• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

کتاب سیزدهم : سووشون

وضعیت
موضوع بسته شده است.
  • شروع کننده موضوع
  • #1

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,064
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
سلام، عیدتون مبارک! :D

عید شد و نوبت کتاب‌خوانی سیزدهم رسید. کتابی که برای این دوره انتخاب شده، سووشون اثر نویسنده‌ی نامدار ایرانی سیمین دانشور هست؛ یکی از معروف‌ترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های ادبیات ایران. داستان درباره‌ی زندگی زری و همسرش، یوسف، در ایران زمان اشغال توسط انگلیسی‌هاست. کتاب نثر ساده و نسبتاً روانی داره و اصطلاحات عامیانه‌ی شیرازی به وفور در اون به کار برده شدن. ضمن اینکه داستان جنبه‌ی تاریخی هم داره و تصویری از ایران دهه‌ی ۴۰ به خواننده می‌ده.

u2395_.jpg

تا دهم فروردین برای خوندن کتاب فرصت دارید. کتاب رو می‌تونید از این‌جا تهیه کنید. سعی کنید حتماْ کتاب رو تهیه و مطالعه کنید. سووشون کتاب ارزشمند و خوبیه و خوندنش در کنار سمپادیا می‌تونه تجربه‌ی جالب و مفیدی باشه. :D

× اگر در نهایت نتونستید کتاب رو تهیه کنید می‌تونید از کتاب صوتی سووشون استفاده کنید.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,064
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

تاپیک باز می‌شه. اگر کتاب رو خوندین خوبه که توی قفسه کتاب هم درباره‌اش بنویسین. :D
 

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,740
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

شایداین بلاهاراسرم اوردی که بینی ضبرعیوب دارم یاندارم ؟ندارم .ندارم .ندارم
خوب که فکرش رامیکنم میبینم مادرتمام عمرمان بچه هایی هستیم که به اسباب بازی هایمان دل خوش کرده ایم ووای بروزی که دلخوشیهایمان راازما می گیرند یانمیگذارند به دل خوشی هایمان برسیم بچه هایمان،مادرهایمان،مذهبمان....،فلسفه مان....
دیگربزرگ شده اید.بچه وقتی خاطره پیدا کرد وتوانست گذشته رابیادبیاورد دیگربچه نیست هرچنداین گذشته چندساعت پیش باشد
یادم نمیرد خاندانم که بربادرفت یوسف برایم نوشت خواهرسعی کن روی پای خودت بایستی اگرافتادی بدان که دراین دنیا اگرافتادی هیچکس دست تورانمیگیردبلندت کندسعی کن خودت پاشوی
این ها قسمت هایی ازکتاب هست که تایپ کردم براتون آشنابشید اول میخواستم داستان سحریا قضیه داستان مک ماهونُ بنویسم دیدم هم طولانی میشه هم وقتی بخونیدش ازلذت ـش کم میشه
 

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,740
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

باز من اومدم
رمان عالی بود راضی راضی !امروزتموم شد بالاخره !
یه جاهایی فقط به سمت تراژدی میرفت ینی فکرمیکنم ازیه حدی بالاتربره یکم لوث میکنه قضیه رو یکی تَهِ کتاب یکی َم موقعی که زری یهو گفت حاملس
زن بودن نویسنده واقعا احساس میشد . شخصیت افرادوسیاست روهم خوب توضیح داده بود افرادی مثل عزت الدوله و... میشه گفت تا یه حدی به افراد این دوره هم شباهت داشتند.
تَهِ کتاب هم تراژدیک تموم شد
تخیلات زری خوب بود . اون زن لوس وننر و دلبستگی های زناروعالی اومده بود!
تشبیه یوسف به سیاوش که اصن عالی !
بعد هم اینکه اون درخت آزادی وستاره ها ومک ماهون محشربودن !
شخصیت سوم شخص بود وزندگی زری رومیرسوند خیلی هم عالی !
یامثلا وقتی ازترس ومقام خواهی وسکوت میگفت !
رمان منسجمی بود ینی منظم بود
قسمت هایی ازکتاب :
نمیدانم کجاخوانده ام که دنیامثل اتاق تاریکی ست که ماراباچشم های بسته واردان کرده اندیک نفرازماممکن است چشمش بازباشد ممکن است یک عده بخواهند باکوشش چشم های خودرابازکنند یاممکن است بخت کسی بخواند ویک نوری ازیک روزن ناگهان بتابدوان آدم یک آن بتواند ببیندوبفهمد


کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خودرا؟
حمیدگفت:ای بابا توهم چقدرسخت میگیری شکرکن که صحیح وسالم هستی حالادیگرآبی ست ریخته وسبویی ست شکسته به عقیده من یک بست تریاک بکش همه این ها ازیادت میرود میخواهی بگویم برایت فراهم کنند؟
سهراب گفت :من ازآن آدم هایی نیستم که باتریاک رگ خودراخواب میکننداگرنتوانم گناهانم راجبران کنم خودم راسربه نیست میکنم الان به هرکاری حاضرم
زری خوب حالیش شد اگرآدم گناه کردوموفق شد آن گناه به عقیده خودش ودیگران گناه نیست ولی اگرموفق نشد،آن وقت گناه گناه است وبایدجبرانش کرد.
هرکس خویی دارد اوخاکی است ومن بادی من اهل صبرکردن وامیدبستن به آینده ی خیلی دورنیستم میخواهم همین حالا آینده رابدست بیاورم میخواهم مرگم مثل سرهنگ باگلوله وتبرباشه ،نه تو رختخواب میخواهم آخرین کسی باشم که ازبرج درایم آن هم نه باپای خودم،میخواهم بکشانندم بیرون وباگلوله بزنندتوشاهرگم وباتبرتکه تکه ام کنند میخواهم قاتلانم رابربرنگاه کنم تاآن ها به من حسدببرند ازبی اعتنایی ام نسبت به مرگ وزندگی حیرت کنند !
 

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,740
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

سخصیت های اصلی :
زری :[همون زهرا اِ :D]شخصیت مثبتی داره اوایل کتاب ینی وقتی که توی زندگی مشترکه با یوسف بیشتر سعی میکنه زندگی آرومُ حفظ کنه چون خیلی تعلقاتش ینی یوسف وبچه ها مهمن براش وبعد وقتی یوسف میمیره این شجاع میشه وخیلی ازتمایلاتی رو که تو خودش خفه کرده بود بیدارمیکنه !
تاسف زری از ترسِش:"امروزبه این نتیجه رسیدم که درزندگی وبرای زنده ها باید شجاع بود "
خسرو :پسریوسف وزری .کلاس پنجم . دریک هذب فعالیت میکنه ویه جورایی راه پدرو ادامه میده یه جایی به طرزجالب مامانشو به خاطر اینکه انگ اشرافی نداشته ستایش میکنه
اون هم خیلی روشجاعت تاکید داره ومثلا یه جا میگه زنا ترسو اَند
یوسف:شوورزری :چشم سبز :-""" به نسلِ فقیرجامعه علاقه ی زیادی داره وازوضع جامعه ی آن زمان نالان میباشد ومثلا یک جایی درکتاب میفرماید که باید کارهای عظیم کرد وتغییر داد واگرنشد حداقل کاری کرده باشد
مک ماهون :شاعرایرلندی که یه جورایی میشه گفت بین اون همه آدم پست طرفدارآزادی اِ وهی ازدرخت آزادی ای میگه که باخون آبیاری میشه .
 

پوریا

لنگر انداخته
ارسال‌ها
4,610
امتیاز
22,227
نام مرکز سمپاد
helli 1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
زنجان
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

آقا خیلی ساده بگین کشش داره آدم بخونه یا نه...چ میدونم مثلا ی تیپی مثل سمفونی مردگان هست؟...کشش نداشته باشه هر چقدر هم شاخ باشه خب آدم نمیکشه بخونه! :-<
 
  • لایک
امتیازات: ftnt

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,740
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

خیلی شاخ نیست ولی کشش دآره .
نثرساده ای داره وخیلی تفکرواینا هَم نمیخواد خیلی ساده دوران اون زمون وشجاعت ادم ها واطرافیانُ نقد کرده
 

Sahar.Z

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
459
امتیاز
6,872
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فـرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
صنعتی شريف
رشته دانشگاه
مهندسی كامپيوتر - IT
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

فکر کنم اسپم محسوب میشه امّا بگم بد نیست. :-"

ببینین یه سری کتاب ها دقیقاً مثل سووشون هستن که باید 100 صفحه ی اوّلشُ تحمل کنی. :D یعنی صفحات اوّلش جذابیت چندانی نداره و نمیتونی باهاش زیاد ارتباط برقرار کنی ولی اگر دووم بیاری و به جای خوبی برسی ازش لذت میبری.من همچین حسیُ نسبت به سووشون داشتم وقتی خوندمش.یه بار ول کردم و گفتم:اَه این چی بود! بعداً که دوباره شروع کردم بعد از یه مدتی خوشم اومد.
 

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,740
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

نه به نظر منکه همون صفحه های اولشم خوب بود.
ازچه نظرجذابیت چندانی نداشت ؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #10

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,064
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

نظر مبسوطم درباره‌ی کتاب رو تو قفسه کتاب گفتم، این‌جا هم می‌گم حالا. :D

من نثر سووشون رو خیلی دوست دارم. (می‌شه نثر کتاب رو دوست داشت دیگه، نمی‌شه؟ :-") نثر دوست‌داشتنی‌ای داره. و این که اگر کسی می‌خواد از ادبیات کشور خودش بخونه، به نظرم سووشون گزینه‌ی خوبیه.
کتاب به نوعی جنبۀ تاریخی هم داره. یعنی اطلاعات خوبی دربارۀ ایرانِ زمان جنگ جهانی و قحطی می‌ده. با وجود این که وقتی از زمان اشغال چیزی گفته می‌شه همه‌اش حرف از بدبختیه، ولی بالأخره تاریخ کشورمونه و خوبه که ازش اطلاع داشته باشیم.

زن بودن نویسنده واقعا احساس میشد.
کاملاً تأیید می‌شه این قسمت. همه‌جای سووشون این دید زنانه نسبت به مسائل مختلف رو می‌تونیم ببینیم. البته درست هم هست؛ چون داریم از زاویۀ دید زری به مسائل نگاه می‌کنیم. ولی باز هم به نظرم اگر نویسنده مرد بود کتاب احتمالاً یه چیز کاملاً متفاوتی می‌شد!

یکی ار فصل‌های آخر کتاب، فکر می‌کنم فصل نوزده، مک‌ماهون یه داستانی رو برای بچه‌های زری تعریف می‌کنه. نظرتون درباره‌ی اون داستان چیه؟ :D
 

فـ ـاطـ ـ يما!

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
151
امتیاز
1,736
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مش‍‌هد
سال فارغ التحصیلی
1393
دانشگاه
هنر اصفهان
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

× من این کتابُ حدود ِ یک سالُ نیم ِپیش خوندم!
از نظر من که کششی نداشت اصلا!
من اصلا هیچ کدوم از شخصیت ـارو به خصوص زریُ اون پسره خسروُ نمی فهمیدم!
بعضی چیزا هم تو کتاب واقعا خیلی بی ـخودی بود! مثلا من اصلا اون قسمت تو صفحه ی 20 فک کنم بود(!) رو که خوندم اصلا دلیلی برای حضورش پیدا نکردم!
اصلا چرا باید وسط ِ یک رابطه ی زناشویی : )) بحث ِ دوره زمونه مطرح شه!
و اینکه فک می کنم نثر یه جورایی دارای یه دوگانگی نگارشی بود!
البته من اصلا از نقدُ این جور چیزا سردر نمیارم،یک خواننده ی حرفه ای کتاب هم نیستمُ اصلا در حد ِ نقد کردن نیستم کلا! :د
فقط با این کتاب مشکل داشتم! :د

+ نمی دونم دقیق گفتم یا نه آخه فقط یه شمای کلی از کتاب یادم موندهُ جزئیاتُ به خاطر ندارم!

× با اجازه و رعایت ِ کامل حق ِ کپی رایت:هف از ده! :د
 

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,740
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

فک میکنم اون داستان یه جورایی مث خوابای ِزری دارِه زری رو نشون میده که ستارش افتاده دست خودِش وبه سرنوشت وکلا هیچی دیگه معتقد نیست ومیتونه شجاع شه !
مِثِ اون قسمتی که تو خود داستانِش میگه یه سری بودن که کلمه های سرنوشت و... روحذف کردن !
داستانای مک ماهون هم خلاقیت خوبی داشت به نظرم ساده بود ولی جذاب !

اون قحطی و... روهم نشون میداد مخصوصا تیکه یِ افراد پیرِش که باستارشون چیکارمیکردن به نظرم روی سخن دکتربود .میفهمیدن امامیگفتن دیرشده
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,146
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

اینجانب بسیار راضی هستم. نه در حد ده از ده، ولی زیاد. :د
- شخصیت «زری»، حرف‌هاش، فکرهاش، من رو خیلی یاد «کلاریس» توی «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» می‌انداخت. کلا این که زری یه «زن» تمام‌عیاره، کاملا مشخص بود تو کل کتاب. درسته، اگه از دید یه خواننده‌ی امروز نگاه کنیم چیز نویی نبود اصلا. ولی برای سال چهل‌وهشت -گویا اولین چاپ کتاب اون سال بوده- خب خیلـــی متفاوت بوده با کتاب‌های اون موقع.
- بعضی جاها به شدت شعاری می‌شد؛ مثلا جاهایی که یوسف و خان‌کاکا حرف می‌زنن با هم؛ یا حرف‌های مک‌ماهون. [مخصوصا اون قصه‌ش. :-"] حس می‌کردم دارم امیرخانی می‌خونم مثن. :-"
- شخصیت‌پردازی‌ها فوق‌العــاده. یعنی شخصیت فرعی‌ای مث عزت‌الدوله رو هم عـــالی درآورده بود. 8->
- این که بعضی جاها، یه فصل تموم رو اختصاص می‌داد به حرف‌ها/درددل‌ها/قصه‌ای که یه نفر تعریف می‌کنه خیلی خوب بود. یه جور تنفس بود بین خوندن زندگی زری مثن. بگذریم از این که چقدر خوب بودن اون روایت‌های فردی آدم‌ها. 8->
- نثر؟ عالی. کلمات کاملا به‌جا، توصیف‌ها عالی، همه‌چی عالی دیگه کلا. :-"
- تنها نقطه‌ی ضعفش شروعش بود. فصل یک طولانیه، پر از حرف‌های شعاری یوسف و مک‌ماهونه، کشداره، جذابیت نداره، هیچی اصن. :/ در حدی که شخصا بیست بار شروع کردم به خوندن و نتونستم ادامه بدم. بعد -به توصیه‌ی مادر گرام- از فصل دو شروع کردم، و خیلی هم خوب. 8-> بعد فصل دو که تموم شد و افتادم رو دور، رفتم فصل یکو خوندم و دوباره فصل دو رو خوندم و دیگه ادامه دادم تا تهش. :-"
- در مجموع؟ نُه از ده.
 
ارسال‌ها
3,304
امتیاز
12,635
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم اجتماعی (انسان‌شناسی)
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

سووشون واقعا کتاب قوی و خوبی‌ـه، حتی اگه سخت‌خون (!) باشه. به نظرم دلیل اصلی‌ش هم اینه که سیاست رو هنرمندانه وارد داستان کرده. از این نظر میشه مقایسه‌ش کرد با «چشم‌هایش» بزرگ علوی. هر دو کتاب‌هایی‌ن که روایتگر زمان خودشون هستن و در عین حال داستان زندگی آدما رو هم به تصویر میکشن.
زیاد وارد جزئیاتش نمیشم چون اخیرا نخوندم و نمیخوام قضاوت اشتباه کنم. در مورد چیزی نظر میدم که بهش مطمئنم. :D
اسم کتاب عالی انتخاب شده! یکی از اقدامات نیکویی (!) که برای انتخاب اسم کتاب میشه انجام داد انتخاب اسمی‌ـه که باعث کنجکاوی مخاطب شه. و «سووشون» دقیقا این ویژگی رو داره! یکی از انگیزه‌هام برای خوندن کتاب بود اصلا! جدی.
شعر اوّل‌ش هم عالیه: « شاه ترکان سخن مدعیان می‌شنود، شرمی از مظلمه‌ی خون سیاووشش باد »
توصیف مراسم سوگ سیاوش رو هم خیلی دوست داشتم! سراغ مسئله‌ی جالبی رفته بود.
کلا خوندنش توصیه میشه به کسایی که تا حالا نخوندن. اطلاعات خیلی خوبی نصیبتون میشه بعد خوندن این کتاب. اگه خوندید هم که بیاید نظر بدید، حرص ندید این ارغوان بیچاره رو. :د
 

shekoofeh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
655
امتیاز
4,354
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
دانشگاه
دانشگاه علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

من چند ماه پیش تحتِ جوگیریِ قسمتی از سووشون که تو کتابِ ادبیاتِ امسالِ ما هست،خوندم سووشون ُ.
می تونم بگم جزو معدود رمان های ایرانی (با نویسنده ی زن) هست که خوشم اومد. این مشکلیم که بچه ها با فصل اوّل داشتن، نداشتم بنده :D
بعد من در تمام زندگیم آدم هایی رو که تحت تاثیر فیلما اشکشون درمیومد به باد تمسخر می گرفتم چه برسه با خوندن کتاب. در نهایت حیرت ، سر تعدادی از دیالوگ های زری، اونقدر به نظرم احساساتش ملموس و نزدیک بود ، که اشک به چشم ما آمد :-"
خلاصتاً فضاهای سیاسی ، نابرابری ها و سختی های مختلف از دید زنونه. به اضافه تمام دغدغه های فکری زنونه که هر زنی داره.
بعد آدم پیشرفت زری رو در طول داستان می بینه ، انگار اتفاقات براش باعث یک نوع تکامل فکری شدن.
کلّا راضی بودم و حس می کردم دارم چیزی شبیه به خاطرات واقعی می خونم. - اینقدر فضاسازی ها دقیق بود -
حالا نمی دونم فیلم ساخته نشده از این ؟ :D خیلی پتانسیل داره .

+ بعد انگار این داره تبدیل میشه به یکجور سبک توی ایران ... نویسنده های مثل فریبا وفی یا یه جورایی زویا پیرزاد. نه ؟
" ساده ، زنانه ، قابل لمس " :-?
 

nimche

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
542
امتیاز
2,261
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
مدال طلای بیست و ششمین دوره‌ی المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی معماری و زبان و ادبی
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

خب،
سووشون کتاب محشری نیست ولی کتاب متوسط رو به خوب و میشه گفت خوبیه.این از کل حرف.
◘ ایده ی آوردن اسطوره ی سیاوش و قاطی کردنش خوب بوده ولی اونجور که باید و شاید به نظرم از پسش بر نیومده یعنی به قول جناب فتاح امید- همراه با حرکت دست به صورت اینکه مثلا یه پرتقال نامرئی دست آدمه- خوب در نیومده.
◘ چیزی که خیلی خوب از پسش بر اومده و خوب دراومده، حال و هوای شیرازی و محلیه.برای مثال، یه تیکه ی آشناش برای همه،اون تیکه ای هم که تو کتاب درسی اومده اگه اشتباه نکنم که پیرزنه مراسم سیاوشان رو توضیح میده. یه صداقت فوق العاده عالی ای تو حرفهاش هستش و خب با توجه که نویسنده بومی همونجاست همچین انتظاریم میره.خلاصه که این نکته ش خیلی خوبه و گهگاه خیلی شیرین میکنه یه تیکه هایی رو و خیلی کمک کرده این نکته به رمان.
◘ چیزی که باعث میشه من به نظرم این کتاب متوسط رو به خوب-با تخفیف نه چندان کم و زیاد،خوب بدونم، اون حال و هوای رمانتیک و شعاری ای بود که میگرفت به خودش. یعنی به نظرم یکجور رمانتیسم دهاتی توش بود. سوتفاهم نشه که من مثلا رمانتیسمی که توش از اشراف فرانسه و قاشق چنگالهای نقره بگه رو رمانتیسم فاخر و رمانتیسمی که از دهات و زمین و خرمن گندم و اینجور چیزها بگه رو رمانتیسم دهاتی میگم. مراد من از رمانتیسم دهاتی یکجور حالت مبتذل و تا حدی سانتیمانتال که یه جاهایی خواننده رو دیگه میخواد بچزّونه و اعصابش رو خورد کنه و بعد یک جاهایی شعاری میشه شدید.شاید بشه مثلا بهش گفت رمانتیسم شعاری ولی حق مطلب رو ادا نمیکنه. بنده کلا با رمانتیکها خیلی حال نمیکنم ولی این واقعا اون نوع خاصی از رمانتیک بود که گفتم و یک جاهایی باعث میشد که اخمهای آدم بره تو هم.
◘ یه نکته ی مثبت دیگه ای هم که داشت این کتاب و داشت یادم میرفت، زنانگیش بود که خب نه به حد فوق العاده ای که مثلا چمیدونم تو شعرهای فروغ فرخزاد میشه دید، ولی خب تا حد خوبی حس میشد. البته گهگاه شاید همین زنانگی، باعث بروز نکته ی بالایی میشد.
◘ یه نکته ی دیگه هم اینکه واقعا خوب بود این بود که ذره ای شباهت به کارهای جلال آل احمد نداشت، باز سوتفاهم نشه که مثلا اون کاراش بده و چون این شبیه به اون نیست نکته ی خوبیه. منظورم تاثیرگیری ازشه که خیلی از نویسنده ها سعی کردن نثر، هول هولکی و رک و خاص جلال آل احمد -که شاید به نظر ساده بیاد- رو تقلید کنن و گند زدن ولی زنش اصلا ربطی نداره به شوهرش و این خب یه جور استقلال فکری و سبکی خیلی خوبیه دیگه.
◘ نکته ی دیگه و اون هم اینکه گویا این سووشون و تا حدی، تا حدی، تا حدی، جزیره ی سرگردانی کارهای خوب سیمین دانشورن و بقیه شون تعریفی نداره. البته من فقط سووشن رو خونده م و جزیره ی سرگردانی و بقیه رو نخوندم و صرفا از چند نفر شنیدم. ولی خب اینکه سووشون بهترین کارشه رو همه روش اشتراک نظر دارن. یعنی بهترین کارش بوده.
◘ با توجه به نکته ی بالا، بهتر نیست که یکم کتابها و داستانهای بهتر ایرانی که قطعا طبق نظر همه، اولویت با اوناس، رو بذارین واسه ی کتابخونی گروهی؟ یا حداقل توی نظرسنجی ای چیزی؟
 

Majids

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
327
امتیاز
2,711
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

من از حدود 4م عید اینا شروع کردم به خوندن کتاب، آخراش بودم که برنامه سفر شد و بعدم مدرسه و اینا، خیلی دیر تموم کردم خلاصه :-" و در کل نقد کتاب برام خیلی سخته! ولی خوب به هرحال یه چیزایی به ذهنم میرسه که میگم:

1- به عنوان یک رمان ایرانی، هم ایرانی بودنش کاملا حس میشد و هم این که حس میکنم یه فاز متفاوتی داشت که البته تا حد زیادیش هم به خاطر عصر دهه 40ـه که کلا تفاوت فرهنگی زیادی داشته تا الان، و از این ایرانی بودنش خوشم اومد! در عین این که رمان یه سری نکات اضافه داشت و این چیزا، هم چنان روح ایرانی داشت

2- میگن زن بودن نویسنده احساس میشد، درسته کاملا. یه دید احساساتی خوبی به همه چیز داشت (روابط بین یوسف و زری هم خیلی خوب ترسیم شده بود به نظرم) و کلا خیلی وصفهای عمیقی داشت گاها که مثلا باعث میشد سر مرگ یوسف آدم واقعا ناراحت بشه یا کلا بعضی صحنه ها بیشتر از حالت عادی تو داستان (یا تو فاجعه) غرق بشه

3- یه جمله داشت، خیلی خوب بود. وقتی خسرو میفهمه درباره سحر بهش دروغ گفتن میگه: "چه قدر زنها ترسو و دروغگو هستند. فقط بلدند گور بکنند و دفن کنند و بعد گریه کنند."
درواقع اشاره داره به گور کندن برای سحر ولی این دقیقا کاریه که همه ما میکنیم! تو کل کتاب این صحنه من رو بیشتر از همه جا گرفت کلا...

4- یه چند تا شخصیت بود که من کلا یادم میرفتشون معمولا :-" ولی شخصیتهای اصلی داستان خیلی خوب پرداخته شده بودن، کاملا میشد از هرکدوم یه دید مشخصی داشت

5- این به عنوان ضعف نیست ولی خوب من خیلی سر این قضیه داغون شدم اصا :-" این کلمات شیرازی یا صرفا قدیمی که به کار میبرد من یه چند خطی از داستان رو نمیفهمیدم فقط رد میکردم :-"

6- درمورد سووشون، اون صحنه که زری دیوونه میشه بعد از مرگ یوسف و فلش بک میزنه کلا خوب بود، و اون خاطره پیرزن خوشه چین که در مورد سووشون براش میگه هم خوب بود، ولی غیر از این کلا زیاد با موضوع سووشون حال نکردم! کاملا به داستان اضافه شده بود انگار یه جوری، جزء خود داستان نبود

7- مهارت تو توصیف صحنه ها و شخصیت پردازی و اینا خوب بود، تا اواخر کتاب یه حالت درامی داشت بیشتر که البته کم کم داشت خسته کننده میشد ولی یه دفعه ای این درام شد تراژدی، یعنی مرگ یوسف کاملا بی مقدمه بود به نظرم! یعنی از لحظه مرگ یوسف به بعد کتاب خیلی سریع تموم شد! جا داشت خیلی بیشتر کار شه، طبق معمول چون توصیف نویسنده خوب بود، توصیفات رفتار هر فرد بعد از مرگ یوسف (از جمله زری و خان کاکا به خصوص) هم کاملا راضی کننده بود ولی نتونست داستان خاصی بده، یعنی پایانش کاملا حس یه پایان رو نداشت برام

8- بگذریم از خوبی یا بدی بی مقدمه مردن یوسف، از این قسمتش خوشم اومد. خود خواننده اصا حدس نمیزنه که یوسف مرده باشه، وقتی اسب یوسف با یه سوار دیگه میاد میگی شاید چیزی شده باشه ولی اون خیلی طبیعی میگه نه و اینا، اینجا استفاده کرده بود از نماز میت برای رسوندن این پیام که سرش سورپرایز شدم اصا، خیلی خوب غیر مستقیم کار کرد این تیکه رو :د

[nb]الان که نگاه میکنم نقدام قاطی شد کلا. از کلیت حرفم بیشتر سعی کنین نتیجه بگیرین، چون مثلا اومدم در مورد رابطه سووشون با کتاب حرف بزنم وسطش میگم صحنه فلش بکا خوب بود، یا مثلا در مورد دید زری به اطرافش حرف میزنم اون وسط در مورد رابطش با یوسف میگم و خلاصه قاطیه دیگه! :-"[/nb]
 

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,740
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

این نیمچه پست داد من دیگه اصن جرعت نمیکنم پست بدم X_X :-"
به نظرم میتونیم بگیم یکی ازایرادات کتاب خیلی واضح بودنِ فکرنویسنده درمورد وقایع توی کتابش هست
یه نویسنده خوب بآس بتونه زیرپوست کلمات اون مفهومُ منتقل کنه نه درقالب کلمات .
این طوری خیلی غیرواقعی وشک برانگیزمیشه به نظرم .
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,146
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

... بهتر نیست که یکم کتابها و داستانهای بهتر ایرانی که قطعا طبق نظر همه، اولویت با اوناس، رو بذارین واسه ی کتابخونی گروهی؟ یا حداقل توی نظرسنجی ای چیزی؟
بذارید از الان راجع به دوره‌ی بعدی حرف نزنیم. :D فعلا یه سری برنامه‌ها هست که قطعی نیست اصلا و صرفا در حد پیشنهاد و ایناس. حالا به موقع‌ش بحث می‌شه. :D
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,146
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : کتاب سیزدهم : سووشون

تاپیک قفل می‌شه، دیگه زیادی باز مونده. :ی مرسی از شرکت‌تون تو طرح کتابخوانی گروهی.

× این همه مدت صبر کردیم، تاپیکُ باز نگه داشتیم که اونایی که پست نداده‌ن هم پست بدن؛ ندادن. دیگه به من مربوط نیست. :D
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا