پاسخ : The Big Bang Theory
بیگ بنگ تئوری یک سریال کمدی موقعیتـه که داستانِ چهار جوان دوست و دانشمنده که در رشته فیزیک در دانشگاه کار میکنند.
این چهار نفر با وجود اینکه هوش سرشاری دارن ولی در روابط اجتماعی بسیار ضعیف هستند.
اما این رویه بعد از همسایه شدن دختر جوانی که از لحاظ اجتماعی دقیقا نقطهی مقابل اونهاست دستخوش تغییراتی میشه که داستان سریال هم از همینجا شروع میشه.
سریال به طور کلی از ابتدا پنج شخصیت ثابت و اصلی داره.
لئونارد هافستدر
متعادلترین شخصیت سریال. یه پسر ساده و مهربون که تو یه خانوادهی به شدت تحصیل کرده و علمی بزرگ شده و از دوران کودکی از کمبود محبت و قد کوتاهش رنج میبره.
لئونارد دکترای فیزیک و ضریب هوشیه ۱۷۳ داره و به اتفاق شلدون دوست و همکارش تو یه آپارتمان زندگی میکنه و از همون قسمت اول به پنی علاقهمند میشه.
شلدون کوپر
به عقیدهی خودش مغز متفکر جهان و کسی که به قول خودش سختترین کار زندگیش تحمل کردن آدمهای معمولی دور و برشه.
شلدون اولین دکتراش رو توی ۱۶ سالگی گرفته و در مجموع دو مدرک دکترا، دو فوقلیسانس و یک لیسانس داره.
این بشر ضریب هوشیش ۱۸۷ه ولی با این وجود حتی رانندگی هم بلد نیست و کلا چیزی از روابط اجتماعی نمیفهمه!
شلدون برعکس لئونارد تو یه خانوادهی کاملا معمولی بزرگ شده و همیشه به لئونارد بخاطر دوران بچگیش حسادت میکنه ولی با تمام اینها مادرش رو خیلی دوست داره.
هاوارد والوییتز
فوق لیسانس مکانیک هوافضا داره و تنها عضوه گروهه که مدرک دکترا نداره. همین مسئله باعث شده شلدون اون رو مرتبا اذیت بکنه و نداشتن دکترا رو مرتبا به رخش بکشه.
هاوارد یه یهودیه و با ناسا همکاری میکنه و با وجود اینکه یه پسره بالغ و بزرگه همچنان با مادرش زندگی میکنه.
کلکلهای هاوارد و مادرش (که فقط صدای اون توی سریال مشخصه) و داد و هوارهایی که این دو به سر هم میکشن از خندهدارترین لحظات سریاله.
راجش کوترپالی
دوستاش راج صداش میکنن و یه مهاجر هندی از یه خانوادهی پولداره که برای کار و تحصیل به آمریکا اومده و داری دکترای فیزیک نجومیـه.
جالبترین ویژگیه راج اینه که در حالت عادی نمیتونه با دخترا صحبت بکنه. البته بعدها خود راج یه راه حلی موقتی برای این مشکل پیدا میکنه و در نهایت این مشکل هم حل میشه.
پنی
یه دختر جوون که اهل نبراسکاست و عشق بازیگری داره و برای هنرپیشه شدن به لسآنجلس اومده و در همسایگی لئونارد و شلدون زندگی میکنه.
پنی برای رسیدن به آرزوش یعنی بازیگری به هر دری میزنه و تا روزی که بتونه بالاخره صاحب یه نقش بشه به عنوان پیشخدمت در رستوران چیزکیک فکتوری کاری میکنه.
رابطه اون با لئونارد و سر و کله زدن با بقیه پسرها، مخصوصا لئونارد و شلدون لحظههای خندهداری رو در فیلم خلق میکنه.
این سریال همچنین شخصیتهای اصلیه دیگهای هم به نامهای برنادت روستوناوسکی و امی فارا فاولر داره که به تدریج از فصل سوم به بعد به مجموعه اضافه میشن.
واقعا یاد این قسمت بخیر