پاسخ : نوشته های یک دوچرخه سوار
امروز پس از دیداری که با جوجه هایم داشتم به سمت پارک راه افتادم .
همین قضیه را کمی متفاوت کرد . کمی با احساس تر دوچرخه سواری کردم .
البته مهم نیست !
One more beer and Heavy Metal and I`m just fine !
ما که آبجو نداشتیم ولی با هوی متال تنها هم جاست فاین شدیم !
و به این نتیجه رسیدم که با گوش دادن Painkiller سرعت رکاب زدنم حتی دو برابر میشود .
کلاً تازگی هر حرفی میزنم یک ربطی هم به این آهنگ دارد !
شاید من عاشق شده ام ؟!
عشق که فقط به یک فرد نیست !
عشق من این آهنگ است شاید !
شاید هم به خاطر این است که این آهنگ توی آیپادم حاظر و آماده است ؟
احتمالاً همین طور است !
چون الان با You`ve got another thing coming بیشتر حال میکنم !
بگذریم ...
هنگام دوچرخه سواری من به آزادی فکر میرسم !
راجع به هر چیزی فکر میکنم ! بدون هیچ مزاحمتی !
خیلیش راجع به سمپادیاست !
طرح کامل برنامه ی رفتن به پارک پردیسان را در ذهنم ریختم !
را جع به آهنگی که قرار است پنج شنبه بزنیم فکر کردم و ...
البته افسوس که دیگر گیتاری که صدای دلخواه من را بدهد از من دور است !
توانستم به رکورد 26 کیلومتر برسم که بیشترین مسافت طی شده در یک روز از اول سال 91 است .
متأسفانه درد نشیمنگاه مرا در سه ساعت گذشته رها نکرده است !
سگ نگهبان پارک در ضلع شمالی مانند مادری که از فرزندش حفاظت کند دور پارک پیاده روی میکرد .
ما دوران بارداری این ماده سگ را دیده ایم و به نوعی او را رفیق خود حساب میکنیم !
از کنارش که رد شدم به او سلام کردم .
تازگی ها مانع جدیدی در پارک دیده شده است !
والیبالیست ها !
والیبالیست ها در عرض مسیر آسفالت ایستاده اند و باید از زیر توپشان رد شوی !
مانند تونل وحشت است !
فقط اگر حواست نباشد و زمان بندی ات ضعیف باشد توپی به سرت برخورد خواهد کرد !
در سمت دیگر پارک ، جایی که حیوانات قرار دارند به تازگی طاووس سفید آورده اند !
مردم هم دور قفس حلقه میزنند . مگر آش مجانی است که این طور جمع میشوند ؟!
جلوتر هم گرگ محبوب من است ! خیلی خوش هیکل است ولی حیف که قفسش از اتاق من هم کوچک تر است !
تفریحش این است که دور قفس بدود ! مردم هم گه گاه برایش گوشت میاندازند .
قبلاً دو تا توله خرس و یک بچه گراز در قفس بغلی گذاشته بودند . ولی الان گربه وحشی جای آن ها را گرفته است .
گربه وحشی خاکی رنگ است ! وقتی که ت.ی قفس لم داده به کل دیده نمیشود .
مثل روباه موذی است .
جغد ها هم از توی قفس اطراف را می پایند!
با چشم های درشتشان حتی توی روز هم ترسناکند !
لاشخور ها هم انگار توی اداره هستند ! توی قفس جمع نشسته اند .
عقاب عظیم هم که با اقتدار تمام توی قفس نشسته است !
حالا همه ی این حیوان ها توی قفس زندگی میکنند و بدون آسیبی به مردم امرار معاش میکنند .
آن وقت مرتیکه سر سر پایینی ، جایی که من زیر 60 تا سرعت نمیروم دارد دور میزند.
وقتی هم که دورش تمام میشود یک نگاه به روبرو هم نمیکند که ببیند یک احمقی مثل من دارد به سمتش می آید !
من هم جلوی خودم را نگرفتم و بلند به ا فحش دادم !
کلاً مردم یا دیوانه اند یا عاشق !
یا میپرند جلوی دوچرخه یا وقتی از کنارشان رد میشوی آن چنان شوکه می شوند و از جا می پرند که انگار یک زرافه را توی خوار و بار فروشی محل در حال خرید سبزیجات دیده اند
مردم رفتارشان هنگام رانندگی کوچک ترین تغییری نمیکند !
یعنی حتی نمیفهمند که راهنما هم دارند !
وقتی فرد بیشعوری مثل آن ها راهنما نزده میخواهد بپیچد داخل کوچه ، عقلش نمیرسد که شخص احمقی مثل من که با چهار کیلو بار بد بار که هر کدام روی یک سمت فرمانش قرار گرفته است و نمیگذارند که مثل آدم دور بزند و حرکات سریع انجام دهد را در معرض خطر چندش آور افتادن توی جوب پر از آشغال قرار میدهند .
امیدوارم کمی فرهنگ اجتماعی بر این مردم نازل شود