چاخاناي كلفت

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع شاكسول
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

شاكسول

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
590
امتیاز
3,499
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
اصفهان - تبريز
دانشگاه
علوم پزشکی شهرکرد
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
از اين به بعد هركي يه دروغ بسيار قلمبه و ضايع و تپل گفت(چاخان كرد) بفرمايه اينجا بذاره تا ازش فيض ببريم :د
 
پاسخ : چاخاناي كلفت

یه مردی تو روستای یکی از بچه ها (معروف به ممد شقه!):
- اقا ما تو جبهه بودیم به ما ضد هوایی دادن; بعد دیدیم 2 تا هواپیما دارن میان طرف ما
دو تا تیر زدیم به اولی تو هوا وایتاد بعد دومی هم به اون خورد . 2 تا منفجر شدن سقوط کردن!
 
پاسخ : چاخاناي كلفت

يه بار رفتم خونه برقا رفته بودن موندم پشت در؛ به شيشه ي خونمون سنگ زدم صداشو شنيدن، برام درو وا كردن.
فرداش اومدم اينو واسه دوستام تعريف كنم:-"
گفتم درو زدم آيفون كار نميكرد به پنجره ي خونمونم سنگ زدم كسي جواب نداد؛ بعد يه سنگ به پنجره ي طبقه ي بالايي زدم شيششون شكست.
بعد ديدم از سوراخ پنجره دود مياد بيرون، رفتم از يكي گوشيشو گرفتم زنگيدم به آتش نشاني.
وقتي اومدن فهميدم لوله ي بخاريشون خراب بوده گاز داشته ميگرفتشون، كه من شيشرو سوراخ كردم اكسيژن رفت ـه تو و نجاتشون دادم؛ :)) :-"
بعد از تلوزيونو اينا اومدن باهام مصاحبه كردن و تاكيد بر روي اينكه "حتما اخبارو نگاه كنينا"

من: B-)
دوستام: :))
من: [-(
دوستام =))
 
پاسخ : چاخاناي كلفت

من موقعی که بچه بودم بیشتر از این کارامیکردم
داداشم میگه همیشه که میخواستی ی کاربد رو انجام بدی میگفتی من موقعی که هم سن بابا بودم اینو انجام دادم :-" ;D
 
پاسخ : چاخاناي كلفت

والامن به پسرعموم گفتم معدلم بالا19.70شده :-" :-"
اخه اون 18.36شده :-"
گفتم بسوزه :-" :-"
 
پاسخ : چاخاناي كلفت

يكي از بچه ها راهنمايي،بينيش ي حالت خاصي بود-شبيه سربالا ولي بدتر،بعدش ميگف من نوزاد ك بودم انقد مامانم با بينيم بازي كرد ك اينجوري شدم
منم تاييد ميكردم:-Dفقط سوژه بودا
 
پاسخ : چاخاناي كلفت

به نقل از Alien :
اعتراف میکنم معدلم زیر نوزده اومد از خودم نا امید میشم :-< :(( :((
اينجارو با اعترافگاه اشتب گرفتين.
به نقل از Alien :
خو این یه چاخان بود دیگهههه ;D :))
:)) :-"
به نقل از MeLiK :
پری این موضوع قرابت معنایی داره با تاپیک پسر باورش شد!
ميتوني دقت كني ب اين ك من اين تاپيكو يه شيش ماه قبله اون تاپيك زده بودم.
×دوستان اسپم نديم ديگه لطفا.
 
پاسخ : چاخاناي كلفت

پری این موضوع قرابت معنایی داره با تاپیک پسر باورش شد!
 
پاسخ : چاخاناي كلفت

تو دبستان که بودم بابام فقط عضو انجمن اولیا بود :-"
بعد من با یکی از بچه ها لج افتادم برای اینکه بترسه بهش گفتم بابام اومده مدرسه رو از مدیرمون خریده الان اون بالاتر از مدیره یه اشاره کنه اخراجت میکنن راحت میتونه ختی معلما رو هم اخراج کنه ;Dبرای همین همش براش نامه میفرستن (نامه هایی که میدادن مثلا فلان روز جلسه ی انجمن اولیاست :-") بس حد خودتو بدون که بابام خیلی شاخه :))
البته بنده خدا باورش شده بود :o
بعدش دیگه خیلی مراقب بود باهام درنیوفته :-"
بچگی بود دیگه :-" ;)
 
پاسخ : چاخاناي كلفت

من توی سال اول دبستان دوستام داشتن درباره وسایل خونشون حرف میزدن ;Dمن درعالم بچگی خیلی شاخ و برگ میدادم و اینا
عد اینا شروع کردند منم بحثشون به نظرم چرت بود از همون اولم اهل کل کل وحال گیری بودم
برگشتم گفتممایه ربات داریم اینربات فقط 3 تا دونش تو دنیاس یکیشو ملکه انگلیس داره یکیش دما یکیشم تو موزه
بعد این ربات من و کول میکنه هر جا بخوام میبره خونه رو تمیز میکنه هربازی بخوام باهام میکنه غذا هرچی بهش بگم درست میکنه باهام حرف مززنه اگه اذیتم کنید هممیاد میزنتتون :))
اقا اینارو میگی باور کرده بودن خفن حالا دیگه از من میترسن خفن اصن حالی میداد دبستان همه ازم حساب میمردن ;D
 
پاسخ : چاخاناي كلفت

ما یه رفیق داشتیم ابادانی بود ;D

داشتیم تو جمع خاطره تعریف میکردیم یهو این برگشت گفت:رفته بودم کلاس زبان یهو پاک کنم افتاد تو یقه دختره ;D

نمیدونم جو گیر شد یهو یر گشت خیلی شیک گفت:تازه بعدش خودم درش اوردم :-[ :-\
 
پاسخ : چاخاناي كلفت

اقا ما ی همسایه داریم ینی تو چاخان رقیب نداره...
میگف خواهر زاده ام ی ساعت خریده 4 میلیون .... میلیونا... از قضا ما با خواهر زاده ی اوشون هم کلاسیم .... خواهر زاده اوشون ی ساعت داش رفتم پرسید این ساعتتو 4 میلیو گرفتی....گف:کی من مگه مغز خر خوردم 4 میلیون به ساعت بدم...حالا خاله اش فرداش اومده میگه میخواست بخره نذاشتم گفتم زنونه هس.. ;D
 
با یکی از دوستان بحث و کل‌کل داشتیم، برای این ک بگم من از تو بزرگترم (ک البته چون متولد نیمه‌ی دوم سالم، واقعاً بودم، فقط دلیلم چاخان بود: ) بهش گفتم من متولد ۷۶ عم فقط ی سال ثبت احوال تعطیل بوده بابام برام دیر شناسنامه گرفته:)):)):))
و اونم باور کرد:)):)):))

ی بارم ب یکی گفتم شمس‌العماره مال پدربزرگ منه، اونم رفته بود ب دبیر تاریخمون گفته بود، دبیر تاریخمونم ازم پرسید تو از نوادگان قاجاری؟! :)):)):)):)):))
منX_X:-"
نوادگان قاجار:|
دبیر تاریخ:-w
دوستم:-??@-|
 
Back
بالا