حد آزادى وقتى اطرافيان به سمت صفر ميل مى كنند

  • شروع کننده موضوع
  • #1

spider girl

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
102
امتیاز
665
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
بندرعباس
دانشگاه
هرمزگان
رشته دانشگاه
مکانیک
ما فهم ، عقيده ، احساس ، حساسيت ، عقل و هوش داريم.
ما مي توانيم خودمان تصميم بگيريم ، انتخاب كنيم ، عمل كنيم. يعني اينها شخصيت ما را تشكيل مي دهند. البته براي رشد خودمان نيازمند بيشترين امكان آزادي هستيم. در چهارچوب اين آزادي و از طريق هر تصميم گيري ، ما خودمان را رشد مي دهيم. به همين دليل اگر آزادي شخصي از ما گرفته شود اين فاجعه ، يا خيلي افتضاح است! كسي كه آزادي مارا محدود مي كند ، طبيعت بشري مارا نابود مي كند.

مگر اينكه.....
هرجا به آزادي همنوع ما لطمه وارد شود همان جا آزادي ما محدود مي شود يعني مرز آزادي ما تا آنجاست كه به آزادي ديگري لطمه وارد نكند.


((ليزا مي خواهد ترمپت بزند ، رونالد مي خواهد خواب بعد از ظهر داشته باشد.
پسرها دوست دارند در حياط فوتبال بازي كنند ، بدين ترتيب دخترها جايي براي بازي ندارند.
كارل در در باغ كندوي عسل گذاشته ، همسايه ها هم احساس مي كنند كه از نيش زنبورها در امان نيستند.
فليكس با اسكيت در خانه مي گردد ، همسايه هايي كه طبقه پايين نشسته اند بايد فرياد بكشند تا بتوانند صداي همديگر را بشنوند.
كوين مي خواهد حتما در سينما كلاه سرش باشد ، ولي خانمي كه پشت سر او نشسته نمي تواند فيلم را ببيند.
پاسكال خوشش مي آيد كه دست توي دماغش بكند ، ديگران سر ميز اين حركت را زشت و تهوع آور مي دانند.))


ما تنها زندگي نمي كنيم بلكه با ديگران زندگي مي كنيم و اين ديگران هم مي خواهند آزاد زندگي كنند.


((ليزا حق دارد ترمپت بزند، رونالد هم حق دارد خواب بعد از ظهر داشته باشد. پسرها حق دارند فوتبال بازي كنند ، دختر بچه ها هم حق بازي دارند. كارول حق دارد كندوي زنبور عسل داشته باشد ، همسايه ها هم حق دارند كه از وجود زنبورها آزرده شوند. فليكس هم حق دارد كه اسكيت بازي كند ، همسايه هاي طبقه پايين هم حق دارند كه بخواهند معمولي با هم حرف بزنند. كوين هم حق دارد كه كلاه سرش بگذارد ، آن خانم هم كه مي خواهد فيلم تماشا كند ، حق دارد. پاسكال حق دارد انگشتش را توي دماغش بكند ، ديگران هم حق دارند كه حاشان به هم بخورد.))


آزادي كامل هر كس غير ممكن است ، اگر ما با هم بخواهيم زندگي كنيم ، همه ي امكانات را نخواهيم داشت. ما بايد بپذيريم كه آزادي مان محدود شود. انسان بايد قبول كند كه هر كسي بايد تا حدي آزادي اش را محدود كند تا ديگران هم بتوانند از آزادي شان لذت ببرند.


((ليزا بايد از خود بپرسد ، آيا بهتر نيست براي ترمپت زدن منتظر بماند تا رونالد از خواب بعد از ظهرش بيدار شود ، يا بهتر است در زيرزمين تمرين كند. پسرها و دخترها زمين بازي را تقسيم كنند. كارل كندوي عسل را در جاي ديگري از خانه قرار دهد كه مزاحم بقيه نباشد. فليكس در كوچه يا حياط اسكيت بازي كند. كوين كلاهش را بگذارد اما سرش را كمي پايين بياورد تا مزاحم آن خانم نشود. پاسكال هم منتظر بماند ، وقتي در اتاق تنهاست دستش را توي دماغش بكند.))


اين فاجعه است كه آزادي ما محدود شود ، مگر اينكه آزادي ما مانع شود كه ديگران از آزادي خودشان بهره ببرند.


حال تصور كنيد ليزا تنها به بيابان مي رود ، ترمپتش را هم برمي دارد. چه عالي خواهد شد! مي تواند هر چقدر كه بخواهد بلند و طولاني زير نور ماه ترمپت بزند. وقتي به يك تپه زيبا برسد بار و بنديلش را بايد پهن كند...
وقتي ليزل سرش را بلند مي كند ، تابلويي را مي بيند كه روي آن نوشته شده است :
((هر سر و صداي بلندي به شدت ممنوع است!
صداي راديو ، سي دي و موسيقي مجاز نيست!
رعايت نكردن اين قانون جريمه دارد!))
ليزا دور و برش را نگاه مي كند. هيچ كس را نمي بيند. با دوربين هم نگاه مي كند ؛ تا كيلومترها هيچ كس ديده نمي شود. شايد اين قانون براي حمايت از حيوانات وحشي است؟ ليزا باز به دور و برش نگاه مي كند اما هيچ حيواني بجز چند حشره وجود دارد. پس بساط خودش را پهن مي كند و شروع مي كند به اجراي يكي از قطعات موسيقي اي كه خيلي آن را دوست دارد.


در اين مورد او كاملا حق داشت. آدم وقتي آزادي اش را محدود مي كند كه لازم باشد رعيت آزادي ديگران را بكند. در غير اينصورت معنا ندارن كه چنين كاري بكند. انسان بايد آماده باشد كه آزادي خود را آزادانه بخاطر رعايت آزادي ديگران محدود كند.


منبع: كتاب دنيايي را تصور كن كه ...
 

A.maede

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
370
امتیاز
811
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اهواز
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی ایلام
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : حد آزادى وقتى اطرافيان به سمت صفر ميل مى كنند

خیلی جالب.بود!
مخصوصا عنوانش!
میشه اسم نویسنده اش هم بگی؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

spider girl

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
102
امتیاز
665
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
بندرعباس
دانشگاه
هرمزگان
رشته دانشگاه
مکانیک
پاسخ : حد آزادى وقتى اطرافيان به سمت صفر ميل مى كنند

به نقل از A.maede :
خیلی جالب.بود!
مخصوصا عنوانش!
میشه اسم نویسنده اش هم بگی؟

برژيت لابه ، ميشل پوش

برگردان : پروانه عروج نيا
 
بالا