خُب.اولین کتابی بود که از گلشیری خوندم و تجربه ی خوبی بود.
من هم اولاش گیج بودم که چی شد الآن یهو،کی داره حرف میزنه،بحث چرا عوض شد یهو و اینا.ولی جلوتر که رفتم قضیه دستم اومد و خوب تونستم با نوع روایتش کنار بیام.
حس بدی داشتم نسبت به فضای داستان و فکر کنم طبیعی بود.فضاش خیلی تیره بود.اصن سر یه سری چیزاش انقد جا خوردم که هنوز جلو چشمم ـن. :-s
اینکه فصل بندی نداشت و داستان با یه ریتم مشخصی از این شخصیت به اون شخصیت می پرداخت خوب بود به نظرم.همش میگفتم یکم دیگه بخونم برسم به یه جایی که این پیوستگی ـه قطع شه و بحث فلان چیز متوقف شه که بقیه شُ بعدا بخونم،ولی به همچین جایی نمی رسیدم.
پایانشم خوب بود.تونسته بود همون ریتم ِ کل ِ کتابُ تا آخر حفظ کنه.یهویی و بی منطق تموم نشده بود.
در کل کتاب ِ خوبی بود.مخصوصا اینکه به نظرم نویسنده ش سبک ِ خودشُ داشت و متفاوت بود.

 

[N.M]

پاسخ : کتاب نهم : شازده احتجاب

اتفاقاً يه مشكل ديگه‌اي كه من باهاش داشتم همين يه سره بودن و فصل فصلْ نبودن بود! حوصله رو سر مي‌برد و خسته مي‌كرد.
اما درباره‌ي ريتم داستان باهات موافقم

 

[ریـحـانـه]

پاسخ : کتاب نهم : شازده احتجاب

در کل کتاب خوبی بود ولی خب من اونقدرا دوسش نداشتم .
ینی چیزی که آدم از کتاب به دست میورد بیشتر اطلاعات بود و خلاصه جنبه ی یادگیریش بیشتر بود .
اولاش که واقعا اصابم داشت خورد میشد ! بیشتر واسه اینکه ، چون کتابای بنیاد هوشنگ گلشیریُ دوس دارم تصور خوبی بهش داشتم و دوس نداشتم ذهنیتم خراب شه . که خدا رو شکر خوب شد کتاب بعدش !
کلا خاص بود ، راضی بودم .
و اینکه آدم اوج کثیفی رو درک میکرد ...
قربانی ، خیانت ...

 

[nimche]

پاسخ : کتاب نهم : شازده احتجاب

1.تو این چندنظری که تا حالا گذاشته شده،بیشتر ملت رفتن سر فرم و قالب کتاب،و نه پیام و مفهومش...این فرق این کتاب با اکثر کتابای دیگه ایه که تا حالا تو این کتابخونیهای گروهی گذاشته شده...شازده احتجاب، خودارجاعه،پس از خوندن کتاب نقد از ظلم نیست که تو رو به فکر میبره.نه!فرم داستانیه که روت تاثیر میذاره...
2.گلشیری رو فاکنر ایران میدونن،هرچند بنده به نظر شخصیم،ناباکوف مناسبتره براش....حالا بگذریم،مقصود اینکه کلا گلشیری یه چیزی تو مایه های پدرخوانده ی ادبیات ایرانه...من چندان تو داستان کوتاه قبولش ندارم و به نظرم بهرام صادقی صد برابر بهتره ازش...ولی خب به نظرم دو کتاب "شازده احتجاب" و "جن نامه"،برای هر نویسنده ای بسه که اون رو فوق العاده بکنن...
3.شازده احتجاب،واقعا کتاب خوبیه.اینکه فصل به فصل نیست،اصلا ایراد نیست،اینکه گیج کننده است هم همینطور...یک جریان سیال ذهن و یک سفر در خیال و خاطرات شازده... پس اگر فصل به فصل و منظم باشه،گند میزنه بهش...همینطوری بهتره...درضمن قرار نیست ک هر کتابی مثل عطر سنبل عطر کاج روون و ساده باشه،یک کم گیج شدن هم لازمه...خوبیش فقط این بود که رمان بود و یه کم که میگذشت خواننده کامل همه چیز دستش میومد...اما قضیه راجع به داستان کوتاههای ایرانی،مخصوصا گلشیری و بهرام صادقی،واقعا فرق داره...واقعا سخت فهم میشه همه چیز در اون مورد...ولی خب اینجا رمان بود و اگر خواننده حوصله میکرد،قضیه دستش میومد.
4.راجع به خود کتاب خیلی نمیخوام حرف بزنم...فقط واقعا باید بگم که واقعا از "مراد" خوشم میاد...واقعا بینظیره...
5.دکتر براهنی،دشمن خونی جناب گلشیری،این کتاب رو به خاطر شخصیت پردازی ضعیف نکوهش کرده...تا حدی درست میگه،یعنی توصیفهای دقیق مستقیمی از شخصیتها نداریم.اما واقعا لزومی در توصیفهای دقیق نمیبینم من...اون قدری که لازم هست به نظرم،گلشیری سر نخ دست خواننده میده و اون رو آشنا میکنه...نیازی به توصیف دقیق و دادن یه شخصیت چارچوب بندی شده نبود واقعا...کافی بود به نظرم
5.فیلم شازده احتجاب هم به نظرم متوسط هست،گندی هم زده به کتاب و واقعا نتونسته روایت جادویی رو منتقل کنه و تبدیلش کرده به یه روایت خطی(البته زور زدن که واقعا خطی نشه)...البته کمبود امکانات هم بوده ولی خب...من نپسندیدم....

 

[marvelous]

پاسخ : کتاب نهم : شازده احتجاب

خب کتاب خیلی جالبی بود طرز روایتش رو که از یه زمان به زمان دیگه و از یه شخص به شخص دیگه میرفت دوس داشتم
به نظرم مهارت زیادیو میطلبه اینجوری نوشتن...
تغییر راوی فقط یه ذره اذیتم میکرد موقع خوندن ولی تغییر زمانش خوب بود

روایت ضعیف شدن قاجار در قالب ضعیف شدن افراد در سه نسل...

داستان روایت شازده احتجاب بود، کسی که توی زندگیش شخصیت محکمی نداشت و از بچگی تا پیری یه کمبودی توی وجودش احساس میشد، مثل عدم داشتن جرئت یا دل رحمی بیش از حد کمبودی که فخرالنساء اونو عدم شباهت به اجدادش میدونس و مدام با نیش و کنایه بهش یادآوری میکرد... مثلن اون اولا که میگف دستور دادی پس یه ذره خون اجدادی تو وجودته یا اون جایی که سرزنشش میکرد که چرا کشتن واسش سخته...

شخصیت دیگه فخرالنساء بود که زن شازده بود و برخلاف شازده شخصیت محکمی داشت و حتا از شازده مرد تر بود جوری که به نظرم اومد با حرفا و کاراش مدام میخواست ضعفای اونو به رخش بکشه...

بعدش اینکه با اینکه شازده فخرالنساء رو دوست داشت اما بعد مرگش دنبال وجود اون توی شخصیت فخری، خدمت کار خونشون میگشت... این قسمت شخصیت شازده رو به نظرم خیلی خوب نوشته بود...

در کل شخصیت پردازیش بیشتر به وسیله روایت اصلی داستان و یه جاهایی مکالمه های بین اشخاص بود....

شروع و پایان داستان هم خیلی خوب بود اینکه از یه نقطه شروع شه و دوباره به همون نقطه برگرده و این وسط بتونه داستان خیلی خوبی از آب دربیاره

 

[سنگین دل]

پاسخ : کتاب نهم : شازده احتجاب

امروز یکی از عزیزان حرف های قشنگی می زد در مورد این شاهکار استاد گلشیری، خلاصه می گم:
این رمان درحقیقت شرح یک سفر گروهی هستش که مسافران این سفر شخصیت هاش هستند(شخصیت های نه چندان خط کشی شده) که پیچیدگی های شخصیتی و روحی اونها از رابطه ها و سنت های درهم ایرانی، ناشی می شه. نه هر سنتی. اون بخش از تاریخ و سنت ایرانی که به هنگام جلوه گری، ناقص و دورهمی از آب دراومده. به قولی راهش رو بد طی کرده.
بخشی از این الگوی سفر خود خواننده می تونه باشه که از یک نقطه سفر رو آغاز می کنه(شروع کتاب) و در نهایت به همون نقطه برمی گرده(پایان کتاب)، اما با تغییری در شناخت بازیگران(مسافران) داستان. و الگوی دیگه ی داستان، همون سفره. سفر از مظلومیتی که در همون ابتدای راه به سوء تفاهم های زیادی بر می خوره(منیره خاتون، که از اولین ها هستش)
و این سفر مثل همه ی سفرهای دیگه در تاریخ، قربانیان زیادی داشته: فخری، شازده و فخرالنسا(قربانی تاریخ نوشته شده، به نوعی سرنوشتشون)
و در این بین شازده تحمل دوری فخرالنسا رو نداره چون عاشقشه و از طرفی با وجود او نمی تونه زندگیش رو بگذرونه، چون فخرالنسا همون بخشی از تاریخه که شازده ازش فراریه.
اما در نماد پردازی هم به این موضوع اشاره شده.لباس سفید فخرالنسا که به موتیفی تبدیل می شه که اون رو نمادی از لباس سفید قربانی می دونن.
+ضمنا، فیلم شازده احتجاب به کارگردانی بهمن فرمان آرا، هیچ گاه به پای کتابش نمی رسه. اگه فیلمش رو دیدید، توصیه می شه حتما کتابش رو هم بخونید.

 

[nimche]

پاسخ : کتاب نهم : شازده احتجاب

توصیه میشه که کتاب "باغ در باغ"، جلد دوّم رو گیر بیارین، یه بخش داره که یه کنفرانس مانند یا یه جلسه ی پرسش و پاسخ داشته گلشیری تو دانشگاه پهلوی شیراز.توش پرسش و پاسخهای جالبی درباره ی شازده احتجاب هست....

 

[Mozartine]

پاسخ : کتاب نهم : شازده احتجاب

فک کنم دیگه بحثی نمونده باشه ..
با امید استقبال های بیشتر در دور های بعدی قفل :)