پاسخ : دل
مفهوم دل یک مفهوم عامی هستش که خیلی جاها استفاده میشه.
در اکثر موارد خصوصا در کلام عرفا و علمای اسلامی، منظور از دل اون قابلیت درک کردنی هستش که توی انسان هست و غیر از عقل و منطقه. مثلا این حسی که از احساسات غیر ظاهری مثل محبت و تنفر و غیره دارید با عقلتون درک نمی کنید. (چون اگه با عقل درک می کردید توی تفسیرش دچار اشتباه نمی شدید. حتما دیدید که بعضی وقتها آدم ها نمی تونند احساسات خودشون رو بیان کنند و تحلیل کنند دلیلش هم همینه که آدم نمی تونه چیزهایی که احساس می کنه رو با معانی که با عقل درک کرده تطبیق بده و توی تفسیرش دچار خطا میشه. اگه این رابطه بین دل و عقل فهمیده بشه معلوم میشه که یک شاعر وقتی سعی می کنه احساسات خودش رو بیان کنه در حقیقت تشبیه نمی کنه. بلکه سعی داره از تشبیهی که برای عقل مخاطب بوجود میاد احساسی در دل مخاطب بوجود بیاره تا بتونه احساس خودش رو به مخاطب بفهمونه..بگذریم!)
پس منظور از دل اون درک کننده احساساته که در مقابل عقل قرار داره.
اما اون چیزی که توی تعابیر عامیانه اصطلاح شده و مثلا گفته میشه که «دلش را شکستم» یا «دل خداوند از دست ما راضی نیست» و... به نظرم مجازا همین معنای اصلی رو دارند
در واقع توی دل شکستگی منظور همون قوه ادراک کننده است که مختل شده و احساس ناخوشایندی که دارد انسان را آزرده است و انسان نیز این ناخوشایندی را ازجانب دل می بیند. و در مورد خداوند تعبیر دل تعبیر شاعرانه است و حقیقت خداوندمتعال بسیط است و نمی توان آن را تحلیل کرد.
این ها چیزی بود که به نظرم رسید.... امیدوارم جوابتون رو گرفته باشید. :)
به حرف پیچیده و ثقیل دیگه ای هم هست که برخی از حکما گفتند و خیلی گفتنش هم سخته. اون هم اینه که در حقیقت دل چیزی از خارج درک نمی کند (به خلاف حواس ظاهری مثل دیدن و شنیدن و...) بلکه هر بار که چیزی درک می کند در حقیقت بین حقیقت انسان و عالم معنا اتصالی صورت گرفته!!! در مورد این نظر من هیچ حرفی نمی تونم بزنم چون هنوز نفهمیدمش و درکش نکردم.