- شروع کننده موضوع
- #1
ibtkm
کاربر خاکانجمنخورده
- ارسالها
- 1,678
- امتیاز
- 3,394
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلی
- شهر
- تهران
- دانشگاه
- دانشگاه تهران
دو نوع تصور رایج وجود داره:
۱. ریاضیات پدر علومه و به نوعی پایه و اساس هر علمی، ریاضیات هست. یکی از دلیلش اینه که علوم پایه و اساسشون بر اساس منطقه و منطق به نوعی از ریاضیات میاد. چون اعتقاد دارن که ریاضیات منطق مطلقه!
۲. فلسفه پدر علومه. چون اعتقاد دارن فلسفه تفکر محضه. فلسفه به مطالعهی واقعیت میپردازه. قبل از توسعهی هر علمی، ابتدا اون علم باید از لحاظ فلسفی بررسی شده باشه. فلسفه هستش که جهت و هدف علوم رو تعیین میکنه. علوم مانند ابزار هستن ولی نحوهی استفاده از این ابزار، فلسفه هست و همچنین اعتقاد دارن که علم پیشفرضهایی داره که این پیشفرضها در فلسفه مورد بررسی قرار گرفته. مثلا "طبیعت مادی واقعیت دارد"
من با هر دوشون مخالفم! به نظرم منطق از ریاضیات نمیاد، منطق در ریاضیات استفاده میشه! و اگه قرار باشه ریاضیات پایه و اساس باشه، الان ریاضیات به چه طریقی در فلسفه پایه و اساس هست؟!
فلسفه مشکل اساسیش اینه که درگیر و محدود شده توسط کلماته. کلمات میتونن باعث تغییر منطق بشن. باعث تغییر تفکر بشن. بازی با کلمات، استدلالات کلیشهای و ... همه و همه در فلسفه به عنوان یک مشکل وجود دارن.
به نظرم نه ریاضیات و نه فلسفه پدر علوم نیست. به نظرم پدرعلوم لازم نیست خودش علم باشه! لذا به نظرم پدرعلوم، منظق مطلقه.
نظر شما چیه؟
۱. ریاضیات پدر علومه و به نوعی پایه و اساس هر علمی، ریاضیات هست. یکی از دلیلش اینه که علوم پایه و اساسشون بر اساس منطقه و منطق به نوعی از ریاضیات میاد. چون اعتقاد دارن که ریاضیات منطق مطلقه!
۲. فلسفه پدر علومه. چون اعتقاد دارن فلسفه تفکر محضه. فلسفه به مطالعهی واقعیت میپردازه. قبل از توسعهی هر علمی، ابتدا اون علم باید از لحاظ فلسفی بررسی شده باشه. فلسفه هستش که جهت و هدف علوم رو تعیین میکنه. علوم مانند ابزار هستن ولی نحوهی استفاده از این ابزار، فلسفه هست و همچنین اعتقاد دارن که علم پیشفرضهایی داره که این پیشفرضها در فلسفه مورد بررسی قرار گرفته. مثلا "طبیعت مادی واقعیت دارد"
من با هر دوشون مخالفم! به نظرم منطق از ریاضیات نمیاد، منطق در ریاضیات استفاده میشه! و اگه قرار باشه ریاضیات پایه و اساس باشه، الان ریاضیات به چه طریقی در فلسفه پایه و اساس هست؟!
فلسفه مشکل اساسیش اینه که درگیر و محدود شده توسط کلماته. کلمات میتونن باعث تغییر منطق بشن. باعث تغییر تفکر بشن. بازی با کلمات، استدلالات کلیشهای و ... همه و همه در فلسفه به عنوان یک مشکل وجود دارن.
به نظرم نه ریاضیات و نه فلسفه پدر علوم نیست. به نظرم پدرعلوم لازم نیست خودش علم باشه! لذا به نظرم پدرعلوم، منظق مطلقه.
نظر شما چیه؟