با احتیاط بوق بزنید! (بوقکده)

  • شروع کننده موضوع
  • #1

bl0ker

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
429
امتیاز
1,051
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب شیراز
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
91
مدال المپیاد
برنز المپیاد زیست سال 90
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
زیست شناسی
بعــــــــــله! لازم شد ما هم یه ده متر تاپیک اینجا به اسم خودمون بزنیم. خدا رو چه دیدی شاید صعود هندسی قیمت ملک و املاک دامن گیر مطهری و سایتش هم شد.

خب راستش من عین دوستان خیلی میونه خوبی با شعر و شاعری و ادب و فلسفه و این صحبتا ندارم و نه اهل عشقی نوشته ام و نه اهل دل نوشته .. چون نه از ننم قهر کردم و نه زن شدم که طلاقم داده باشن و بیام خودمو تو نوشته هام خالی کنم ... خلاصه اینکه تمام سعی ام رو می کنم جوری ننویسم که اشکت در بیاد!! :D ... مردی نبود غم بزنی به نثر خود ... اصن از بچگی همه بهم می گفتن گریه نکن چشای خوشگلت زشت می شه!! (شایدم برعکس؟!) [nb] البته الانم می گن
wwwjadooga_6631440_4826396.gif
[/nb]


خلاصه اینجا اسمش بوقکده اس .. بوقکده، [nb]این اسم کپی رایت داره، نبینم بدون اسم من جایی بیاریش! یه زمانی یه دنیا بود و یه وبلاگ به نام بوقکده!![/nb] انتظار چیز دیگه ای نداشته باش

ضمنا یادت نره بوق بزنی! ممنان

پ.ن به مدیر انجمن: بعضی از پست های اینجا ممکنه با پست های قسمت های دیگه ای از سایت نظیر حرف بزن یا سینما سمپادیا مشابه باشه. صرفا به این دلیل که اینجا می خوام یه نسخه شون رو واسه خودم شخصی سازی کنم که گم نشه. ; )
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

bl0ker

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
429
امتیاز
1,051
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب شیراز
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
91
مدال المپیاد
برنز المپیاد زیست سال 90
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
زیست شناسی
پاسخ : با احتیاط بوق بزنید! (بوقکده)

گروه مستندسازان سمپادیا تقدیم می کند ... حیاط وحش سمپادسیتی



توضیحات

* تمامی دست اندرکاران و تهیه کنندگان و فیلم برداران و اینای فیلم خودم بودم. باتشکر از همشون!

* این فیلم برای کودکان بخاطر شفاف سازی در زمینه بلوغ نامناسب است و توصیه نمی شود. ( بچه تو برو تام و جری ات رو ببین )

* تمام بودجه ی ساخت فیلم، نه از ذخایر شخصی طلا و نفت آقای مطهری تامین شده و نه از پروژه های سایت!! این کارا اصن تو مرام بچه های حزب نیس که دست کنن تو جیب بقیه.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


دوربین یه صفحه با نوشته های نامفهوم رو نشون می ده که مشخص نیست چه کوفتیه. یکم لنز جلو عقب میشه تا بلاخره به یه تصویر صاف از سمپادسیتی می رسیم.


اساس نامه ی سایت شهر بزرگ سمپادی ها

مدیر کل: به سایت ما خوش آمدید. سپاسگذاریم که به سمپادیا نرفتید! اصلا اگه رفتین دهنتون رو سرویس می کنیم. این سایت با پتانسیل بالای علمی اش، تمام نیازهای علمی شما رو پاسخ گوه! من خودم سه بار برنده جایزه نوبل شدم!! یه بار هم نامزد کردم.
wwwjadooga_6631440_4826396.gif


برای جلوگیری از به هم خوردن حال بیننده ها، کارگردان همینجا کات می ده تا برن یه صحنه دیگه بگیرن.



انجمن زیست شناسی

کاربر شماره 1: بچه ها من فک می کنم دیشب به بلوغ رسیدم! این بلوغ دقیقا چه رنگیه؟!

حاجی صلواتی: پناه بر خدا! استغفرالله!

علی کوچولو: درد هم داشت؟!

ستاره جووون: به به! به به! 8->

کاکا سیا: بچچچه .. هنوز خیلی بچه ای. بچه من ده سال پیش بالغ شدم بچه. من یه کاربر بالغ حرفه ایم بچچچچه! خاک انجمن تو حلقم!!

علی کوچولو: کاکا سیاه چرا چرت می گی؟ تو که یه سالم از من کوچیک تری. فقط نه سالته!!

ستاره جووون: راستی یادم رفت، من قبلا برا المپیاد زیست یه کارایی (؟!) می کردم. در مورد بلوغ یه چیزایی می دونم. اینم شماره ام ********093 اگه سوالی داشتی من حاضرم هر کمکی بهت بکنم!

متفکر قرن: شاید منظورش بلوغ فکریه :-?

مدیر کل: تاپیک بلوغ فکری جاش توی انجمن روانشناسیه بوقی!

حاجی صلواتی: به نام خدا و یاد شهدا، جناب مدیر کل، اینجانب کاربر حاجی صلواتی فرزند کاربر (!) ساسی مانکن، یکبار مخالفت خود را با محتوای این تاپیک بیان کردم و این بار دوم است. بار سومی وجود نخواهد داشت.

مدیر کل: هرچی شما بگید قربان. کاربر شماره 1 بن شد.

ستاره جوون: من تا ابد محکوم به تنهایی ام. :((


انجمن فیزیک

آلبرت جو گیر: بچه ها بیاین بمب اتم بسازیم!!

حاجی صلواتی: پناه بر خدا! استغفرالله!

ستاره جووون: به به! به به! 8->

کاکا سیا: من پسرخاله اوباما هستم!! اگه بمب بسازید، می دم سایتتون رو تحریم کنن.

ستاره جووون: بازم یادم رفت، راستش من خودم که توی کار المپیاد زیستم. اما دوستم، ماری کوری، کلا تو کار بمب اتمه. اینم شماره اش ********093 راستی می خوای شماره خودمم داشته باش، دوس دارم بیشتر با بمب اتم آشنا شم!

علی کوچولو: می گم این بمب اتم وقتی می ترکه، درد هم داره؟!
wwwjadooga_6631440_4826396.gif



انجمن روانشناسی

کاربر شماره 2 (همون کاربر شماره 1، با یه اکانت جدید): بچه ها من پیشونی ام ورم کرده. فک کنم مغزم داره بزرگ میشه. این یعنی بلوغ فکری؟!

مدیر کل: این بلوغ جسمیه. تو چرا هی تاپیک نامربوط می زنی؟ اصن زدی این سوژه بلوغ رو هم خز کردی رفت. بن!


انجمن شب نشینی

کلا سانسور شد!


انجمن داستان نویسی

ستاره جووون: بچه ها من یه داستان نوشتم. گوش کنین. ;;) یکی بود یکی نبود. من دیشب با مامانم دعوام شد. الان بیمارستانم، آخه رگمو زدم. قصه ما به سر رسید، غصه من سر نرسید. قشنگ بود؟ ;;)

جواد تلمبه: وای عزیزم عالی بود. به قشنگی ستاره های آسمونی [ این صحنه فیلم رو که داشتیم می گرفتیم یکی از عوامل صحنه بالا آورد! ]


مابقی انجمن های سایت هم، ارزش فیلم گرفتن نداشت. ما هم حوصله نوشتنش رو نداشتیم! آقا اصن بودجه اش رو نداشتیم >.<



صحنه آخر فیلم بلاخره چهره ستاره جووون نشون داده می شه که موبایلشم دستشه ... درینگ درینگ (صدای اس ام اس)
متن اس ام اس: سلام! من مدیر کل سایتم .. دیشب تازه بالغ شدم، چندتا سوال داشتم
wwwjadooga_6631440_4826396.gif
 

happiestchemist

ملکه ی شیشه ای
ارسال‌ها
2,802
امتیاز
9,194
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
4d
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
دارم.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : با احتیاط بوق بزنید! (بوقکده)

جالبه ولی نمیفهمم منظورت از اینا چیه؟
 

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
پاسخ : با احتیاط بوق بزنید! (بوقکده)

هدفت چیه عمو ؟!

میخوای سمپاد سیتی رو تخریب کنی ؟!
بورو خجالت بکش !
زشته !
تو که میگی سمپاد سیتی بده نباید مثه اونا باشی که !
سمپادیا نیازی به این کارا نداره !
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

bl0ker

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
429
امتیاز
1,051
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب شیراز
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
91
مدال المپیاد
برنز المپیاد زیست سال 90
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
زیست شناسی
پاسخ : با احتیاط بوق بزنید! (بوقکده)

نقل قول از این PeiHaghi: سمپادیا نیازی به این کارا نداره !

نه دوست عزیز .. حالا مگه من برای سمپادیا نوشتم؟! برای من نه سمپادیا مهمه نه سمپادسیتی .. اصن میخوام سر به تن هیچکدومش نباشه! من صرفا طنز نویسم. یه آدم که تو جبهه هیچکس نیست و هدف خاصی ندارم جز اینکه طنز بنویسم.

سمپادسیتی رو سوژه کردم چون خطرات احتمالی اش کمتر از خود سمپادیا بود. سوژه اینم همینطوری به ذهنم رسید. و ضمنا اصلا قرار نیست که همه اش در مورد سمپادسیتی بنویسم. هرچی دم دست بیاد از زندگی روزمره، سوژه می شه دیگه.

احتمالا پست های دیگه ای هم خواهم گذاشت، از هرچی که بشه شاید مثلا از یه خاطره قدیمی به سبک طنز و یا مثلا یه رویداد اجتماعی یا هرچی ...

اینم یه تاپیک شخصیه واسه همین نوشته ها .. و در مورد کسانی که به جای خنده گریه شون می گیره، مسلما اجباری به خوندن نیست
 

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
پاسخ : با احتیاط بوق بزنید! (بوقکده)

به نقل از β ßlôкег :
نقل قول از این PeiHaghi: سمپادیا نیازی به این کارا نداره !

نه دوست عزیز .. حالا مگه من برای سمپادیا نوشتم؟! برای من نه سمپادیا مهمه نه سمپادسیتی .. اصن میخوام سر به تن هیچکدومش نباشه! من صرفا طنز نویسم. یه آدم که تو جبهه هیچکس نیست و هدف خاصی ندارم جز اینکه طنز بنویسم.

سمپادسیتی رو سوژه کردم چون خطرات احتمالی اش کمتر از خود سمپادیا بود. سوژه اینم همینطوری به ذهنم رسید. و ضمنا اصلا قرار نیست که همه اش در مورد سمپادسیتی بنویسم. هرچی دم دست بیاد از زندگی روزمره، سوژه می شه دیگه. (;

احتمالا پست های دیگه ای هم خواهم گذاشت، از هرچی که بشه شاید مثلا از یه خاطره قدیمی به سبک طنز و یا مثلا یه رویداد اجتماعی یا هرچی ...

اینم یه تاپیک شخصیه واسه همین نوشته ها .. شما اگه به جای خنده، گریه ات می گیره، می تونی نخونی. : )


پ.ن: "حدف" رو هم با "ه" می نویسن!
حالا شد یه چیزی !
آخه من از این پستا قبلاً دیدم فکر کردم تو هم از اونایی!
ببخشید سوئ تفاهم شد !

پ.ن: وای بر من ! هدف رو اشتباه نوشتم ! خدایا منو ببخش !
 

parnian.d

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,470
امتیاز
6,404
نام مرکز سمپاد
فرزنگان1 بندرعبّاس
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : با احتیاط بوق بزنید! (بوقکده)

خب این طنز وقتی واسه ما شیرین میشه که خودمون نسخه ی اصلی چیزی که تو داری واسه ش طنز مینویسی رو دیده باشیم.
الانم شاید فقط به جمله ها و تصویر سازی هات بخندیما، اما اون موقع یه چیز دیگه هم میاد وسط اونم اینه که چقدر تونستی ظرافت داشته باشی تو اغراق کردنا و انتقاد کردنات...
خلاصه پیشنهاد میکنم یه سری به سایت خودمون هم بزنی واسه طنزپردازیت.

×من الان دیدم تو تاپیک سینما سمپادیا هم عین همین رو نوشتی. این یکی رو پاک کنم دیگه؟
 

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
پاسخ : با احتیاط بوق بزنید! (بوقکده)

به نقل از ParNiaN.D :
خب این طنز وقتی واسه ما شیرین میشه که خودمون نسخه ی اصلی چیزی که تو داری واسه ش طنز مینویسی رو دیده باشیم.
الانم شاید فقط به جمله ها و تصویر سازی هات بخندیما، اما اون موقع یه چیز دیگه هم میاد وسط اونم اینه که چقدر تونستی ظرافت داشته باشی تو اغراق کردنا و انتقاد کردنات...
خلاصه پیشنهاد میکنم یه سری به سایت خودمون هم بزنی واسه طنزپردازیت.

×من الان دیدم تو تاپیک سینما سمپادیا هم عین همین رو نوشتی. این یکی رو پاک کنم دیگه؟
من به نیابت ایشون جواب میدم .
نه اینجا نوشته های شخصی ایشونه . اونجا صرفاً واسه نمونه گذاشته شده
 

ArtmisSoR

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
292
امتیاز
3,448
نام مرکز سمپاد
فرزانگان‎امین
شهر
Isf
دانشگاه
پلی‌پیکنیک
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : با احتیاط بوق بزنید! (بوقکده)

من خیــــــلی حال کردم با سبکت آقا ! /m\

سفارش بوق هم میشه داد؟ طنز بعدی درمورد یه صبح تا شب (یا برعکس !!! :)) ) از زندگی یه شیرازی (به صورت کلّی و عام) باشه لطفن.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #10

bl0ker

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
429
امتیاز
1,051
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب شیراز
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
91
مدال المپیاد
برنز المپیاد زیست سال 90
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
زیست شناسی
پاسخ : با احتیاط بوق بزنید! (بوقکده)

توضیح دوباره در مورد پست های این تاپیک و پست های مشابه اون ها در سینما سمپادیا: این تاپیک (بوقکده) یه تاپیک شخصی هست واسه جمع آوری و شخصی سازی نوشته های ادبی ای که ممکنه توی حرف بزن یا سینما سمپادیا بگذارم اما برنامه سینما سمپادیا یه برنامه عمومی هست که ربطی به کار اینجا نداره و فیلم نامه های طنز رو شامل می شه و هر کسی می تونه اونجا پست بده.


کمپانی والت دیزینی تقدیم می کند ... پدرخوانده - قسمت اول


کارگردان: بلاکر

بازیگر نقش اول: بلاکر
بازیگر نقش دوم: بازم بلاکر
wwwjadooga_6631440_4826396.gif


بازیگر میهمان: میکی موس (!)



5 ... 4 ... 3 ... 2 ... 1 ...

نور به یه شکل کاملا مافیایی از بین کرکره های پرده وارد یه اتاق تاریک می شه! به دیوارای اتاق کله بریده بن شدگان تاریخ سمپادیا چسبیده! پشت میز کسی نشسته اما برای مخوف تر شدن صحنه کلاه سیاه لبه داری صورتش رو پوشونده! فیلم بردار دوربین رو به سمت میز حرکت می ده تا یه نمای نزدیک از سیگار روی لب اون مرد بگیره. [پاهای فیلم بردار داره می لرزه!] مرد سیگار بهمن می کشه! دوربین یه چرخش آروم 120 درجه انجام می ده و یه دفعه از اون ور میز یکی شروع می کنه به زر زدن:

- اون مدیر داخلی آدم خیلی بدیه، هر وقت هر پیشنهادی که دادم می گه باید روش مشورت بشه، لعنتی یه بار نشده بگه چشم! نسل این جور مدیرا رو باید برداشت.

اون شخص کلاه سیاه گوشه لبشو می خارونه و می گه: بلاکنچنزو! برو سر اصل مطلب. حوصله بیننده ها سر رفت. از من چی می خوای؟

بلاکنچنزو: پدرخوانده من فقط عدالت می خوام، عدالت. لطفا بن اش کنین!!

شخص کلاه سیاه دست می کنه توی دماغش و می گه: خیلی خب ولی قبلش باید دستمو بوس کنی!

بلاکنچنزو: ولی پدر شما همین الان دستتون توی دماغتون بود!
wwwjadooga_6631440_4826396.gif


- نگران نباش، دماغمو همین 5 دقیقه پیش تمیز کردم! می تونی خودت ببینی ... و بعد به سمت جلو خم می شه و داخل سوراخ دماغش را به بلاکنچنزو نشون می ده!

- ولی پدر من نمی تونم اعتماد کنم، شاید اون ته ته هاش هنوز کثیف باشه!

- مگه می خوای دماغمو بوس کنی مرد؟!

- نه ولی خب من مبسر بهداشت خونواده ام پدر!

- :| باشه بیا اینم برای تو .. فیییییین!

پدر بلاکنچنزو رو مجبور می کنه که محتویات دماغش رو از کف دستش لیس بزنه!! و بعد درخواستش رو تایید می کنه و صحنه می پره.

...

کارگردان حرکت می ده و فیلم از یه جاده خلوت از سر گرفته می شه. یه نفر که یونیفرم آبی تیره مدیرای داخلی تنشه قراره کنار جاده وایسه و در همین حین یه تریلی توی یه حادثه صحنه سازی شده مثلا باهاش تصادف کنه. تریلی حرکت می کنه اما ترمزش می بره و واقعا اون مدیر داخلی رو زیر می گیره و تصادفا مغزش می ریزه بیرون!

کارگردان: نه بد شد! خونش زیادیه. صحنه رو دوباره می گیریم.

تریلی دنده عقب می گیره و یه بار دیگه هم از روی اون شخص رد می شه!!!
wwwjadooga_6631440_4826396.gif
)

برا چند لحظه یه زاویه بسته از پشت فرمون بدست میاد و دوربین چهره میکی موس رو نشون می ده که داره به حالت دو نقطه دی می خنده! :D

در حالی که مغز اون شخص داره از گوشه جمجمه اش می ریزه بیرون آهنگ رمانتیک پدرخوانده زده می شه و قسمت اول تموم میشه...

THE END​



+ تقریبا نصف فیلم از جایی که بلاکنچنزو دست پدر رو می بوسه، به علت وجود صحنه های بیشتر از نمایان کردن عضوهایی چون گوش و حلق و بینی توسط مدیریت سایت حذف شد! ( ولی ما اون رو به شکل سی دی های غیرمجاز به شما عرضه خواهیم کرد
wwwjadooga_6631440_4826396.gif
)

++ این فیلم قسمت دومی ندارد!

+++ قرار بود مدیر داخلی رو با مسلسل ترور کنیم اما همچنین مجوز حمل سلاح گرم هم به ما داده نشد.

++++ مراسم تشیع جنازه اون مدیر مرحوم هم منهای مغزش پنجشنبه این هفته در تالار اصلی سمپادیا برگزار خواهد شد! مغزشو تا خواستیم از کف خیابون جمعش کنیم سگا خوردن!!

+++++ هیچ می دونید ما برای فیلم سازی اصلا آزادی نداریم؟! =.= چرا محیط سمپادیا باید اینقد خشک و Boring باشه؟!

++++++ شباهت کلاه سیاه بازیگر نقش پدرخوانده و کلاه سیاه یکی از مدیران سایت به ما مربوط نیست، به ماچه که او هم از این کلاه ها دارد! ما تدارکات خود را از شرکت تجاری GC & D خریداری کرده ایم.

+++++++ GC & D همچنین از نمایندگان رسمی عرضه سیگار و دخانیات بهمن هم می باشد! سفارش هر گونه مخدر اعم از سیگار، هشیش و هروئین و ... پذیرفته می شود. برای سفارش محصول خود می توانید با GCD تماس بگیرید.

ممنان که فیلم ما را تماشا کردید.
 

HANIEH.S

کاربر فعال
ارسال‌ها
64
امتیاز
316
نام مرکز سمپاد
فرزانگان3
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
الزهرا
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر نرم افزار
پاسخ : با احتیاط بوق بزنید! (بوقکده)

:)) منم سبک نوشته ات رو دوست داشتم خصوصا این که میگی من از هیچ چیزو هیچ کس طرفداری نمیکنم و فقط طنز مینویسم! /m\
این پدر خوانده هم بعضی تیکه هاش خیلی توپ بود!!!! :D
 
ارسال‌ها
1,864
امتیاز
10,526
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی
شهر
زنجان
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
دانشگاه تهران
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : با احتیاط بوق بزنید! (بوقکده)

انتقاد هم میشه کرد؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #13

bl0ker

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
429
امتیاز
1,051
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب شیراز
شهر
شیراز
سال فارغ التحصیلی
91
مدال المپیاد
برنز المپیاد زیست سال 90
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
زیست شناسی
پاسخ : با احتیاط بوق بزنید! (بوقکده)

این متن یکم قدیمیه، اما خب من دوسش دارم پس کاملش می کنم (قسمت تیره قدیمیه) ...


وال-ای دیدید؟ چه دیده باشید و چه نه (!)، به یاد اون صحنه هاش بیفتید که ملت چاق و بی دست و پا شده بودن. دیگه هیچ مغزی فعال نبود و هیچ تنی کاری نمی کرد. درست مثل یک خوک!

شاید درست نفهمیده باشید چی می خوام بگم. من کلا این سبکی می نویسم و اولش یک دفعه کل سوژه رو تزریق می کنم! شفاف سازی می کنم.

من الان به نوجونم که یک سال دیگه باید برای ورود به دانشگاه رشته ای رو انتخاب کنم. پیش روی من چه راه هایی هست؟


پزشکی، دندون پزشکی، دارو سازی، دام پزشکی و یک مشت چرت و پرت دیگه...


یک سوال دیگه؛ آخر این رشته ها چی می شه؟


آیا آخرش غیر از اینه که چهارتا استومینوفن (درست نوشتم؟!) لای نسخه می پیچم و می دم دست مردم؟

آیا آخرش غیر از اینه که باید دندونای چندتا بچه رو صاف کنم و یا برای مادربزرگ هاشون دندون مصنوعی بسازم؟

آیا غیر از اینه که باید به یک گاو بدبخت کمک کنم که بزاد؟!؟


توی این کارا نمیشه هیچ هدف والایی برای آدمی در نظر گرفت. من می خوام زندگی ارزشمندی داشته باشم. می خوام کاری کنم که تاثیری بر بشریت، بر عالم داشته باشه. کاری که ارزش گذروندن وقت من رو پاش داشته باشه. شاید می گید که خیلی دارم تخیلی حرف می زنم. اما مشکل از تخیلات کودکانه من نیست.

مشکل از دنیایی هست که درش زندگی می کنیم. مشکل از محدودیت هایی هست که دنیا، امروزه برامون ساخته و دیگه نمی تونم و به خودمون اجازه نمی دیم که به این چیزا فکر کنیم!

اوه چه خارجی حرف می زنم! یک کم خودمونی تر...با همون گاو جلو می ریم. با اون لطفی که من در حق گاوه کردم چه گام موثری در تکامل بشریت برداشتم؟




.... در ادامه اش باید بگم افکار و عقاید من از اون موقع تا الان خیلی عوض شده! البته جالب اینجاست که اون موقع که اینو نوشتم هنوز یه سال تا انتخاب رشته ام فاصله بوده و هنوزم یه سال فاصله است!
wwwjadooga_6631440_4826396.gif
( اول ترک تحصیل و بعدشم پشت کنکوری!! :" )

چیزی که می گم به این معنی نیس که چیزایی که گفتم دیگه از تاریخ انقضاش گذشته! یه جورایی تکامل پیدا کرده. دیگه به جا گذاشتن یه اثر توی زندگی بشریت هم نمی تونه چیزی باشه که بهم انگیزه میده. شاید بشه گفت الان فقط دنبال یه جور اثر توی ذهن خودم هستم و لذتی که از انجام یه کاری - حالا هرچی که می خواد باشه - می برم.

دیگه همین واسم یه جور انگیزه و شرط "کافی" واسه به راه افتادن موتورم هست و البته اینجور زندگی ها و انگیزه ها هم مشکلات خودش رو هم داره! همه راضی نمی شن اینطوری زندگی کنن. چون الگوهاش به شدت نوسانی و از هم گسیخته اس؛ گاهی مثه یه مرده ای و گاهی هم اونقد درگیر یه کاری که اصلا مابقی چیزای زندگی ات در اون لحظه واست مهم نیست و محوه ...

اما خب من همینطوری بیشتر دوسش دارم : ) به این می گن زندگی!
 
بالا