مــقالات نجــومی

  • شروع کننده موضوع
  • #1

MAHia

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
536
امتیاز
3,590
نام مرکز سمپاد
فَرزانـگانـ‌ـ ـیک
شهر
کرمان‌
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
باختم بهش... :دی
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
پزشکی
ســـلام!
همیشه همایش های زیــادی در زمینه ی نجــوم برگزار میشن و همه کسایی که به نجوم علاقه مندَن احتمالا توی این همایشا شرکت کردن و خواهند کرد.
مباحث نجــومی دامنه ی گسترده ای دارن و معمولا انتخاب موضوع برای نوشتن مقاله و نحوه ی گرداوری مطلب کار سختی به نظر میرسه.پس در نتیجه انتخاب یه موضوع خوب کمک خیلی زیادی میتونه به موفقیت در مقاله نویسی به ما بکنه.
چکیده مقاله هم همونطور که می دونید اطلاعات خلاصه و کاملی رو از یه موضوع در اختیار خواننده قرار میده.
این تاپیـــکُ زدم برای اینکه کسایی که تاحالا مقاله ی نجومی داشتیم چکیده مقاله هامونُ اینجا بزاریم تا بقیه هم بتونن استفاده کنن!
این جوری هم به بقیه در انتخاب موضوع و نوشتن مقاله های نجومی کمک میشه
هم چکیده باحث بالارفتن اطلاعات ما توی موضوعات مختلف میشه :>

از کسایی که مقاله نجومی نوشتن تاحالا دعوت به همکاری به عمل می آد!! :D
و پیشاپیش ممنون از کسایی که همکاری میکنن!! :D
فقط چند تا نکــته: :D
چکیده مقاله کپی پیست از اینترنت نباشه
اگه مقالتون جایی رتبه ای کســـب کرده و یا در همایشی شرکت کرده،ذکــرکنید
اگه مقاله مالِ خودتون نیست با رضایت نویسنده و اسم نویسنده مقاله چکیده رُ بزارین

×اگه استقبال بشه یه تاپیــک دیگه برای بحث بیشتر در مورد مقاله ها میزنیم!

مـــِــخسی!! ;;)

pariya: خلاصه یا چکیده ای از مقالات انگلیسی رو هم اگه خودتون ترجمه کنید ، میتونید اینجا بذارید .
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

MAHia

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
536
امتیاز
3,590
نام مرکز سمپاد
فَرزانـگانـ‌ـ ـیک
شهر
کرمان‌
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
باختم بهش... :دی
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مــقاله نویسی نجومی

برای شروع خودم چکیده دو تا مقاله رُ میزارم
-------------------------------------------------------------
بوزون هیـــگز،بنیــاد جــرم کائنات
امروزه دانشمندان منشاء جرم تمامی کائنات و عالم را در وجود ذره ای بنیادی به نام "بوزون هیگز" یا "ذره خدا" میدانند.به این ترتیب که بوزون هیگز نوعی میدان کوانتومی به نام میدان هیگز در فضا ایجاد می کند.این میدان مقاومتی در برابر ذرات بنیادی شناور درونش بروز می دهد و انرژی حاصل از نوسانات این ذرات را تبدیل به جرم میکند. یعنی تمام ذرات برپایه اینکه چقدر در میدان هیگز فعل و انفعال داشته باشند،سنگین میشوند.
ویژگی مهم این میدان این است که در سرتاسر جهان قدرتی غیر صفر دارد که جرم هر ذره متناسب است با قدرت میدان در آن نقطه ضرب در شدت برهمکنش ذره با میدان.
این ذره از آن جا ارائه شد که ذرات بنیادیW وZ که انتقال نیروی ضعیف را برعهده دارند برخلاف فوتون که نور را انتقال میدهد دارای جرم می باشند.در نتیجه بوزون هیگزارائه و گفته شد چیزی که باعث ایجاد اختلاف در جرم این ذرات میشود ،داشتن یا نداشتن برهمنکش با میدان هیگز است.
در این مقاله همچنین به بررسی دو نقش دیگر بوزون هیگز درعالم پرداخته شده است :
1. جهان در زمان بیگ بنگ بسیار چگال و فشرده بوده است.اما پس از آن در زمانی بسیار کوتاه با سرعت بسیار زیادی تورم یافته است.در پاسخ به اینکه چرا گرانش سرعت تورم را پایین نیاورده است،گفته میشود بوزون هیگز باعث ایجاد این تغییرات شده است.و اگربوزون هیگز آشکار شود میتوان با کمک محاسبه سرعت و شدت آن تورم ، اندازه جهان را توصیف کرد.
2.گفته شده میدان هیگز، که در تمام عالم نفوذ کرده ،بهترین منبع برای انرژی تاریک است.همچنین پیش بینی میشود ذرات سازنده ماده تاریک، که بیش از 95% از جرم عالم را تشکیل میدهد ،ارتباط نزدیکی با بوزون هیگز و میدان هیگز دارند.
از آن جایی که وجود این ذره ضروری است ،تاکنون تلاش های بسیاری برای آشکارسازی آن در شتابدهنده های الکترون- پوزیترون و تواترون انجام شده است و اکنون نیز دو آزمایشگاه ATLAS و CMS در شتابدهنده بزرگ هادرون در سرن در حال تلاش برای آشکار سازی این ذره هستند.ارائه نتایج این شتابدهنده می تواند به روشنی درک ما را از رابطه ی میان جرم و انرژی بالا ببرد و به بسیاری از سوالات انسان در مورد پیدایش عالم هستی پاسخ دهد.
ما به عنوان انسانی که در قرن بیست و یکم میلادی زندگی میکنیم وظیفه داریم شکوه ابدی هستی و پیام بزرگ طبیعت را درک کنیم ، به دلیل همین اهمیت سعی داشته ایم با ارائه پژوهشی در حوزه جرم، مساله ای ظاهرا ساده و در عین حال بسیار پیچیده گوشه ای از عظمت شکوه و خلقت الهی را نمایش دهیم.
----------------------------------------
نویسندگان:خودم،مرضیه ملک زاده
رتبه اول ارائه بخش نجوم 4ـُــمین همایش علوم پایه سمپاد.1390
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

MAHia

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
536
امتیاز
3,590
نام مرکز سمپاد
فَرزانـگانـ‌ـ ـیک
شهر
کرمان‌
سال فارغ التحصیلی
93
مدال المپیاد
باختم بهش... :دی
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مــقاله نویسی نجومی

مــاده تاریــک،جرم گمشده ی کائنات

امروزه محققان ماده تاریک را یکی از اجزای تشکیل دهنده ی کیهان می دانند و سعی در ان دارندکه پرده از اسرار این ماده بردارند و اجزای سازنده ان،حجم و تاثیرات ان بر کیهان را بشناسند.
ماهیت ماده در چهار قسمت خلاصه میشود:
1.در پاسخ به این سوال که ماده تاریک چیست باید گفت این ماده همانند یک نوع چسب کیهانی مانعی در برابر انبساط کیهان است واز خود هیچ گونه امومج الکترو مغناطیسی گسیل نمیکند.
2.اثبات وجود ماده از2راه ممکن است:
الف)پایداری خوشه های کهکشانی که با توجه به سرعت زیاد انها امری غیر ممکن به نظر میرسد.
ب)براساس قوانین کپلر سرعت چرخشی حول یک محور فقط به فاصله از مرکز و جرم موجود در مدار بستگی دارد اما در کمال تعجب دانشمندان به این نکته دست یافتند که در کناره های کهکشان ها سرعت چرخشی تغییری نمیکند واین خود دلیل بر وجود جرمی غیر قابل رویت بود.
3.اجزای تشکیل دهنده ماده تاریک که 3 احتمال در مورد انها وجود دارد.این اجزا می توانند نوترینو ها، کوتوله های قهوه ای،کوتوله های سیاه و سیاره های مشتری وار که ماده معمول نامیده میشوند و یا ذره های پرجرم برهمکنش کننده ضعیف باشند.
4.انواع ماده ی تاریک که به دو دسته ی سرد و داغ تقسیم میشوند.واژه ی داغ بدان معناست که در عالم اولیه وقتی ذره ماده تاریک از بقیه ی ماده جدا شد همچنان با سرعت زیاد وقابل مقایسه با سرعت نور حرکت میکرد و واژه ی سرد یعنی وقتی این ذره از بقیه ی ماده جدا شد سرعت بسیار کمتری داشته است.
در فصل دوم از مقدار ماده تاریک و نحوه ی پراکندگی ان در عالم در دوبخش سخن گفته شده است:1.مقدار ماده ی تاریک موجود در عالم در کهکشان های مارپیچی توسط اندازه گیری سرعت ستاره ها،در کهکشان هایی که شکل نا منظم دارند از جابه جایی های دوپلری و در مقیاس های بزرگتر از حرکت خود خوشه ها برای اندازه گیری و تخمین زده میشود.
2. در باره نحوه ی پراکندگی ماده تاریک در عالم 2 نظریه وجود دارد:ماده تاریک به شکل کروی پیرامون کهکشانها قرار دارد و یا اینکه این ماده به شکل صفحه‌ای در عالم پراکنده شده است.
در فصل سوم به بررسی چند نظریه درباره ی تاثیر ماده تاریک بر عالم کائنات پرداخته شده است.که شامل سه بخش زیر می باشد:
۱.تاثیر ماده تاریک در شکل گیری ستارگان عظیم بیان کننده ی این است که با توجه به اینکه نفوذ گروهی از گازها در میان کهکشانها میتواند عامل شکل گیری فرایند ستاره سازی در دسته ای از کهکشانها باشد. این گاز میتواند به واسطه رشته هایی از ماده تاریک که شبکه ای کیهانی را به وجود می آورند وارد کهکشانها شود و ستارگان عظیم را به وجود اورد.
۲.تاثیر ماده تاریک بر سرد شدن خورشید که بیان میکند نیروی گرانش می تواند ذرات سازنده ماده تاریک را به سوی مرکز خورشید بکشاند. برخی از این ذرات ماده تاریک حرارت خورشید را از هسته به سوی سطح ستاره برده و از حرارت هسته می کاهند.
۳.تاثیر ماده تاریک بر خاموش شدن ستارگان اولیه.
با توجه به این که ماده تاريك در دوران اوليه كيهان، حكم فرما بوده است. اين ماده اسرار آميز با گرانش خود مواد موجود در كيهان را به دور هم جمع كرده و هاله اي آز آنها تشكيل مي داده است. همچنان كه ستارگان اوليه در درون هاله هايي از ماده تاريك در كنار هم گرد مي آمدند، پروسه اي كه از آن تحت عنوان سرد شدن مولكولي هيدروژن ياد مي شود، به فروپاشي آنها به داخل ستارگان كمك مي كرده. البته اين ايده متداولي است كه مورد پذيرش شمار زيادي از اخترشناسان مي باشد.
-------------------------------------------------
نویسندگان:خودم،سارا خالقی زاده،الــناز شاه محمدی
رتبه اول ارائه بخش نجوم 3ــُــمین همایش علوم پایــه سمپاد.1389
 

جوجه سمپادی

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
463
امتیاز
1,572
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
اصفهان
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
دندان پزشکی
پاسخ : مــقالات نجــومی

با نام خداوندي كه آدمي را انديشمند آفريد.
آسمان مركز و موطن ابرها ،مبدا و منشا بادها،وجايگاه آفتاب و ستارگان است.از نخستين روز پيدايش بشر شايد يكي از عجايب خاص كه انسان در پي دست يافتن به آن بود پهنه ي گسترده ي بالاي سر بود،كه با همه ي شناختي كه علم تا كنون نسبت به آن حاصل كرده است،هنوز هم اين گستره يكي از ناشناخته ترين هاي عالم است.چرا كه بشر از آغازين لحظات حضورش در عالم نسبت به هر ناشناخته اي كه اقدام به شناخت كرد،خود را دورتر و آن موضوع را مبهم تر و پيچيده ترين اصل دانست.در آغاز بسيار مختصر به پيدايش پهنه ي گسترده ي جهان مي پردازم كه شايد رهنموني باشد بر اينكه آغاز از كجا بود.
شايد شنيده باشيد كه همه چيز از يك نقطه آغاز شد،فضا،زمان،هر آنچه كه مي شناسيد در حدود 14 ميليارد سال پيش، از يك انفجار عظيم زاده شد،از آن زمان تا تكنون جهان در حال انبساط است.
زمان صفر كيهان،با مهبانگ آغاز شد،اگر جهان كنوني را به زمان گذشته برگردانيم تنها به يك عالم داغ و بسيار فشرده خواهيم رسيد كه با عالم كنوني بسيار متفاوت است.اگر بتوانيم عالم را به آن دوران برگردانيم و به عالم داغ و فشرده برسيم در آن زمان است كه قبل از يک زماني آن زمان آخرين سطح پراکندگي بين تابش و ماده است و ما ديگر قادر به ديدن اتفاقات قبل از آن نخواهيم بود.اين نقطه همان مهبانگ است، يعني وقتي كه عالم داغ و فشرده است و ماده به صورت امروزي وجود ندارد و اتمها به صورت امروزي شکل نگرفته‌اند ذرات هنوز باردار هستند عالم به شكلي است که تابش و ماده داراي برهم کنش قوي است، اين عالم را ازاينجا مهبانگ عالم داغ و فشرده اول مي گوئيم.در حدود 380000 سال بعد از مهبانگ ماده و تابش از هم جدا شدند و هر كدام تحول خودشان را دنبال كردند.ماده اي كه من و شما،اجرام و سيارات را تشكيل ميدهد،در آن زمان حالت پلاسمايي داشت و با تابش عالم در اندر كنش بود و در حدود 380000 سال بعد از مهبانگ بود كه سير تحول عالم آغاز گرديد.هدف بررسي مهبانگ نمي باشد چرا كه خود گستره ي بسيار وسيعي دارد و در اين زمينه مباحث بسيار ارزشمندي همچون نسبيت عام اينشتين و نظريه ي فريدمن و همچنين نظريه ي انبساط عالم هابل و...مطرح مي باشد.
مقصود از بيانات بالا تنها اين بود كه نگاهي اجمالي به آغاز اين عالم بياندازيم،آغاز از كجا بود و شايد ،پايان به كجاست؟
ميلياردها سال به طول انجاميد تا به عالم كنوني رسيديم،آسمان و ستارگان و كهكشانها هم همين سير تكامل را پيمودند تا به اكنون رسيدند،از آغاز بشر اين پهنه ي شگفت انگيز همواره مورد توجه نوع بشر بوده،در هر زمان به شكل خاص مقتضي زمان،مثلا شايد ابتدائي ترين نوع توجه انسان به آسمان را بتوان علاقه مند شدن او به آگاهي از آينده توسط اجرام آسمان و ستارگان دانست.در طول تاريخ اقوام مختلف به آسمان توجه داشتند و به حركت ستارگان عنايت داشتند و هر كدام به اندازه ي وسعت ذهنشان به جمع بندي هايي رسيده بودند و مي كوشيدند تا دانسته هاي خويش را نسبت به اين مقوله فزوني دهند.
با مطالعه در تاريخ از دوران باستان تا كنون در هر پادشاهي يا قوم و قبيله آثاري از نجوم و علاقه به آن و تنجيم(اخترگوئي) ديده مي شود.
تنجيم همان اختر گويي يا نجوم احكامي است كه مي گفتند ستاره ها در سرنوشت زمين اثر دارند، وما مي خواهيم اين اثر را كشف كنيم. اما علم نجوم، اختر شناسي است. آنچه كه در روايات شيعه واهل سنت و فقه اسلامي به شدت نهي شده همان تنجيم است، نه نجوم.
علم احكام نجوم را به تنجيم و علم النجامه نيز مي خواندند و امروزه از اصطلاح اختر گوئي براي آن استفاده مي شود،در يك تعريف كلي از احكام نجوم مي توان گفت:هر آنچه كه در عالم زير فلك قمر رخ مي دهد ارتباط مستقيمي با اجرام آسماني و حركت آنها دارد.يكي از دانشمندان بزرگ كه با احكام نجومي مخالفت مي ورزيد و مخالغت خود را صراحتا بيان نمود ابوريحان بيروني بود.
از چند منظر احكام نجوم داراي اهميت مي تواند باشد يكي اينكه اگر آن را دانش فرض كنيم ،مي توان گفت كه اين دانش بشر را به سوي مشاهدات تجربي و سپس رصدهاي دقيق و عقلاني رهنمون كرد و راه را براي پيشبرد علم نجوم باز كرد يا از منظر ديگر از آنجا كه اين علم مورد توجه سلاطين هر عصر بود،از حمايت هاي مادي و معنوي آنها برخوردار بود و از آنجا كه ارتباط تنگاتنگي با علم اختر شتاسي رياضي داشت،توانست اثر بسيار عميقي در پيشبرد اين علم داشته باشد.
حال نوبت علم نجوم است، كه آن را علم الهيئت، علم هيئت افلاك، علم هيئت عالم، علم الافلاك و علم صناعت نجوم هم مي‌گفتند و امروز ما اصطلاح اخترشناسي را هم براي آن بكار مي‌بريم.
پيشينه ي علم نجوم در ايران بسيار زياد است اما دريغ كه اين علم در دوره ي خاصي به دست فراموشي سپرده شد و اين متفكرين غرب بودند كه شايد دوباره اين امر را به ما يادآور شدند و دوباره اين تحول پويا شد.
از قرن 3 هجري به بعد دانمشندان اسلامي هدفهاي مهمي را دنبال كردند، كه عبارت بودند از: انجام رصدهاي جديد، كشف اشتباهات نجوم يوناني اسكندراني، ارائه روش شناسي جديد ونهايتاً ارائه راه حل هاي جديد براي علم اختر شناسي.
طبقه بندي علوم نجوم و احكام نجوم:
علم نجوم و احكام نجوم(تنجيم) در كليه تمدنهاي باستان ، نظير تمدن هاي كلداني مصري، بابلي،چيني اين دو زمينه با هم تداخل داشته اند واز هم جدا نبوده اند. در جهان اسلامي تا قرن 4 هجري علم شناخت ستارگان را علم نجوم مي خواندند. اين علم شامل اختر شناسي رياضي كه خود اختر شناسي رياضي شامل تركيب افلاك ساختن تقاويم، استخراج تواريخ ،واحتمالا ساخت ابزار نجومي بوده و اختر گوئي يا علم احكام نجوم مي شد، يعني مجموعه ي اين دو را علم نجوم مي‌خواندند.
درآن زمان اصطلاح علم الهيئت را براي شاخه هاي خاصي از علم نجوم به كار مي بردند كه به شناخت نحوه قرا رگرفتن يا تركيب افلاك آسماني، وضعيت سياره‌ها و وضعيت زمين مي پرداخت. ابن سينا در اقسام العلوم العقليه اختر شناسي رياضي را از اخترگوئي علم احكام نجوم جدا مي‌كند و اصطلاح علم الهيئت را براي اخترشناسي رياضي به كار مي برد و علم زيجات التقاويم را ازگروه علم هيئت به شمار مي آورد .
ابن سينا در تعاريفش از احكام نجوم سخني به ميان نمي آورد،زيرا آن را از بخشهاي فرعي حكمت طبيعي مي دانسته و در اين راه فارابي نيز با او همراه و هم عقيده بود. به اين ترتيب اين دو فيلسوف بزرگ علم هيئت را از فروع علم رياضي و احكام نجوم را از احكام علم طبيعي به شمار آورده اند.اما بيشتر ستاره شناسان اين تقسيم بندي را نپذيرفته و طريق بطلميوس را كه علم احكام نجوم را شاخه اي از علم تركيب افلاك يا علم هيئت مي دانست صحه گزاردند.(بطلميوس علم هيئت را شاخه اي ازاقسام چهارگانه ي علم رياضي مي دانست و آنگاه علم نجوم را شاخه اي از علم هيئت.آنها علم هيئت را علمي مستقل دانسته كه هيچ وابستگي به هيچ علمي ندارد اما احكام نجوم را وابسته به علم هيئت مي دانستند.)
اغلب منجمين اين تعريف را پذيرفته و نجوم را زير شاخه ي رياضي دانستند اما به هر صورت ابن سينا با توفيقات بسياري روبه رو گرديد.
اما بايد دانست كه نجوم بدون رياضيات بدون معنا و مفهوم خواهد بود.زيرا تنها به كمك علم رياضي است كه مي توان قوانين حاكم بر اين علم را به دست آورد.
در هر عصر برخورد متفاوتي با دانشمندان اين علم مي شد،مثلا در قرون وسطي زماني كه نظريه ي بطلميوس ارائه شد در پي اين نظريه هنگامي كه به اين نظريه شك وارد شد فجايع بسياري از نظر اجتماعي پديد آمد(نظريه ي بطلميوس هنگامي فرو ريخت كه ثابت گرديد كه زمين داراي حركت است.) يا در مورد گاليله كه به اعدام محكوم شد و به او گفته شد كه تنها زماني بخشيده خواهد شد كه حرفش را پس بگيرد،يا برونو كه سوزانده شد.
همانطور كه ميدانيم نجوم جايگاه به خصوصي در علم دارد و اگر به تاريخ علم بنگريم ميبينيم كه اين مقوله را مي توان به دو دوره ي قبل از اسلام و دوره ي تمدن اسلامي دسته بندي نماييم. بيشتر مقصود اين است كه علم نجوم و جايگاه آن را در ميان دانشمندان اسلامي و ايراني در ادوار مختلف در ايران را بررسي نماييم.
ايرانيان در دوره ي تمدن اسلامي و پيشرفت علم در اين دوره نقش به سزا ايفا نمودند،كه اين مسئله بخشي از هويت تاريخي ما است.هيچ ملتي به اندازه ي ايران در شكل گيري و توسعه ي تمدن اسلامي نقش ايفا ننمودند.اين ايرانيان بودند كه نظريه ي پيشكپرنيكي(در ادامه به اين مبحث اشاره خواهد شد.) را در شاخه ي علم نجوم ارائه نمودند.
((جرج سارتن)) را همه به نوعي پدر تاريخ علم مي‌دانند كسي كه روش شناسي بررسي تاريخ علم را باب كرد ،اين شخص درباره تاريخ علم، در جايي در مقاله‌اي كه درباره نقاط عطف علم مي‌نويسد زماني كه به تمدن اسلامي‌مي‌رسد ضمن اينكه اشاره مي‌كند فتح ايران براي تمدني كه تازه داشت شكل مي‌گرفت(تمدن تازه شكل گرفته اسلامي ‌كه بعد از فتوحات شكل مي‌گيرد) يكي از ارزشمندترين فتوحات بود اشاره مي‌كند كه از اين تمدن، يعني تمدن ايراني تاكنون سخني نگفته ام زيرا كه انصاف را نمي‌توان با كلامي ‌مختصر و موجز حق خدمتي را كه تمدن ايراني به جهان كرده است ادا كرد و ذكر تاريخهاي صحيح اگر ناممكن نباشد بسيار دشوار است.
ابو ريحان بيروني و خواجه نصيرالدين طوسي و ابوالفا بوزجاني وابو جعفر محمد بن موسي خوارزمي و بنو منجم و... كه همگي ايراني بوده و نقش اساسي در شكل گيري تمدن اسلامي داشتند.بنو موسي بن شاكر خراساني هم كه سه پسر بودند كه نقش مهمي در علم نجوم و رياضيات ايفا نمودند اما از آنجا كه در زمان آنان مركز علم بغداد بود خراسان را ترك نموده و در بغداد سكني گزيدند.
به طور مثال ابو ريحان بيروني و بازاري با مشاهده ي همزمان يك ماه گرفتگي اختلاف طول آن را به دست مي آورند،درست در زماني كه هيچ ابزاري موجود نبود.در اين زمان و دوره مسلما اين كار با ابزار موجود بسيار راحتتر انجام مي شود.
منابع نجومي
يكي از منابعي كه مي توان به آنها اشاره كرد كتيبه ها مي باشد.در واقع لوحه‌هاي گلي، كتبيه‌هايي كه از دوران مادي به خصوص از دوران هخامنشي باقي مانده است،حتي تعدادي از منجمان دوران باستان،مثلاً شخصي مثل نوا ريمانو كه در دوره داريوش بزرگ زندگي مي‌كرد،شخصي بود كه دوره گرفتهاي خسوف‌ها و كسوف‌ها را به طور جدي بررسي مي‌كرده و سيستم تقويم را تصحيح مي‌كرد يا كيدينو كه در اواخر دوره هخامنشي مي زيست، كه اين شخص در واقع در دوره هخامنشي طول سال را با يك دقت فوق العاده عالي محاسبه مي‌كند و از طرفي، تغيير تقدم اعتدالين را بررسي مي‌كند، تغيير محل اعتدالين را بررسي مي‌كند.در دوره ي هخامنشي و پايان آن و در زمان حمله ي اسكندر به ايران ثبت‌هاي فوق العاده دقيقي وجود دارد كه درباره پديده‌هاي نجومي ‌صورت گرفته است كه در پرستش گاه بابل صورت مي‌گرفته، ثبت‌هاي دقيقي از مقارنه‌ها و بقيه داستانهاي نجومي‌كه آن زمان برايشان مهم بوده.
در عهد ساساني ذيجي(زيج) موجود بود به نام ذيج شهريار(ذيج مجموعه اي از محاسبات نجومي و فلكي مي باشد و در دوره ي تاريخ تمدن اسلامي كتابهايي كه در رابطه با نجوم نوشته شده بخش اعظمشان را جداول نجومي تشكيل ميدهند.لذا اصل كتابهاي نجومي را ذيج گويند.(اصل تئوري هايي كه در رابطه با نجوم است.)) از ذيج شهريار در واقع چيزي جز آنچه دانشمندان اسلامي به آن استناد كردند باقي نمانده است،كه مشهورترين اين دانشمندان ابوريحان بيروني است كه در ذيج خود يعني قانون مسعودي به ذيج شهريار كه گوئي در عهد خسرو انوشيروان شكل گرفته، استناد كرده است.يكي ازپايه هاي اصلي ذيج ها ي دوره ي اسلامي را ذيج شهريار تشكيل داد.بعد از اسلام ذيج هاي متعددي توسط دانشمندان هر عصر به نگارش در آمد،در قرن دوم هجري محمد الفزاري از ذيج هندي به نام سينت‌هانتا استفاده زيادي كرده است اولين ذيجي كه نوشته سنت هند كبير است.وي در اين راه از ذيج هاي هندي و فلكيات بطلميوسي بهره ي بسيار برد.
در اين زمينه ها محمد بن ابوجعفر محمدبن موسي خوارزمي پايه گذار علم جبركه در زمينه ي نجوم هم فعال بود و ذيجي را با استفاده از ذيج ها ي هندي و يوناني و ايراني تشكيل داد. و ابوعبدالله مرزي نيز فعاليتهاي بسياري در جهت پيشبرد نجوم انجام دادند.بايد توجه داشت كه در اين مقوله ذيج هاي هندي و فلكيات بطلميوسي بي تاثير نبودند.
عبدالرحمن صوفي رازي نيز جدول‌هاي يوناني‌ها را تصحيح مي كند، مثلا به منطقه اي از ستاره‌هاي نجومي اشاره مي‌كند مثل صورت فلكي ققنوس كه اصلاً در هيچ كدام از نوشته‌هاي قبلي موجود نبوده و يا مثلا اجرام غير ستاره به نام سحابي را عنوان مي‌كند.
گروهي از دانشمندان غربي معتقدند كه مولد علم غربي‌ها بودند ،يونان قديم و رم بعداً رنسانس تمدن فعلي، در حالي كه اين طور نيست،درست است كه در حوزه‌هاي مختلفي علمي مسلمانانها و ايراني‌ها علوم يوناني وعلوم اسكندري و علوم هندي علوم چيني را گرفتند اما آنها اين علوم را به صورت بكر استفاده نكردند بلكه روي آنها كار كرده و بعد خودشان بسيار بر آن افزودند و اين خود يك روش علمي است، علم متعلق به سرزمين خاصي نيست، علم جهاني است علم در جايي محدود نيست اصلاً سيال ترين پديده بشري علم است يعني نمي شود در يك جايي بوجود بياد و در آن سرزمين در داخل مرزهاي جغرافيايي محدود بماند.
ابن هيثم بصري از برجسته ترين فيزيكدان در فيزيك نور ،كسي است كه واضع اتاق تاريك قوانين انعكاس نور را كشف نمود،فيزيك رؤيت را كشف نمود، او در مورد نجوم نقدي بر نظريه بطلميوس تحت عنوان الشكوك الا بطلميوس دارد كه در آن اشكالات نظريه بطلميوسي را مي‌گويد، مي‌نويسد، خواجه نصرالدين طوسي مدت 18 سال در مراغه بر روي ذيج ايلخاني كار مي‌كند، و در آن اشكالات متعدد بر نظريه بطلميوس را وارد مي كند و نظريه خواجه نصير يكي از اركان مهم نجوم جديد است كه او با نظرياتش نظريه بطلميوس را سست مي‌كند و ابوريحان بيروني نيز در ذيج خويش معروف به قانون مسعودي اشكالات اساسي به نظريه فلكي بطلميوس مي‌گيرد و المجستي(ذيج بطلميوسي) را نقد مي‌كند . و بتروجي اشپيلي آندوروس نيز نقدي بر نظريه زمين مركزي بطلميوس مي‌كند، ابن شاطر كه يكي ديگر از منجمين برجسته است او نيزهمين نقد را ادامه مي‌دهد، شخصي به نام اوذري دمشقي نيز يك نقد اساسي بر نظريه بطلميوس مي‌كند ،جفت طوسي كره‌هاي تو در تو كه خود خواجه نصير درست مي‌كند و عملاً پايه‌هاي خورشيد مركزي را با اين طراحي خودش كه زمين را متحرك مي‌كند،سست مي كند ،در تاريخ علم نجوم جفت طوسي كه از ادعاهاي خواجه نصير طوسي بود جايگاه خاصي براي خود دارد. يكي از كساني كه به صراحت در قرن چهارم هجري راجع به گردش زمين به دور خورشيد جاذماً اظهار نظر مي‌كند و مي‌گويد اين زمين است كه به دور خورشيد مي‌گردد اين ابوسعيد سجزي است ابوسعيد سجزي اهل سيستان بوده ،او اثبات مي‌كند كه اين زمين است كه به دور خورشيد مي‌گردد يعني قرنها قبل از كپرنيك و كپلر او چنين نظريه‌اي را ارائه مي‌دهد . كه به اين نظريات، نظريات پيش كپرنيكي مي گويند.( منابع موجود ايراني نشان مي دهد كه اگر چه ايرانيان نتوانسته بودند كه ثابت كنند كه اين زمين است كه حول خورشيد در حركت است اما به هر حال اين دانشمندان ايراني بودند كه معتقد بودند كه خورشيد ثابت بوده و زمين حول آن در حركت است،اما به هر صورت راهي براي اثبات آن در دست نداشتند. يكی از شواهد مكتوب، كتاب «اعلاق‌النفيسه» نوشته ابن‌رسته اصفهانی (قرن سوم هجری/ نهم ميلادی) است كه تنها يك جلد از هفت جلد آن باقی مانده است.)
خواجه نصير الدين طوسي عنوان خورشيد مركزي را مطرح كرده بود، نظريه جفت طوسي در واقع نظريه اي است بين نظريه رايج بطلميوسي مي‌گويد كه زمين مركز عالم است و زمين ثابت است و در مركز ايستاده و اجرام در افلاك مختلف به دورش مي‌چرخند و نظريه خورشيد مركزي كپرنيكي كه به انقلاب كپرنيكي مطرح است خورشيد را در مركز قرار مي‌دهد نظريه جفت طوسي بين اين دو قرار مي‌دهد يعني حركتي را به هر دو جرم نسبت مي‌دهد. يعني يك پله جلوتر از بطلميوس و يك پله قبل از خورشيد مركزي و كپرنيك از اين استفاده كرد و جزء منابع مورد استفاده كپرنيك گفته مي‌شود و از آن ياد مي‌شود.
در پايان خاطر نشان مي كنم كه نبايد اين تاريخ و اين دستاوردها در طول تاريخ چندين هزار ساله به دست فراموشي سپرده شود.چرا كه تاريخ ايران آكنده از نام آوريهاي فراوان بوده كه شايد اكنون از آنها و نام بزرگ دانشمندان اين سرزمين چيزي جز يك نام در اذهان باقي نمانده باشد.
 
بالا