نوشته های هفتگی!

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Mirage

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
24
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سلام h-:
هدف من از این تاپیک این بود که با دسته بندی موضوعات و انتخاب موضوع های مختلف ذهن مشتاق ها رو در زمینه های مختلف فعال کنم که راه پیشنهادی من اینه که هر هفته یک موضوع پیشنهادی از طرف من ارائه بشه و بعد شما نظرتون رو بگین و بعد از توافق سر یک موضوع به مدت یک ماه باتوجه به تقاضای خودتون هر کس هرچی به فکرش می رسه و دوست داره بقیه بخونن و نظر بدن بنویسه تا نقاط ضعف و قوت مشخص بشه بتونیم از هم یاد بگیریم . :)

نکته: من از همه ی کسایی که نوشته هاشون رو اینجا می ذارن تقاضا می کنم که راجب نوشته ی قبلی در ابتدای نوشته ی خودشون نظر بدن و اگر مایل هستند تا بقیه هم نوشته ها شون رو نقد بکنن زیر نوشته تمایل یا عدم تمایل شون رو اعلام کنن .
باتشکر از همه ی کسانی که می نویسند. P:>


موضوع پیشنهادی این ماه :روزی زیر آسمان کبود ............... .
 

سراب

کاربر فعال
ارسال‌ها
24
امتیاز
47
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : عاشق چیستید؟

واما احساس....
احساس می کنم که دیگر احساسی ندارم . همانند تمام ذره های این عالم هستی .
درست گفته اند که تمامی مواد خنثیهستند . مدتی می اندیشیدم که ذره ای هستم که عشق را می طلبد .
اما اکنون آموخته ام که جذب عشق کار هیچ ذره ای نیست . باید دریایی سرشار از خواهش باشی تا قطره ای از عشق را نسیبت کنند .
احساس می کنم دیگر هیچ احساسی ندارم همانند باطلاقی آرام ،بی موج ،راکد و بدون حرکت . بدون ذره ای توجه و یا تحسین .
احساس می کنم تنها حسی که دارم ،احساس ،بی حسی است.
در گذشته می اندیشیدم که عاشقم . احساسم را همانند عشقجاری ،پاک ،زلال و روان می پنداشتم و اما اکنون ،تاریک و بی نور ،مخوف و بی حرکت . آری همانند عکسی بر طاغچه ی خاطرات کهنه که کسی به آن حتی برای وقت گذرانی نیم نگاهی نمی اندازد .
احساس می کنم ،حسم خسته است . خسته و دل شکسته . آری گویی قلبم ،گنجینه ی احساسم ،شکسته است که دیگر احساسی ندارم .
آری درست است ،گویی حتی شکستن آن را نیز حس نکرده ام .
احساس من احساس تکراری بی حسی است . حس یاس ،نا امیدی و ..... .
آری دیگر حسی ندارم و حتی قلبی ، و نمی دانم دیگر چه را خواهند شکست .
آیا چیزی باقی مانده است :
مگر انسان جز احساساتش چیزی دیگر نیز دارد.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

Mirage

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
24
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : عاشق چیستید؟

دوست عزیزم واقعا ممنون .
 

happymoon

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
378
امتیاز
2,776
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سنندج
دانشگاه
هنر اسلامی تبریز
پاسخ : عاشق چیستید؟

واسه من یه سوال پیش اومد!
هدف تاپیک چیه؟
اگه نوشته های خودتون رو میذارید،پش بقیه باید نقد کنن !
اگه قراره بقیه کاربر ها نوشته هاشون رو بذارن، آزاد نوشته ها باهمین هدف ایجاد شده :-"
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

Mirage

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
24
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : عاشق چیستید؟

happymoon عزیز هدف من از این تاپیک اینه که درباره ی یک موضوع مشخص بنویسید در حالی که در نوشته های آزاد می تونید راجب به هر موضوعی که بخواهید بنویسید و این طور طبقه بندی ها باعث منظم شدن افکار و ترتیب یافتن نظرات ارسالی می شه که هر کاربر می تونه با دیدن تاپیک ها طبقه بندی شده تاپیک مورد علاقش رو پیدا کنه و راحت تر درباره ی موضوع مورد علاقش به بحث و نقد و یادگرفتن چیز های جدید از دوست هاش بپردازه .
ممنونم که نظردادید . :)
 

parnian.d

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,470
امتیاز
6,404
نام مرکز سمپاد
فرزنگان1 بندرعبّاس
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : عاشق چیستید؟

موضوع رو شما به صورت دوره ای مشخص میکنید؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

Mirage

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
24
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : عاشق چیستید؟

در جواب به شما باید بگم که بله . باتوجه به موضوع هایی که به نظرم می توانند بچه ها را به نوشتن ترغیب کنند در یک دوره ی یک یا دو هفته ای یک موضوع را پیشنهاد می کنم اگر بچه ها با آن موافق بودند به نوشتن در باره آن موضوع می پردازند و اگر نه با توجه به موضوع پیشنهادی آن ها جلو می رویم و در ضمن از هر کاربر شرکت کننده درخواست می کنم که راجب به نوشته ی قبل نظر بدهد البته بسته به آن که نویسنده ی قبلی رضایت یا عدم رضایت خود را در زیر نوشته ی خود ذکر کرده باشد یا نه .
اما راجب به این که شما با وجود این تاپیک موافقید یا نه باید بگویم که اگر موافق نیستید می توانید آن را قفل کنید البته من راجب به مسائل فنی سایت اطلاعات چندانی ندارم .
ممنون از توجه شما .با تشکر
مهسا
 

Alireza5445

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
7
امتیاز
19
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
پاسخ : عاشق چیستید؟

من عاشق آبنبات چوبی هستم،لیس بزنی و دونه دونه خاطرات کودکی ات را با آدامسش نشخوار کنی.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #9

Mirage

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
24
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : عاشق چیستید؟

ابرها تاریک زندگی من بی وقفه می باریدند .آنقدر باریدند که خاطراتم شسته شد . گل ها شاداب زندگی ام پژمردند و از بین رفتند . زمین زندگی ام تاریک بود زیرا که ابرهای تاریک هرگز اجازه ی نفوذ به خورشید را نمی دهند و من نتنها ماندم .اما هرگز تسلیم نشدم و ریشه هایم را با تمام قدرتم در خاک جنباندم و دیگر چشمانم از ناتوانی و ضعف بسته شدند .
فردا و طلوع دیگر خورشید زندگی را به من بخشید ودیگر ابرهای تاریک زندگی مرا باد برده بود . درست است که گل هایم پژمردند اما من دریا را به دست آوردم و دیگر حتی طوفان توان مقابله با من را نداشت .
زیرا که من یافته بودم بعداز هر پایان آغازی هست و تا آغازی دوباره تنها صبر است که ریشه های زندگیت را استوار می سازد .
 

parnian.d

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,470
امتیاز
6,404
نام مرکز سمپاد
فرزنگان1 بندرعبّاس
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : عاشق چیستید؟

اتفاقاً ایده ی خوبیه. اگه هدف موضوعی نوشتنه باید از همین الان این کار رو بکنیم دیگه؟ الان کسی وارد تاپیک بشه تکلیف خودش رو نمیفهمه.
ماهانه موضوع بدیم بهتره.
هم اسم تاپیک باید عوض شه، هم پست های نامربوط باید حذف شن.
اول شما موضوع این ماه رو بگو، بعد ویرایش و اطلاع رسانی رو انجام میدیم.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #11

Mirage

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
24
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : عاشق چیستید؟

ParNiaN.D عزیز خوش حالم که شما موافقید . :))راجب به اسم تاپیک باید بگم که من هم موافقم که باید عوض بشه و راجب موضوع این ماه هم بهتر بگم من یک متن راجب ابرهای تاریک زندگی من ..... نوشتم فکر نکنم موضوع بدی باشه البته بسته به نظر شما و بقیه هماون طور که قبلا بهتون گفتم می تونیم تغیرش بدیم و عوضش کنیم . می شه لطفا ازتون یک خواهشی بکنم ،من راجب به مسائل فنی سلیت اطلاعاتی ندارم و به همین خاطرم نمی تونم اون طور که مایلم از قابلیت های سایت استفاده کنم ممنون می شم هر موقع لازم بود نکته ای رو رعایت کنم بهم بگید .
:)
 

8043

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
121
امتیاز
451
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گرگان
پاسخ : عاشق چیستید؟

ایده ی جالبیه . فقط یه پیشنهاد دارم به جای بحث در مورد موضوع می تونین چند تا موضوع رو به صورت نظر سنجی اول تاپیک بذارین و هر کدوم که بیشترین رای رو آورد انتخاب بشه . در آخر هم بهترین نوشته انتخاب شه و موضوع انتخابی اون نویسنده تو الویت های موضوع بعدی در نظر گرفته بشه . فقط نظرمُ گفتم :D
 

8043

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
121
امتیاز
451
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گرگان
پاسخ : عاشق چیستید؟

آفتاب عمود بر مزرعه می تابید . گل های آفتابگردان به ستایش نور خورشید به رکوع ایستاده بودند . بوی خوش میوه های تابستانی در فضای زرد رنگ مزرعه می پیچید و کشاورز سرگرم تماشای دویدن دختر بچه اش در فاصله ی میان انبوهی از گل های زرد و سفید بود . ساعت ها سپری می شد و دمای هوا همچنان گرم اما همراه با نسیمی خنک بود. همه چیز به خوبی پیش می رفت و پدر و دختر از بودن در کنار هم شاد بودند اما این خوشی دیری نپایید وبالاخره روشنایی آسمان ثبات رضایت بخش خود را از دست داد . آفتابگردان ها از تاریکی موحش به وجود آمده شاکی بودند و پس از اینکه پاسخی قانع کننده دریافت نکردند یاس تمام وجودشان را فرا گرفت . انگار خود را به خاموشی زده بودند . دخترک نیز از فرط وحشت به آغوش پدرش پناه برده بود . اما کشاور نگرانی چندانی نداشت چرا که فکر می کرد ابر های تاریک بالا ی سرش ثمره ی فراوانی به ارمغان خواهند آورد و بارش باران به مزرعه جانی دوباره خواهد بخشید . کشاورز با لحن آرام اش سعی در تسلی دادن دخترک داشت و مدام عبارت " نگران نباش " بر لبانش جاری می شد . روز ها سپری شد اما مزرعه دیگر روشنایی دیروز اش را به خود ندید . فراق میان فروغ و خضوع آفتاب و مزرعه حتی طبیعت را به اعتراض بر انگیخته بود اما ابر های تاریک سماجت به خرج می دادند . زندگی من روز ها است که در جامه ی این مزرعه با پالتویی از جنس ابر های سیاه مستتر شده و رویاهایم نقش گل های محزون داستان را بازی می کنند . نه بارانی و نه روشنایی امید بخشی ... رویا هایم نه تنها دیگر سایه ای متعلق به خود ندارند بلکه زیر سایه تاریک این ابر ها خشکیده اند . و کشاورز من ام ...
کشاورزی که تنها فعالیت این روز هایش مناجات با خدا و التماس و امیدواری برای کنار رفتن این پرده ی تاریک از مزرعه ی زندگی اش است .
 

yeeganeh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
368
امتیاز
2,494
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
دانشگاه
دانشگاه صنعتی شاهرود
رشته دانشگاه
مدیریت صنعتی
پاسخ : عاشق چیستید؟

با این تاپیک موافقم لطفا قفلش نکنید اینطوری هدف دار تره . هر هفته در مورد یه موضو مینویسیم اخره هفته هم نقدش کنیم .
فقط لطفا ولش نکنید نره به دو هفته دیگه. اخر هفته یه ساعتی مشخص کنید بیایم واسه نقده نوشته ها.
به کسایی که موافقن پ.خ بدید که اون موقع بیایم.
 

happymoon

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
378
امتیاز
2,776
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سنندج
دانشگاه
هنر اسلامی تبریز
پاسخ : عاشق چیستید؟

پست های نامرتبط حذف شدن!
موضوع تاپیک هم عوض میشه تا از این برداشت اشتباه کاربران جلوگیری بشه.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #16

Mirage

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
24
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : نوشته های هفتگی!

مدتی بود که در سایت نبودم ولی خب می تونیم از هفته ی آینده راجب موضوع جدیدی بنویسیم اما موضوع این ماه روزی زیر آسمان کبود هست . لطفا هرکس نظر داد و یا متنی رو نوشت موضوع پیشنهادی ماه آینده هم بنویسه.

با تشکر فراوان
مهسا
 

سمپادی_ss

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
321
امتیاز
1,407
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
پاسخ : نوشته های هفتگی!

گاهی وقت ها
هوای دلت ابری میشود..
ابرهای سیاه می آیند و سایه می اندازند روی هرچیز..
آنقدر ابری و تاریک که در آرزوی یک روزنه نور می مانــــ ــی!
احساس میکنی کم کم امیدت؛روبه نا امیدی میرود و تو تنها
حیرت زده؛
به وضع پیش آمده خیره میشوی!

...

ولـــ ـی
در موقعی که که اصلا نمیدانی و آمادگی اش را نداری،
خورشید،از میان ابرها بیرون می آید
و تو
از ذوق نفست را در سینه حبس میکنی!
به این خاطر که
تاریــــ ــکی راپشت سر گذاشته ای..!

سلام!
ببخشید می دونم خیلی اشکال داره؛ولی تاحالا چنین تجربه ای نداشتم
ولی خیلی خوبه،مثلا من خودم بدون موضوع هیچی نمی تونم بنویسم!
حتما ادامه بدید! (:
موفق باشید
 
  • شروع کننده موضوع
  • #18

Mirage

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
24
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : نوشته های هفتگی!

b|ue seven عزیز زیبا بود .اگر برای اولی بار است که می نویسید باید بگم در حد خوبی بود و اگر علاقه داشته باشید حتما موفق می شوید <D=
اگر علاقه به ادامه دادن دارید خوش حال می شوم متن های شما را بخوانم و یک خواهش لطفا در انتهای نوشته هایتان در صورت تمایل یک موضوع پیشنهادی بنویسید .

با تشکر فراوان
مهسا
 
  • شروع کننده موضوع
  • #19

Mirage

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
12
امتیاز
24
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : نوشته های هفتگی!

آب و باد و خاک و آتش .
که می داند که کدام یک مهم تر است ؟ اصلا مهم چیست؟ آیا می توانید زندگی را در آن ها خلاصه کنید ؟ هرگز . مگر زندگی می تواند در چیز های مادی خلاصه شود؟ اگر از من بپرسید عناصر هستی را عشق ،ایمان ،انسانیت وگذشت می نامم . زندگی برای من آن لحظه ایست که لبخند بزنم حتی وقتی غم عالم را در دلم دارم . گریه کنم زمانی که لبریز از خوش حالی ام ، ببخشم زمانی که خودم محتاج به آنم و عاشق باشم زمانی که دیگران از من متنفرند . آری زندگی برای من هنگامه ی دیوانگیست . هنگامی که دیگر برای دیدن به چشم ،برای کمک به ثروت و برای عشق به تپش قلبی نیاز نباشد . و این حقیقت زندگیست .
 

سراب

کاربر فعال
ارسال‌ها
24
امتیاز
47
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : نوشته های هفتگی!

روزی زیر آسمان کبود شهر قدم می زذم . قدم هایم سرد و دستانم یخ زده بودند احساس می کردم که آسمان روحم را بلعیده است تنها تنفس نسیم بود که در شهر می پیچید .ریه هایم پر از خالی بودند . قلبم نبز شکسته بود . به سرفه افتادم خورشیدرا نمی دیدم و آن موقع یادم افتاد که الآن شب است و باخودم گفتم خب پس ماه و مهتاب کجایند ؟ ودوباره خیره به راه افتادم و چشمانم را آسمان دوختم . گویی که من تکه ی گم شده ای از آنم و به جای خالی خود نگاه می خورم و حسرت می برم . سپس با خودم گفتم "توکه اهل زمینی و آن قدر خود را در گیر آن کرده ای که دیگر محال است به آسمان یروی" ولی می آن را با تمام وجودم در کنار خودم احساس می کردم . دردی در سینه ام پیچید و ناگهان اتفاقی عجیب و خاک خورده که گویی یکه از خاطرات دورم بود برایم افتاد . باورم نمی شد من اشک می ریختم ؟!! و در همان لحظه بر روی گونه های سردم دستی گرم را احساس کردم که قطره های اشک را از گونه هایم پاک می کرد . آری من وجودآسمان را احساس کردم . نه تنها آسمان را بلکه همی شادی ها دنیا ، همه ی آنچه که یک نفر می تواند بخواهد و همه ی زندگی ام را . آری من تورا در کنارم احساس کردم . وجود آسمانیت را از من نگیر که بی تو و بدون دستان گرمت من دیگر احساسی جز حسرت ندارم .
 
بالا