- شروع کننده موضوع
- #1
SR
کاربر فوقحرفهای
- ارسالها
- 604
- امتیاز
- 1,158
- نام مرکز سمپاد
- شهید اژه ای 1
- شهر
- اصفهان
- سال فارغ التحصیلی
- 00
- مدال المپیاد
- درست نخوندم به جایی نرسیدم
- رشته دانشگاه
- مهندسی برق
سلام اینجا میخوام یاد بدم چطور بیاید تو خط الکترونیک...
اول یه داستان کوتاه از زندگی الکترونیکیم میگم خودتون قضاوت کنید که چطور باید رفت تو خط الکترونیک
من از اون کوچیکی به الکترونیک علاقه داشتم چون حس میکردم اگه بلد باشم هر چی دلم خواست میتونم بسازم و برای دستگاه هایی که نیاز دارم دیگه به کسی احتیاج پیدا نمیکنم خلاصه این بود حال و روز ما
همیشه ایده داشتم که چطور میشه یه مدار رو ساخت و اینا... ولی همش خیالات بود وقتی هم که از بابام میپرسیدم یه چیز هایی میگفت ولی چون درک من پایین بود نمیفهمیدم
خلاصه این بود حال و روزمون تا اینکه سال دوم یا سوم راهنمایی آخرای تابستون مثل هر روزش الاف نشسته بودم پای نت
تصمیم گرفتم برم یکم دنبال الکترونیک رفتم یه سرچی زدم دو سه تا مدار و اینا با یه جزوه مدار منطقی اومد
از قضا همون سال هم پامون به مغازه های الکترونیک(همون طالقانی )باز شد
ما هم جوگیر بودیم رفتیم یه عالمه(در حد 20 هزار تومان!!!)گیت و اینا خریدیم که یکم آزمایش کنیم
دیدیم اینجا جواب داد و بد نبود کم کم داشتم چیز هایی که بابام گفته بود رو درک میکردم!
یه دو روز گذشت و یه سرچ زدیم دیدیم یه مدار هست که توش از آی سی ATMEGA8 استفاده کرده بعد من تو این مونده بودم تو چند تا مدار دیگه هم بود اما کلا یه جور دیگه کار میکرد بعد یه فایل کامپیوتری هم داشت که میگفت باید با این پروگرامش کنید!منم که تا حالا این به گوشم نخورده بود رفتم برای تست هم شده یه دونه از اون آی سی ها بگیریم بیاریم خونه ببینیم چی به چیه
بعدش من به یه پایه گوشه و یه گوشه دیگش آداپتور رو وصل کردم دیدم داغ کرده!منم سریع کشیدم نگو این اصلا پایه های برقش نبوده منم نمیدونستم
تو سرچ هام به یه فرومی برخوردم که یه آموزش خیلی ساده برای همین آی سی ها داشت
منم که از همه جا بی خبر بودم نشستم خوندم و حالیم شد چی به چیه
خوشبختانه زبان برنامه نویسیش هم بیسیک بود که بلد بودیم یه ذره از مدرسه
بعد با هزار بدبختی یه مدار ساده برای پروگرام کردنش یا به اصطلاح همون برنامه ریزیش ساختیم و با اینترنت دایال آپ کامپایلر 25 مگابایتی رو یه ضرب دانلود کردیم!!!
بعد از این همه کار یه برنامه نوشتم کار کرد منم خیلی خوشحال شدم و چند شب تو خواب راجع به پروژه های خفن الکترونیک صحبت میکردم همه هم میشنیدند
خلاصه یکم بعدش مهر همون سال بابام گفت بیا اینجا کلاسش هست به زبان C منم که فهمیده بودم بیسیک به درد نمیخوره رفتم کلاسش
بد نبود و میکرو رو اساسی یاد گرفتیم اما نه کامل
با همون آی سی که الآن اسمش برام میکروکنترلر یا میکرو شده بود نمره فیزیکم رو 20 کردم
تو همون حال و هوا بودم که تو همون فرومی که گفته بودم گفته بود یه سری میکروی جدید داره میاد به نام XMEGA
منم دیدم بقیه میکرو ها رو هر کار بکنی نمیتونی توش به اندازه بقیه وارد بشی اما اگه همون موقع که میاد سریع شروع کنی به یه جایی میرسی(این دقیقا استراتژی من تو DotA بود وقتی که مپ عوض میشد )
منم خیلی خوشحال یه 70 تومن پول بی زبون رو جمع کردم دادم برای یه پروگرامر که میکرو رو پروگرام کنم
بعد فهمیدم کلا میکروهاش از 4 طرف پایه داره و باید برد داشته باشی براش
همون موقع با یکی تو همون فروم آشنا شدم که کمک کرد و برام برد ها رو طراحی کرد اما به جایی نرسید
منم تصمیم گرفته بودم تو تابستونش برم کلاس طراحی برد تا این محدودیت برام برداشته بشه و آخرای تابستون براش یه برد زدم
بعد از این دنبال کامپایلرش بودم که یه چیز نا آشنا بود و کسی باهاش کار نکرده بود یه مدت هم سر همین گیر بودیم که چجوری نصبش کنیم تا اینکه تو سال بود فکر کنم تونستیم یه چشمک زن باهاش بسازیم
منم خیللللللللللللللللی خوشحال بودم
بعد نمیشد فقط به برنامه های نمونه که یه مهندس فوق تو اون فروم میزاشت اکتفا کرد و ما هم حس رقابتمون گل کرد و گفتیم ازش جلو بزنیم!
این بود که کلاس و اینا که هیچی منبع فارسی هم به کنار
رفتیم سراغ دیتاشیت(همون چیزی که شرکت سازنده میکرو یا هر چیز دیگه میده به مهندسا تا بدونند چطور از قطعه استفاده کنند)
دیتاشیت هم به زبان انگلیسی بود!ما هم که از اول راهنمایی به بعد کلاس زبان نرفته بودیم
خلاصه لنگان لنگان خوندیم دیتاشیت رو رفتیم جلو بعد گفتم اینا رو که میفهمم بد نیست یه آموزشکی هم درست کنیم
این بود وضعمون البته یه مدت اون قضیه آموزش تعطیل بود
تا اینکه دیدیم یه سری میخوان براش آموزش بزارند ما هم از روی همون حس رقابت رفتیم سریع قسمت اولش رو تکمیل کردیم شبا به جای خوندن المپیاد میشستیم تایپ میکردیم بعد دادیمش بیرون خوب هم ازش استقبال شد تو نت بگردین پیدا میشه ولی هنوز کامل نیست
تا میرسیم به الآن...
یه نکته ای هم اضافه کنم من اصلا کاری در زمینه رباتیک این مدتش انجام ندادم
خلاصه:
اگه میخواید یه جوری وارد الکترونیک بشید بایستی یه پیش زمینه در مورد مدارات دیجیتال و میکرو ها و ... داشته باشید چه بسا از همین طریق میتونید وارد الکترونیک بشید
یکم که وارد شدید میبینید که سواد علمی هم مهمه سعی کنید مبانی الکترونیک رو هم یاد بگیرید که بد نیست فیزیک 3 رو بخونید و یکم با مهندس های الکترونیک بپرید
انگلیسی این وسط مهمه!البته اگه میخواید از بقیه عقب نمونید و به چیزی محدود نشید(اینجا ما با سعی و تلاش یکم انگلیسی یاد گرفتیم)
کلاس وقتی لازمه که بخواید وارد یه دنیایی بشید که ازش چیز زیادی نمیدونید مثل همون کلاس AVR من ولی پروتل رو میتونستم خودم یاد بگیرم اما بهش فکر نمیکردم و رفتم کلاس
شده یه چند تا پروژه هم برای نمره بردارید که دستتون گرم بشه
این بالایی ها رو نوشتم که مثل من الاف نمونید و سریع وارد الکترونیک بشید
البته ما هم هنوز تو راهیم و سوادمون ناچیزه پس از اساتید میخوایم ما رو یاری کنند
آموزش های الکترونیک رو هم میدم فقط تو این تاپیک بگید چی میخواید من بتونم مقاله ای چیزی ازش تو نت پیدا میکنم نبود یه کاریش میکنیم
با توجه به اینکه راه هایی که باعث اتلاف وقت و هزینه و زده شدن از الکترونیک وجود داره
اگر سرگذشتی دارید که میتونه عبرت آموز باشه اینجا بیان کنید خوش حال میشیم
اینطوری بقیه میتونند راه درست رو انتخاب کنند
اول یه داستان کوتاه از زندگی الکترونیکیم میگم خودتون قضاوت کنید که چطور باید رفت تو خط الکترونیک
من از اون کوچیکی به الکترونیک علاقه داشتم چون حس میکردم اگه بلد باشم هر چی دلم خواست میتونم بسازم و برای دستگاه هایی که نیاز دارم دیگه به کسی احتیاج پیدا نمیکنم خلاصه این بود حال و روز ما
همیشه ایده داشتم که چطور میشه یه مدار رو ساخت و اینا... ولی همش خیالات بود وقتی هم که از بابام میپرسیدم یه چیز هایی میگفت ولی چون درک من پایین بود نمیفهمیدم
خلاصه این بود حال و روزمون تا اینکه سال دوم یا سوم راهنمایی آخرای تابستون مثل هر روزش الاف نشسته بودم پای نت
تصمیم گرفتم برم یکم دنبال الکترونیک رفتم یه سرچی زدم دو سه تا مدار و اینا با یه جزوه مدار منطقی اومد
از قضا همون سال هم پامون به مغازه های الکترونیک(همون طالقانی )باز شد
ما هم جوگیر بودیم رفتیم یه عالمه(در حد 20 هزار تومان!!!)گیت و اینا خریدیم که یکم آزمایش کنیم
دیدیم اینجا جواب داد و بد نبود کم کم داشتم چیز هایی که بابام گفته بود رو درک میکردم!
یه دو روز گذشت و یه سرچ زدیم دیدیم یه مدار هست که توش از آی سی ATMEGA8 استفاده کرده بعد من تو این مونده بودم تو چند تا مدار دیگه هم بود اما کلا یه جور دیگه کار میکرد بعد یه فایل کامپیوتری هم داشت که میگفت باید با این پروگرامش کنید!منم که تا حالا این به گوشم نخورده بود رفتم برای تست هم شده یه دونه از اون آی سی ها بگیریم بیاریم خونه ببینیم چی به چیه
بعدش من به یه پایه گوشه و یه گوشه دیگش آداپتور رو وصل کردم دیدم داغ کرده!منم سریع کشیدم نگو این اصلا پایه های برقش نبوده منم نمیدونستم
تو سرچ هام به یه فرومی برخوردم که یه آموزش خیلی ساده برای همین آی سی ها داشت
منم که از همه جا بی خبر بودم نشستم خوندم و حالیم شد چی به چیه
خوشبختانه زبان برنامه نویسیش هم بیسیک بود که بلد بودیم یه ذره از مدرسه
بعد با هزار بدبختی یه مدار ساده برای پروگرام کردنش یا به اصطلاح همون برنامه ریزیش ساختیم و با اینترنت دایال آپ کامپایلر 25 مگابایتی رو یه ضرب دانلود کردیم!!!
بعد از این همه کار یه برنامه نوشتم کار کرد منم خیلی خوشحال شدم و چند شب تو خواب راجع به پروژه های خفن الکترونیک صحبت میکردم همه هم میشنیدند
خلاصه یکم بعدش مهر همون سال بابام گفت بیا اینجا کلاسش هست به زبان C منم که فهمیده بودم بیسیک به درد نمیخوره رفتم کلاسش
بد نبود و میکرو رو اساسی یاد گرفتیم اما نه کامل
با همون آی سی که الآن اسمش برام میکروکنترلر یا میکرو شده بود نمره فیزیکم رو 20 کردم
تو همون حال و هوا بودم که تو همون فرومی که گفته بودم گفته بود یه سری میکروی جدید داره میاد به نام XMEGA
منم دیدم بقیه میکرو ها رو هر کار بکنی نمیتونی توش به اندازه بقیه وارد بشی اما اگه همون موقع که میاد سریع شروع کنی به یه جایی میرسی(این دقیقا استراتژی من تو DotA بود وقتی که مپ عوض میشد )
منم خیلی خوشحال یه 70 تومن پول بی زبون رو جمع کردم دادم برای یه پروگرامر که میکرو رو پروگرام کنم
بعد فهمیدم کلا میکروهاش از 4 طرف پایه داره و باید برد داشته باشی براش
همون موقع با یکی تو همون فروم آشنا شدم که کمک کرد و برام برد ها رو طراحی کرد اما به جایی نرسید
منم تصمیم گرفته بودم تو تابستونش برم کلاس طراحی برد تا این محدودیت برام برداشته بشه و آخرای تابستون براش یه برد زدم
بعد از این دنبال کامپایلرش بودم که یه چیز نا آشنا بود و کسی باهاش کار نکرده بود یه مدت هم سر همین گیر بودیم که چجوری نصبش کنیم تا اینکه تو سال بود فکر کنم تونستیم یه چشمک زن باهاش بسازیم
منم خیللللللللللللللللی خوشحال بودم
بعد نمیشد فقط به برنامه های نمونه که یه مهندس فوق تو اون فروم میزاشت اکتفا کرد و ما هم حس رقابتمون گل کرد و گفتیم ازش جلو بزنیم!
این بود که کلاس و اینا که هیچی منبع فارسی هم به کنار
رفتیم سراغ دیتاشیت(همون چیزی که شرکت سازنده میکرو یا هر چیز دیگه میده به مهندسا تا بدونند چطور از قطعه استفاده کنند)
دیتاشیت هم به زبان انگلیسی بود!ما هم که از اول راهنمایی به بعد کلاس زبان نرفته بودیم
خلاصه لنگان لنگان خوندیم دیتاشیت رو رفتیم جلو بعد گفتم اینا رو که میفهمم بد نیست یه آموزشکی هم درست کنیم
این بود وضعمون البته یه مدت اون قضیه آموزش تعطیل بود
تا اینکه دیدیم یه سری میخوان براش آموزش بزارند ما هم از روی همون حس رقابت رفتیم سریع قسمت اولش رو تکمیل کردیم شبا به جای خوندن المپیاد میشستیم تایپ میکردیم بعد دادیمش بیرون خوب هم ازش استقبال شد تو نت بگردین پیدا میشه ولی هنوز کامل نیست
تا میرسیم به الآن...
یه نکته ای هم اضافه کنم من اصلا کاری در زمینه رباتیک این مدتش انجام ندادم
خلاصه:
اگه میخواید یه جوری وارد الکترونیک بشید بایستی یه پیش زمینه در مورد مدارات دیجیتال و میکرو ها و ... داشته باشید چه بسا از همین طریق میتونید وارد الکترونیک بشید
یکم که وارد شدید میبینید که سواد علمی هم مهمه سعی کنید مبانی الکترونیک رو هم یاد بگیرید که بد نیست فیزیک 3 رو بخونید و یکم با مهندس های الکترونیک بپرید
انگلیسی این وسط مهمه!البته اگه میخواید از بقیه عقب نمونید و به چیزی محدود نشید(اینجا ما با سعی و تلاش یکم انگلیسی یاد گرفتیم)
کلاس وقتی لازمه که بخواید وارد یه دنیایی بشید که ازش چیز زیادی نمیدونید مثل همون کلاس AVR من ولی پروتل رو میتونستم خودم یاد بگیرم اما بهش فکر نمیکردم و رفتم کلاس
شده یه چند تا پروژه هم برای نمره بردارید که دستتون گرم بشه
این بالایی ها رو نوشتم که مثل من الاف نمونید و سریع وارد الکترونیک بشید
البته ما هم هنوز تو راهیم و سوادمون ناچیزه پس از اساتید میخوایم ما رو یاری کنند
آموزش های الکترونیک رو هم میدم فقط تو این تاپیک بگید چی میخواید من بتونم مقاله ای چیزی ازش تو نت پیدا میکنم نبود یه کاریش میکنیم
با توجه به اینکه راه هایی که باعث اتلاف وقت و هزینه و زده شدن از الکترونیک وجود داره
اگر سرگذشتی دارید که میتونه عبرت آموز باشه اینجا بیان کنید خوش حال میشیم
اینطوری بقیه میتونند راه درست رو انتخاب کنند