نوشته های یک دوچرخه سوار

  • شروع کننده موضوع
  • #1

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
از این به بعد من نوشت هایم به عنوان یک دوچرخه سوار را در این تاپیک مینویسم .
اگرهم نظری داشتید دریغ نکنید .
ممنون :)

اگر هم صلاح میبینید که جابه جا شه جابه جا کنید .
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
نوشته های روز اول

"دوچرخه سواری تجربه ی نابی از برخورد هوا با سر شما و فشار دادن رکاب توسط پایتان است ."​
شاید در نگاه اول جذابیتی نداشته باشد ولی برای منی که هفته ای دو تا چهار بار به دوچرخه سواری می پردازم بسیار لذت بخش است . در این نوشته ها من به تجربیات خودم ، گفته های دیگران و مشاهدات خودم ودیگران و گاه تکه های ادبی که در حین دوچرخه سواری به من وحی می شوند می پردازم .

روز اول : دیروز بود که در هنگام دوچرخه سواری به فکر نوشتن چنین مقاله ای افتادم . دیدم که چنین نوشته ای تا به حال (تا جایی که من میدانم ) نوشته نشده است . پس چرا من مشابهش را ننویسم ؟!
دیروز ساعت 7:30 به راه افتادم . 500 متر سربالایی تا پارک را طی کردم تا با راه صاف رسیدم . 500 متر دیگر هم راه صاف بود تا رسیدم به پل هوایی . دوچرخه بر شانه ام از پل هوایی عبور کردم . البته این روند عادی زندگی دوچرخه سواری من است که به پارک پردیسان میروم . اصلاً هدفم از نوشتن این ها نیست . ولی هر داستانی مقدمه ای دارد که ناچار باید گفته شود . اولین کاری که پس از ورود به مسیر اصلی پارک میکنم این است که هدفون هایم را در میاورم و آهنگ گوش میدهم ! سبک مورد علاقه ی من برای دوچرخه سواری پارک پردیسان ، راک و متال است . البته واضح است که وسط دوچرخه سواری ، بلک متال و دوم متال و دث گوش نمیکنم ! آمده ام دوچرخه سواری تا شاد شوم نه دپرس ! خلاصه راک اند رول و هارد راک و هوی متال هایی مثل موتور هد و جوداس پریست خوب جواب میدهند . البته باید بگویم که مسیر ما ، مسیریست از نظر دشواری در حد متوسط . مسیر شامل سه تا بخش صاف ، چهار تا شیب بزرگ (این شیب ها واقعاً پدر درآر محسوب می شوند) ، و چندین شیب سبک . البته اصل پارک در مسیرهای انحرافی است ولی این مسیر اصلی پارک که توصیف کردم هم مسیر سختی است . در مسیر های صاف و آسان تر (مثل مسیر های رایج شمال کشور) موسیقی جز و کلاسیک خوب جواب میدهد ولی دوچرخه سواری محدودیتی در موسیقی ندارد . اصلاً دوچرخه سواری محدودیتی ندارد ! عده ای هستند که در تمامی مسیر ها پاپ گوش میدهند . خودشان لذت کافی نمیبرند ، به ما چه !


نقشه راه های سنگفرش و آسفالت پارک​
مسیر دیروز من یک دور کامل بود . وقتی که دور کامل را زدم و میخواستم وارد دور دوم شوم ، دوستان پارکی (!) از خاکی وارد شدند و ما را زمین گیر کردند ! من هم که دیدم یک دور (یک دور کامل پارک شامل تمامی مسیر ها به جز باغراه و مسیر صورتی میشود و6.5 کیلومتر مسیر است ) خیلی کم است برگشتم و تا پل پایین رفتم و برگشتم و یک سری هم به باغراه زدم و تمام !
لازم به ذکر است که پایگاه ما ، ضلع جنوبی پارک و روبروی پارکینگ جنوبی است . خاکی های پارک هم بعداً به تفصیل توضیح خواهم داد .
حالا کمی راجع به نفس دوچرخه توضیح میدهم . دوچرخه جانداریست بسیار با احساس و قوی که میتواند تا سرعت 70 کیلومتر بر ساعت سرعت بگیرد . دوچرخه ی من 24 دنده است (8 تا عقب و 3 تا جلو ) . دو چرخه ی پسر عمو 27 دنده است و دوچرخه ی دیگر دوستان هم سا 24 است یا 27 یا 21 (21 ها کمند معمولاً ) . سیستم ترمز دوچرخه ی من لقمه ای است . دو تا لقمه بخش فلزی پایین لاستیک را میگیرند تا دو چرخه بایستد . حالا ترمز دوچرخه ی پسر عمو (این آقای پسر عمو خدای دوچرخه باز پارک ماست) دیسکی است آن هم از نوع هیدرولیک ! که وقتی ترمز را میگیریم با جریان روغن ترمز ها دور دیسک را میگیرند . بحث را تخصصی نمیکنم فقط بگویم که اگر بلد باشید میتوانید با ترمز دیسکی روی آسفالت خط بیندازید !
و یک توصیه هم در آخر درباره آب خوردن میکنم. پیش از شروع دوچرخه سواری آب بخورید و سعی کنید همیشه هنگام ورزش قمقمه همراهتان باشد . هنگامی هم که ورزش تمام شد و به خانه برگشتید ، شربت و دلستر و نوشابه به خوبی جواب میدهند .

-------
+ عکس رو نمیتونستم کوچکتر بذارم . کوچکتر از این منظور رو نمیرسوند
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
پاسخ : نوشته های یک دوچرخه سوار

روز دوم ؛ 19 ژوئن
دیروز برای نخستین بار یکی از دوستانم را همراه با خودم به پارک آوردم . بیچاره خودش دوچرخه نداشت و پدرش اجازه ی خریدنش را نمیداد . نه اینکه توانایی خریدش را نداشته باشد ! دوست نداشت برای پسرش دوچرخه بخرد ! این دوست من آخرین بار در 11 سالگی دوچرخه سواری کرده بود . پس از آن این اولین بارش بود ! خلاصه دوچرخه ی خواهرم را به او قرض دادم و راه افتادیم .
در راه کمی اندر باب دنده برایش گفتم که اینجا هم آن ها را بازگو میکنم .
1. هنگام شروع دوچرخه باید با توجه به شیب مسیر دنده را تحت کنترل داشت . در راه صاف زیاد مهم نیست . چون تقریباً با هر دنده ای میتوان در راه صاف راه افتاد . ولی در مسیر های سر بالایی باید دنده حدود 2.5 و یا کمتر باشد .
2. (اصل کلی دنده ) به ازای هر دنده از دنده ی جلو ، یک دنده برای دنده عقب مجاز است . که در دوچرخه های 24 دنده به این شرح است :
دنده 3 : 8 و 7 و 6 دنده 2 : 8 و 7 و 6 و 5 و 4 دنده 1 : 5 و 4 و 3 و 2 و 1
البته استفاده از دنده 1 برای عقب به کل مجاز نیست !
استفاده از دنده های غیر از دنده های ذکر شده باعث ایجاد اشکال در دوچرخه میشود .
3. عوض کردن دنده شاید از هر چیز دیگری در دوچرخه سواری مهمتر است . پس سعی کن به جا دنده عوض کنی !




شاید واقعاً چیز جالبی برای گفتن در این روز ندارم !
پس داستان امروز را شروع میکنم .
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
پاسخ : نوشته های یک دوچرخه سوار

امروز پس از دیداری که با جوجه هایم داشتم به سمت پارک راه افتادم .
همین قضیه را کمی متفاوت کرد . کمی با احساس تر دوچرخه سواری کردم .
البته مهم نیست !
One more beer and Heavy Metal and I`m just fine !​
ما که آبجو نداشتیم ولی با هوی متال تنها هم جاست فاین شدیم !
و به این نتیجه رسیدم که با گوش دادن Painkiller سرعت رکاب زدنم حتی دو برابر میشود .
کلاً تازگی هر حرفی میزنم یک ربطی هم به این آهنگ دارد !
شاید من عاشق شده ام ؟!
عشق که فقط به یک فرد نیست !
عشق من این آهنگ است شاید !
شاید هم به خاطر این است که این آهنگ توی آیپادم حاظر و آماده است ؟
احتمالاً همین طور است !
چون الان با You`ve got another thing coming بیشتر حال میکنم !
بگذریم ...
هنگام دوچرخه سواری من به آزادی فکر میرسم !
راجع به هر چیزی فکر میکنم ! بدون هیچ مزاحمتی !
خیلیش راجع به سمپادیاست !
طرح کامل برنامه ی رفتن به پارک پردیسان را در ذهنم ریختم !
را جع به آهنگی که قرار است پنج شنبه بزنیم فکر کردم و ...
البته افسوس که دیگر گیتاری که صدای دلخواه من را بدهد از من دور است !
توانستم به رکورد 26 کیلومتر برسم که بیشترین مسافت طی شده در یک روز از اول سال 91 است .
متأسفانه درد نشیمنگاه مرا در سه ساعت گذشته رها نکرده است !
سگ نگهبان پارک در ضلع شمالی مانند مادری که از فرزندش حفاظت کند دور پارک پیاده روی میکرد .
ما دوران بارداری این ماده سگ را دیده ایم و به نوعی او را رفیق خود حساب میکنیم !
از کنارش که رد شدم به او سلام کردم .
تازگی ها مانع جدیدی در پارک دیده شده است !
والیبالیست ها !
والیبالیست ها در عرض مسیر آسفالت ایستاده اند و باید از زیر توپشان رد شوی !
مانند تونل وحشت است !
فقط اگر حواست نباشد و زمان بندی ات ضعیف باشد توپی به سرت برخورد خواهد کرد !
در سمت دیگر پارک ، جایی که حیوانات قرار دارند به تازگی طاووس سفید آورده اند !
مردم هم دور قفس حلقه میزنند . مگر آش مجانی است که این طور جمع میشوند ؟!
جلوتر هم گرگ محبوب من است ! خیلی خوش هیکل است ولی حیف که قفسش از اتاق من هم کوچک تر است !
تفریحش این است که دور قفس بدود ! مردم هم گه گاه برایش گوشت میاندازند .
قبلاً دو تا توله خرس و یک بچه گراز در قفس بغلی گذاشته بودند . ولی الان گربه وحشی جای آن ها را گرفته است .
گربه وحشی خاکی رنگ است ! وقتی که ت.ی قفس لم داده به کل دیده نمیشود .
مثل روباه موذی است .
جغد ها هم از توی قفس اطراف را می پایند!
با چشم های درشتشان حتی توی روز هم ترسناکند !
لاشخور ها هم انگار توی اداره هستند ! توی قفس جمع نشسته اند .
عقاب عظیم هم که با اقتدار تمام توی قفس نشسته است !

حالا همه ی این حیوان ها توی قفس زندگی میکنند و بدون آسیبی به مردم امرار معاش میکنند .
آن وقت مرتیکه سر سر پایینی ، جایی که من زیر 60 تا سرعت نمیروم دارد دور میزند.
وقتی هم که دورش تمام میشود یک نگاه به روبرو هم نمیکند که ببیند یک احمقی مثل من دارد به سمتش می آید !
من هم جلوی خودم را نگرفتم و بلند به ا فحش دادم !

کلاً مردم یا دیوانه اند یا عاشق !
یا میپرند جلوی دوچرخه یا وقتی از کنارشان رد میشوی آن چنان شوکه می شوند و از جا می پرند که انگار یک زرافه را توی خوار و بار فروشی محل در حال خرید سبزیجات دیده اند

مردم رفتارشان هنگام رانندگی کوچک ترین تغییری نمیکند !
یعنی حتی نمیفهمند که راهنما هم دارند !
وقتی فرد بیشعوری مثل آن ها راهنما نزده میخواهد بپیچد داخل کوچه ، عقلش نمیرسد که شخص احمقی مثل من که با چهار کیلو بار بد بار که هر کدام روی یک سمت فرمانش قرار گرفته است و نمیگذارند که مثل آدم دور بزند و حرکات سریع انجام دهد را در معرض خطر چندش آور افتادن توی جوب پر از آشغال قرار میدهند .
امیدوارم کمی فرهنگ اجتماعی بر این مردم نازل شود
 

no one

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
1,525
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اورمیه
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : نوشته های یک دوچرخه سوار

نثر قشنگی دارید! یه دقت بیش از اندازه ای به جزئیات دارید که باعث قشنگی متن میشه!
فقط جمله هاتون زود تموم میکنید! واسه هر جمله هم نباید از " ! " استفاده کرد!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
پاسخ : نوشته های یک دوچرخه سوار

به نقل از no one :
نثر قشنگی دارید! یه دقت بیش از اندازه ای به جزئیات دارید که باعث قشنگی متن میشه!
فقط جمله هاتون زود تموم میکنید! واسه هر جمله هم نباید از " ! " استفاده کرد!
عادتیه که از چت مثل کنه بهم چسبیده ولم نمیکنه !
ممنون ! :)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

peihaghi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,333
امتیاز
2,348
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
تهران
دانشگاه
امیر کبیر
رشته دانشگاه
مکانیک (ساخت تولید)
پاسخ : نوشته های یک دوچرخه سوار

امروز رکورد سرعتم را شکستم !
69 کیلومتر بر ساعت ! /m\ /m\ /m\ /m\ \:D/ \:D/ \:D/ \:D/
یعنی حتی رکوردهامان هم صحنه دار است !
وقتی به پدر گفتم کمی مکث کرد و گفت : "پدر سوخته ! کجا رفته بودی ؟! "
یک لحظه ترسیدم .
هول شدم و یک جواب سرسری دادم .
بعد با خودم گفتم که هر کی اینو بگه بابا نمی گه !
و خوب فهمیدم که منظورش این است که : کدوم گوری رفته بودی که اینقدر سرعت گرفتی ! اون هم تو این شلوغی پارک ! "
دور اول 64 را به 67 کیلومتر بر ساعت رساندم و دور دوم 67 را به 69 !
فکر کنم از تأثیر آهنگ بود ! آهنگ قدرتمند ، سواری قدرتمند تحویل می دهد !

در طول دوچرخه سواری فکر نابی به سرم زد .
آب بازی روی دوچرخه .
هر کس یک تفنگ آب پاش ببه دست میگیرد و سوار بر دوچرخه به نبرد با دیگر دوچرخه سواران می رود !
خیلی بازی جالبی از آب درمی آید .
می شود داگ فایت کرد (داگ فایت : دور هم چرخیدن هواپیما ها در نبرد برای این که پشت به حریف قرار بگیرند )
میتوان دست به یکی کرد و کلی کار دیگر .
کلاً تفریح خوبی است .

امروز به جز رکورد ها اتفاق خاصی نیافتاد تا اینکه موقع بازگشت به یکی از این سگ های پشمالو برخوردیم .
آخر من به تو چه بگویم !
من چه کارت کردم که وقتی ازجلوت رد میشوم پارس میکنی ؟!
حیف که حوصله نداشتم وگرنه همانجا با چوب دنبال سگه میافتادم !

این بار زیاد طولانی نشد !
 
بالا