جمع‌بندی‌ها و نتایج گفت و شنود

[zeynab75]

تنها بیرون رفتن​

پدر و مادر شما تا په حد میذارن تنها یا با دوستاتون بیرون برین؟
براشون مهمه با چه کسایی و کجا؟
به نظر شما اینکه بعضی پدر مادرا سخت میگیرن دلیلش چیه؟
این سخت گیری تا چه حد به جاست؟

دلایل سختگیری ها:

کمبود امنیت در جامعه

عدم اعتماد به فرزند

آشنا نبودن اولیاء با دوستان

عدم رعایت زمان تعیین شده برای بیرون بودن توسط فرزندان


راهکارهای مناسب برای کسب اجازه از والدین:

- ساعت رفتن و برگشتن رو تعیین کنیم و در اولین بار ها به اولیامون نشون بدیم که به این تعهد زمانی پایبندیم
- بهشون نشون بدیم که تو هر موقعیتی توانییه اینکه درست فکر کنیم و تصمیم درستی بگیریمو داریم و از پس خودمون برمیایم

برای مثال یکی از دوستام کلی غُر میزد که چرا نمیذارن تنهایی برم بیرون...یه بار اجازه دادن و این دوست ما هر 5مین زنگ میزد به مامانش که الان باید کدوم طرف بپیچم...وای گم شدم...بدبخت شدم...حالا چیکار کنم و کلا بدین حالت بود: یکی نبود بگه بابا سواد داری خیابوناعَم اسم دارن میتونی از ملّتم بپرسی
خب با این حال هرکسیم به جای پدرومادرش میبود مسلما نمیذاشت بره بیرون

- وقتی رسیدیم یا میخوایم برگردیم و یا مشکلی پیش اومدُ ممکنه دیرتر برگردیم حتما به خونواده اطلاع بدیم
- تلفن همراهمون همیشه روشن و در دسترس باشه

اما اگه با دوستان میریم بیرون:

- زمینه ی آشنایی خونواده مون رو با دوستامون و خونواده هاشون فراهم کنیم
- شماره ی تماس دوستانو در اختیار خونواده قرار بدیم
- دو سه روز قبل به پدر و مادرمون بگیم که کی میخوایم بریم، با کی و کجا(سعی کنیم همیشه خودمون بگیم قبل از اینکه بپرسن)
- قرارهامونو جاهایی بذاریم که معقول باشه و امنیت داشته باشه
- حتی الامکان خواهر یا برادر یکیمون همراهمون باشه، در اینصورت هم اعتماد خونواده جلب میشه و هم خودمون راحت تریم ازین جهت که تفاوت سنی کمتره و درک میکنیم همدیگرو
- گاهاً خودمون از پدر یا مادرمون بخوایم که تو جمع دوستانمون حضور داشته باشن(برای جلب اعتماد)

 

[zeynab75]

پاسخ : جمع بندی ها و نتایج گفت و شنود

انتقاد سازنده​

انتقاد= کلمه ای که در فرهنگ لغات پارسی از کلمه ی نقد سر چشمه میگیره و به معنی گرفتن عیب چیزی یا کسی و بحث کردن در مورد کسی یا چیزی و بیان بدی ها و خوبی هایش است

روش های درست انتقاد:

- لحن نرم و دوستانه باشه

به این جمله دقت کنید: من در حدی نیستم بهت بگم چیکار کنی ولی واقعا میدونم(میتونم ثابت کنم) کاری که داری میکنی غلطه ...

- قبل از انتقاد شخصیت طرف مقابل و روحیاتشو بشناسیم
- انتقادمون همراه با راهکار باشه
- بطور علنی در جمع انتقاد نکنیم
- به طرف مقابل نشون بدیم قصدمون به رخ کشیدن عیب هاش نیست

مزایای انتقاد درست:

- شناسوندن عیب های افراد
- ایجاد انگیزه برای رفع کاستی ها و عیب ها
-

شنیدن انتقاد بقیه یکی از راحت ترین راه های پیدا کردن گیر ماشینه زندگیه

-

انتقاداز یک نهاد یا یک گروه خیلی میتونه کار ساز باشه چون اون گروه میخوان کارشون رو طوری پیش ببرن که بی نقض باشه به علاوه احتمالا انتقاد شما در راستای نظر یکی از اون افراد بوده و این باعث میشه کاملا انتقاد کارساز باشه

عواقب انتقاد نادرست:

- خرد کردن شخصیت طرف مقابل
- از بین رفتن روابط و ایجاد کینه و کدورت
- از بین رفتن اعتماد به نفس در شخصی که مورد انتقاد قرار میگیرد

 

[zeynab75]

پاسخ : جمع بندی ها و نتایج گفت و شنود

نحوه ی بیان خواسته ها در خانواده​

- خواسته معقول و نامعقول از دیدگاه شما چه نوع خواسته ایه؟

- نحوه ی بیان خواسته ها در خانواده به چه صورت باید انجام بگیره که بیشترین بازده رو بده؟

- چگونه خانواده باید با خواسته برخورد بکنه؟

- فضای اعتماد گرایانه به چه شکل در خانواده شکل میگیره و نقش هر یک از افراد چیه؟

*چه چیزی باعث میشه تو بیان خواسته ها دچار مشکل بشیم؟

فرهنگ.تفاوت سنی.تفاوت در طرز فکر


*چه نکاتی رو قبل از بیان خواسته رعایت کنیم؟

1) خواستمون معقول باشه
2) پیشبینیه عکس العمل والدین نسبت به خواسته
3) خصوصیات والدینمونو بشناسیم
4) به هیچ وجه انتظار شنیدن صرفا "باشه" نداشته باشیم

* چه زمانی و چگونه خواستمونو مطرح کنیم؟

1) زمانیکه والدین در شرایط روحی خوبی هستن
2) خسته نباشن
3) شما قبلش کار ناپسندی انجام نداده باشین
4) خواستمونو تکرار نکنیم
5) اگه دید خانوده نسبت به خواستمون خوب نیست، ابتدا بتدریج شروع به تغییر دیدگاهشون کنیم
6) نیازمون به اون خواسته و شدته این نیازو به طور منطقی نشون بدیم
7) درخواستمون حالت دستوری نداشته باشه
8) سعی کنیم ابتدا نظرشونو بطور غیر مستقیم در مورد این مسئله بدست بیاریم "فلانی اینکارو کرده نظرتون چیه؟"

عواقب پذیرش آسان همه ی خواسته ها از سوی والدین:

1) بالا رفتن انتظارات" انتظار همیشه بله شنیدن"
2) ایجاد وابستگی شخصیتی در فرزند
3) عدم تلاش برای رسیدن به خواسته(حاضر خوری)

عواقب عدم پذیرش خواسته ها و یا سرزنش والدین (برآورده نشدن خواسته ها در محیط خانواده):

1) رسیدن به خواسته ها از راه پنهانی
2) از بین رفتن فضای صمیمانه در خانواده
3) عدم در میان گذاشتن نیاز ها با والدین از ترس تو سری خوردن

 

[zeynab75]

پاسخ : جمع بندی ها و نتایج گفت و شنود

چیکار کنم؟​

این یک مکالمه بین مادر و فرزندیست که ممکنه بارها و بارها برای ما هم پیش اومده باشه ، قطعا" ما اینجا سعی در حل مسائل مهم کشوری یا عوض کردن یک شبه ی فرهنگ و پدر و مادرامون نداریم ، اما همیشه داشتن یه سری اطلاعات و مهارت ها بهتر از نداشتنشونه"

-بچه از پای این ماهواره و اینتر نت پاشو.
- واسه چی پاشم؟
- واسه اینکه میگن این ماهواره و اینترنت فکر شما رو خراب و منحرف می کنه. پاشو برو بیرون.
-کجا برم؟
- چه می دونم، برو تو خیابون.
- با ماشین که نمی تونم برم تو خیابون چون روز طرحه، شبم که جلومو می گیرن و ماشینو می گردن و گیر می دن.
- خوب پیاده برو.
- پیاده برم تو هرم گرما و آفتاب چیکار کنم؟
- برو یه جا یه چیزی بخور.
- ماه رمضون اگه یه قلپ آب هم بخورم که شلاقم می زنن.
- خوب کارد بخوره تو شیکمت حتما مگه باید یه چیزی بخوری؟
- پس چیکار کنم؟
- برو ورزش کن.
- تو کدوم سالن ورزشی؟ هر جا هم که برم کلی باید پول بدم. پول داری؟
- نه بابا پولم کجا بود. برو استخر اداره که مجانیه شنا کن.
- ماه رمضون کدوم استخر بازه؟
- خوب برو سینما.
- مگه چند تا فیلم خوب رو اکرانه؟ همون چند تا رو هم که قابل دیدن بود دیدم. میخوای برم فیلم آقای سلحشور رو ببینم.
- پس برو تو پارک بشین هم خنکه هم پول نمیخواد.
- اونوقت اگه یهو یه عده اومدن آب بازی چه خاکی تو سرم کنم؟
- راست می گی. می خوای با اون دختر همکلاسیت برو قدم بزن.
- به به همین مونده که با یه دختر بگیرنمون و کت بسته ببرن اونجا که عرب نی انداخت.
- نه بابا ول کن. اصلا برو خونه یکی از دوستات.
- خوب اونجا هم که برم می شینیم پای ماهواره و اینترنت دیگه. چه کاریه؟
- آره راست میگی بشین همین من و تو رو ببین از همه اش کم خرج تر و سالم تره
- مامان انگار زنگ می زنن ها. ای وای اومدن ماهواره هارو جمع کنن.
- پس برو بمیر.

دلایل استفاده ی مفرط از اینترنت:

1. نبود امکانات تفریحی؛ بخصوص در شهر های کوچک
2. جذاب بودن محیط مجازی
3. قابلیت ارتباط آنلاین
4. افسردگی

چرا گیر میدن؟

واقعا یه کم بیشتر دقت کنیم، خییییلی از آسیب های اجتماعی (گول خوردن جوونا، کم شدن ساعت مطالعه، کم شدن فعالیت های بدنی و کلی چیزای دیگه)اولش از همین زیاد او نت بودن، شروع میشه!

پدر مادرا از این که بچه هاشون وارد جامعه بشن می ترسن که این خودش یه محدودیته، یکی اینکه بعضی پدر مادرا دیدگاه سنتی دارن،که معمولاً بیشتر همون حالت اوله که پیش میاد.

پدر مادرا چیکار میتونن بکنن؟

به جای اینکه صریحا و مستقیم گیر بدن: "پاشو از جلوی اون- مگه تو درس نداری؟- باز که نشستی پشت اون" بصورت غیر مستقیم استفاده ی زیاد رو به ما بفهمونن و مانعش بشن
مثلا جوی رو تو خونه ایجاد کنن که صمیمانه باشه رابطه ی افراد، بحث ایجاد کنن، بیرون بِرن و...

ما چیکار کنیم؟

1. بنشینیم پای اینترنت و اونها رو دعوت کنیم با ما همراه شن ، سایت هایی که میریم رو نشونشون بدیم ، خیلی مهمّه که صادق باشیم !

وقتی شما می ترسید از اینکه اونا بفهمن شما توی فرومی میایید که دختر/پسر به طور آزاد با هم در ارتباط هستند و بحث می کنند ، انتظار موافقت اونهارو نداشته باشید ، این اولین قدم برای دور شدن از خواسته هاتون هست ، یعنی شما قبول می کنید که خلاف قوانین و کار نادرست (با توجه به افکار اونها) کار می کنید ، این جای بحث بافی نمیگذاره ، چون ناخودآگاه قبول می کنید که اونها درست میگن ولی شما دوست داری نادرست عمل کنی و این بحثی از قبل شکست خوردست

2.از والیدن خود فرار نکنیم ! ، جلوی چشم باشیم ، تو دیدشون باشیم ، نزاریم این تفکر در اونها شکل بگیره که از ما غافل هستند ، این باعث میشه به کوچیکترین کارهامون هم شک کنند و سوال بپرسند.
3. تند خویی نکنیم و خوش اخلاق باشیم.

در کل کارایی انجام بدیم که ذهنیت بد والدین نسبت به نت و ... از بین بره.
و:

اگه مادر پدر ببینن که خودمون میدونیم داریم چی کار میکنیم و خودمون میتونیم کار هامون رو برنامه ریزی کنیم دیگه کاری ندارن به ما.

 

[zeynab75]

پاسخ : جمع بندی ها و نتایج گفت و شنود

بلدیم در مقابل یک رفتار اشتباه چیکار کنیم؟​

توی ِ صف ِ بوفه ی مدرسه می ایستی که یهو یه اکیپ میان بدون صف خرید می کنن ، توئم میبینی اگر تا فردا صبحم بایستی نوبتت نمیشه ، میری بدون ِ صف خرید می کنی


توی خیایون راه میری که یه آقاهه آشغالشو میندازه توی پیاده رو ، بش میگی آقا خب سطل آشغال ده قدم جلو تره ، به پیاده روی ِ کثیف اشاره می کنه و میگه این همه آشغال ، حالا همین یه دونه اضافیه ؟

توی چهارراه چراغ عابر پیاده قرمزه که میبینی یک خانوم میاد و از عرض خیابون میگذره ، بش میگی چرا ؟ میگه خب چون ماشینی نبود ، منم رد شدم ! تو هم میبینی عه ! راست میگه که هیچ ماشینی نیست ، تو هم چراغ ِ قرمز عابر پیاده رو رد می کنی .

~ > همیشه توی جامعه ما یک سری رفتار ها هست که اشتباهه .
این رفتار های ِ اشتباه [که بعضی وقتا بش میگن بی قانونی ، بعضی وقتا میگن بی فرهنگی و ... ] خیلی وقتا باعث میشه حق کسانی که میخوان طبق قانون پیش برن یا هنجار درستی رو انجام بدن ، پایمال شه .

همیشه ، هر جایی بی فرهنگی بوده ، یا رفتاری درست انجام نشده ، داد زدن که " اینجوری که درست نمیشه ، باید فرهنگ سازی گسترده صورت بگیره ، که لازمه ش تبلیغات گسترده و آموزش وسیع هست "

از طرفی بعضی ها معتقدن اگر من یک کار غلطی رو انجام ندم ، یک نفر دیگه میبینه و از من یاد میگیره ، اون یک نفر یک جای دیگه این کار خوب رو انجام میده و ... . و این به درست شدن این رفتار های ِ غلط کمک می کنه .

شما با دیدن یک رفتار اشتباه ، نظیر این بالایی ها ، چی کار می کنید ؟
آیا معتقدید در مقابل بی فرهنگی ها و قانون شکنی ها برای ضایع نشدن حقتون باید اون کار ها رو تکرار کنید ؟
فکر می کنید این رفتار ها درست نمیشن الّا با فرهنگ سازی ِ گسترده ؟
شما اون رفتار رو مرتکب نمیشید تا 4 نفر اطرافتون یاد بگیرن ؟ یعنی واقعا موثره ؟
تجربه ای توی ِ این زمینه دارید ؟ برخورد ها و عکس العمل ها چه طور بوده ؟

دلایل انجام دادن این قبیل ناهنجاری ها توسط افراد:
. عدم احساس مسئولیت نسبت به دیگران و باور نداشتن اینکه این کار او باعث ضایع شدن حقوق دیگران میشود
. توجیه نشدن فرد که "چرا نباید اینکارو انجام بدم" ؟
(ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﻴﮕﻪ ﭼﺮﺍ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﭼﺮﺍﻍ ﻗﺮﻣﺰﻭ ﺭﺩ ﻛﻨﻢ؟ ﺑﻌﺪ ﺍﻳﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﻪ ﺫﻫﻨﺶ ﻣﻴﺎﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﻣﺎﺷﻴﻨﺎ ﻧﺰﻧﻦ ﺑﻬﺶ.ﺑﻌﺪ ﭘﻴﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﻴﮕﻪ ﭘﺲ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﺁﺩﻡ ﭼﺮﺍ ﻫﻴﭽﻴﺸﻮﻥ ﻧﺸﺪ؟ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺭﺩ ﻣﻴﺸﻪ
یا اینکه چرا چراغ قرمزو رد نکنم؟ چون ماشینای دو پارت دیگه باید حرکت کنن. خب الان که نصف شبه و ماشینی نیست، پس رد میکنم!)
. سهل انگاری و عدم سختگیری در اجرای قوانین، عدم وجود یک نظارت دقیقه تا همه ازش حساب ببرن
. آدمها درست و حسابی ارزش خودشون رو معلوم نمی کنن و برای ارزش خودشون ارزش قائل نیستن!

اگر ارزش تو اینه که به قولی با فرهنگ رفتار کنی ؛ این ارزشته ؛ انتظار فایده نداری ؛ و تحت هر شرایطی میخوای به این ارزش برسی ؛ هرچقدرم با مال بقیه متفاوت باشه.اگه ارزشت فقط و فقط منافع خودته ؛ اون وقت میشی همون اکیپه ! که میاد تو صف بوفه.

اما سختگیریه زیاد هم باعث میشه:
ملت یاد بگیرن که تا زور نباشه از یه هنجار یا فرهنگ درست پیروی نکنن!

ما در مقابل این رفتار ها چیکار کنیم؟
. قدرت اینو داشته باشیم که تذکر بدیم!
. سهل انگاری نکنیم و بی اهمیت نباشیم !
. اگه حق بقیه بود تقریبا به حد ادب شدنش و نشون دادن ناراحتی یک عضو جامعه در برابر این رفتار واکنش نشون بده
. این باور رو داشته باشیم که حتی با ارشاد یک نفر خیلی کار کردیم!
. چیزی که به عنوان ساختن فرهنگ مطرح میشه تغییر همون باور ها و تفکرات مردم در جهت تغییر رفتارشونه؛
باید با تبلیغات باورهاشون رو هدف قرار داد (به خوردشون داد!)اگه اینا تغییر کنن رفتارشونم عوض میشه یعنی همون فرهنگ!

اگه فرض رو بر این بذاریم که آره درست شدنی نیست طرف! و بیخیال باشیم نسبت به قضیه، هیچ چیز فرقی نکرده
اگه هشدار بدیم یا رعایت میکنه یا نمیکنه! بازم ما ضرری نکردیم و حتی باعث شدیم فرد حتی تا یکی دو روز اون اشتباهو انجام نده!

پس بیاید بی تفاوت نباشیم" فرهنگ به تدریج ساخته میشه، نه یک شبه !"​

 

[swz]

پاسخ : جمع‌بندی‌ها و نتایج گفت و شنود

آیا دختر و پسر می‌توانند دوست معمولی باشند؟​

اول، دوستی چیست؟

نمیشه یک تعریف اراعه داد گفت همینه مطلق.
ممکنه هر کس فاکتور مختلف و خاص خودش رو داشته باشه.

نه ، اصلا تعریف قطعی نیست برای دوستی ، ولی عرف ، اینه که اگه دوستی داری که همه چیزت رو میدونه و بهش میگی و ساعت 3 نصف شب هم زنگ میزنی بهش و میخندین ، یه چیزی فراتر از دوستت هست ، ما بهش میگیم دوست صمیمی ! ولی مثلا تو یه کلاس زبان 10 نفره ، همه با هم دوستیم ، ولی صمیمی نیستیم ، نصف شب هم به هم زنگ نمیزنیم ، سفره دلمون رو هم برای هم باز نمیکنیم ، ولی دوستیم ! یه غریبه بیاد از من بپرسه بگه این آقا پسر و دختر خانوم که تو کلاستون هستن ، دوست شما هستن ، من به شخصه میگم بله ، بقیه هم فکر نکنم چیزی جز این بگن ! ربطی هم به جنس موافق و مخالف نداره ! برا همین میگم تو تعریف و یا بهتر بگم ، تقسیم بندی دچار مشکل شدن دوستان !

با توجه به مشخص شدن حدودی تعریف دوستی، افراد به سه دسته‌ی کاملا موافق، کاملا مخالف و افراد موافق ولی با شرایط خاص تقسیم می‌شوند.


مخالفان چه دلایلی مطرح می‌کنند؟

- افراد تحریک‌پذیرند و این می‌تواند باعث ایجاد مشکلاتی شود.
- گاهی نفس انسان بر عقل غلبه می‌کند.
- اطرافیان دید خوبی نسبت به این مسائل ندارند:

اگه دو نفر سعي كنن دوست معمولي هم باشن،اينقد افكار بقيه خرابه كه باعث ميشه اين دوستي از حالت معمول و طبيعيش خارج شه
بعله مشكل ،افكار منحرفه

موافقان چه دلایلی مطرح می‌کنند؟

- به جنس مخالف هم باید مانند انسان نگاه کرد.
- در دوستی جنسیت مطرح نیست.
- هر فرد توانایی غلبه بر نفس و خواهش‌های جسمانی خود را دارد.
- هر فرد نیاز به دوستانی از جنس مخالف دارد تا با جامعه آشنا شود و در مواقع لزوم از آنها مشورت بگیرد.


چه مواردی را بهتر است رعایت کنیم؟

واسه یه دوستی سالم و معمولی، حتماً باید مرزها رو رعایت کرد و از یه سری خط قرمزها رد نشد. هرکس یه محدوده‌ای داره واسه خودش که نباید بذاره از اون محدوده نزدیک‌تر بشن بهش. این محدوده، همون محدوده‌ایه که وقتی کسی ازش عبور کنه، نوع رایطه ناخودآگاه تغییر می‌کنه و دیگه از کنترل خارج میشه؛ هم فیزیکیه هم فکری و احساسی.
معذرت می‌خوام که صریح صحبت می‌کنم، رابطه وقتی احساسی و یا فیزیکی بشه، دست، بقل، هرچی...! کنترلش سخت میشه، چون هورمونه که ترشح میشه!! یه امر طبیعیه این و یکی از همون محدوده‌ها که گفتم. پس نباید اجازه بدیم از یه حدی فراتر بریم.

نتیجه کلی:
هر کس با توجه به شناختی که از خویش دارد، باید ببیند توانایی، جنبه‌ی لازم و نیاز به دوستی با جنس مخالف را دارد یا خیر. و هم‌چنین در صورت دوستی باید مرزها را رعایت کرد و این را به‌خاطر داشت که دوستی با هم جنس با دوستی با جنس‌مخالف تفاوت دارد.

 

[swz]

پاسخ: جمع‌بندی‌ها و نتایج گفت و شنود

سیگار کشیدن​

در این‌که سیگار مضراتی داره برای بدن که شک‏‏ّی نداریم. اما،
چی باعث می‌شه یه عده به سمت سیگار برن؟
معمولا کسانی که به سمت سیگار می‌رن هم از ضررهای اون آگاه هستن. طبق نظرات کاربران تو تاپیک، رفتن به سمت سیگار چندتا دلیل عمده داره:

- فشارهای اقتصادی یا عاطفی

چندتا از دوستای خودم سیگاری شدن ، بعضیا بخاطر فشار مالی ، بعضیام بخاطر کمبود عاطفه و سرد بودن رابطه با خانواده !

- کنجکاوی و علاقه به تجربه‌ی چیزهای جدید

به نظر من مهمترين عامل كنجكاوي افراد و اصرار به امتحان كردنشه، دقيقا" همونجوري كه يكي تو تاپيك وسط بحث گفت"خودت تا حالا كشيدي؟".

- ناتوانی در نه گفتن در گروه‌های دوستی و ترس از طرد شدن از گروه

من توو خوابگاه دانشگاه خیلیا رو دیدم که بخاطر دوری از خانواده و دلتنگی ، سختی و مشکلات و یا حتی مقبولیت تو بعضی گروه های
دوستی سیگاری شدن.

- الگو گرفتن از افراد معروف و محبوب

مثلا شاهین نجفی که کم محبوب نیست بین نسل جوان از عبارت"پاکت سیگار"خیلی استفاده میکنه(شاید قصد دیگه ای داره اما این برداشت انجام میشه)

- محسوب کردن سیگار به عنوان ارزش و احساس شاخ بودن موقع کشیدن سیگار

یه سری افراد هستن که سیگار کشیدن واسشون ارزش محسوب میشه ، خب اون ها فکر می کنن اصلا کلاس داره و واسه همونم می کشن

- هم‌چنین می‌تونیم بگیم بعضی از افراد به‌جای روبرو شدن با مشکلات‌شون، تلاش می‌کنن که از اون فرار کنن؛ و سیگار رو به عنوان یه راه فرار، هر چند موقت، انتخاب می‌کنن تا برای ساعاتی هم که شده از مشکلات‌شون دور شن.

- افسردگی هم می‌تونه یه عامل برای سیگار کشیدن باشه. هر چند که بعد از مدتی خودش باعث تشدید افسردگی می‌شه.

- بعضی افراد هم به سیگار صرفا به عنوان یه تفریح نگاه می‌کنن.


سیگار کشیدن یه مسئله‌ی فردیست یا اجتماعی؟ چه مواردی باید رعایت بشه؟

قطعا این که یک فرد سیگار بکشه یا نه به دیگران ربطی نداره و کسی حق نداره که فرد دیگری رو به این کار اجبار یا از اون منع کنه - به استثنای خانواده- البته این مسئله تا زمانی صدق می‌کنه که سیگار کشیدن فرد موجب آزار دیگران نشه؛ مثلا یک‌سری موارد مثل سیگار نکشیدن در فضاهای بسته یا در مکان‌های عمومی، مثل تاکسی یا رستوران‌ها، باید رعایت بشه.


و در آخر؛

در انتها باید توجه کنیم که نباید برخورد ناشایستی با افرادی سیگاری داشته‌باشیم؛ چرا که به‌هرحال اون‌ها مجرم نیستن. این افراد نیز باید توجه داشته‌باشن که دود سیگار یا حتی ته سیگار آن‌ها موجب آزار کسی نشه.