تئوری مغز در خمره

  • شروع کننده موضوع
  • #1

shekoofeh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
655
امتیاز
4,354
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
در طول تاریخ فلاسفه ی زیادی بودن که " شکّاکیت " رو برگزیدن. به همه چیز شک کردن و همه ی اشیا و انسان های اطراف رو زاده ی تخیل و توهم خودشون می دونستن. افرادی این شک ها رو نقض کردن و برای بعضی از اونها هنوز جوابی مطرح نشده.
تئوری نوینی که این شکّاکیت رو با مبنای علمی قرن حاضر بیان کرده تئوری " مغز در خمره نام داره.

به طور کل معتقدان این تئوری میگن که همون طور که توی خواب ، ما بدون اینکه جسمی داشته باشیم و به وسیله ی ذهنمون در موقعیت های مختلف حاضر می شیم و کار های مختلف انجام می دیم ؛ امکان داره دنیایی که در حال حاضر در اون هستیم هم حاصل پالس هایی باشه که یک دانشمند یا یک قدرت ماورا الطبیعه به طور دائم داره به مغز می فرسته. یعنی ما مغز هایی هستیم که به وسیله ی پالس هایی که بهمون می رسه ، فکر می کنیم بدن داریم ، احساس می کنیم و تمام دنیای اطرافمون برامون ترسیم شده.
چیزی شبیه به موضوعی که توی فیلم ماتریکس می بینیم.

نظرتون چیه ؟ مخالفید یا موافق ؟
آیا چیزی هست که بتونه این تئوری رو نقص کنه ؟ و یا کلّا موضوع شکّاکیت رو ؟
 

anahid_30s

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,029
امتیاز
1,985
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1392
پاسخ : تئوری مغز در خمره

فکر کنم دکارت هم همچین چیزی گفته.

این قضیه داشمند رو تنها راهی که بتونی بگی درست نیست اینه که به خداوند اعتقاد داشته باشی. و البته اونم باز یه اثبات منطقی نیست.
پس به نظرم نه میشه ردش کرد، نه میشه تأییدش کرد. فقط شکه. همیشه شکه.
 

A.....MORDAD

کاربر فعال
ارسال‌ها
39
امتیاز
46
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک تهران
شهر
تهران
پاسخ : تئوری مغز در خمره

به نقل از Shek8fe :
در طول تاریخ فلاسفه ی زیادی بودن که " شکّاکیت " رو برگزیدن. به همه چیز شک کردن و همه ی اشیا و انسان های اطراف رو زاده ی تخیل و توهم خودشون می دونستن. افرادی این شک ها رو نقض کردن و برای بعضی از اونها هنوز جوابی مطرح نشده.
تئوری نوینی که این شکّاکیت رو با مبنای علمی قرن حاضر بیان کرده تئوری " مغز در خمره نام داره.

به طور کل معتقدان این تئوری میگن که همون طور که توی خواب ، ما بدون اینکه جسمی داشته باشیم و به وسیله ی ذهنمون در موقعیت های مختلف حاضر می شیم و کار های مختلف انجام می دیم ؛ امکان داره دنیایی که در حال حاضر در اون هستیم هم حاصل پالس هایی باشه که یک دانشمند یا یک قدرت ماورا الطبیعه به طور دائم داره به مغز می فرسته. یعنی ما مغز هایی هستیم که به وسیله ی پالس هایی که بهمون می رسه ، فکر می کنیم بدن داریم ، احساس می کنیم و تمام دنیای اطرافمون برامون ترسیم شده.
چیزی شبیه به موضوعی که توی فیلم ماتریکس می بینیم.

نظرتون چیه ؟ مخالفید یا موافق ؟
آیا چیزی هست که بتونه این تئوری رو نقص کنه ؟ و یا کلّا موضوع شکّاکیت رو ؟
[/
quote
]
ابتدا باید عرض کنم که این تز( و نه تئوری) اساسا به مفهوم پایه و اساس شک می کنه. انواع علوم بر اساس پایه ها بنا شدند. حتی در ریاضی که تجلی منطقه هم یک سری تعریف نشده داریم. که در هندسه به این مبانی "اصول" گفته میشه. اسکپتیسیست ها یا همون شک گراها به ماهیت( منظور اصل ماهیته)، حواس پنج گانه، به طور کلی بدیهیات و در بعضی موارد به مبنای وجود شک می کنن. که البته مورد آخر به نو اسکپتیسیست ها مریوط میشه. ابندائی ها فقط جرئت کردند به اجسام شک کنند.
برای درک مفهوم کلی به یک مثال اشاره می کنم. سک شک گرا اعتقاد داره هیچ دلیلی وجود نداره که خورشید، فقط به این خاطر که نا امروز تابیده از این به بعد هم خواهد تابید! این نمونه ای از همون شک به بدیهیاته
نباید فراموش کنیم که این مکتب بسیار قوی عمل کرده و تقریبا 2000 ساله که مردم نتونستن نقضش کنن!
به نقل از آناهید :
فکر کنم دکارت هم همچین چیزی گفته.

این قضیه داشمند رو تنها راهی که بتونی بگی درست نیست اینه که به خداوند اعتقاد داشته باشی. و البته اونم باز یه اثبات منطقی نیست.
پس به نظرم نه میشه ردش کرد، نه میشه تأییدش کرد. فقط شکه. همیشه شکه.
بسیار درست. البته باید اشاره کنم که دکارت دقیقا مخالف این بحث بود. به جمله معروف دکارت: "تفکر می کنم، پس هسنم" توجه کن.
 
بالا