Go|nOo$h ـ 3296 : هری پاتر
هری پاتر ـ جی کی رولینگ
هری پاتر یکی از معدود کتابایی ک من از سال سوم ابتدایی تا الان ک سال سوم دبیرستان هستم هر دفعه ک خوندم برام جذابیت خاص خودشو داشت !
درباره ی داستان :
مجموعه ای 7 جلدی ( در ایران بیش از 7 جلد هست البته ) ک دنیای عادی مارو ب زیبایی با دنیای جادوگری در آمیخته ، طوری ک هر کسی ک قدرت تخیل خوبی داره ب راحتی میتونه شک کنه ک شاید واقعا دنیایی ب اسم دنیای جادوگری وجود داره ک ما قادر ب حسش نیستیم ( چون در متن کتاب ها هم بارها این نکته ب وضوح یاد شده ک افراد ب 2 دسته ی جادوگر و غیر جادوگر تقسیم میشن ، افراد غیر جادوگر از وجود جادوگرها خبر ندارند و جادوگرها ترجیح میدن ک از دید اونها پنهون بمونن )!
نویسنده ی این کتاب توصیفات بسیار جذاب و روونی داشته ک فکر میکنم کمتر کسی ک کتاب رو خونده خودش رو ب جای شخصیت هاش قرار نداده .
در بین ترجمه های متعددی ک از این کتاب ب فارسی در بازار هست ترجمه ی انتشارات تندیس ( خانم ویدا اسلامیه ) توصیه میشه ب دوستانی ک تاحالا این کتاب رو نخوندن !
داستانی ک بی شک یکی از شاهکار های ادبیات فانتزی هستش و در تمام جهان طرفدارهای بسیار سرسختی دست و پا کرده !
اما در نهایت این حسی ک قراره با خوندن این کتاب ب خواننده القا بشه رو خانوم اسلامیه ب زیبایی در مقدمه ی جلد اول کتاب 7 توضیح دادند :
...فراموش نکنیم که خون جادویی همان نیروی والا و ارزشمندی است که در ابتدای آفرینش در کالبد تک تک ما دمیده شده است و ما را از قدرتی لبریز ساخته که با آن می توانیم کوه را به لرزه دراوریم...
به یاد داشته باشیم اولین نامه ای که از هاگوارتز به دستمان می رسد ، کلام خوش آوای اولین کسی است که ما را از نیروی شگت انگیز درونمان آگاه می سازد...
از یاد نبریم در درونمان هاگوارتزی وجود دارد که در آن می توانیم به پرورش این نیروی ارزشمند درونی بپردازیم...
و بدانیم که چوب دستی ما، دست همت ماست ، و ورد ما کلام معجزه گرمان...
پس تا عشق و امیدی هست چه باک از بوسه ی دیوانه سازان؟
خلاصه ی کتاب :
پسر بچه ای ک در سن 1 سالگی بخاطر از خودگذشتگی مادرش در برابر جاورگری ک والدینش رو کشت زنده میمونه در دنیایی غیر جادوگری بزرگ میشه بدون اونکه بدونه یکی از معروفترین افراد در دنیای جادوگری هست ، در سن 11 سالگی میفهمه ک جادوگره و ب مدرسه ی جادوگری هاگوارتز میره ، بارها و بارها در مقابل جادوگری ک قصد کشتنش رو داشت قرار میگیره و متوجه پیشگویی میشه ک سر نوشت زندگیش رو رقم زده !
قسمتهایی از کتاب :
×
هری گفت:اسکریم جیور منو متهم کرد که “نوکر سر سپرده ی دامبلدور”م.
دامبلدور جواب داد:چه قدر گستاخی کرده.
هری گفت: منم گفتم که هستم.
دامبلدرو دهانش را باز کرد که چیزی بگوید و بعد دوباره دهانش را بست.در پشت سر هری ، فاوکس ققنوس ، آوای آهنگین ملایم و لطیفی را سر داد.هری ناگهان در کمال شرمندگی دریافت که چشم هایی آبی روشن دامبلدور پر از اشک شده است و با دستپاچگی سرش را پایین انداخت.با این حال وقتی دامبلدور شروع به صحبت کرد،هیچ لرزشی در صدایش نبود:
- ازت خیلی ممنونم هری.
× هری با خود اندیشید که آن ها دیگر زنده نیستند.آنها رفته بودند.آن وازه های تو خالی نمی توانستند هیچ تغییری در این واقعیت ایجاد کنند
که بقایای پوسیده ی والدینش در زیر برف و سنگ بی اعتنا و بی خبر باقی مانده اند.وپیش از آن که بتواند خودداری کند اشک هایش سرازیر
شدند اشک های سوزانی که روی پوست صورتش بالا فاصله سرد و یخ میشدند.و چه فایده ای داشت که انها را پاک کند یا وانمود کند که پاکشان میکند؟گذاشت که اشک هایش جاری شوند و با لب هایی که محکم بر هم می فشرد سرش را پایین انداخت و به لایه ی ضخیم برفی نگاه کرد که آخرین بقایای وجود لی لی و جیمز را از برابر چشم هایش پنهان میکرد.بقایایی که بی تردید دیگر مشتی استخوان یا شاید گردی بیش نبودند.آخرین بقایای بازمانده از لی لی و جیمزی که نه میدانستند و نه اهمیت میدادند که پسر زنده شان چنان نزدیک به آن ها ایستاده و اگر زنده است و قلبش هنوز میتپد فقط به دلیل فداکاری آن ها است و در این لحظه با این ارزو که که خودش نیز زیر برف ها کنار آن ها خفته باشه یک قدم بیشتر فاصله ندارد....
نکته هایی درباره ی کتاب :
+ یکی از قشنگی های داستان توصیف نویسنده از دنیای جادوگری بود ک واقعا محشره ، شما رو ب اون دنیا میبره کاملا !
+ نثر روون کتاب باعت جذب خواننده میشه !
+ چیزی ک ب شخصه خیلی باهاش حال کردم این بود ک رولینگ با توصیفاتی ک از شخصیت ها میکنه باعث میشه ک شما دیدخاصی نسبت ب 1 شخصیت پیدا کنید ! بعد با 1 توصبف بموقع از یک صحنه نظرتون راجع ب اون شخصیت عوض شه !
- رولینگ در توصیفات کتاب های اول بسیار توانا تر از آخر عمل کرده ، با توصیفاتی ک کرده جنبه هایی از داستان باز شده ک جای مانور بیشتری داشت ، اما برای بسته شدن داستان ب خیلی از جنبه ها نپرداخته [nb]ک البته در سایت پاترمور ک خودش اونرو هدیه ای ب طرفدارانش معرفی کرده یا کتاب های دیگه ای مثل بیدل قصه گو ، کوییدیچ درگذر زمان و جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آنها ب خیلی از این ابهامات پاسخ داده ![/nb]
خلاصه کتاب بسیار قشنگیه و خوندنش ب هر کس حداقل برای 1 بار توصیه میشه !
این کتاب جملات بسیار قشنگیم داره ک دیدم بد نیست 1 ی 2 تاش رو اینجا بنویسم :
[list type=decimal]
[*]در نهایت این اهمیتی نداشت ک تو نتونستی ذهنتو ببندی هری ، این قلبت بود ک نجاتت داد !
[*] هری، این انتخاب های ماست که حقیقت باطنی ما رو نشون میده نه توانایی های ما.
[/list]
تاکید میکنم ک خوندن این کتاب توصیه میشه شدید
