مباحثه ی گروهی - عشق برتر است یا دوست داشتن ؟

  • شروع کننده موضوع
  • #1

shekoofeh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
655
امتیاز
4,354
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
خب ؛ مباحثه دور دوّم رو شروع میکنیم با نام و یاد خدا! :D
موضوع این بحث : عشق از دوست داشتن برتر است. هست.

گروه موافق : نیرمان ، اخوی ، جواد باهوش

گروه مخالف : White Lord August ، name ، مهسا ، ارنواز

لطفا هرکس دیگه ای میخواد جزو گروه ها باشه به من پ.خ بده تا گروه ها تکمیل شن.
قوانین همون قوانین قبلیه با این تغییر که سفسطه مجاز نیست.
داور هم آقای no one هستن.

منتظر حضور گرمتون هستیم ;;)

+ گروه ها تکمیل شد. طبق قوانین بحث رو می تونید شروع کنید :)
 

مهسا.ق

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,098
امتیاز
3,216
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
برنز کامپیوتر ۱۳۹۳
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
نرم افزار
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

آقا من دوس نداشتم بحث رو خودم شروع کنم
ولی هیشکی نمی یاد
دیگه چی کار کنم!
----------
خوب اول کسایی که می گن عشق برتره می شه لطفا نظرشونو بگن چرا به نظرتون برتری وجود داره
اصلا فرقشون چیه که بخواد برتری داشته باشه؟
 

ادیبَک

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,381
امتیاز
4,203
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
Lund University
رشته دانشگاه
Law
اینستاگرام
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

به نقل از مهسا.ق :
آقا من دوس نداشتم بحث رو خودم شروع کنم
ولی هیشکی نمی یاد
دیگه چی کار کنم!
----------
خوب اول کسایی که می گن عشق برتره می شه لطفا نظرشونو بگن چرا به نظرتون برتری وجود داره
اصلا فرقشون چیه که بخواد برتری داشته باشه؟

1-بر طبق تجربیات فلاسفه کسی پیروز است که موضوع را شروع کند((به شرط اثبات))
2-شما بحث را شروع نکردید ابتدا باید نظرات خود و آن چه که توشه ی ذهن است را بیان می کردید که نکردید و اولین گام سفسطه را برداشتید تا بدانید دیگران چه می گویند و با به دست آوردن نقیض سخنان آن ها سخنان تازه بسازید و بر علیه طرف مقابل از آن استفاده کنید به هرحال بحث را شروع می کنم:

با یک مثال ساده به شما اثبات خواهم کرد که عشق برتر است:

محمد(بر فرض مثال) یک خواهر دارد به نام فاطمه.او فاطمه را بسیار دوست دارد.روزی محمد عاشق زینب می شود و می خواهد هر طور که شده او را به دست آورد.
فاطمه زینب را قبول ندارد اما محمد با تمام وجود عاشق اوست،آیا محمد حاضر است به خاطر دوست داشتن خواهرش از همسر رویا هایش بگذرد؟اگر بر اساس تجربیات باشد خیر به هیچ وجه! مگر در موارد بسیار خاص که ممکن است محمد عاشق خواهرش باشد و نظر او را به همسر آینده اش ترجیح دهد.در اینجا نیز باز هم عشق پیروز است.

*ما بیشتر انسان های اطرافمان را دوست داریم.پدر،مادر،دوست و... اما اگر این دوست داشتن تکامل یاد تبدیل به عشق می شود.
*من می گویم دوست داشتن سرچشمه ی عشق است زیرا شخصی تا کسی یا چیزی را دوست نداشته باشد عاشق آن نخواهدشد اما این به معنای برتری دوست داشتن نیست زیرا اگر دوست داشتن را تقسیم کنیم عشق قسمتی ار آن چند بخش است که تکامل یافته است و دیگر بخش ها ثابت مانده اند پس آن بخش از دوست داشتن که ارتقا یافته است برتری می یابد.

بهتر است با یک ضرب از شکل سوم موضوع را جمع بندی کنیم:

مقدمه1:هر عشقی جزئی از دوست داشتن است
مقدمه2:هر عشقی خواستنی است
نتیجه:بعضی دوست داشتن ها خواستنی هستند
 

AUGUST II_PRINCE OF SAMPA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,126
امتیاز
1,906
نام مرکز سمپاد
ﻫﺎﺷﻤﯽ ﻧﮋﺍﺩ II
شهر
ﻣﺸﻬﺪ
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

به نقل از نـــیـــــرمـــــان :
2.بر طبق تجربیات فلاسفه کسی پیروز است که موضوع را شروع کند((به شرط اثبات))
1.شما بحث را شروع نکردید ابتدا باید نظرات خود و آن چه که توشه ی ذهن است را بیان می کردید که نکردید و اولین گام سفسطه را برداشتید تا بدانید دیگران چه می گویند و با به دست آوردن نقیض سخنان آن ها سخنان تازه بسازید و بر علیه طرف مقابل از آن استفاده کنید به هرحال بحث را شروع می کنم:

3.با یک مثال ساده به شما اثبات خواهم کرد که عشق برتر است:

محمد(بر فرض مثال) یک خواهر دارد به نام فاطمه.او فاطمه را بسیار دوست دارد.روزی محمد عاشق زینب می شود و می خواهد هر طور که شده او را به دست آورد.
فاطمه زینب را قبول ندارد اما محمد با تمام وجود عاشق اوست،آیا محمد حاضر است به خاطر دوست داشتن خواهرش از همسر رویا هایش بگذرد؟اگر بر اساس تجربیات باشد خیر به هیچ وجه! مگر در موارد بسیار خاص که ممکن است محمد عاشق خواهرش باشد و نظر او را به همسر آینده اش ترجیح دهد.در اینجا نیز باز هم عشق پیروز است.

4.*ما بیشتر انسان های اطرافمان را دوست داریم.پدر،مادر،دوست و... اما اگر این دوست داشتن تکامل یاد تبدیل به عشق می شود.
*من می گویم دوست داشتن سرچشمه ی عشق است زیرا شخصی تا کسی یا چیزی را دوست نداشته باشد عاشق آن نخواهدشد اما این به معنای برتری دوست داشتن نیست زیرا اگر دوست داشتن را تقسیم کنیم عشق قسمتی ار آن چند بخش است که تکامل یافته است و دیگر بخش ها ثابت مانده اند پس آن بخش از دوست داشتن که ارتقا یافته است برتری می یابد.

بهتر است با یک ضرب از شکل سوم موضوع را جمع بندی کنیم:

مقدمه1:هر عشقی جزئی از دوست داشتن است
مقدمه2:هر عشقی خواستنی است
نتیجه:بعضی دوست داشتن ها خواستنی هستند
سلام
خیلی عذر میخام بدلیل دیر کردی که در دادن پست داشتم
تا حالا فکر میکردم کسی پست نداده و اشتباها فک میکردم یک مهسای دیگه تو مباحثه همکارمه,لطفا نام کاربریارو دقیق بنویسید
چون مهسا نمیتونست پست بده ازم خواست که پست بدم
1.شما به بقیه چیکار دارید؟
از نظر من کاری هم که الان شما کردید این بود که با تخریب طرف مقابل سعی در تثبیت خودتون کنید
2.درسته, کسی اولین پست رو بده و زودتر شروع کنه اگه تبیین مناسبی داشته باشه میتونه خیلی خوب پیش بره و براش یک یک امتیازه,(بخصوص که در پست اول و تبیین مسایل میشه کمی هم از عنصر جر زدن کمک گرفت (; )
البته این نیاز مند ارایه تعاریف درست هست
3.این یک مثاله و پیروز بودن رو دلیل مناسبی بر برتری نمی بینم (همونطور که غرایظ گاهی بر منطق پیروز میشن اما برتری با منطقه)
4.این اشتباهه که عشق رو بخش ارتقاء یافته ای از دوست داشتن بدونیم(جدا از اینکه دیوانگی هم تکامل یافته ی شیرین عقلیست. پس برتره؟)
عشق در گهواره ی دوست داشتن پیدا میکنه اما این دلیل مسلمی بر اینکه دوست عشق بخشی از دوست داشتن باشه نیست. ایندو در بعضی خصوصیات متمایزند که نشون میده عشق نمیتونه صرفا دوست داشتنی باشه که ارتقاء یافته.
به اشتباه گاها دوست داشتن زیاد عشق تلقی میشه,مسلما شما هر چقدر هم خواهرتون رو دوست داشته باشید باشید نمیتونید عاشقش بشید
5.عشق از بوسیله دوست داشتن بوجود میاد, چیزی که از ضمیر دوست داشتن بوجود میاد و بر منطق استوار نیست
چیزی که بر منطق استوار نیست نتایج قابل پیش بینیی نداره و هرچیزی ممکن پیش بیاد,
عقل سلیم و خرد جمعی بر این عقیدس که چیزی بر منطق استواره بر چیزی که بر منطق استوار نیست و تنها بر احساس سواره برتری بیشتری داره
بنظر من عشق به نوعی دارای درجه ی خاصی از خود خواهیست که همراه با هیجانات احساسی است و از دوست داشتن نشاءت میگیره و از راه اون تبیین میشه
 

ادیبَک

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,381
امتیاز
4,203
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
Lund University
رشته دانشگاه
Law
اینستاگرام
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

1-ببخشید اما خود شما به مهسا چه کار دارید؟و از نظر بنده آنچه که بنده به کار بردم نقدی فلسفی بود نه تخریب،تخریب شامل توهین و تمسخر است.
2-در منطق چیزی به نام جر زدن نداشته و نداریم،مغالطه داریم و جدل.
3-مثال نماد واقعیت است و تا چیزی واقعیت نداشته باشد مثال آن نیز قابل قبول نخواهد بود بنده به صورت مثال توضیح دادم تا همگان منظور من را در یابند.همچنین بنده از طریق یک ضرب بر اساس قوانین منطق سخن خود را اثبات کردم.
4-اینکه ما چه تعریفی از شیرین عقل داشته باشیم فلسفه ی ما متفاوت است ، البته که عشق تکامل یافته ی دوست داشتن است ؛ خودتان هم گفتید:

به نقل از White Lord August :
بنظر من عشق به نوعی دارای درجه ی خاصی از خود خواهیست که همراه با هیجانات احساسی است و از دوست داشتن نشاءت میگیره و از راه اون تبیین میشه


5-شما در 4 فرمودید عشق از دوست داشتن سرچمه نمیگیره و ارتقا یافته ی آن نیست.اینجا می گویید عشق بوسیله ی دوست داشتن بوجود می آید؟
نتایج بسیار مغالطه کارانه ای بکار بردید دوست عزیز؛ بر چه اساس می گوئید چیزی که از ضمیر چیز دیگری بوجود آید بر منطق استوار نیست؟
پس قانون علیت چیست؟تمامی تحقیقات و دست آورد های عالم بر علیت استوار است.

لطفا کمی شمرده کلمات خود را به اجرا بگذارید تا بهتر بتوانیم بخوانیم.
 

no one

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
1,525
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اورمیه
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

فقط به عنوان داور ( :D ) لطفا این شماره 1 2 تونو ادامه ندید! در ضمن سفسطه هم مجاز نیست!!! (قوانین این دوره هستش)



یک نکته ی دیگه منطق حرف اول رو میزنه من با توجه با نظرات شکوفه و کیوان برنده رو با توجه به منطقی بحث کردن گزینش می کنیم!



خیلی ممنون و ادامه بدید :)
 

AUGUST II_PRINCE OF SAMPA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,126
امتیاز
1,906
نام مرکز سمپاد
ﻫﺎﺷﻤﯽ ﻧﮋﺍﺩ II
شهر
ﻣﺸﻬﺪ
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

یه کوچولو از داورو شرکت کننده های مقابل عذر میخام
من پست آماده کردم ولی نمیتونم رنگیاشو اینجام بکنم
نتونستمم برا همکارم بفرستمش که تایید کنه
فردا تو همین پست ویرایش میکنمو جواب میدیم
عذر بابت دیر کردی که پیش میاد
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,627
امتیاز
24,501
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

بچه ها معذرت بابت اینکه پست میدم با وجود اینکه نیستم تو تیم ها...
اما لطفا بیشتر فعالیت کنید...یادمه من و نووان توی مباحثه ی قبلی همون روز اول یکی دو صفحه بحثیدیم...

اینی که میگم هم واقعا شعار نیست...شما باید شکوفه رو وادار به زدن تاپیک های خوب و مفید کنید نه اینکه اون بیچاره هی بتون بگه فعالیت کنید و اینا...
موفق باشید >:D<
 

AUGUST II_PRINCE OF SAMPA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,126
امتیاز
1,906
نام مرکز سمپاد
ﻫﺎﺷﻤﯽ ﻧﮋﺍﺩ II
شهر
ﻣﺸﻬﺪ
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

.....
بخش 1 و 2 به توصیه ی داور حذف شد
..............................

3-"مثال نماد واقعیت است و تا چیزی واقعیت نداشته باشد مثال آن نیز قابل قبول نخواهد بود بنده به صورت مثال توضیح دادم تا همگان منظور من را در یابند"


کسی با مثال زدن شما مشکلی نداره, اما مثال برای توضیح و جا انداختن بهتر مناسبه نه استدلالو قرار دادن پایه ی بحث و نتیجه بر آن
#(همونطور که غرایظ گاهی بر منطق پیروز میشن اما برتری با منطقه)

.........................
.همچنین بنده از طریق یک ضرب بر اساس قوانین منطق سخن خود را اثبات کردم"."


خداییش ضرب المثلتو نمیفهمم ینی چی
فعلا که بنظرم به جا نیست اما اگه میشه یبار دیگه توضیحش بده
..........................................
"، البته که عشق تکامل یافته ی دوست داشتن است ؛ خودتان هم گفتید"


#عشق در گهواره ی دوست داشتن تبیین پیدا میکنه اما این دلیل مسلمی بر اینکه دوست عشق بخشی از دوست داشتن باشه نیست. ایندو در بعضی خصوصیات متمایزند که نشون میده عشق نمیتونه صرفا دوست داشتنی باشه که ارتقاء یافته.



نقل قول از: White Lord August در امروز ساعت 19:10"
بنظر من عشق به نوعی دارای درجه ی خاصی از خود خواهیست که همراه با هیجانات احساسی است
و از دوست داشتن نشاءت میگیره و از راه اون تبیین میشه"

اینکه چیزی از چیز دیگری نشاءت بگیره دلیل محکمی برای اینکه تکامل یافته ی اون باشه نیست
عشق از دوست داشتن سرچشمه میگیره و در گهواره ی اون تبیین میشه اما دلیلی در اینکه تکامل یافته ی اون باشه نیست
از نظر من شاخه ای از عنصر دوست داشتن در ترکیب عشق دخیله
.......................................
5-"شما در 4 فرمودید عشق از دوست داشتن سرچمه نمیگیره و ارتقا یافته ی آن نیست.اینجا می گویید عشق بوسیله ی دوست داشتن بوجود می آید؟"

4#.این اشتباهه که عشق رو بخش ارتقاء یافته ای از دوست داشتن بدونیم(جدا از اینکه دیوانگی هم تکامل یافته ی شیرین عقلیست. پس برتره؟)
عشق در گهواره ی دوست داشتن تبیین و وجود میابه اما این دلیل مسلمی بر اینکه دوست عشق بخشی از دوست داشتن باشه نیست. ایندو در بعضی خصوصیات متمایزند که نشون میده عشق نمیتونه صرفا دوست داشتنی باشه که ارتقاء یافته.
به اشتباه گاها دوست داشتن زیاد عشق تلقی میشه,مسلما شما هر چقدر هم خواهرتون رو دوست داشته باشید باشید نمیتونید عاشقش بشید

فک نمیکنم گفته باشم; عشق از دوست داشتن سرچمه نمیگیره= عشق در گهواره ی دوست داشتن تبیین پیدا میکنه اما این دلیل مسلمی بر اینکه دوست عشق بخشی از دوست داشتن باشه نیست.
...................................
"نتایج بسیار مغالطه کارانه ای بکار بردید دوست عزیز؛ بر چه اساس می گوئید چیزی که از ضمیر چیز دیگری بوجود آید بر منطق استوار نیست؟"
چیزی که از ضمیر دوست داشتن بوجود میاد و بر منطق استوار نیست

این یک تعریف بود و همونطور که میبینید نگفتم:چیزی که از ضمیر دوست داشتن بوجود میاد ودر نتیجه بر منطق استوار نیست. یعنی منظورم به هیچ وجه این نبود که اون چیز چون از ضمیمر دوست داشتن بوجود میاد بر منطق استوار نیست, بلکه از ضمیر دوست داشتن بوجود می آید .(و یا اما) بر منطق استوار نیست.
عشق از دوست داشتن نشاءت میگیرد و ریشه در آن دارد اما دلیلی بر تکاملش نیست,و همچنین منطقی بودنش,علیت میگه هر علتی معلول داره; بله,اما در در بوجود اومدن عشق منطق(که در دوست داشتن وجود داره ) نقش علت بازی نمیکنه و در بوجود اومدنش دخیل نیست
...........................................
"لطفا کمی شمرده کلمات خود را به اجرا بگذارید تا بهتر بتوانیم بخوانیم."
چشم! 
 

ادیبَک

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,381
امتیاز
4,203
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
Lund University
رشته دانشگاه
Law
اینستاگرام
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

به نقل از یک کاغذ سفیدم دهید... :
بچه ها معذرت بابت اینکه پست میدم با وجود اینکه نیستم تو تیم ها...
اما لطفا بیشتر فعالیت کنید..

چشم بنده منتظر دوستان بودم تا جواب بدهند اما فرصت خواستند و من هم صبر کردم.طبق قانون باید نوبتی بحث کرد.

3-بر طبق گفته ی جناب افلاطون؛سیر عقلانی به سوی معرفت حقیقی یا شناسایی ((مثل)) در کتاب ((جمهوری)) به کمک تمثیلی معروف به تمثیل غار بیان شده است.
و ایشان بر این اعتقاد بود که موارد و موجودات این جهان بدلی از مثال های ماورا هستند.
هرچند استدلال به معنای دلیل آوردن و دلیل آوردن به معنای تبیین عقلانی است. اگر مثال هایی که بنده از آن ها استفاده می کنم دور از عقلانیت است آنگاه می توانید بگوئید مناسب بحث نیست اما تا زمانی که باطل نباشد مثال ها استدلال عقلانی و نطقی محسوب می شوند.

4-دوست عزیز من در عجب هستم که شما نمی دانید ضرب به چه معناست!
ضرب یعنی ترکیب حالت های مختلف یکی از محصورات 4 گانه ی منطق در صغری با یکی دیگر از محصورات4گانه در کبری.هر شکل در منطق 16 ضرب دارد.
اما شما ضرب را به معنای ضرب المثل عامیانه فرض کرده اید و این خنده دار است.

5-خب دوست گرامی دقت کنید:
یک انسان از پدر و مادر اش نشات گرفته است.
ارسطو می گوید آنچه شدنی است ماده است و آنچه بودنی است صورت!
پدر و مادر ماده هستند و نطفه ی انسان صورت؛ همچنین نطفه ی انسان ماده است و جنین صورت و به ترتیب.

بر طبق این قانون:

احساس ماده است و دوست داشتن صورت؛دوست داشتن ماده است و عشق صورت"
پس همان گونه که یک درخت تکامل یافته ی نهال است عشق نیز تکامل یافته ی دوست داشتن است.

و اما می توانیم بر اساس یک نوع علت دیگر که توسط ارسطو کشف شده است پیش برویم:

طبیعت جسم است که سبب پیدایش عشق شده است.چگونه؟ بخشی از دوست داشتن میل به تکامل دارد،و بر اساس طبیعت دوست داشتن عشق از آن تکامل می یابد.

به نقل از White Lord August :
عشق از دوست داشتن نشاءت میگیرد و ریشه در آن دارد اما دلیلی بر تکاملش نیست,و همچنین منطقی بودنش,علیت میگه هر علتی معلول داره; بله,اما در در بوجود اومدن عشق منطق(که در دوست داشتن وجود داره ) نقش علت بازی نمیکنه و در بوجود اومدنش دخیل نیست
...........................................

خب ببینید" شما قبول کردید که عشق از دوست داشتن نشات می گیرد و این خود مهم است؛ زیرا قبل از این گفتید که عشق بخشی از دوست داشتن نیست! اما عشق بخشی از دوست داشتن است زیرا تا زمانی که چیزی بخشی از چیز دیگری نباشد از آن نشات نمی گیرد.همان گونه که زرد آلو از هسته نشات میگیرد و بخشی از هسته است و از هسته تکامل یافته است.
 

ارنواز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
897
امتیاز
2,920
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 / فرهنگ
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
باستان شناسی
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

به نقل از نـــیـــــرمـــــان :
3-بر طبق گفته ی جناب افلاطون؛سیر عقلانی به سوی معرفت حقیقی یا شناسایی ((مثل)) در کتاب ((جمهوری)) به کمک تمثیلی معروف به تمثیل غار بیان شده است.
و ایشان بر این اعتقاد بود که موارد و موجودات این جهان بدلی از مثال های ماورا هستند.
هرچند استدلال به معنای دلیل آوردن و دلیل آوردن به معنای تبیین عقلانی است. اگر مثال هایی که بنده از آن ها استفاده می کنم دور از عقلانیت است آنگاه می توانید بگوئید مناسب بحث نیست اما تا زمانی که باطل نباشد مثال ها استدلال عقلانی و نطقی محسوب می شوند.

از استدلال استقرایی استفاده کردید که نتیجه ی اون مطلق نیست و برداشت حاصل از اون با جمله ی شاید اینطور باشد همراهه
همچنان معتقدم که پیروزی دلیل موجهی بر برتری نیست و مثال نقض آن که میتواند ملاک نتیجه گیری را سوال ببرد پیروزی غریزه بر منطق است در حالی که منطق برتری دارد.


4-دوست عزیز من در عجب هستم که شما نمی دانید ضرب به چه معناست!
ضرب یعنی ترکیب حالت های مختلف یکی از محصورات 4 گانه ی منطق در صغری با یکی دیگر از محصورات4گانه در کبری.هر شکل در منطق 16 ضرب دارد.
اما شما ضرب را به معنای ضرب المثل عامیانه فرض کرده اید و این خنده دار است.

تعجب نکنید چون خیلی چیزها هست که من و بقیه نمیدونم.
من اصلا تا الان فلسفه نخوندم. قبل شرکت فکر میکردم بحث تو انجمن روانشناسی باشه و بعد شروع فهمیدم چون تو انجمن فلسفه چون اطلاعاتی ندارم نمیومدم معمولا و البته ندونستن ایرادی نداره (خیلی شعاری بود ؟)

5-خب دوست گرامی دقت کنید:
یک انسان از پدر و مادر اش نشات گرفته است.
ارسطو می گوید آنچه شدنی است ماده است و آنچه بودنی است صورت!
پدر و مادر ماده هستند و نطفه ی انسان صورت؛ همچنین نطفه ی انسان ماده است و جنین صورت و به ترتیب.

بر طبق این قانون:

احساس ماده است و دوست داشتن صورت؛دوست داشتن ماده است و عشق صورت"
پس همان گونه که یک درخت تکامل یافته ی نهال است عشق نیز تکامل یافته ی دوست داشتن است.

و اما می توانیم بر اساس یک نوع علت دیگر که توسط ارسطو کشف شده است پیش برویم:

طبیعت جسم است که سبب پیدایش عشق شده است.چگونه؟ بخشی از دوست داشتن میل به تکامل دارد،و بر اساس طبیعت دوست داشتن عشق از آن تکامل می یابد.

در دوست داشتن عنصر خود خواهی نیست.و اگر عشق تکامل یافته ی دوست داشتن باشد نباید عنصر دیگری در آن دخیل باشد در حالی که خودخواهی و عناصر دیگری در ترکیب دوست داشتن دخیلند که در عشق نیستند.
بنظر من عشق به نوعی دارای درجه ی خاصی از خود خواهیست که همراه با هیجانات احساسی است و از دوست داشتن نشاءت میگیره و از راه اون تبیین میشه

عشق در گهواره ی دوست داشتن پیدا میکنه اما این دلیل مسلمی بر اینکه دوست عشق بخشی از دوست داشتن باشه نیست. ایندو در بعضی خصوصیات متمایزند که نشون میده عشق نمیتونه صرفا دوست داشتنی باشه که ارتقاء یافته.
به اشتباه گاهی دوست داشتن زیاد عشق تلقی میشه,مسلما شما هر چقدر هم خواهرتون رو دوست داشته باشید باشید نمیتونید عاشقش بشید
در ضمن چون ما هنوز متقاعد نشدیم که عشق تکامل یافته ی دوست داشتنه پس این نظریه هم قبول نیست.



خب ببینید" شما قبول کردید که عشق از دوست داشتن نشات می گیرد و این خود مهم است؛ زیرا قبل از این گفتید که عشق بخشی از دوست داشتن نیست! اما عشق بخشی از دوست داشتن است زیرا تا زمانی که چیزی بخشی از چیز دیگری نباشد از آن نشات نمی گیرد.همان گونه که زرد آلو از هسته نشات میگیرد و بخشی از هسته است و از هسته تکامل یافته است.

خی میشه رابطه این دوتا رو اینجوری تشبیه کرد که دوست داشتن یک درخت ـه که عشق شاخه ای از اونه و در این صورت عشق تکامل یافته ی دوست داشتن نیست و فقط شاخه ای از دوست داشتن در عشق دخیل ـه.

× در مورد ادبیاتش هم ببخشید که دوگانگی داره ، آخه دونفری پاسخ دادیم.
 

ادیبَک

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,381
امتیاز
4,203
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
Lund University
رشته دانشگاه
Law
اینستاگرام
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

3-استقرا بود اما من در عجب ام که عبارت " شاید این طور باشد" را از کجا آوردید...
بگذاریم کمی تبیین کنیم:
استقرا بر دو نوع است؛استقرای تام و ناقص. ناقص آن است که از چند مورد جزئی حکمی کلی دهیم و تام آن یک است که تمامی موارد را تبیین و آزمایش کنیم.
در هیچ یک از آنان عبارت شاید وجود نداشته و ندارد.مگر اینکه شما منطق جدیدی را پایه گذاری کرده باشید.

در مورد عبارت "پیروزی" هر بحث و مصاحبه ای یک پیروز دارد و یک شکست خورده و امیدوارم به راه منطق هدایت شوید زیرا کسی که با منطق آشناست بر غریزه پیروز است.

4-خیلی خوب است؛ندانستن عیب نیست و این مباحث هدفی جز یادگیری ندارد.


به نقل از ارنواز :
در دوست داشتن عنصر خود خواهی نیست.و اگر عشق تکامل یافته ی دوست داشتن باشد نباید عنصر دیگری در آن دخیل باشد در حالی که خودخواهی و عناصر دیگری در ترکیب دوست داشتن دخیلند که در عشق نیستند.
بنظر من عشق به نوعی دارای درجه ی خاصی از خود خواهیست که همراه با هیجانات احساسی است و از دوست داشتن نشاءت میگیره و از راه اون تبیین میشه

در این بحث معیار ما نظر شخصی نیست، قوانین و استدلال منطقیست.
5- شما می گویید عشق از دوست داشتن نشات میگیرد" دوست داشتن عنصر خودخواهی ندارد" و من هم اکنون از سخن خود شما برای خودتان یک استدلال به صورت قیاس می آورم:


دوست داشتن سرچشمه عشق است

هر عشقی خودخواهانه است

در نتیجه:هر دوست داشتنی خود خواهانه است
 

no one

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
1,525
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اورمیه
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

این شماره 4 رو حذف کنید! میره تو حاشیه!!!
درضمن من معنی این چند پاراگرافی کردن رو نمی فهمم! رو یکی بحث کنید و گسترش بدید بحث رو !!!
یعنی بحث در یک جاده باشه! میشه اون جاده وسیع باشه یا باریک!! چند موضوعی بودن تو بحث جالبی رو از بین میبره!



ممنون! مباحثه ی خوبی تا اینجاش! ادامه بدید!!
 

AUGUST II_PRINCE OF SAMPA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,126
امتیاز
1,906
نام مرکز سمپاد
ﻫﺎﺷﻤﯽ ﻧﮋﺍﺩ II
شهر
ﻣﺸﻬﺪ
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

اصلاح پست
متن کامل:
3-بر طبق گفته ی جناب افلاطون؛سیر عقلانی به سوی معرفت حقیقی یا شناسایی (("مثل)) در کتاب ((جمهوری)) به کمک تمثیلی معروف به تمثیل غار بیان شده است.
و ایشان بر این اعتقاد بود که موارد و موجودات این جهان بدلی از مثال های ماورا هستند"


.
هرچند استدلال به معنای دلیل آوردن و دلیل آوردن به معنای تبیین عقلانی است. اگر مثال هایی که بنده از آن ها استفاده می کنم دور از عقلانیت است آنگاه می توانید بگوئید مناسب بحث نیست اما تا زمانی که باطل نباشد مثال ها استدلال عقلانی و منطقی محسوب می شوند.

از استدلال استقرایی استفاده کرده که نتیجه ی اون مطلق نیست و برداشت حاصل از اون با جمله ی شاید اینطور باشد همراهه
همچنان معتقدم که پیروزی دلیل موجهی بر برتری نیست و مثال نقض آن که میتواند ملاک نتیجه گیری را سوال ببرد پیروزی غریزه بر منطق است در حالی که منطق برتری دارد

3.این یک مثاله و پیروز بودن رو دلیل مناسبی بر برتری نمی بینم (همونطور که غرایظ گاهی بر منطق پیروز میشن اما برتری با منطقه)


4-دوست عزیز من در عجب هستم که شما نمی دانید ضرب به چه معناست! "


تعجب نکنید چون خیلی چیزها هست که من نمیدانم دوست عزیز
من اصلا تا الان فلسفه نخوندم و هیچی ازش نمیدونم,قبل شرکت فکر میکردم بحث تو انجمن روانشناسی باشه و بعد شروع فهمیدم چون تو انجمن فلسفه چون اطلاعاتی ندارم نمیومدم معمولا


ضرب یعنی ترکیب حالت های مختلف یکی از محصورات 4 گانه ی منطق در صغری با یکی دیگر از محصورات4گانه در کبری.هر شکل در منطق 16 ضرب دارد.


تعریف دقیق اما نا آشنا و نامفهومی غریبی برای شخص بنده بود
اما فک کنم متوجه منظورتون شدم
.


5-خب دوست گرامی دقت کنید:"
یک انسان از پدر و مادر اش نشات گرفته است.
ارسطو می گوید آنچه شدنی است ماده است و آنچه بودنی است صورت!
پدر و مادر ماده هستند و نطفه ی انسان صورت؛ همچنین نطفه ی انسان ماده است و جنین صورت و به ترتیب"

.






بر طبق این قانون(نظریس نه؟):

احساس ماده است و دوست داشتن صورت؛دوست داشتن ماده است و عشق صورت"
پس همان گونه که یک درخت تکامل یافته ی نهال است عشق نیز تکامل یافته ی دوست داشتن است

با این حساب نطفه تکامل یافته ی پدر است؟
(جدا از اینکه دیوانگی هم تکامل یافته ی شیرین عقلیست. پس برتره؟این تکامل در جهت منفیست)

..

اینکه چیزی از چیز دیگری نشاءت بگیره دلیل محکمی برای اینکه تکامل یافته ی اون باشه
عشق از دوست داشتن سرچشمه میگیره و در گهواره ی اون تبیین میشه اما دلیلی در اینکه تکامل یافته ی اون باشه نیست
از نظر من شاخه ای از عنصر دوست داشتن در ترکیب عشق دخیله

و اما می توانیم بر اساس یک نوع علت دیگر که توسط ارسطو کشف( شدس دیگه؟) شده است پیش برویم:

طبیعت جسم است که سبب پیدایش عشق شده است.چگونه؟ بخشی از دوست داشتن میل به تکامل دارد،و بر اساس طبیعت دوست داشتن عشق از آن تکامل می یابد

در دوست داشتن عنصر خود خواهی نیست.و اگر عشق تکامل یافته ی دوست داشتن باشد نباید عنصر دیگری در آن دخیل باشد در حالی که خودخواهی و عناصر دیگری در ترکیب دوست داشتن دخیلند که در عشق نیستند.
بنظر من عشق به نوعی دارای درجه ی خاصی از خود خواهیست که همراه با هیجانات احساسی است و از دوست داشتن نشاءت میگیره و از راه اون تبیین میشه

عشق در گهواره ی دوست داشتن پیدا میکنه اما این دلیل مسلمی بر اینکه دوست عشق بخشی از دوست داشتن باشه نیست. ایندو در بعضی خصوصیات متمایزند که نشون میده عشق نمیتونه صرفا دوست داشتنی باشه که ارتقاء یافته.
به اشتباه گاها دوست داشتن زیاد عشق تلقی میشه,مسلما شما هر چقدر هم خواهرتون رو دوست داشته باشید باشید نمیتونید عاشقش بشید




.
نقل قول از: White Lord August در دیروز ساعت 18:15

عشق از دوست داشتن نشاءت میگیرد و ریشه در آن دارد اما دلیلی بر تکاملش نیست,و همچنین منطقی بودنش,علیت میگه هر علتی معلول داره; بله,اما در در بوجود اومدن عشق منطق(که در دوست داشتن وجود داره ) نقش علت بازی نمیکنه و در بوجود اومدنش دخیل نیست
...........................................

خب ببینید" شما قبول کردید که عشق از دوست داشتن نشات می گیرد و این خود مهم است؛ زیرا قبل از این گفتید که عشق بخشی از دوست داشتن نیست!
همچنان بر گفتم پاینبندم, اینکه چیزی از چیزی نشاء بگیره و در بوجود آمدن چیزی چیزی دیگه دخیل باشه دلیلی بر اینکه اون چیز بخشی از آن چیز دیگر باشه نیست


اما عشق بخشی از دوست داشتن است زیرا تا زمانی که چیزی بخشی از چیز دیگری نباشد از آن نشات نمی گیرد.همان گونه که زرد آلو از هسته نشات میگیرد و بخشی از هسته است و از هسته تکامل یافته است.استقراست.
اگر چیزی1 بخشی از چیز2 دیگری تصور شود بدین معناست که تمام آن چیز2 در چیزی1 قابل یافت است است و در بوجود آمدن آن فقط چیزی1 مطرح است
اگر در وجود چیز2 عنصری اضافه از چیزی1 وجود داشته باشد که نتوان آن را در وجود چیزی1 یافت نشان از این است که آن چیز2 بخشی از چیزی1 نیست
در بوجود آمدن چیز2 چیزی1 یک دخیل بوده و چیز2 از چیزی1 نشاءت میگیرد و چیز1 در چیزی2 ریشه دارد
عشق در گهواره ی دوست داشتن پیدا میکنه اما این دلیل مسلمی بر اینکه دوست عشق بخشی از دوست داشتن باشه نیست. ایندو در بعضی خصوصیات متمایزند که نشون میده عشق نمیتونه صرفا دوست داشتنی باشه که ارتقاء یافته.
بنظر من عشق به نوعی دارای درجه ی خاصی از خود خواهیست که همراه با هیجانات احساسی است و از دوست داشتن نشاءت میگیره و از راه اون تبیین میشه

...
استقرا بود اما من در عجب ام که عبارت " شاید این طور باشد" را از کجا آوردید...
از معلم هندسه هنگام تدریس استدلال استقرایی و فرق آن با استدلال استنتاجی

بگذاریم کمی تبیین کنیم:
استقرا بر دو نوع است؛استقرای تام و ناقص. ناقص آن است که از چند مورد جزئی حکمی کلی دهیم و تام آن یک است که تمامی موارد را تبیین و آزمایش کنیم.

استقرای شما تام نdsk, بارها بر این نکته تاکید داشتم

در هیچ یک از آنان عبارت شاید وجود نداشته و ندارد.مگر اینکه شما منطق جدیدی را پایه گذاری کرده باشید.

در مورد عبارت "پیروزی" هر بحث و مصاحبه ای یک پیروز دارد و یک شکست خورده
البته برتری مساوی با پیروزی یا مخالف با شکست نیست
و امیدوارم به راه منطق هدایت شوید زیرا کسی که با منطق آشناست بر غریزه پیروز
از لطفتون متشکرم اما من از ایده آل های شما باخبر نیستم اما همه میدونیم که قدرت غریزه بسیار بالاس و علت نیاز به آن برای بقای خودانسان بوده استو صد البته در مواقعی بر منطق پیروز میشود


باتوجه به حرف داور حذف شد


نقل قول از: ارنواز در دیروز ساعت 20:59
در دوست داشتن عنصر خود خواهی نیست.و اگر عشق تکامل یافته ی دوست داشتن باشد نباید عنصر دیگری در آن دخیل باشد در حالی که خودخواهی و عناصر دیگری در ترکیب دوست داشتن دخیلند که در عشق نیستند.
بنظر من عشق به نوعی دارای درجه ی خاصی از خود خواهیست که همراه با هیجانات احساسی است و از دوست داشتن نشاءت میگیره و از راه اون تبیین میشه

در این بحث معیار ما نظر شخصی نیست، قوانین و استدلال منطقیست.

من گفتم نظر خودم چون قانونی نمیتوان با جریت تعیین کرد و با اطمینان حرف زد
همچنان که آنچه شما در بخش قبل گفتید نظریات ارسطو و افلاطون بود
5- شما می گویید عشق از دوست داشتن نشات میگیرد" دوست داشتن عنصر خودخواهی ندارد" و من هم اکنون از سخن خود شما برای خودتان یک استدلال به صورت قیاس می آورم:


دوست داشتن سرچشمه عشق است

هر عشقی خودخواهانه است

در نتیجه:هر دوست داشتنی خود خواهانه است

بر این نکته تاکید میکنم که دوست داشتن منبع و سرچشمه ی مطلق عشق نمیتواند باشد
من بر این نکته تاکید میکنم که در دوست داشتن خود خواهی نیست و بر همین اساس نمیتواند سرچشمه و منبع مطلق عشق باشد یا عشق تکامل یافته ی آن باشد
اگر دوست داشتن درختی باشد,شاخه ای از آن در پیوند با عشق است و عشق خود درختی مجزاست و نه تنها یک شاخه از عشق
در دوست داشتن عنصر خود خواهی نیست.و اگر عشق تکامل یافته ی دوست داشتن باشد نباید عنصر دیگری در آن دخیل باشد در حالی که خودخواهی و عناصر دیگری در ترکیب دوست داشتن دخیلند که در عشق نیستند
...
اگر چیزی1 بخشی از چیز2 دیگری تصور شود بدین معناست که تمام آن چیز2 در چیزی1 قابل یافت است است و در بوجود آمدن آن فقط چیزی1 مطرح است
اگر در وجود چیز2 عنصری اضافه از چیزی1 وجود داشته باشد که نتوان آن را در وجود چیزی1 یافت نشان از این است که آن چیز2 بخشی از چیزی1 نیست
در بوجود آمدن چیز2 چیزی1 یک دخیل بوده و چیز2 از چیزی1 نشاءت میگیرد و چیز1 در چیزی2 ریشه دارد
 

ادیبَک

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,381
امتیاز
4,203
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
Lund University
رشته دانشگاه
Law
اینستاگرام
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

ببینید فکر می کنم بهتر باشد موضوع را کمی منسجم تر پیش ببریم؛ این گونه مباحث را گسترده کرده و هیچ یک را به طور کامل پیش نخواهیم برد.

در گام اول شما بر طبق قوانین منطق و تشکیل یک ضرب به من ثابت کنید که :

1-دوست داشتن برتر است
2-عشق تکامل یافته ی دوست داشتن نیست

*لطفا بر طبق اثبات منطق پیش بروید.ممنون.
 

ادیبَک

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,381
امتیاز
4,203
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1392
دانشگاه
Lund University
رشته دانشگاه
Law
اینستاگرام
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

دوستان چند روزیست بنده موضوع را با گروه مخالف پیش بردم؛متاسفانه دوستان هم گروه بنده مشارکتی نکردند؛ به هرحال به دلیل شروع شدن امتحانات داخلی بنده متاسفانه قادر به ادامه ی مباحثه نیستم؛
از شرکت کنندگان نهایت تشکر را دارم.موفق باشید.بدرود
 

AUGUST II_PRINCE OF SAMPA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,126
امتیاز
1,906
نام مرکز سمپاد
ﻫﺎﺷﻤﯽ ﻧﮋﺍﺩ II
شهر
ﻣﺸﻬﺪ
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

به نقل از نـــیـــــرمـــــان :
ببینید فکر می کنم بهتر باشد موضوع را کمی منسجم تر پیش ببریم؛ این گونه مباحث را گسترده کرده و هیچ یک را به طور کامل پیش نخواهیم برد.

در گام اول شما بر طبق قوانین منطق و تشکیل یک ضرب به من ثابت کنید که :

1-دوست داشتن برتر است
2-عشق تکامل یافته ی دوست داشتن نیست

*لطفا بر طبق اثبات منطق پیش بروید.ممنون.
ببخشید دوستان من اردو بودم و آنتن نداشتم اصلا حتی برای تماس بزور گاهی پوشش شبکه داشتم
واقعا عذر میخام
حس میکنم از ابتدا بحثمون رو داشتیم بر همین چیز ها پیش میبردیم:
1.دوست داشتن بدلیل استواری بر منطق و عدم وجود عنصر خود خواهی در آن از عشق برتر است
.عشق از بوسیله دوست داشتن بوجود میاد, چیزی که از ضمیر دوست داشتن بوجود میاد و بر منطق استوار نیست
چیزی که بر منطق استوار نیست نتایج قابل پیش بینیی نداره و هرچیزی ممکن پیش بیاد,
عقل سلیم و خرد جمعی بر این عقیدس که چیزی بر منطق استواره بر چیزی که بر منطق استوار نیست و تنها بر احساس سواره برتری بیشتری داره
بنظر من عشق به نوعی دارای درجه ی خاصی از خود خواهیست که همراه با هیجانات احساسی است و از دوست داشتن نشاءت میگیره و از راه اون تبیین میشه


2.
اینکه چیزی از چیز دیگری نشاءت بگیره دلیل محکمی برای اینکه تکامل یافته ی اون باشه
عشق از دوست داشتن سرچشمه میگیره و در گهواره ی اون تبیین میشه اما دلیلی در اینکه تکامل یافته ی اون باشه نیست
از نظر من شاخه ای از عنصر دوست داشتن در ترکیب عشق دخیله

.
اینکه چیزی از چیز دیگری نشاءت بگیره دلیل محکمی برای اینکه تکامل یافته ی اون باشه
عشق از دوست داشتن سرچشمه میگیره و در گهواره ی اون تبیین میشه اما دلیلی در اینکه تکامل یافته ی اون باشه نیست
از نظر من شاخه ای از عنصر دوست داشتن در ترکیب عشق دخیله

.
در دوست داشتن عنصر خود خواهی نیست.و اگر عشق تکامل یافته ی دوست داشتن باشد نباید عنصر دیگری در آن دخیل باشد در حالی که خودخواهی و عناصر دیگری در ترکیب دوست داشتن دخیلند که در عشق نیستند
.
اینا چیزایی بود که تا حالا گفتیم,تا اینجا شما سعی کردید که نشون بدید عشق تکامل یافته ی دوست داشتنه و ما سعی کردیم دلایلتونو رد کنیم و تعریفی که ما از عشق ارایه دادیم این بود که مانند درختیه که شاخه هایی از اون با شاخه هایی از درخت دوست داشتن مشترکه و بدلیل 1 دوست داشتن بر اون برتری داره
به نقل از نـــیـــــرمـــــان :
دوستان چند روزیست بنده موضوع را با گروه مخالف پیش بردم؛متاسفانه دوستان هم گروه بنده مشارکتی نکردند؛ به هرحال به دلیل شروع شدن امتحانات داخلی بنده متاسفانه قادر به ادامه ی مباحثه نیستم؛
از شرکت کنندگان نهایت تشکر را دارم.موفق باشید.بدرود
جواد باهوش از گروه ما بدلیل مسایل شخصی فعلا در کل سایت حضور پیدا نمیکنه
name جواب نمیده و پیداش نیست
مهسا اینترنتش دچار مشکل بود
ارنواز هم بدلیل مشغله گویا کم آن میشه
بهمین دلیل تقریبا من و شما بحثو ادامه میدادیمع فک کنم زمان بندی طوریه که بچه ها توی این دوره نباید ازشون توقع داشت که بتونن عالی عمل کنن
من هم به نمایندگی از همکارام از شما که زحمت کشیدید و تا همینجا ادامه دادید متشکرم.موفق باشید
 

no one

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
1,525
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اورمیه
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

اگه مایل هستید تا آخر امتحانات صبر میکنیم و ادامه ی مباحثه رو از اون موقع شروع می کنیم!!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #19

shekoofeh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
655
امتیاز
4,354
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پاسخ : مباحثه ی گروهی

پس فعلا بساط رو جمع کنیم بچه ها تا بعد امتحانا!
مرسی از شرکتتون :D
 
بالا