نسترنّگار - ۹۲۰۵

  • شروع کننده موضوع
  • #1

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
فیلم‌های دیده‌شده:

۱. The Shawshank Redemption / فرانک دارابونت [۷]
۲. Mary and Max / آدام الیوت [۷]
۳. The King's Speech / تام هوپر [۶]
۴. Forrest Gump / رابرت زمکیس [۹]
۵. Black Swan / دارن آرانوفسکی [۷]
۶. The Godfather / فرانسیس فورد کاپولا [۸]
۷. One Flew Over the Cuckoo's Nest / میلوش فورمن [۹]
۸. Inception / کریستوفر نولان [۸]
۹. Le Fabuleux destin d'Amélie Poulain / ژان پیر ژونه [۸.۵]
۱۰. The Departed / مارتین اسکورسیزی [۹]
۱۱. A Clockwork Orange / استنلی کوبریک
۱۲. Full Metal Jacket / استنلی کوبریک
۱۳. Kramer vs. Kramer / رابرت بنتون
۱۴. Requiem for a Dream / دارن آرانوفسکی
۱۵. Fight Club / دیوید فینچر
۱۶. Pulp Fiction / کوئنتین تارانتینو
۱۷. Django Unchained / کوئنتین تارانتینو
۱۸. Schinlder's List / استیون اسپیلبرگ
۱۹. Argo / بن افلک
۲۰. Les Misreables / تام هوپر
۲۱. Rain Man / بری لوینسن
۲۲. Taxi Driver / مارتین اسکورسیزی
۲۳. Unforgiven / کلینت ایستوود
۲۴. Gone with the Wind / ویکتور فلمینگ
۲۵. The Silence of the Lambs / جاناتان دمی
۲۶. It's a Wonderful Life / فرنک کاپرا
۲۷. A Beautiful Mind / ران هاورد
۲۸. Life of Pi / اَنگ لی
۲۹. Leon: The Professional / لوک بسن
۳۰. Casablanca / مایکل کورتز
...
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
The Shawshank Redemption - رستگاری از شاوشنک

The Shawshank Redemption

کارگردان: فرانک دارابونت

محصول ۱۹۹۴

r.png




ShawshankRedemptionMoviePoster.jpg


خلاصه :

اندی ( با بازی تیم رابینز) یک بانکدار موفقه که به جرم قتل همسرش به ناحق میفته زندان و میفرستنش زندان ایالتی شاوشنک. اندی توی زندان با یکی از زندانی های قدیمی به اسم «رد»‌ (با بازی مورگان فریمن) دوست میشه، رد به نوعی واسط بین زندان و دنیای بیرونه و انواع و اقسام چیزا رو برای زندانیا فراهم میکنه. این دوستی نقش مؤثری توی داستان داره. اندی به تدریج بین زندانیا محبوب میشه و با عزیز جلوه دادن خودش پیش رئیس زندان، خیلی زود حسابدار خرج‌های رئیس زندان میشه.

این یکی از فیلماییه که واقعاً در حقشون ظلم شده :D؛ سال ۱۹۹۴ همزمان (سال تولید فیلم)، ۲ تا فیلم خیلی موفق دیگه از جمله pulp fiction هم عرضه شدن و همه نگاه ها رفت طرف اون ۲ تا فیلم. در نتیجه رستگاری از شاوشنک نامزد ۷ جایزه اسکار شد ولی برنده هیچ کدوم نشد. همچنان، رستگاری از شاوشنک با بیش از ۷۵۰,۰۰۰ رأی و امتیاز ۹.۲، بهترین فیلم تاریخ توی IMDb ئه. (لیست ۲۵۰ فیلم برتر IMDb)

نقد فیلم :

محور اصلی فیلم «امیدواری» ئه؛ اندی برخلاف بقیه زندانیا که بعد از یه مدت امید خودشون رو از دست میدن در تمام مدت محکومیتش به خودش اطمینان کامل داره و مطمئنه که بیگناهه و همین باعث میشه که هیچ وقت امیدش رو از دست نده. از طرفی، اندی خیلی زود بین زندانیا محبوب میشه چون کارایی میکنه که هیچ کس دیگه‌ای نکرده.
فضاهای فیلم خیلی خوب به تصویر کشیده شدن؛ رنگ‌ها بیشتر ماتن، خاکستری، سبز تیره و سیاه و فضای بسته زندان رو خیلی خوب منتقل میکنن.

shawshank-0.jpg


نظر شخصی :

به نظرم این فیلم با بقیه فیلم‌ها فرق داره و یکی از فیلم‌هاییه که حتماً باید دیدشون. البته چیز عجیب این فیلم برام « ضد دین» بودنشه؛ رئیس زندان (که آخر سر خودکشی میکنه و از همون اول شخصیت منفوریه) به شدت طرفدار مسیحیته و انجیل رو حفظه. شعارش هم هست "زندان قانون خداست" و وقتی اندی با پول‌های نورتون (رئیس زندان) فرار میکنه فقط یه انجیل براش میذار که توی صفحه اولش نوشته ( راست گفتی رئیس رستگاری توی این کتاب بود ). همچنین اندی صفحه‌های انجیل رو پاره کرده تا لاشون چکش بذاره.

۳ تا سکانس رستگاری از شاوشنک رو خیلی دوست دارم و حاضرم جند بار هم ببینم 8->

۱. اندی در ازای کار سخت و پردردسری که انجام میده فقط چند تا نوشیدنی خنک برای بقیه زندانی‌ها درخواست میکنه

۲. وقتی که توی دفتر رئیس زندان بوده از بلندگو برای زندانیا یکی از آهنگای موزارت رو میذاره 8->

۳. اندی وقتی میخواد از زندان فرار کنه کفشای رئیس زندان رو میدزده ولی در کمال خونسردی توی زندان باهاشون راه میره و هیچ‌کس متوجه نمیشه.

دیالوگ :


رد : Let me tell you something my friend. Hope is a dangerous thing. Hope can drive a man insane

اندی : Remember Red ... Hope is a good thing ... maybe the best of things ... and no good thing ever dies
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
۲. Mary & Max - مری و مکس

Mary & Max


کارگردان : آدام الیوت

محصول ۲۰۰۹

۹۲ دقیقه





Mary_and_max_poster.jpg

خلاصه داستان :

لازمه بگم انیمیشن رو از روی داستان واقعی ساختن؟‌ :D باورکردنی نیست!
مری ۸ ساله توی استرالیا زندگی حوصله سر بری داره با یک مادر الکلی و پدری که تنها سرگرمیش خشک کردن پرنده‌هاست.، یک روز اسم یک نفر آمریکایی رو از توی دفترچه تلفن انتخاب میکنه و بهش نامه مینویسه (یه بسته شکلات هم براش میفرسته)‌. این شروع دوستیه ۲۰ ساله بین مری و مکسه. مکس هوروویتز آمریکایی که چاقی مفرط داره و هر از گاهی دچار حمله عصبی میشه، توی نیویورک زندگی میکنه و علاقه زیادی به هات داگ شکلات داره.

نقد فیلم :

مری و مکس تم تیره‌ای داره و خیلی کم از رنگ‌های شاد توش استفاده شده؛ بیشتر صحنه‌های مربوط به استرالیا قهوه‌این (سپیا) و اون قسمتی از انیمیشن که توی نیویورکه هم سیاه و سفیده. مری و مکس پر از جزئیات کوچیکه و من فکر نمیکنم حوصله‌ سر بر باشه. نه اصلاً خسته کننده نیست! البته بعضی جاها داستان یه کم کش میاد.
شخصیت پردازی‌ها خیلی قوی هستن و مری و مکس شخصیت قابل باور و پر رنگی دارن؛ مخصوصاً مکس با بیماریش (اسپرگی که یه نوع اوتیسمه اگر اشتباه نکنم)
صداگذاری فیلم فوق العاده است و هر سکانس دقیقاً با موسیقی متنش همخونی داره.

Mary_and_Max-749953.jpg

نظر شخصی :‌

شخصیت‌پردازی مری و مکس رو خیلی دوست دارم؛ هم رفتارشون رو و هم طراحیشون رو :D خیلی واقعی و پررنگن به خصوص ویژگی‌های رفتاری مکس، اینکه با بقیه فرق داره و بقیه آدما رو درک نمیکنه، تفکراتی که داره و ۳ تا هدفش توی زندگی و حمله‌های عصبیش همشون عالین! صداگذاری و موسیقی متن بی‌نظیره؛ مخصوصاً صدای مکس دقیقاً احساسش رو منتقل میکنه. موسیقی متن هم اون‌جاهایی که جاز روسی پخش میشه عالیه :D

به نظرم تم تیره فیلم خیلی خوبه و بعضی قسمت‌های رنگی خیلی ظریف و دقیقن
در کل فیلم ناراحت کننده و افسرده‌ایه؛ بیماری روانی مکس، الکلی بودن مادر مری، جایی که مری تصمیم میگیره خودش رو حلق آویز کنه، وقتی دامیان مری رو ترک میکنه و ... خلاصه قسمت‌های ناراحت کننده زیاد داره ولی بعضی جاهای فیلم هم بامزه هستن

آخر فیلم رو هم خیلی دوست دارم، به نظرم غم‌انگیز نیست خیلی هم قشنگه

مری و مکس با وجود اینکه انمیشنه ولی مخاطبش بچّه‌ها نیستن و با بقیه انمیشین‌ها از این نظر فرق داره.

مثبت : شخصیت پردازی قوی، موسیقی متن و صداگذاری عالی، جزئیات بالا، داستان متفاوت

منفی : بعضی قسمت‌ها یه کم طولانی شدن
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
۳ - The King's Speech - سخنرانی پادشاه

The King's Speech

کارگردان : تام هوپر

محصول ۲۰۱۰

۱۱۸ دقیقه

r.png

Kings_speech_ver3.jpg

خلاصه :

بعد از کنار گیری برادرش، آلبرت (برتی) که در تمام طول عمرش از لکنت زبان رنج می‌برده ناگهان تبدیل به جرج ششم، پادشاه بریتانیا می‌شه و باید رهبری انگلستان رو در زمانی که به رهبری قدرتمند احتیاج داره به عهده بگیره. جرج ششم با راهنمایی همسرش از یک گفتار درمانگر (لیونل لوگ) کمک می‌گیره و بالاخره موفق می‌شه بر لکنت زبانش غلبه کنه.

نقد :

در شروع فیلم، برتی رو می‌بینیم، زمان اولین سخنرانی عمومیش. بدبختی و ضعف از قیافه آلبرت (برتی) مشخصه؛ لکنت زبانش نمی‌ذاره سخنرانی کنه. Colin Firth نقشش رو خیلی خوب بازی می‌کنه، کلمه‌]ها توی گلوش گیر می‌کنن و بیرون نمیان؛ زور زدن و تلاش آلبرت کاملاً مشخصه. به طور کلی، همه بازیگر‌]ها نقش خودشون رو خیلی خوب بازی می‌کنن؛ ملکه الیزابت در تمام فیلم به عنوان حامی جرج ازش پشتیبانی می‌کنه و لیونل لوگ که یک شخصیت برتری طلب و تا حدی زورگوئه. طرز لباس پوشیدن بازیگر‌ها و عادت‌های خاص دهه ۳۰ خیلی خوب رعایت شدن (هر چند بعضی از بازیگر‌ا به اندازه کافی انگلیسی اصیل نیستن.) طراحی صحنه هم خیلی خوب خونه‌های تنگ و تاریک انگلیسی‌ها رو نشون می‌ده. موسیقی متن فیلم در کل خوبه ولی توی چند تا صحنه بیش از حد بلنده و صدای بازیگرا رو محو می‌کنه.

pub011sm.jpg



سخنرانی پادشاه فیلم ویژه‌ یا پرزرق و برقی نیست، ولی بین بقیه فیلم‌های انگلیسی و فیلم‌های درباری، یکی از موفق‌ترین هاست. بازی بازیگرا خیلی خوبه ولی بعضی جاها فیلم حوصله سربره. سخنرانی پادشاه ۴ تا اسکار بُرده.

+ : بازی قوی و واقعی بازیگرا ،
- : روند تقریباً کُند داستان
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
۴ - Forrest Gump - فورست گامپ

Forrest Gump

کارگردان: رابرت زمکیس

محصول ۱۹۹۴

۱۴۲ دقیقه

pg_13.png




120159.jpg




خلاصه:

فارست گامپ (Tom Hanks)، آدم ساده‌ای با بهره هوشی کمه که خاطراتش رو از زمان شروع مدرسه مزور می‌کنه

نقد:

.Life is like a box of chocolate, never know what you're gonna get

شاید هیچ‌کس نتونه به خوبی رابرت زمه‌کیس زندگی رو این شکلی هم نشون بده. فارست گامپ از اون دسته فیلم‌هاست که شما رو به فکر وامی‌دارن؛ درباره آدما، درباره زندگی، درباره زندگی خودتون، درباره همه چیز!
دنیا از چشم این مرد با دنیای خیلی‌ها فرق می‌کنه. توی این فیلم با یک آدم ساده طرفیم که زندگی رو از دید خودش تعریف می‌کنه و برداشت‌های خودش رو هم داره (;D) اینکه چطور روز اول مدرسه توی سرویس همه طردش می‌کنن، با جِنی آشنا می‌شه، هر روز با هم از مدرسه برمی‌گردن، عاشق جنی می‌شه و اینکه چطور وارد ارتش آمریکا می‌شه و می‌ره ویتنام. شاهد تلاش‌های مادرش هم هستیم که مثل همه مادر‌های دنیا سعی می‌کنه بهترین‌ها رو برای فارست فراهم کنه (فارست طبق قوانین آمریکا باید به مدرسه استثنایی‌ها بره). شاید فارست گامپ آدم خنگی باشه ولی اون چیزی که برای زندگی لازم داره بدونه رو می‌دونه؛ هرگز اجازه نمی‌ده کسی به جِنی بد نگاه کنه (یکی از صحنه‌های جالب فیلم وقتیه که فارست مردی که جرئت کرده به جِنی سیلی بزنه رو به شدت کتک می‌زنه). اتفاقاً فارست در زندگیش به خیلی جاها می‌رسه، سه بار می‌ره کاخ سفید، سه تا از رئیس جمهور‌های ایالات متحده رو ملاقات می‌کنه و مدال شجاعت و افتخار دریافت می‌کنه[nb]Congressional medal of honor, بالاترین درجه‌ای از افتخار که یک سرباز آمریکایی می‌تونه دریافت کنه. [/nb]، قهرمان ملی پینگ پونگ می‌شه، می‌ره چین و نماینده چین رو شکست می‌ده، بعد از جنگ به خاطر قولی که به دوست و هم‌رزمش داده یکی از موفق‌ترین شرکت‌های صید میگو رو تأسیس می‌کنه (و نشون می‌ده که در هر کاری می‌تونه خیلی خیلی زیاد موفق باشه). ولی هم‌چنان در تمام این مدت به جِنی فکر می‌کنه و آخر هم می‌ره پیش جنی و تا زمان مرگ جنی با هم زندگی می‌کنن. (قبل از اون می‌بینیم که جِنی زندگی خوبی نداره و حتی تا مرز خودکشی هم پیش می‌ره!)

یکی از بهترین قسمت‌های فیلم زمانیه که فورست بعد از همه کار‌هایی که در زندگیش کرده تصمیم‌ می‌گیره که بدوه، بدون هیچ دلیل خاصی و این برای مردم قابل باور نیست. این همون چیزیه که فورست رو از همه آدمای دیگه متمایز می‌کنه.



از جمله‌ انتقاداتی که به فیلم کرده‌ان اینه که سیستم قدرت در ایالات متحده رو زیر سؤال می‌بره، انسان‌های خنگی مثل فورست گامپ در این کشور به ثروت، شهرت و مدال افتخارِ جنگ می‌رسن. (!!) به نظر من این انتقاد وارد نیست چون فارست گامپ واقعاً انسان خنگی نیست، فقط متفاوته. هم‌چنین کارگردان متهم شده که مردم آلاباما (محل زندگی فارست گامپ) رو انسان‌هایی کودن و نژاد پرست نشون داده؛ این رو واقعا نمی‌دونم! البته لهجه کش‌دار و غلیظ آلاباما اوایل فیلم یه کم رو اعصابه ولی جلوتر اصلاً حس نمی‌شه.

یک نکته جالب فیلم ریمیکس و صحنه‌سازی جالبشه که تونستن فارست رو در چند تا از صحنه‌های تاریخی جا بدن (و خیلی هم توی این کارشون موفق بودن)؛ ما فارست رو در کنار ۳ تا از رئیس جمهور‌های آمریکا، جان لنون و چند‌تا از آدم‌های معروف دیگه می‌بینیم! از این نظر واقعاً عالی کار کردن

Forrest-Gump-jenny1.jpg


یکی از بهترین و موفق‌ترین بخش‌های فیلم، بازیگرانش هستن. اگر یک نفر باید نقش فارست گامپ رو بازی می‌کرد، اون شخص بدون شک تام هنکسه +، مادر فارست (با بازی Sally Fieldـه، یک مادر که تمام تلاش خودش رو برای فراهم کردن بهترین‌ها برای پسرش انجام می‌ده و در عین حال نقش یک پدر رو هم برای فارست بازی می‌کنه (شخصیت مورد علاقه من توی این فیلم هم مادرشه :D). بازی Robin Wright در نقش جِنی فوق‌العاده است.

شاید برای بار سوم هم دیدمش :-?
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
۵- Black Swan - قوی سیاه

Black Swan

کارگردان : دارن آرونوفسکی

محصول : ۲۰۱۰

۱۰۸ دقیقه

r.png




Black_Swan_poster.jpg

خلاصه :‌

نینا (ناتالی پورتمن) بالِریَن جوانیه که نقش اصلی رو در اجرای دریاچه‌ی قو به دست میاره. نینا برای نقش قوی سفید که پاک و بی‌گناهه عالیه ولی باید خودشو برای اجرای قوی سیاه هم آماده کنه. در کنار این‌ها باید باید با لیلی که سرسختانه این نقش رو میخواد و برای قوی سیاه عالیه هم رقابت کنه. نینا زیر فشار‌هایی که بهش وارده کم کم عقلشو از دست میده و شخصیتش مثل قوی سیاه میشه...

نقد :

نینا و لیلی به عنوان خیر و شر، رو به روی هم قرار میگیرن و در طول فیلم میبینیم که چجوری شخصیت سفید و پاک نینا جای خودشو به سیاهی و پلیدی میده، و این چقدر روی اجرای نینا تأثیر داره و اونو دیدنی میکنه. در کنار اینا نورپردازی هم خیلی به درک صحنه‌ها و موقعیت‌ها کمک کرده. بازیِ ناتالی پورتمن هم خیلی عالیه؛ هم در نقش قوی سفیدِ اول فیلم و هم در نقشِ قوی سیاه آخر.
بعضی جا‌ها واقعیت و اون چیزی که تو ذهن نینا میگذره قابل تشخیص نیستند و همین باعث میشه که فیلم یکم ترسناک باشه. ولی این ترسناک بودنش خوبه و به هیجان فیلم اضافه میکنه و ببیننده‌ها رو بیشتر جذب فیلم میکنه!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
۶ - The Godfather - پدر‌خوانده

The Godfather

کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا

محصول ۱۹۷۲

۱۷۵ دقیقه

r.png

41ew-zMJIpL.jpg

پدرخوانده نمونه کامل یک فیلم کلاسیک گانگستری آمریکایی و یکی از بهترین فیلم‌]هایی آمریکایی‌ایه که تا به حال ساخته شده؛ کارگردانی حرفه‌ای فرانسیس فورد کاپولا، بازی فوق‌العاده مارلون براندو و آل‌ پاچینو و موسیقی متن عالی پدرخوانده رو تبدیل به نمونۀ فیلم‌سازی به سبک گانگستری می‌کنن.


قبل از پدرخوانده هم فیلم‌های این سبک کم نبودن ولی هیچ‌کدوم موفقیت پدرخوانده رو به دست نیاوردن. دلیل اصلیش اینه که پدرخوانده یک جنبه احساسی و هم‌ذات‌پنداری هم داره؛ از همون شروع فیلم، ما با خانواده کورلئونه همراهیم، نه فقط به عنوان یک خانواده گانگستر و مافیا، بلکه به عنوان یک خانواده معمولی که سر یک میز غذا می‌خورن و یا اول فیلم شاهد جشن عروسی دختر دن کورلئونه هستیم. موسیقی معروف فیلم هم بی‌تأثیر نیست.


پدرخوانده فیلمی درباره قدرت، و فساده. قدرت و گستردگی تصمیم‌گیری دون کورلئونه غیر قابل انکاره؛ پلیس، اتحادیه‌ها، روزنامه‌ها، هالیوود و ... هر جا لازم بشه، دون کورلئونه اعمال قدرت می‌:کنه؛ افرادش پیشنهادی می‌دن که قابل رد کردن نیست. An offer you can't refuse. نمونۀ این قدرت رو در صحنه اتاق خواب وُلتز می‌بینیم. سرِ اسب گرون‌قیمت وُلتز - احتمالاً مهم‌ترین چیز زندگیش- در تخت‌خوابش، چون پیشنهاد دون رو نپذیرفته. پدرخوانده به خوبی نقش قدرت رو نشون می‌ده؛ دون کورلئونه وقتی قدرت رو به مایکل می‌سپره دیگه اون رهبر مافیای بی‌رحم نیست، پدربزرگ مهربونیه که با نوه‌اش توی باغ بازی می‌کنه. از طرف دیگه مایکل، پسر خوب و سر به زیر بعد از به قدرت رسیدن تبدیل به یک آدم‌کش خونسرد می‌شه.

Marlon-Brando-Godfather.bmp


بازی قدرت و رسانه‌ها هم جالبه؛ McCluskey پلیسی که مایکل رو کتک می‌زنه به قتل می‌رسه ولی نه به خاطر اینکه پلیس فاسدی بوده بلکه به خاطر اینکه با خانواده کورلئونه در افتاده. رسانه‌ها همه روی فاسد بودن McCluskey تأکید می‌کنن و به این ترتیب افکار عمومی طبق نظر قدرت جهت‌ داده می‌شن.


من یکی از اون آدم‌های کم‌حوصله‌ای هستم که خیلی کم پیش میاد یک فیلم سه ساعته رو ببین و وسطش پشیمون و بی‌خیال نشن. پدرخوانده یکی از این فیلم‌ها بود و چندین و چند صحنه عالی داشت که ارزش دوباره دیدن رو هم دارن و در تمام فیلم آدم رو دنبال خودشون می‌کشونن. یکی از بهترین فیلم‌هایی که تا حالا دیدم و شاهکار فیلم‌سازی.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #8

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
۷ - One Flew Over the Cuckoo's Nest - پرواز بر فراز آشیانه فاخته

One Flew Over the Cuckoo's Nest

کارگردان: میلوش فورمن

محصول ۱۹۷۵

۱۳۳ دقیقه

r.png




27381660289921242588.jpg


خلاصه:

مک‌ مرفی McMurphy برای فرار از کار اجباری زندان خودش رو به جای بیمار روانی جا می‌زنه و میفرستنش تیمارستان که زیر نظر مدیریت دیکتاتوریِ Nurse Ratched چیزی کم از زندان نداره و این شرایط اصلاً با روحیه شاد و شنگول و خراب‌کار مک مرفی جور نیست برای همین با چند تا از بیمار‌ها دست به یکی می‌کنه و ...

23668101081016453230.jpg

نقد و بررسی:

پرواز بر فراز آشیانه فاخته برنده ۵ جایزه اسکار مهم شد؛ بهترین بازیگر نقش اول مرد و زن، بهترین فیلم و بهترین فیلم‌نامه؛ عجب موفقیتی! اول از همه، بازی جک نیکلسون (مک مورفی) و لویس فلچر (پرستار رچد) عالیـه! جک نیکلسون به شخصیت ریسک‌پذیر، برون‌گرا و شاد مک مورفی جهت میده و این موضوع خیلی خوب از همون لحظه ورودش به تیمارستان مشخصه. لویس فلچر هم به خوبی نقش پرستار سلطه‌طلب و زورگوی تیمارستان رو بازی می‌کنه که هیچ بی‌برنامگی یا مخالفتی رو قبول نمی‌کنه و شخصیت خشک و قانون‌مندی داره. حتی اگر فیلم داستان قوی و کارگردانی حرفه‌ای فورمن رو هم نداشت، بازیگر‌ها فیلم رو عالی می‌کردن.

Basketball-in-Movies-Part-1-One-flew-over-the-Cuckoos-Nest.png

چیز زیادی درباره کارگردانی نمی‌دونم ولی بیشتر نقد‌هایی که خوندم کارگردانی فیلم رو اصولی و بدون نقص توصیف کرده بودن؛ فکر می‌کنم جایزه بهترین کارگردانیِ اسکار، بفتا و گلدن گلاب هم این موضوع رو تأیید کنن.

یک نقطه قوت دیگه، فیلم‌نامه و اصل داستانه؛ پرواز بر فراز آشیانه فاخته فقط یک فیلم درباره تیمارستان و بیمار‌های روانی نیست؛ درباره مخالفت با قانون‌های های سخت و بی‌معنیه، درباره جا نزدن و از دست ندادن امیده، درباره خیلی چیز‌هاست!

مک مورفی با بقیه شخصیت‌ها در تضاده؛ شاده، قانون‌شکنه، مخالف این همه سخت‌گیریه و از همه مهم‌تر، روانی نیست -شاید سالم هم نباشه ولی روانی نیست- و هنوز آدمه! بر خلاف بقیه که به این باور رسیدن که بیمار روانی هستن و در نتیجه زندگیشون هیچ چیزی نداره. مک مورفی به واسطه شخصیتش با یه عده سالم‌تر مریضای تیمارستان دوست می‌شه، شرط‌بندی‌ می‌کنه، همه رو می‌بره ماهی‌گیری، مریضا رو میاره که بسکتبال بازی کنن و در شب آخر قبل از فرار ناموفقش یک مهمونی حسابی می‌ده، اتفاقی که هیچ‌وقت توی این تیمارستان نیفتاده. طبیعتاً پرستار رچد، نمونه قانون- هم کم نمیاره و سرسختانه با هر تغییری مخالفت می‌کنه، مخالفت‌هایی که غیرقابل تحمل‌تر و غیر‌عقلانی‌تر میشن و در نهایت... نه این‌جاش رو نمی‌گم!

bd65b4de5fe9800dc347b7cb2aa7bf3f.jpg

بیشتر از این درباره فیلم و پایان جالبش توضیح نمی‌دم، برین خودتون فیلم رو ببینین، ارزشش رو داره، و تا وقتی فیلم رو نبینین متوجه نمی‌شین چقدر همه چیزش عالیه! :D
 
  • شروع کننده موضوع
  • #9

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
۸ - Inception - الهام

Inception

کارگردان: کریستوفر نولان

سال تولید: ۲۰۱۰

۱۴۸ دقیقه

pg_13.png





09480749317807943537.jpg


خواب، سفر تک‌نفره و رویاییه هر شخصه، هر اتفاقی که بیفته، به خود آدم مربوطه و نه هیچ‌کس دیگه. حالا اگر یک نفر راهی رو پیدا کنه که بتونه به خواب دیگران نفوذ کنه و از توی خوابشون اطلاعاتی رو بدزده چی؟ این دقیقاً همون کاریه که دام کاب - لئوناردو دی‌ کاپریو - انجام می‌ده؛ دزدی و جاسوسی اطلاعات از خواب افراد به خصوص و فروختنشون به شرکت‌های بزرگ اقتصادی. ولی این بار وضع فرق می‌کنه؛ سایتو - Ken Watanabe - که صاحب یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های تجاری در زمینه انرژیه به دام پیشنهاد انجام آخرین کارش رو می‌ده؛ سخت‌ترین نفوذی که تا الان انجام شده، کاشتن یک ایده در خواب بزرگ‌ترین رقیب و سدّ راه شرکت سایتو و در ازاش تضمینِ تحقق آرزوی دست‌نیافتنی دام: رسیدن به بچّه‌هاش.

10_film_inception_leonardo_dicaprio_600.jpg


احتمالاً فقط سابقه درخشان کارگردانی مثل کریستوفر نولان می‌تونست این اجازه رو بهش بده که ۱۶۰ میلیون دلار رو روی Inception ریسک کنه و یک شاهکار بسازه، با ترکیبی از بهرین بازیگرها و جلوه‌های ویژه که به کمک فیلم‌نامه و کارگردانی اومدن و Inception رو به یک شاهکار فیلم‌سازی تبدیل کردن. Inception فقط یک شاهکار علمی-تخیلی نیست، یک اکشن و کلاسیک تمام عیار هم هست، نمونه‌اش رو توی انجام دادن آخرین کار و عشق دست نیافتنی می‌بینیم و به سنّت فیلم، دام کاب باید یک گروه رو دست‌چین کنه، که هر کدوم توی کار خودشون بهترین باشن. تا این‌جا آرتور - Joseph Gordon-Levitt - دستیارش رو دیده بودیم و حالا با Eams - تام هاردی - و یوسف - Dileep Rao - آشنا می‌شیم و بالاخره آریادنی - Ellen Page - که قراره دنیای خواب رو طراحی و معماری کنه. تیم کاملی از بهترین‌ها.

57944273572259020238.jpg

جلوه‌های ویژۀ فیلم نفس‌گیر هستن مخصوصاً دو تا صحنه؛ یکی وقتی که دام کاب و آریادنی توی خیابون‌های پاریس قدم می‌زنن و شاهد خم شدن یکی از خیابون‌های اصلی و تبدیل‌شدنش به سقفی بالای سرشون هستیم و یکی هم صحنه زد و خورد آرتور با یکی از گارد‌های امنیتی در بی‌وزنی، این دو قسمت واقعاً عالی هستن. به جز جلوه‌های ویژه، به نظر من فیلم‌برداری هم عالیه و در کنار موسیقی مثال‌زدنی، تأثیر به سزایی روی تبدیل فیلم به یک حالت رویا مانند داره، یک رویای روان. از موسیقی متن فیلم - ساخته هانس زیمر - هم انتظاری کم‌تر از این نمی‌ره. تقریباً در تمام طول فیلم Inception، موسیقی متن فیلم رو همراهی می‌کنه، هر جا لازم باشه اوج می‌گیره و هر جا لازم باشه فروکش می‌کنه، جریان داره و با فضای فیلم هماهنگه.

wx8jgjduw3idfxgg2v4x.jpg

Inception فیلمی نیست که یک بار ببینیدش، همه چیز رو متوجه بشید و بذاریدش کنار، فیلم شما رو جذب می‌کنه که برای بار دوم، سوم و حتی چهارم با علاقه ببینیدش. بدون شک یک بار دیدن برای درک فیلم‌نامه پیچیدۀ Inception کافی نیست. احتمالاً بارز‌ترین ویژگی فیلم، پایان آزادشه، هر کس می‌تونه برداشت خودش رو داشته باشه، که حق با Mal بود و همه چیز یک رویا بوده یا توتم بالاخره میفته و این دنیا واقعیه، و یا ... ولی من هم فکر می‌کنم که آخر سر، چه اهمیتی داره که توتم میفته یا نه؟ دام به اون چیزی که می‌خواسته رسیده، کنار بچّه‌هاشه، و همین کافیه.


others-hardtofindgadgets-1188-1.jpg
 
  • شروع کننده موضوع
  • #10

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
۹ - Le Fabuleux Destin d'Amélie Poulain

Le fabuleux destin d'Amélie Poulain

کارگردان: ژان پیر ژونه

۲۰۰۱

۱۲۲ دقیقه

r.png




b640x600.jpg

اَملی از بچگی به خاطر تشخیص اشتباه پدرش توی خونه درس خونده و از بقیه هم‌سن و سالاش جدا بوده و برای همین وقتی بزرگ می‌شه کلاً توی دنیای فانتزی خودش سیر می‌کنه؛ دغدغه‌هاش با بقیه فرق دارن، عاشق خیال‌پردازی و نقشه‌کشیدن درباره‌ی اتفاقای دور و برشه. یه روز بعد از اینکه اَملی یه جعبه‌ی قدیمی پر از خاطرات بچگی یه نفر که به طور اتفاقی توی‌ خونه‌ش پیدا کرده بوده رو به صاحبش بر می‌گردونه تصمیم می‌گیره به بقیه آدما هم کمک کنه و باعث خوش‌حالیشون بشه پس...


وای عالی بود! یه داستان با فیلم‌نامه عالی رو در نظر بگیرین که یکی از بهترین دکور و طراحی صحنه‌ها رو داره و بهترین موسیقی متنی که یه فیلم می‌تونه داشته باشه رو روش بذارین، می‌شه Amélie. یکی از بهترین‌ فیلم‌های فرانسوی که تا حالا ساخته شدن با ساختار نسبتاً منسجم و شروع و پایان خیلی خوب. اگر از نقطه ضعف‌های کوچکش صرف نظر کنیم، فیلم خیلی خوبیه با رنگ‌پردازی شاد و زنده و شخصیت‌های فانتزی. شخصیت اَملی با نقشه‌ کشیدن‌ها و خیال‌ پردازی‌هاش واقعاً دوست‌داشتنیه (و توی این خیال‌پردازی‌ها جلوه‌های ویژه‌ی فیلم خیلی خوب به کمک کارگردان اومدن.) پوستر فیلم هم به خوبی گویای همه چیز هست، اَملی با لبخندی که نتیجه‌ی موفقیتش در اجرای جدید‌تری نقشه‌ش یا رازی که جدیداً کشف کرده‌ست با لباس قرمزِ تند توی پس زمینه‌ی سبزِ رویایی و پر از ستاره. از همه این‌ها که بگذریم، اگر Amélie موسیقی متنش ( آکاردئون و پیانو، از این بهتر و متناسب‌تر هم می‌شد آیا؟! ) رو نداشت تبدیل به یک فیلم کاملاً معمولی می‌شد؛ دقیقاً در لحظه‌ی مناسب، آهنگ به کمک کارگردان میاد و چند دقیقه‌ی بی‌نظیر رو خلق می‌کنه. اصلاً نمی‌تونم تصور کنم Amélie بدون آهنگش چی می‌شد، بعضی قسمت‌های فیلم رو می‌شه بار‌ها و بار‌ها فقط به خاطر آهنگشون دید! در کل، بین این همه فیلمِ شبیه به هم، انتخاب خیلی خوبیه!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #11

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
The Departed

The Departed

کارگردان: مارتین اسکورسیزی

۲۰۰۶

۱۵۱ دقیقه

r.png




my%20list_242.jpg




خلاصه‌ی داستان : جنوب بوستون، پلیس در حال مبارزه با جرایم سازمان‌یافته‌ است. بیلی کاستیگان Leonardo DiCaprio جوان به استخدام پلیس در اومده و باید به مرکز این جرایم نفوذ کنه. در حالی که بیلی به سرعت پیشرفت می‌کنه و اعتماد کاستلو Jack Nicholson که از افراد اصلی گانگسترهاست رو به دست میاره، کالین سالیوان Matt Damon که یک گانگستر حرفه‌ایه، به استخدام پلیس در میاد و خیلی سریع ارتقا پیدا می‌کنه و از مسئولین عملیات می‌شه. هر دو نفر خیلی خوب نقششون رو ایفا می‌کنن تا اینکه مشخص می‌شه در اداره‌ی پلیس و افراد کاستلو جاسوس وجود داره...

روی شخصیت‌ها تأکید خیلی خوبی شده بود. سالیوان و کاستیگن دو نفر بلند پروازند و به سرعت توی نقششون پیشرفت می‌کنن. سالیوان شخصیت کثیفی داره ولی این موضوع رو تازه در وسط‌های فیلم می‌فهمیم. جک نیکلسون نقش متناسبی داره. شخصیت قدرتمند و در عین حال بدذات.

بعضی از قسمت‌های فیلم خیلی ناگهانی و غیر‌منتظره‌ن و آدم رو غافل‌گیر می‌کنن، این هم یکی از بهترین ویژگی‌های فیلم و کارگردانیه. چند تا غافل‌گیری بزرگ در ماجرا هستن که باعث‌ می‌شن فیلم تا آخر کشش خودش رو حفظ کنه. یک ربع آخر عالی‌ترین و غافل‌گیر کننده‌ترین بخشه. The Departed یکی از بهترین پایان‌ها رو داره.

موسیقی متن فیلم هم بسیار قوی کار شده، مخصوصاً آخر فیلم و قسمت‌هایی که ترکیب موسیقی ایرلندی هستند.


روند داستان کاملاً میخ‌کوب‌کنننده‌ است، دیالوگ‌ها قوی و حساب شده‌ند و بازیِ بازیگر‌ها، مخصوصاً جک نیکلسون و دی‌کاپریو فوق‌العاده است. به طور کلی، یکی از بهترین فیلم‌هایی که تا الان دیدم!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #12

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
ماجرای عجیب بنجامین باتن

The Curious Case of Benjamin Button
کارگردان: دیوید فینچر
بازیگران: برد پیت، کیت بلانش
سال ساخت: ۲۰۰۸
امتیاز: ۸ از ۱۰
★★★★★★★★

خلاصه‌ی داستان
بنجامین باتن، توی هشتاد سالگی به دنیا میاد و توی دنیایی که همه‌ی آدم‌هاش با گذر زمان پیر می‌شن، روز به روز جوان‌تر و کم‌سن‌تر می‌شه. فیلم‌ درباره‌ی مجموعه‌ی اتفاقاتیه که برای بنجامین پیش میان و رابطه‌اش با دِیزی، دختری که از همون ابتدا دوستش داشته.

برداشت
فیلمی به کارگردانی دیوید فینچر، با بازی بردپیت به عنوان بنجامین باتن و کیت بلانش در نقش دیزی. عواملی که باعث می‌شن توقع یه فیلم خوب و ماندگار رو داشته باشیم.
ایده‌ی اولیه‌ خیلی جالب و هوشمندانه است. آدمی که در طول زمان به جای پیر شدن، جوان می‌شه. روی این موضوع می‌شه کلی مانور داد، و این دقیقاً همون چیزیه که توی بنجامین باتن می‌ببینیم. در کنار داستان اصلی فیلم، یه سری روایت‌های کوتاه و جالب هم می‌بینیم؛ درباره‌ی آدم‌های مختلف و تجربیاتشون توی زندگی. کلاً من از ایده‌ و داستان فیلم بسیار راضی‌ام.
فیلم برای سیزده جایزه‌ی اُسکار نامزد شد، و سه جایزه از جمله بهترین گریم (Make Up) رو هم برد. آرایش و گریم خوب بازیگرها یکی از ویژگی‌های مثبت فیلمه.
یک نکته‌ی خوب دیگه که در طول فیلم هم خیلی به چشم میاد، دیالوگ‌های فیلمه. اگر بخوام دقیق‌تر بگم، جملات قصاریه که از زبان بنجامین یا بقیه‌ی افراد می‌شنویم. اکثر این جملات هم حول مفهوم زمان می‌چرخن. این استفاده از جمله‌های قشنگ (:D) رو توی Fight Club هم به طور گسترده‌ای می‌بینیم. البته این کار ممکنه به فیلم یه حالت شعاری بده که زیاد خوب نیست، ولی در عین حال باعث می‌شه بعد از دیدن فیلم به فکر فرو برید، که خیلی خوبه. :D

Cate_Blanchett_as_Daisy_p_001.jpg

در کل به نظرم بنجامین باتن فیلم زیبا و تأثیرگذاری هست. حتماً ببینیدش. به خصوص اگر به بقیه‌ی کارهای فینچر علاقه‌مند هستید.
 
بالا