سیستان و بلوچستان

[شقایق س.]

به نام خدا...
درود...

خوب دوستان از اونجایی که استان سیستان و بلوچستان به بهشت باستان شناسان معروفه،مام لازم دونستیم واسه ی استان سیستان و بلوچستان که خودش هم به سرزمین نخل و آفتاب معروفه یه توریست برد حســــابی بزنیم و جاذبه های گردشگری این استان رو بهتون معرفی کنیم!

خوب اگه موافق باشید من توی پست های مختلف جاهای دیدنیش رو بذارم واستون!

 

[شقایق س.]

پاسخ : جغرافیای استان سیستان و بلوچستان

خوب اول بهتره که از جغرافیای کلی استان براتون بگم!
استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایرانه. این استان با حدود ۱۸۷٬۵۰۲ کیلومتر مربع وسعت، پهناورترین استان ایرانه و بیش از ۱۱ درصد وسعت این کشور را دربرمی‌گیره. سیستان شامل زابل و شهرهای اطرافش است و بلوچستان دربرگیرنده بقیه شهرها از زاهدان تا چابهاره.

سیستان و بلوچستان ۱۱۰۰ کیلومتر مرز با کشورهای پاکستان و افغانستان و ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با دریای عمان داره و به دلیل قرار گرفتن در موقعیت راهبردی و ترانزیتی از اهمیت فراوانی برخورداره به ویژه بندر چابهار که تنها بندر اقیانوسی ایران و آسانترین و بهترین راه دسترسی کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاده.

مردم استان سیستان و بلوچستان از قومیتهای بلوچ، سیستانی، فارسی زبان و پیرو اهل سنت و تشیع می‌باشند. این استان بیشتر آب و هوای گرم و خشک داره اما در عین حال از تنوع آب و هوایی و اقلیمی ویژه‌ای برخورداره و مناطق کوهستانی، جنگلی و باتلاقی هم در این استان پهناور به چشم می‌خوره.

زاهدان مرکز این استانه که از طریق راه‌آهن با میرجاوه پاکستان ارتباط داره و از سوی کرمان هم به راه‌آهن سراسری ایران متصله. به زودی قراره خط راه‌آهنی از طرف چابهار به مشهد و از آنجا به کشورهای آسیای میانه کشیده بشه که این خط آهن نقش مهمی رو در توسعهٔ این استان و شرق ایران ایفا میکنه.

استان سیستان و بلوچستان با داشتن موقعیت راهبردی بازرگانی و ترانزیتی و داشتن کشاورزی و باغبانی (به ویژه میوه‌های استوایی و گرمسیری) و همینطور جاذبه‌های فراوان تاریخی و طبیعی و نیز صنعت در حال رشد از توانایی و ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای توسعه و آبادانی برخورداره و الان دولت ایران و بخش خصوصی، سرمایه‌گذاری‌های فراوانی را در این منطقه انجام می‌ده...

اینم از شهراش که من خودم خیلی هاشو هنوز نرفتم... :-[

مرکز : زاهدان
شهرستان‌ها:ایرانشهر.چابهار.خاش.دلگان.زابل.زاهدان.زهک.سراوان.سرباز.سیب و سوران.کنارک.مهرستان.نیک‌شهر.هیرمند.

 

[شقایق س.]

پاسخ : زابل،سرزمین رستم

خوب دیگه حالا نوبتیم باشه نوبت شهراس.
از شهر پدر و مادریم شروع میکنم...زابل...
شهرستان زابل یکی از شهرستانهای استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایرانه. مرکز این شهرستان شهر زابله .این منطقه در قدیم جزیی مهمی از ایران بزرگ بوده که در شاهنامه فردوسی به نام زابلستان هم یاد شده که زمان قاجار به دلیل نفوذ انگلیس بخش بزرگی از از اون بر طبق معاهده پاریس در اختیار افغانستان گذاشته شد .

این منطقه مهد و خواستگاه داستان معروف شاهنامه فردوسی در مورد پهلوانان اساطیری ایران باستان مانند سام، زال و رستم بوده است که نشون دهنده روح مردانگی و استقلال طلبی در ایران قدیم و بخصوص این منطقه بوده.

این منطقه به دلیل روح استقلال طلبی و ازاد منشی مردمش و ارادت خاص به اهل بیت پیامبر به دارولولایه مشهور بوده و در طول تاریخ همواره با دشمنان اهل بیت پیامبر در ستیز و دشمنی بوده به همین دلیل چندین بار توسط حاکمان اموی و عباسی مورد هجوم قرار گرفته و خسارات زیادی به این خطه وارد شده ولی همچنان به پایبندی خود به مذهب حقه شیعه پایبند مونده.

دریاچه هامون که بزرگ‌ترین دریاچه آب شیرین در ایران است، در این شهرستان واقع شده. جمعیت این شهرستان بر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵، برابر با ۳۲۹٫۳۱۷نفر بوده است.

اکثریت مردم شهرستان زابل به فارسی با گویش سیستانی حرف میزنن و زبان بلوچی هم در بین اقلیت بلوچ رایجه. ۸۹/۹۹ درصد جمعیت این شهرستان را مسلمانان تشکیل می‌دن. بیش از98درصد از مردم شهرستان زابل اهل تشیع و 1درصد اهل سنت و1 درصد هم دارای سایر گرایشات مذهبی هستن.

اینم جناب آقای یعقوب لیث صفاری ِ عزیز :د

خوب حالا جاذبه های گردشگری:
1-شهر سوخته

2-دهانه غلامان

3-کوه خواجه

4-قلعه سه کوهه

5-چاه نیمه

6-دریاچه هیرمند

7-قلعه سام

8-قلعه رستم

9-قلعه رمرود

10-آتشکده کرکوه

11-قلعه خان ملک

12-تخت شاه

13-بی بی دوست

14-آتشکده کهک

15-میل قاسم آباد

16-میل نادری

17-زاهدان کهنه

18-برج افغان

19-تالاب هامون

20-آسیابهای بادی

21-قلعه کندر


خوب بخاطر این که مطلب زیاده من هر کدوم از اینا رو تو یه پست مجزا توضیح میدم!

 

[شقایق س.]

پاسخ :شهر سوخته ی سیستان

این متنو بخونید،درسته زیاده ولی ارزششو داره!

شهر سوخته:
در روزگاران دور که بشر تازه یک‌جا نشین شده بود، شهری در سیستان پدید آمد که به گفته‌ی باستان‌شناسان به لحاظ بافت شهری، جمعیت، برنامه ریزی شهری و ... اولین شهر جهان بود. شهر سوخته و تمدن هوشمند و خلاق آن با بیش ازپنج‌هزار سال قدمت، به‌عنوان بزرگ‌ترین استقرار شهرنشینی در نیمه‌ی شرقی فلات ایران، نمونه‌ای منحصر به ‌فرد و حکایت‌گر واقعی علم، صنعت و فرهنگ گذشته‌های دور این مرز و بوم می‌باشد.

شهر سوخته در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل - زاهدان واقع شده است. این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سال‌های ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند.

محوطه باستانی شهر سوخته در هزاره دوم و سوم قبل از میلاد، توسط مهاجرانی كه از چهار گوشه به ‌آن مهاجرت كرده‌اند، بنا شده است.سند یا کتیبه ای که نام واقعی و قدیمی این شهر را مشخص کند هنوز به دست نیامده و به دلیل آتش سوزی در دو دوره زمانی بین سال های 3200 تا 2750 قبل از میلاد «شهر سوخته» نامیده می شود.

«کلنل بیت» یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را دیده است.

پس از او «سر اورل- اشتین» با بازدید از این محوطه در اوایل سده حاضر، اطلاعات مفیدی در خصوص این محوطه بیان کرده است. بعد از او شهر سوخته توسط باستان‌شناسان ایتالیایی به سرپرستی«مارتیسو توزی» از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ مورد بررسی و کاوش قرار گرفت.

شهر سوخته دارای تشکیلات مرتب و منظمی بوده و از بعد سازمان‌دهی اجتماعی نیز جزو شهر‌های پیشرفته‌ی زمان خود بوده است. وجود نظام مرتب و منظم آب‌رسانی و تخلیه‌ی فاضلاب، دانش پزشکی پیشرفته و صدها عامل دیگر بر اهمیت این منطقه افزوده است.

این شهر از نادرترین شهرهای باستانی است که در آن، زنان عهده دار امور مالی خانواده‌شان بوده‌اند.بر مبنای یافته‌های باستان شناسان شهر سوخته ۱۵۱ هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان می‌‌دهد که این شهر دارای پنج بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته، بخش‌های مرکزی، منطقه صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان است که به صورت تپه‌های متوالی و چسبیده به هم واقع شده اند. هشتاد هکتار شهر سوخته بخش مسکونی بوده است.

شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیت‌های صنعتی و هنری بوده، در فصل ششم کاوش در شهر سوخته نمونه‌های جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد.

در جریان حفاری‌های فصل های گذشته در شهر سوخته مشخص شد که با توجه به صنعتی بودن شهر سوخته و وجود کارگاه‌های صنعتی ساخت سفال و جواهرات در این منطقه، ساکنان شهر سوخته از درختان موجود در طبیعت محوطه برای سوخت استفاده می‌‌کرده اند. در شهر سوخته انواع سفالینه‌ها و ظروف سنگی، معرق کاری،انواع پارچه و حصیر یافت شده که معرف وجود چندین نوع صنعت، به ویژه صنعت پیشرفته پارچه بافی در آنجاست.

تاکنون ۱۲نوع بافت پارچه یکرنگ و چند رنگو قلاب ماهیگیری در شهر سوخته به دست آمده و مشخص شده مردم این شهر با استفاده از نیزارهای باتلاق‌های اطراف هامون سبد و حصیر می‌‌بافتند و از این نی‌ها برای درست کردن سقف هم استفاده می‌‌کردند. صید ماهی و بافت تورهای ماهیگیری نیز از دیگر مشاغل مردمان شهر سوخته بوده است.

شهر سوخته بدون شک جز شهرهای بسیار پیشرفته زمان خود بوده است.

نخستین چشم مصنوعی جهان:
برای نخستین بار در شهر سوخته یك چشم مصنوعی متعلق به 4800سال پیش كشف شد. این چشم مصنوعی متعلق به زنی 25 تا 30ساله بوده که در یکی از گور های شهر سوخته مدفون شده بوده است.جمجمه زن صاحب چشم مصنوعی شهر سوخته چشم مصنوعی روی جمجمه او دیده می‏شود.

چشم مصنوعی یافت شده در چشم چپ او کار گذاشته شده و با وجود گذشت زمان نزدیک به 4500 سال از ساخته شدن آن هنوز سالم است.جنس این چشم مصنوعی یافت شده هنوز بطور کامل مشخص نشده است اما به نظر می رسد در ساخت آن از قیر طبیعی مخلوط به نوعی چربی جانوری استفاده شده است.

در روی این چشم مصنوعی ریزترین مویرگ‌های داخل چشم توسط مفتول‌‌های طلایی به قطر كمتر از نیم میلی‌متری طراحی شده‌اند.

مردمك این چشم در وسط طراحی شده و تعدادی خطوط موازی كه تقریباً یك لوزی را تشكیل می‌دهند در پیرامون مردمك دیده می‌شود.سرپرست گروه باستان شناسي شهرسوخته سيد منصور سيد سجادي :براي نخستين بار در شهر سوخته يک چشم مصنوعي پيدا شد . مطالعات اوليه نشان داده اند که چشم چپ زن تنومند مدفون در قبر شماره 6705 مصنوعي بودهاست .

جنس و ماده اي که چشم مذکور با آن ساخته شده است هنوز به دقت روشن نشده و تشخيص آن به آزمايشهاي بعدي موکول شده است اما به نظر مي رسد که چشم مزبور از جنس قير طبيعي که با نوعي چربي جانوري مخلوط شده است ساخته شده است .

بچه ها چون مطلب زیاده من نمیتونم همشو این جا بیارم! اینجا کلی چیز گفته،در مورد اولین جراحی مغز،اون اولین انیمیشن معروف و...بخونین خالی از لطف نیست!
لینکش اینه:http://mehremihan.ir/mirasfarhangi/687-shahre-sookhte.html


یه عکس دیگه از گورستان شهر سوخته:

اینم از شهر سوخته ی ما !

 

[شقایق س.]

پاسخ : دهانه ی غلامان سیستان

دهانه ی غلامان:
دهانه غلامان یک شهره، یک شهر، به جامونده از روزگار هخامنشیان. دهانه غلامان، شهری باستانی در ۲ کیلومتری روستای «قلعه نو» و در ۴۲ کیلومتری شهر زابل در استان سیستان و بلوچستانه.

کنار این شهر باستانی تنگه‌ای هم وجود داره با همین نام که انگار نام شهر، از آن گرفته شده. البته درباره‌ی چرایی نام تنگه هم کسی چیزی نمی‌دونه.

اما می‌گن شاید چون دهانه یا تنگه یکی از راه‌های ورودی به داخل فلات بوده و در دو سده‌ی گذشته برده‌فروشا، غلامان آفریقایی را برای فروش از راه این تنگه، گذر می‌داده‌اند، به این نام، نامور شده.

به هر روی از نام شهر و تنگه که بگذریم به سازه‌های شهر می‌رسیم، ساختمان‌های این شهر از گل خام هستند و به خاطر چسبندگی زیاد گل تو این منطقه، دیوارها بعد از خشک شدن از آجر هم سخت‌تر شدن و به همین خاطره که این شهر کم‌و‌بیش، سالم از زیر خاک بیرون اومده. دهانه غلامان شهریه با معماری رسمی هخامنشی که از معماری محلی و وضع آب و هوایی سیستان، تاثیر پذیرفته است.

حتما شما هم درباره‌ی بادهای ١٢٠روزه‌ی‌ سیستان یه چیزایی شنیدین. در شهر باستانی دهانه‌ی غلامان از آن‌روی که بادهای سیستان از شمال به جنوب می‌وزن درهای خانه‌ها رو به جنوب است و آنهایی که رو به شمال است با یک باد‌شکن مهار شدن.

در این شهر بر خلاف معماری هخامنشی، سقف‌ها رو گنبدی ساختن و این یکی از موارد نادر در زمان هخامنشی است.
یکی از شگفتی‌های این شهر اینه که با وجود ظاهر سالم و سرپای شهر، هیچ‌گونه آثار زندگی در آن یافت نشده.

پژوهشگران می‌گویند که به احتمال زیاد، مردم شهر به دلایل ویژه‌ای اونرو ترک کردن. با توجه به خالی بودن شهر از هرگونه شی باستانی می‌شه نتیجه گرفت که تخلیه شهر با نظم و ترتیب بوده و شوند خارجی همچون جنگ یا آتش‌سوزی در اون، نقشی نداشته.

تصمیم سیاسی‌، توفان شن و خشک شدن ناگهانی بستر رودخانه‌ای که به شهر آب می‌رسونده، می‌تونه، دلیل ترک شهر باشه که گزینه‌ی خشک شدن رودخانه از همه قوی‌تره. به باور کارشناسان‌، قلب این شهر تنها۱۵۰ تا ۲۰۰ سال در سده‌های پنجم و ششم پیش از میلاد می‌تپیده‌.

محله‌های مسکونی‌، ساختمان‌های بزرگ عمومی‌، نیایشگاه، خزانه شهر‌، محله صنعتی و نظامی که در گستره‌ی یکصد‌هکتاری شهر جای گرفته‌اند، نشان از جایگاه مهم شهر در سده‌های ۵ و۶ پیش از میلاد دارد.

بزرگ‌ترین نقاشی دیواری روزگار هخامنشیان نیز بر روی یکی از دیوارهای این شهر است.

یکی دیگر از بناهای این شهر باستانی رصدخانه‌ای است که هم‌اکنون بازسازی شده است. بازی سایه‌ها در این بنا، موقعیت سال را نشان می‌دهد.

دهانه غلامان را باستان‌شناسان ایتالیایی در سال ۱۹۶۰ میلادی پیدا کردند و از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ میلادی در این جایگاه به کندو کاو پرداختند.

به باور برخی کارشناسان، دهانه‌ی غلامان، همان شهر«زرک» یا «زرنکای» که در کتیبه‌های هخامنشی، بیستون، تخت جمشید و نقش رستم از اون، یاد شده‌.

شهردهانه غلامان در روزگار هخامنشی و زمانی که در بستر هیرمند آب، جریان داشته، ارج و شکوه شگرفی داشته‌.
به هر روی دیدار از این شهر باستانی، خالی از لطف نیست. بناها درردیف‌های منظمی ساخته شدن اتاق‌ها دارای سقف‌های هلالی شکل و راست‌گوشه هستند و از قوانین معماری پیروی می‌کنن.

چن تا عکس از دهانه ی غلامان :

بقیشون باشه یکم بعد تر!

 

[شقایق س.]

کوه خواجه ی سیستان

کوه خواجه:

کوه خواجه (کوه اوشیدا) یا (کوه رستم)، تنها عارضه طبیعی در دشت سیستانه که در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی شهر زابل قرار داره.

اوشیدا در زبان پارسی میانه به معنی ابدیه . این کوه ذوزنقه‌ای شکل که توی سه دین اسلام، مسیحیت و زرتشت مقدسه ، از سنگ‌های بازالت سیاه رنگ تشکیل شده و با ارتفاع ۶۰۹ متر از سطح دریا، مثل جزیره‌ای در میان دریاچه هامون قرار داره.

اطراف این کوه تعداد زیادی آثارباستانی از دوران ساسانیان، اشکانیان و بقایای اماکن اسلامی و معبد بودایی باقی مونده که شامل مجموعه ی کاخها، قلعه کهک کهزاد، قلعه چهل دختر، قلعه سرسنگ، آرامگاه خواجه غلطان، ساختمان پیر گندم بریان، خانه شیطان، بناهای منفرد آرامگاهی و قبور اسلامیه.

آثار تاریخی قبل از اسلام محوطه ی تاریخی کوه خواجه شامل مجموعه ی کاخها، قلعه کهک کهزادو قلعه چهل دختر می‌شه.ارنست هرتسفلد در سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۲۹ میلادی با بررسی این مجموعه عنوان تخت جمشید خشتی رو برای مجموعه ی کاخها انتخاب کرد.

این در هنگام پرآبی، جزیره کوچکی در میون دریاچه هامون تشکیل می‌ده. این کوه اسم خودش رو از آرامگاه خواجه مهدی یکی از دوستداران خاندان علوی که مزارش بر فراز این کوه قرار داره، گرفته و خواجه غلطان، کوه نور، کوه موعود و کوه باطنی بقیه ی نام هاشه.

روى این کوه مى‌شه آثار بناهاى باستانى مربوط به دوره‌هاى تاریخى متفاوت رو دید. یکى از مهم‌ترین و شاخص‌ترین بناهاى تاریخى این محل، آتشکده‌اى قدیمىه که زمان ساخت اون به سده یکم پس از میلاد باز مى‌گردد.

آتشکده مذکور داراى یک تالار مرکزى در وسط و راهروهایى در اطراف است که در نهایت به ورودى اصلى آن در جلو ختم مى‌گردد و مطابق با سبک چهارتاقى‌هاى آن دوره ساخته شده.(خیلی بزرگ و جالبه!!)

ویرانه‌هایى نیز در اطراف آن وجود دارد که مربوط به دوره‌هاى اشکانى و ساسانیه. کوه خواجه قلعه‌اى عظیم و دژ شهرى منحصر به فرد از دوره اشکانیان و ساسانیانه. این اثر بزرگ به تخت جمشید خشت و گل شهرت داره و تنها نمونه دژ شهرهاى اشکانى باقى مانده در ایرانه .

یکى دیگه از بناهاى تاریخى شاخص در کوه خواجه، کاخیه مربوط به دوره ساسانیان که جلوه‌هاى معمارى بدیعى رو مى‌شه در اون دید. این کاخ شامل عمارتىه که جلوش حیاطى با منظره‌اى زیبا که چشم هر بیننده‌اى را خیره مى‌کنه، قرار گرفته.

توی بخش جنوبى این تپه معبدى خشتى مربوط به دوره‌هاى قبل از اسلام قرار گرفته . این معبد که کرچک چهل گنجه نام داره بنابر عقیده برخى، همردیف بناهاى قلعه دختر شمرده مى‌شه.


اين مجموعه در سال ۱۹۱۶ توسط اورل اشتين شناسايى شد. هرتسفلد در سال‌هاى ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۵ م در اونجا کمی حفارى کرد. در ۱۹۷۵ ميلادى هيئت ايتاليايى ايزمئو روى اون کارهای مرمتى انجام داده و پس از اون هيئت‌هاى علمى باستان‌شناسى سازمان ميراث فرهنگى کشور در سال‌هاى ۱۳۷۲-۱۳۷۰ به بررسى روى آثار و نقشه‌بردارى مربوطه پرداختن و بخشى از حياط مرکزى کاخ را مرمت کردن.



خرابه‌هاى سرآشيبى جنوبى رو مى‌شه يک قلعه بزرگ يا شهر کوچک ناميد.


اين قلعه دوبار محل اقامت بوده و آثار مرمت مکرر در همه جاى آن نموداره ... . قديمى‌ترين مرمت قلعه، به زمان اشکانيان و حکمرانى ساکاها تعلق داره. در قرن سوم ميلادي، اوايل دوره ساساني، قلعه مجدداً مورد استفاده و مرمت قرار مى‌گيره.

اين قلعه شامل يک قصر و يک معبده که مى‌شه اون رو به زمان پادشاه گندوفار مربوط دونست. اهالى آن را قلعه رستم مى‌نامند. و به نظر هرتسفلد اين مکان به قلعه سه مجوس معروف بوده. اما در عصر حاضر اين محل به قلعه کافران مشهور است. بناى قصر در قسمت مرتفع قرار داره و با حياط مرکزى وسيع و يک دروازه و چهارطاقى در بخش جنوبى اون و در دو ضلع غربى و شرقى اون، ايوان‌هاى مسقف وسيعى قرار داشته که به طرف حياط باز مى‌شن.

فضاهاى اصلى در ضلع شمالى حياط واقع شده.خیلی زیاده ولی همینا کافیه!


اینم چن تا عکس از فضاهای کوه خواجه:

این عکس توی مسیر به طرف کوه خواجه س که ذوزنقه ای بودنش واضحه!

اینم از فضاهای داخلیشه!

این یه قسمتیشه از بالا

 

[شقایق س.]

قلعه ی سه کوهه ی زابل

قلعه ی سه کوهه:

سکوهه یا سه کوهه، یکی از آبادی‌های بسیار قدیمی سیستان و مربوط به دوران قاجاره که در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی زابل واقع شده‌. بنای اصلی اون از سه قسمت به هم پیوسته ارگ جنوبی، ارگ شمالی و ارگ میدانی تشکیل شده‌.

ارگ جنوبی

شامل یک حیاط مرکزی با مجموعه‌ای از اتاق‌ها در اطراف و یک ایوان بلند و باریک در ضلع شمالی میشه و متعلق به حاکم اون زمان بوده‌.

ارگ شمالی

این قسمت معروف به فلک سر(ملک سار) است و از وسعت کمتری نسبت به ارگ جنوبی برخورداره. این قسمت استراحتگاه حاکم و همراه اون بوده‌. نمای بیرونی چند ضلعی و تمام سطح گنبد و طاق‌ها ی اون پوشیده‌ ست.

ارگ میدانی (میدان مرکزی)

قلعه نسبتاً بزرگی است که حدفاصل ارگ جنوبی و ارگ شمالیه و در داخل اون اتاق‌هایی وجود داره که جایگاه خادمان و محافظان حاکم بوده‌.

عکسش :

 

[شقایق س.]

پاسخ : سیستان و بلوچستان

چاه نیمه:
چاه نیمه یه دریاچه ی مصنوعیه که به 7بخش تقسیم میشه و آبش هم از آب برف و بارونی که از کوهای بابا در افغانستان تامین میشه،چاه نیمه که یکی از بهترین تفریح گاه های زابل ودر 20کیلومتری جاده ی زابل-زهک قرار داره،پوشش گیاهی خاصی داره و حیوونای جالبی هم میشه اونجا دید.توی چاه نیمه ماهیگیری هم میکنن...ملت هم هر جمعه واسه تفریح و اینا میرن چاه نیمه.
دیگه من هر چی باید میگفتم همینا بود،بقیشو باید خودتون ببینید.

اینم چن تا عکس

 

[اردلان]

پاسخ : سیستان و بلوچستان

مرسی اطلاعات
عید ک رفتیم چاه نیمه 5نفر غرق شدن و مردن
میوکنگی رو هم معرفی کردییییییی؟

 

[شقایق س.]

پاسخ : سیستان و بلوچستان

مرسی اطلاعات
عید ک رفتیم چاه نیمه 5نفر غرق شدن و مردن
میوکنگی رو هم معرفی کردییییییی؟

اگه ملت رعایت نکنن غرق هم میشن متاسفانه،چاه نیمه جای شنا نیست!
میانکنگی رو معرفی نکردن هنوز،فعلا زابل تموم بشه،اماراستش من زیاد اطلاعات از میانکنگی ندارم(راستش تا حالا نرفتم )

 

[اردلان]

پاسخ : سیستان و بلوچستان

منم نرفتم
فقط شنیدم

 

[شقایق س.]

پاسخ : سیستان و بلوچستان

منم نرفتم
فقط شنیدم

متاسفانه من نشنیدم حتی...فقط در حد اسم میشناسم اونجارو!خوب شما چی شنیدی؟!

 

[اردلان]

پاسخ : سیستان و بلوچستان

شنیدم ک اون قدیم ندیما ک هنوز آب و هوا اینجوری نبوده و تو رودها(نو ور)آب بوده جای خوش آب و هوایی بوده و الن هم هستش ولی خیلییییییییییی کمتر

 

[شقایق س.]

پاسخ : سیستان و بلوچستان

شنیدم ک اون قدیم ندیما ک هنوز آب و هوا اینجوری نبوده و تو رودها(نو ور)آب بوده جای خوش آب و هوایی بوده و الن هم هستش ولی خیلییییییییییی کمتر

بله...جالبه بدونین قبل از خشک سالی این استان به مصر ایران معروف بوده...

 

[اردلان]

پاسخ : سیستان و بلوچستان

بله...جالبه بدونین قبل از خشک سالی این استان به مصر ایران معروف بوده...

ن بابااااااااااااا
اطلاعاتتو از کجا میاری؟
بلد نیستی زابلی بحرفی؟

 

[شقایق س.]

پاسخ : سیستان و بلوچستان

ن بابااااااااااااا
اطلاعاتتو از کجا میاری؟
بلد نیستی زابلی بحرفی؟

خیلی غیر قابل باوره براتون...؟!
این اطلاعات رو از خانواده و یار همیشگی ینی اینترنت گرفتم!
زابل نه...بلد نیستم بحرفم،ولی کسی زابلی حرف بزنه فک کنم بفمم چی میگه!

 

[اردلان]

پاسخ : سیستان و بلوچستان

بله
یادم نبودش نت هستش
وااااااااا
آبرومون و نبر دیگه
بلدی دیگههههههههههههه

 

[شقایق س.]

پاسخ : سیستان و بلوچستان

دریاچه ی هامون:

دریاچه ی هامون که تا دو دههی قبل پذیرای تعداد زیادی از پرنده های مهاجر بود و الان دیگه نیس چن بخش داره!

1-هامون جازموريان
2-هامون ماشکل
3-هامون چاه غیبی یا گابی
4-فک کنم یه بخش دیگم داره ولی من اسمشو بلد نیستم #-o

هامون در واقع درياچه هميشگى و پرآب به معنى رايج آن نيست، بلكه واژه ایه كه در ايران شرقى و افغانستان و بلوچستان به باتلاقهايى اطلاق مى شود كه قسمتهاى فرو افتاده كل فلات ايران را اشغال مى كنن و البته گاهى - در سالهاى پرآبى - به درياچه هاى عظيمى تبديل مى شه.

چندين هامون در سيستان ايران و افغانستان (= نيمروز) و بلوچستان (هامون جزموريان) داريم.هامون سيستان و هامونهاى ديگه آنچه معمولاً درياچه «هامون» [يا هامون سيستان = درياچه سيستان] مى خونیم، اساساً مشتمل بر دو مرداب كه يكى را در محل «هامون صابرى» مى خوانند و ديگرى كه در شمال آن است، «هامون پوزك» (Puze) نام داره.

اين دو مرداب از آبهاى «هاروت رود» و «فراه رود» (كه هر دو از شمال افغانستان میان) و «خالش رود» (از شرق افغانستان) و «هيرمند» (از جنوب افغانستان) تشكيل مى شوند.

هامون يا درياچه ديگرى هم در جنوب غربى افغانستان قرار داره به نام «گودزره» كه به وسيله نهرى موسوم به «شيله» [يا «شلاق» و «شيلغ»] به عرض ۳۵۰ متر با «هامون صابرى» و «هامون پوزك» مرتبطه.

به هنگام طغيان رودها، اين دو هامون به صورت درياچه عظيمى در میان كه آبشون از طريق نهر «شيله» وارد هامون «گودزره» مى شه. اگر مقدار آب زياد باشد، «گودزره» هم به صورت درياچه در میاد، اما در سالهاى كم آبى، باتلاقى بيش نيست و سطحش تا يك دهم كاهش پیدا میکنه.


رود هيرمند وقتى به سيستان مى رسه، «هامون هيرمند» را تشكيل مى ده كه باتلاق نيزارىه و عرضش گاهى به ۴۰ و طولش به ۱۶۰ كيلومتر مى رسه.

هيرمند در بخش پايانى خود مرز ميان ايران و افغانستان را تشكيل مى ده و وقتى آب درياچه هامون زياد باشه، مازادش به درياچه «گودزره» واقع در مرز ايران و افغانستان و پاكستان مى ريزه. معمولاً هر ده سال يك بار آب درياچه هامون به حدى مى رسد كه بتونه خودشو به «گودزره» برسونه. با وجود مقدار آبى كه درياچه هامون از رودهاى مختلف دريافت مى كنه، عمقش هرگز از ۴‎/۵ متر تجاوز نمى كنه و اغلب حدود ۱‎/۵ تا ۲‎/۵ متره.

در جنوب دو مرداب «هامون صابرى» و «هامون پوزك» پهنه اى موسوم به «نيزار» قرار دارد كه پوشيده از نى هستش. در مواقع طغيان هيرمند، دو مرداب به هم مى پيوندن و همه نيزار را آب فرا مى گيره و درياچه عظيمى تشكيل مى شه كه كوه «خواجه» را هم در بر مى گيره.

عکساش:

اینجا عید آب داره...جون میده واسه قایق سواری :

پ.ن:اون عکسی که اول گذاشتم زیادی بزرگ بود...مجبور شدم عوضش کنم!

 

[اردلان]

پاسخ : سیستان و بلوچستان

از کوه خواجه هم عکس داری؟

 

[شقایق س.]

پاسخ : سیستان و بلوچستان

از کوه خواجه هم عکس داری؟

لطف کنید پست 5ـم رو ببینید،عکس و توضیحات مفصل راجع به کوه خواجه گذاشتم.