چرا ما ایرانی ها کتاب نمی خوانیم؟

  • شروع کننده موضوع JB
  • تاریخ شروع
  • شروع کننده موضوع
  • #1

JB

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,447
امتیاز
4,766
نام مرکز سمپاد
هاشمی‌نژاد ۲ مشهد
دانشگاه
شهید بهشتی تهران
رشته دانشگاه
ریاضی و علوم کامپیوتر
(به بهانه هفته کتاب)

اینکه رو هر روز و هفته یک اسم بذاریم کاریه مثل چسبوندن پلاکاردهای بزرگ «ما خیلی خوبیم» به در و دیوار شهر. فقط کسایی اینکارها رو می کنن که نه کتاب می خونن و نه خیلی خوبن (:

هفته گذشته هفته کتاب بود. توی ایران کتاب خونده نمی شه. سانسور بسیار شدیده و چاپ کردن یک کتاب کلی دردسر داره و زندگی مترجم و نویسنده رو هم نمی گذرونه و غیره و غیره. هفته گذشته در ایران هفته کتاب بود.

اما چرا کتاب خونده نمی‌شه؟ چند نفر از ما هستیم که در یک روز که نه، یک ماه هم که نه.. اصلا یک سال گذشته کتاب غیر درسی‌ای خونده باشیم؟ حالا من و شما خفن، چند نفر رو اطرافمون می شناسیم که در طول سال گذشته کتابی نخوندن؟

اما چرا؟ ژن ما ایرانی‌ها خرابه؟ بی شعوریم؟ نیازی نداریم؟ چی؟ راستش نظر خشن و صریح و تهاجمی من رو بخواین می گم اصلی‌ترین مشکل فقر است و دروغ است و سانسور.

کتاب نمی خونیم چون بهمون دروغ گفتن

بازم مثل همیشه اطرافمون پر بوده از الگوهای دروغی و خالی بندی‌های فرهنگی اساسی. گفتن کتاب بهترین دوسته. گفتن کتاب خیلی باحاله. گفتن اصلا با کتابخونی آدم به عرش اعلی می رسه. بعد یکسری کتاب کنکور و تست و حلّل دادن دستمون که جواب‌های یکی رو از توی اون یکی کپی کنیم و کاغذ بدیم به استاد و معلم و رییس و غیره. این شد کاربرد کتاب. تو موعظه کلی گفتن کتاب چیزهای خوب توش داره ولی بعد کتاب هایی دادن دستمون که فقط توش مهمل نوشته بود.

از اونطرف هم چون باید شعارها رو ادامه می دادن هی بهمون گفتن که کتاب یک چیز فرهنگی باکلاس روشنفکری است که آدم های خفن و فیلسوف‌ها و مطلعین می خونن. این بزرگترین دروغ بود. هیچ کس نگفت که سه تا پر فروشترین رمان‌های سال ۲۰۱۲ جلد اول و دوم و سوم «پنجاه سایه خاکستری» است که یک کتاب سرگرم کننده و بی ارزش از نظر «علمی» است که هیچ روشنفکری اونو نمی خونه.

هیچ کس اینجا جرات نداشت که بگه «اتفاقا کتاب یک چیز فان بامزه است که می شه باهاش خوش گذروند» چون همه می خواستن بگن «من کتاب های خفن می خونم».

کتاب نمی خونیم چون فقیریم

چه مالی چه فرهنگی. کتاب گرونه. من می تونم فیگور بیام که قیمت یک کتاب اندازه قیمت یک پیتزا است (حالا بگیریم پیتزای خوب!) ولی خب خیلی ها هستن که همین رو هم نمی تونن بخرن یا باید براش برنامه بریزن. در ضمن فقیریم از نظر فرهنگی. نزدیکترین کتابخونه که کتاب های مورد علاقه‌تون رو داشته باشه رو می شناسن؟ به فرض هم باشه.. احساس راحتی می کنین برین توش ؟ یا اصلا یاد گرفتیم عضو کتابخونه محل باشیم و نگران این نباشیم که وقتی رفتیم تو بگیم چی؟ آیا یاد گرفتیم که کتاب یک تفریحه؟ من توی قطر دیدم که یکی از بزرگترین تفریح‌ها و وقت گذرونی‌های خارجی‌هاش خوندن بود. چند نفر از ما برامون عادیه که قبل از اینکه کاملا رو مبل و جلوی تلویزیون و پشت اینترنت خوابمون ببره، با یک کتاب بریم توی تخت و کتاب بخونیم؟

حالا خواب فدای سرم،‌ چند نفر اصولا فکر می کنیم در وقتی غیر از وقت‌های مرده باید کتاب خوند؟ مثلا وقتی از دانشگاه می یایم خونه و دو ساعت تا شام مونده کی فکر می کنه بره این دو ساعت رو کتاب بخونه؟

اما وقتشه برگردیم به سوال اول ! آیا ما ژنمون خرابه که ساکنان قطر کتاب می خونن و ما نه؟ آیا ما بی شعوریم؟ یا مثلا ما کارهای جالبتری مثل ریفرش کردن سمپادیا یا فیسبوک به امید یک مطلب جذاب داریم که نمی ذاره به کتاب برسیم؟

کتاب نمی خونیم چون کشورمون پر از سانسوره

تو همون بخش دروغ هم گفتم: به ما دروغکی گفتن کتاب یک چیز خیلی خفن است که دانشمندان و فلاسفه و آدم‌های روشنفکر و … می خونن. هیچ کس به ما نگفت که پر فروشترین آثار دنیا اتفاقا کتاب‌هایی هستن که برای سرگرمی خونده می‌شن و اکثر اینها در ایران ممنوع هستن.

دانیل استیل رو در نظر بگیرین. این خانم شاید نزدیک صد تا کتاب نوشته در مورد خانواده‌های معمولا پولداری که دچار مشکلات مختلفی از عشق و خودکشی تا زندان و جنگ می‌شن. استیل تقریبا همونقدر سریع که شما می تونین بخونین کتاب می نویسه (: و تا حالا بین ۵۰۰ تا ۸۰۰ میلیون جلد کتاب فروخته. تصور می کنین؟ یعنی خیلی بیشتر از ۵۰۰ تا ۸۰۰ میلیون نفر کتاب‌هاش خونده شدن و قول می دن که این خواننده‌ها نه نژادشون از ما خفن‌تره نه با شعورتر هستن نه فرهنگی‌تر از ما هستن و نه هیچچی. فقط آدم‌هایی با شغل متوسط هستن که با هیجان در یک لحظه فرصت که پیدا می کنن لای کتابشون رو باز می کنن تا ببین شخصیت اصلی داستان که یک کارگردان هالیوود است حالا چطوری می خواد در مقابل خیانت نزدیکترین دوستش بهش، عکس العمل نشون بده (برگردین به بخش دروغ و سانسور. به ما دروغکی گفتن کتاب باید خفن باشه و از اونطرف هم جذابترین کتاب ها رو برامون سانسور کردن).

در نهایت ...

من حوالی ده دوازده سالگی با هیجان غیرقابل تصوری کتاب کفش‌های غمگین عشق تنهایی رو خوندم.. از ر.اعتمادی و به شکل یک کتاب پیدا شده ته انباری قدیمی. در همون سن هم می فهمیدم چقدر چرنده ولی در یک روز همه اش رو خوندم تا ببینم اون خانم بالاخره با عاشقش چیکار می کنه. بعدش n جلد هری پاتر و امثالهم رو خوندم چون بسیار جذاب بود. هیچ کدوم از این کتاب‌ها کتاب یک روشنفکر نیست و حرف عجیبی هم برای زدن نداره. حرفم اینه: کتاب نمی خونیم چون نمی دونیم چقدر کتاب‌های جذاب برای خوندن هست.

مطمئن باشین اگر کتاب جذابی باشه که دستمون بهش برسه در هر ثانیه اضافی از زندگی که پیدا کنیم می خونیمش ولی چنین کتاب‌هایی تقریبا این اطراف چاپ نمی شن و کتاب کماکان برای ما یک چیزی است مربوط به طبقه روشنفکر یا کسانی که از سر وظیفه می خوننشون.
 

Billy the kid

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
694
امتیاز
2,658
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 | آموزشگاه هنری میدیا
شهر
تهران.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : آیا ما ایرانی‌ها بی شعوریم که کتاب نمی خوانیم؟

بسم الله.

با یه عالمه از حرفایی که زدی موافق بودم و با یه عالمه ی دیگه ش هم مخالف. ولی چیزی که می خوام بگم این بحث ِ تکراری ِ فرهنگ سازی ه. من توی خونواده ای بزرگ شدم که ار لحاظ ِ ثروت، متوسطه. حالا چیزی که باعث شده من کتاب خون بشم، این بوده که مامانم، از دو سالگی برام کتاب می خوند و از چاهار سالگی منو عضو ِ کتابخونه کرد ُ هر هفته منو می برد کتابخونه ( با اینکه خیلی بهمون دور بود کتابخونه اش) و کتاب ِ جدید واسم می گرفت. این کارش باعث شد که من کتابخوار بشم! ( البته این کارُ در مورد ِ برادرم هم انجام داد ولی همچین ثمر بخش نبود! :-??)
الآن توی ِ مدرسه های ما( مدرسه های دولتی- جایی که بخش ِ بزرگی از جامعه، اون جا درس خوندن)، هیچ جایی برای کتاب خوندن وجود نداره. یعنی تنها کار ما توی ِ دبستان و راهنمایی اینه که به بچه ها صرفا" یاد می دیم که یه کتاب به زور بخونن و بعد بیان خلاصه اش رو در قالب ِ یه انشا بنویسن... در حالی که باید یه زنگی وجود داشته باشه که بچه ها توش کتاب بخونن و بعدش بیان درباره اش بحث کنن. می دونم اینی که می گم خیلی ایده آلیستیه، ولی اگه می خوایم مردممون یه خرده جلو تر از دماغشونو ببینن، باید یه همچین کاری بشه.

در مورد ِ اینکه بهمون دروغ گفتن، تا یه جایی حرفتو قبول دارم. از بعد از انقلاب تا حالا، کل ِ کشور توی ِ فضایی کلیشه ای داره می ره جلو. و این توهم ِ سودمند بودن ِ کتاب هم از همینجا آب می خوره.
اینجای حرفت رو هم قبول دارم که تا حالا کتاب به عنوان ِ یه سرگرمی به عامه ی مردم معرفی نشده که این هم ریشه در توهم سودمندی داره.
 

nasrin.z

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
428
امتیاز
1,446
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قوچان
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی( گرایش جداسازی)
پاسخ : آیا ما ایرانی‌ها بی شعوریم که کتاب نمی خوانیم؟

وا...
این چه حرفیه ؟؟
ببخشید که خودمونم ناسلامتی ایرونیما
اینکه کتاب نمیخونیم واسه اینه که کتاباشون اصن تنوع نداره
یا اینکه فقط تو یه روزای خاصی همه انتشارات کتاباشونو عرضه می کنن
 

Billy the kid

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
694
امتیاز
2,658
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 | آموزشگاه هنری میدیا
شهر
تهران.
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : آیا ما ایرانی‌ها بی شعوریم که کتاب نمی خوانیم؟

به نقل از «___نسریــــن___» :
وا...
این چه حرفیه ؟؟
ببخشید که خودمونم ناسلامتی ایرونیما
اینکه کتاب نمیخونیم واسه اینه که کتاباشون اصن تنوع نداره
یا اینکه فقط تو یه روزای خاصی همه انتشارات کتاباشونو عرضه می کنن
:O
تا حالا تو یه کتاب فروشی رفتین؟؟؟
 

سپیده.

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
116
امتیاز
871
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان3
شهر
شهر _آدم های _افسرده.
پاسخ : آیا ما ایرانی‌ها بی شعوریم که کتاب نمی خوانیم؟

احساس می کنم همه ِی تقصیرُ گردن ِهر کسی انداختی جز خود ِمردم!
ما ایرانیا کتاب نمیخونیم چون تنبلیم!
چون تا وقتی که میشه خوابید،یا نشست و غیبت کرد،جای کتاب کجاست؟!

چون بی ارزشی برامون ارزش شده و ارزش بی ارزشی!یه دانش آموز خیلی خفنه اگه هر روز درباره ِی یکی از دوست پسراش صحبت کنه تا نقد و تحلیل فلان کتابی که خونده!
جامعه اینُ میخواد! جامعه ای متشکل از مردم سطحی بین!
به نظرم مشکل خیلی ریشه ایه :-<


× ارغوان اس. : کل پست اول ُ که نقل‌قول کرده‌بودی صفحه رو خیلی طولانی کرده بود؛ ورش داشتم با اجازه. :-"
 

Silenaaaaa

Sillenor
ارسال‌ها
179
امتیاز
1,162
نام مرکز سمپاد
دبیرستان‌ فرزانگان ۱
شهر
مش‍‌هد
سال فارغ التحصیلی
95
پاسخ : آیا ما ایرانی‌ها بی شعوریم که کتاب نمی خوانیم؟

به نقل از ساجد :
تعجب می کنم از این اسم تاپیک. واقعا برازنده ی یک ایرانی نیست.........
غرور الكى ... ، ايرانى اى كه مثن زياد كتاب نميخونه و كلا هر كار فرهنگى اى ، به چه درد ميخوره ؟ صرفا اسم ايرانى گذاشتن رومون كافى نيست . ايرانى ها به فرهنگشون و اينا معروف بودن . در حالى كه فك كنم همه از آمار كتاب خوندن ايرانى ها مطلع باشند .
در اينجا هم منظور از بى شعور ، معنى عامه اى كه داره نيست و منظورش فرهنگ نداشتن عه . [تنهايى فكر كردم :-د ]

اميدوارم منظور رو خوب رسونده باشم ( :
 

shshsh

sh m
ارسال‌ها
571
امتیاز
1,578
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : آیا ما ایرانی‌ها بی شعوریم که کتاب نمی خوانیم؟

ممنون از جواد ب. برای ِ مطلب؛ به جرئت میشه گفت عالی بود :""

یه تیکّه از حرف ــاتُ خیلی دوس داشتم؛ «کتاب نمی خونیم چون نمی دونیم چقدر کتاب‌های جذاب برای خوندن هست.» بله؛ واقعیّت این ــه! مامان ــَـم کتابدار ــه [ مشوّق ِ اصلی ِ من تو کتاب خوندن 8-> ] تو اون مدرسه ای که کار میکنه، بچّه های ِ کلاس ششم نمیدونستن حتّی مجلّه چیه! :-او و تازه مامانم بهشون چندتا مجلّه معرّفی کرده بود که برنُ بخونن . هیچکدوم نمیدونستن شهر ِ کتاب چیه؛ و نودُ نه درصد ــِـشون میگن «کتاب ِ 17 صفحه ای؟! خیلی زیاده! با شب ــی یه صفحه خوندن که تا هفته بعد تموم نمیشه!» :-او

کتاب خون شدن ِ من ــَـم مثه بیلی بچّه؛ مامانم برام کتاب میخوندُ منُ میبرد کتابخونه؛ شاید کتابدار بودن ِ مامان ــَـم مشوّق ِ اصلی ــَـم بوده باشه . امّا من کتابخون شدم چون میدیدم که کار ِ جالبی هست به اسم ِ کتاب خوندن؛ و آدم میتونه از توش داستان ــایی یاد بگیره که برای ِ عروسک ــاش تعریف کنه .

وقتی کلاس دوّم بودم، سر ِ یه چشمُ هم چشمی ِ احمقانه، یکی از دوستام تبدیل شد به یه کتابخون ِ قهّار؛ اینطوری که من براش داستان ِ یه کتاب داستانُ تعریف کردمُ اون ــَـم برای ِ پز دادن، رفتُ کلّی کتاب خرید، ولی آخرسر آدم ِ کتابخونی شده بود؛ یــَـنی باید آدم کتاب بخونه تا بفهمه چقد کتاب ــای ِ جذّابُ خوندنی وجود دارن که باید خونده بشن .

یه دلیل ِ کتابخون نشدن هم اینه : سانسور در خانواده [ :د ] مثلا بچّه یه کتاب گرفته و میخواد بخونه، خانواده میگن نه! مناسب ِ سن ــِـت نیست! درصورتیکه وجود ِ کلمه *** در یک کتاب باعث ِ گمراه شدنُ منحرف شدن ِ آدم نمیشه! فوق ِ فوق ــِـش میفهمی معنی ِ اون کلمه هه چیه، ولی فایده کتاب خوندن خیلی از این قضایا بیشتره!

همشهری چندسال پیش یه کار ِ خوبی میکرد؛ رمان ــای ِ بزرگ ِ دنیا رو یه جوری خلاصه کرده بودن که تو 40-50 صفحه جا شده بود؛ رمان ــایی مثه جنایتُ مکافات، بینوایانُ و آرزوهای ِ بزرگُ خوشه های ِ خشمُ این ــا؛ چیزی که باعث شد من مشتاق شم تا یه سری از همین کتاب ــا رو بخونم .

نداشتن ِ پول ِ کتاب ــَـم یه دلیل ــشه؛ ملّت میرن فک میکننُ میگن «ورژن ِ جدید ِ انگری بردزُ میشه مفتُ مجّانی دانلود کرد، کتابُ بخوام بخرم میشه 5 تا 8 تومن . خب، پولُ میذارم تو جیب ــَـم؛ کتاب ــَـم بیخیال. میتونم به جاش کلّی انگری بردز بازی کنم.»

و تنبلی؛ مردم حاضر نیستن روزی یه ربع کتاب بخونن . چرا؟ چون تو اون یه ربع کار ــای ِ جالبتری میشه کرد؛ مثه تلویزیون دیدن، فیسُ چک کردن، خوردن، خوابیدن! چرا باید چشم ــا رو تنگ کرد تا یه مشت کلمه رو خوند؟ چرا؟ چی به من میماسه؟ یه سوال ِ مهم که تو ذهن ِ هر آدمی ممکن ــه شکل بگیره .

تا آخر ِ دنیا یه جا نشستنُ حسرت خوردن، سودی نداره؛ بیایین بحث کنیم راجب ِ اینکه چه جوری این عادت ــا رو تو خودمون تقویت کنیم . هروقت به یه نتیجه ای رسیدیم که قابل ِ اجرا بود، میتونیم همگانی ــش کنیمُ تو مدرسه خودمون استفاده ــش کنیم؛ شاید تونستیم از همینجا یه کمپ ِ تشویقی دُرُس کنیم . :د
 

شقایق س.

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,112
امتیاز
5,954
نام مرکز سمپاد
فرزانگان - فرزانگان ناحیه یک
شهر
زابل - کرمان
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
فردوسي مشهد
رشته دانشگاه
مترجمي زبان فرانسه
پاسخ : آیا ما ایرانی‌ها بی شعوریم که کتاب نمی خوانیم؟

ما به کتاب خوندن هیچوقت به چشم تفریح نگاه نکردیم!همون حرفی که خودت زدی.
همیشه "کتاب"برامون معنیِ درس رو داشته،واسه همین فاصله گرفتیم ازش.
اگه وقتی بچه بودیم میگفتن کتاب نخون برو با بچه ها بازی کن ، الان هممون کتابخون و اینا بودیم :د
دید اشتباهمون به قضیه ی کتاب خوندن این بوده که منتظر بودیم یه چیزی یاد بگیریم یا چمیدونم ،یه نتیجه ی خاص بگیریم.بخوام یه مثال ساده بزنم همین بس که هممون از اول به نت یه دید تفریحی و فان داشتیم،ولی با همین دید ِ "شاید منفی" کلی چیز یاد گرفتیم از نت [غیر قابلِ انکاره]واگه بهمون میگفتن"باید بری نت"الان هیچکدوممون طرفشم نمیومدیم!
متاسفانه الانم اگه خیلیا کتاب می خونن دلیلش اینه که بگن "آره مام هستیم".ینی الان شرایط جوریه که بعضیا بخاطر خودشون کتاب نمیخونن ،واسه خاطر بقیه میخونن ،تاکید میکنم؛بعضیا!

مسئله اینه که ما بیشعور نیستیم ،فقیر هم نیستیم. لجبازیم ... خیلی هم لجبازیم!
 

hoco

کاربر فعال
ارسال‌ها
36
امتیاز
14
نام مرکز سمپاد
شهید اژه ای 2
شهر
اصفهان
پاسخ : آیا ما ایرانی‌ها بی شعوریم که کتاب نمی خوانیم؟

به نظر من، اکثر اینا بر می گرده به اعتقادی که ما در طول زمان پیدا کردیم. کتاب نمی خونیم، چون تو پس زمینه ذهنمون می دونیم کتاب خوندن فایده ای نداره برامون. وگرنه چه آدم عاقلیه که کاری که براش فایده داره رو انجام نده.
+ هر کتاب خوندنی خیلی خوب نیست. خیلی از کتاب ها صرفا جهت پول دراوردن چاپ می شن. ( کتاب هایی که اکثرا توی هر کتاب فروشی و گاهی بقالی یی پیدا می شه )
+ از همه هم واقعا نمی شه انتظار داشت که کتاب بخونند، خیلی ها واقعا وقت ندارند کار های عادیشون رو هم انجام بدند چطوری می خواند کتاب بخونند؟
 

sogand1374

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,858
امتیاز
8,757
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
پاسخ : آیا ما ایرانی‌ها بی شعوریم که کتاب نمی خوانیم؟

یک حالت مسخره که ما میدونیم چی به چی هست ُ کتاب چیه ُ من بیشتر میفهمم!

ببین منظورم اینه که عدم انعطاف پذیری فکری ُ نوعی تحجر شاید! کلید کردن به یه چیزی در حد افراط...بعدش نخوای اون رُ تغیر بدی!

نتیجه اش میشه که نمیخوای ببشتر درک کنی و به اونم باعث میشه نخوای بیشتر کتاب بخونی!

این که واقن یک تصور بدی ایجاد شده در ذهن ها راجع به کتاب! اینکه در کشور ما کتاب ها رُ نمیذارن جوری باشه که باید باشه!!!

فرهنگ سازی جانم...فرهنگ سازی!
 

ghazale.gh

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
411
امتیاز
3,798
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قوچان
دانشگاه
فردوسی
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : آیا ما ایرانی‌ها بی شعوریم که کتاب نمی خوانیم؟

بیشعور ک ن اما بی اطلاع کم نداریم یا حتا بی پول!!
تو ایران یه جورایی فقر فرهنگی هس البته و اینه ک عذاب آوره واین شاید همون بیشعوری باشه! :D
 
  • لایک
امتیازات: khlv

Nightiingle

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
161
امتیاز
886
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
پاسخ : آیا ما ایرانی‌ها بی شعوریم که کتاب نمی خوانیم؟

دليلي كه من خيلي كتابخونم، مث بيشتر بچه ها اينه كه از نوزادي پدر و مادرم برام كتاب ميخوندن و وقتي خودم خوندن ياد گرفتن هميشه برام كتاب ميخريدن و تشويقم ميكردن.

يكي از دلايل كتب نخوندمون هم كه پست اول يه جورايي مطرح كرد اينه كه تصور عامه ي مردم از كتاب يا يه چيزيه كه بايد با بدبختي بزني تو سر خودت ازش چيز ياد بگيري، يا يه چيز عجيب پيچيده كه فقط از آدماي خاصي توقع ميره بخونن.

مثلن وقتي من تو مدرسه كتاب دست ميگيرم ميخونم، اكثر بچه ها با يه حالت مجذوب نگاه ميكنن انگار يه نوع تكنولوژي عجيب خطرناك دستم گرفتم. يه چيزي كه ممكنه آدم فقط تو فيلما ببينه ولي خودت نخوايش امتحانش كني... يا اكثر فاميلامون از بچگي با يه افتخار عجيبي در مورد هميشه كتاب به دست بودن من حرف ميزدن باهام. نميدونم منظورمو رسوندم يا نه. منظورم اينه كه جا نيفتاده كه كتاب ميتونه يه چيزي باشه كه چون عشقت ميكشه و ازش لذت ميبري ميخونيش... بلكه يه چيزيه كه خوندنش دشواره (و كسايي كه دوستش دارن كمي عجيبن!) ولي در نهايت آدمو پروفسور ميكنه!

 

یلدا-ق

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,971
امتیاز
2,905
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
نجوم
پاسخ : آیا ما ایرانی‌ها بی شعوریم که کتاب نمی خوانیم؟

تو اکثر پستا این قضیه مطرح شده بود که چون مامان و بابام برام کتاب میخوندن و کتاب تو خونمون رفت و آمد داشت(!) منم کتابخون شدم.البته خودمم همینطوری کتاب خون شدم. حالا تصور کنید تو یه خانواده ای پدر و مادر 1-سواد کمی دارن یا اصلن سواد ندارن(خیلی کم پیدا میشه الان) 2-وقت یا حوصله کتاب خوندن رو ندارن. تو مورد اول خب هیچ وقت بچه نه تنها کتابی براش خونده نمیشه بلکه دست مامان باباش هم نمیبینه که مشتاق شه خودش بخونه. تو مورد دوم هم مثلا تصور کنید پدر و مادر هر دو پزشکن و خیلی وقتا خونه نیستن.شایدم خیلی مطالعه کنن ولی این اتفاق بیرون خونه جایی مثل مطب و کتابخونه و اینا میفته که خب بچه نمیبینه اونو و بعدشم وقتی شب میره کتاب قصه شو میده دس باباش یا مامانش اونا میگن خسته ایم فردا شب.و فردا شب میشه پس فردا شب و در نهایت هیچی. ینی بچه ای که تو خونه شون کتاب خونده نمیشه خودشم کتابخون نمیشه(ینی یه جورایی ارثی میشه این قضیه) و مشکل بزرگیه. توی مدرسه هم که هیچ وقت تشویق به خوندن کتاب برای سرگرمی نمیشه و همیشه باید یه کتابی بخونی که مفید باشه و وقتت رو هدر نده و اینا :rolleyes: در نتیجه مدرسه هم کمکی که به این قضیه نمیکنه.رسانه ها هم که نهایتا تو همون یه هفته تشویق میکنن ملت رو و در بقیه اوقات عملا هیچی.ولی مثلا یه نمونه خوب هم بوده مثه همشهری داستان. که در اصل یه مجله س که چندین داستان از نویسنده های ایرانی و خارجی هر ماه چاپ میکنه و به ما قدرت انتخاب هم میده که هرکودوم رو خواستیم بخونیم.یه دونه کتاب قطور هم نیس که حوصله خیلیا رو سر میبره. در ضمن یه سری جاها هم خواننده رو به چالش میکشه و مثلا ازش میخواد که ترجمه کنه یا عکس بگیره که خب این خودش جالبه.یا مثلا شما با خوندن یه داستان از یه نویسنده علاقه من میشین تا داستانای بیشتری ازش بخونین پس میرین کتاباشو میخرین و میخونین.به نظر من مثلا داستان نمونه خوب ترویج فرهنگ کتابخونیه(نه در حرف که عمل کرده و روی پیشخون دکه ها خاک نمیخوره ینی فقط مال یه قشر خاص و مثلا روشنفکر نیست). یا همین کتابخونی گروهی.همینکه شما با چن نفر دیگه یه کتابو بخونین و بعد در موردش بحث کنین خیلی خوبه.چون یه چالشه و صرفا خوندن کتاب نیس بلکه به اشتراک گذاشتن دیدگاهاتون با بقیه دونستن نظر بقیه هم هست که میتونه هم درکتون رو از اون کتاب افزایش بده هم بهتون دید بده برا خوندن کتابای دیگه.
یه مسئله دیگه هم هست که کسی بهش اشاره نکرد. اونم فیلمه. من به شخصه آدمای زیادی رو میشناسم که فیلم رو به داستان ترجیح میدن چون نهایتا یکی دو ساعت از وقتشون رو میگیره و لازم نیس n صحفه رو بخونن و چشمشون رو خسته کنن(!) تازه خیلی هم بهتر منظور فیلم رو متوجه میشن تا داستان.(که البته من این رو درک نمیکنم اصن). البته این ترجیح دادن فیلم به داستان ریشه ش همون تنبلی ه که خب اشاره شد ولی بعضی جاها هم ریشه ش اختلاف سلیقه س. ینی یه نفر واقعن فیلم رو ترجیح میده نه چون فک میکنه کمتر وقت میبره صرفا.
 
بالا