واسه اینه که موضوع نداری و نمیدونی چی میخوای بگی ، فقط یه حس کور که داره تو وجودت میجوشه رو میخوای به بیرون منتقل کنی ، گاهی این کار رو با گریه ، گاهی با گوش دادن موسیقی ، گاهی با پیاده روی و ... ولی گاهی هم به نوشتن روی میاری . این جور متن ها هیچ وقت به پایان نمیرسن چون اصلا شروع نشدن ، درسته که احساس شرط لازم برای نوشتنه ولی کافی نیست . باید برای نوشتن حرف داشته باشی ینی بخوای حرف بزنی نه این که فقط یه حس رو منتقل کنی . اگر هم بتونی با متنت فقط حست رو منتقل کنی با استقبال دیگران مواجه نمیشه چون این احساسه توئه و دیگران حس بسیار متفاوت تری دارند .به نقل از afruz.e :كاملا موافقم كه نوشتن يه حس خاص ميخواد ولي به نظرم هميشه نبايد منتظر يه فرصت يا حس عجيب غريب بود :)
مشكل من با نوشتن اينه كه ايده و حتي گاهي جمله هاي خيلي قشنگ به ذهنم مياد ولي وقتي ميخوام روي كاغذ بنويسم دچار مشكل ميشم نميتونم خوب جمله بندي كنم يا حتي دوست دارم زودتر جلو برم و به اخرش برسم و بعد هم مجبور ميشم بذارمش كنار...
خيلي دوست دارم كمكم كنين كه بتونم خيلي راحت و بي دغدغه بنويسم