سلام عزیزان به نطر شما چه کسی مشکل روانی داره؟
چی باعث میشه که شما یه فرد رو متمایز از بقیه بدونین یا یه ویژگی نامطلوب بهش نسبت بدین؟
به عبارت دیگه عاملی که باعث میشه شما به یه فرد برچسب متمایز بودن بزنید و باعث بشه تو رفتاراتون تبعیض قائل بشین چیه؟
مرز بین انسان سالم و بیمار روانی چیه؟
آیا این نظر که همه افراد مشکل روانی خاصی دارن درسته؟
سلام:
تو این لینک مطالب مفیدی در حد ابتدایی هست. بد نیست:
http://stu.sharif.ir/index.php?option=com_content&view=category&id=315&Itemid=598
اما از من به شما نصیحت دنبال این چیزا نرید. من رفتم یه مدت فکر میکردم همشو دارم.
موفق باشید
خب تقریبا برای همه ی آدما پیش میاد که برای یه مدتی از چیزی بی مورد بترسن ، احساس ناراحتیه بی مورد کنن ، بی مورد احساس شادی کنن که حالا توی روانشناسی هم اینا هر کدوم به عنوان یک اختلال شناخته شدن که اگه بیش از حد بشن باید رفعش کرد.
ولی این دلیل نمیشه که هرکی یکی از این اختلال ها رو داره بیماره روانیه یا مثلا همه ی آدما بیماره روانی باشن!
اگرم این اختلال به حدی برسه که نیاز به درمان داشته باشه بازم طرف بیماره روانی محسوب نمیشه
اینکه یکی بیماره روانی باشه خیلی مرز مشخصی نداره ولی بنظرم اگه اختلال فردی به حدی برسه که از کنترل خارج بشه و به خودش و اطرافیانش آسیب بزنه طرف بیمار محسوب میشه
اتفاقاً تستهای مختلفی انجام شدن که این موضوع رو بررسی کنن و نتیجه بیشترشون هم یکی بوده؛ تفاوت بین دیوانه و عاقل خیلی کم و ناچیزه و حتی متخصصین هم خیلی وقتها دچار اشتباه میشن. یکی از جالبترین این آزمایشها رو یک گروه از روانشناسهای استنفورد انجام دادن؛ یک عده خودشون رو به عنوان بیمار روانی با یکسری علائم خاص به تیمارستانهایی در سطح کشور معرفی کردن و یک مدت بستری شدن و در تمام مدت پزشکها و پرستارها متوجه نشدن. توی آزمایش بعدی، به مسؤلای تیمارستان]ها گفتن که ظرف یک ماه آینده چندنفر غیربیمار خودشون رو جای بیمار روانی جا میزنن، این افراد رو شناسایی کنین. و در اکثر موارد شناسایی فرد سالم از فرد روانی اشتباه بود!
وااا
خب معلومه ک نمیتونن تشخیص بدن چندنفرخوآگاهانه دارن نقش آدمای روانی روبازی میکنن این دلیل نیس ک افراد دارای اختلال رفتارشون ب آدمای سالم نزدیکه بخاطراون بوده ک آدمای سالم نقش آدمای روانی روبارفتارهای اونا بازی کردن
نه، بعد از اینکه اون افراد سالم وارد شدن، دیگه ادای بیماران روانی رو در نیاوردن ولی باز هم پرستارا و پزشکها متوجه نشدن (البته یک قسمتیش به خاطر این بود که توقع چنین چیزی رو (آدم سالم در بیمارستان روانی) نداشتن و یک قسمتش به خاطر وقت کمی بود که با بیمارها میگذروندن چون بعد از چند روز بقیه افراد اون بخش متوجه یه چیزایی شدن) تا اینکه خودشون اعلام کردن که احساس میکنن سالم هستن و بعد ترخیص شدن. +، این شکلی هم نبود که ادای کسی که مثلاً عقلش رو از دست داده رو در بیارن، علائم خفیفتر مثل شنیدن صداهای عجیب
و خب طبیعتاً یک متخصص روانشناس باید بتونه فرق یک نفر تقلیدکار رو از بیمار واقعی تشخیص بده
ن کسی ک اختلال داره عمدتا اینطوری نیس
خب این ی بحث خیلی گسترده ایه خیلی ازعوامله ک اگ کسی داشته باشه میگن ی مشکل روانی داره
ولی لفظ دیوونه برای هرکسی استفاده نمیشه کسایی ک همون اختلال های جزیی رو بصورت جدی وبیش ازاندازه دارن بهشون میگن بیمار روانی یاهمون دیونه
چ بساک اکثرمون هم یکسری اختلال ها داریم ولی انقدجزیی هس ک ب چشم نمیاد
مثلاعادت های بدی ک نمیشه ترکشون کرد ویجورتیک حساب میشن هم جزواختلال هاس مث ناخن جویدن ک ازاختلال هایی مث استرس زیاد ایجادمیشه
و این چیزادگ