نسترنّگار - ۹۲۰۵

  • شروع کننده موضوع
  • #1

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
  • خداحافظ گاری کوپر - رومن گاری
  • زندگی در پیش رو - رومن گاری
  • بار هستی - میلان کوندرا
  • همه می‌میرند - سیمون دوبووار
  • بیست و یک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه
  • کرگدن - اوژن یونسکو
  • بیگانه - آلبر کامو
  • مائده‌های زمینی - آندره ژید
  • دنیای تئو - کاترین کلمان

  • رگتایم - ای. ال. دکتروف
  • خوبیِ خدا
  • ناتور دشت - جی. دی. سلینجر
  • فرنی و زویی - جی. دی. سلینجر
  • در رویای بابل - ریچارد براتیگان
  • پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد - ریچارد براتیگان
  • گهواره‌ی گربه - کورت وُنه گات
  • سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج - کورت وُنه گات
  • مترجم درد‌ها - جومپا لاهیری
  • عطر سنبل، عطر کاج - فیروزه جزایری دوما
  • باغ وحش شیشه‌ای - تنسی ویلیامز
  • بر باد رفته - مارگارت میچل

http://www.sampadia.com/forum/index.php/topic,98615.msg995517.html#msg995517
  • چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم - زویا پیرزاد
  • عادت می‌کنیم - زویا پیرزاد
  • مورتالیته و جیغ سیاه - زویا طاووسیان
  • مدیر مدرسه - جلال آل‌احمد
  • غرب‌زدگی - جلال آل‌احمد

  • عقاید یک دلقک - هاینریش بل
  • دوست بازیافته - فرد اولمن

  • آبلوموف - ایوان گنچاروف
  • شب‌های روشن - فئودور داستایوفسکی

  • الف - خورخه لوئیس بورخس
  • کوری - ژوزه ساراماگو

  • هرگز رهایم مکن - کازو ایشیگورو
  • دنیای قشنگ نو - آلدوس هاکسلی

 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
خداحافظ گاری کوپر - رومن گاری

خداحافظ گاری کوپر - رومن گاری
ترجمۀ سروش حبیبی - نشر نیلوفر
بهمن ۹۱
امتیاز: ۹ از ۱۰
★★★★★★★★★

برداشت:
خداحافظ گاری کوپر داستان اسکی‌باز جوانی به نام لنی است که برای فرار از جنگ ویتنام به ارتفاعات سوئیس پناه برده‌ است. لنی بیکار و بی‌سواد، و در عین حال معصوم و بی‌گناه است. در حقیقت لنی نمونه‌ی بارزی است از جوانان آمریکایی هم‌سن و سالش در دوران جنگ ویتنام.

شاید خداحافظ گاری کوپر یکی از بهترین و قوی‌ترین شروع‌ها را در بین کتاب‌هایی که خوانده‌ام داشته باشد. داستان با این جمله شروع می‌شود: «عزی بن زوئی هم آن‌جا بود.» گویی نویسنده در حال تعریف داستانش بوده و شما ناگهان وارد می‌شوید و از میانه‌ی داستان آن را دنبال می‌کنید. بقیه‌ی قسمت‌های فصل اوّل هم قوی هستند؛ شخصیت‌ ها به طور منسجم وارد می‌شوند و دیالوگ‌هایی که بین آن‌ها رد و بدل می‌شوند، دقیق و پرداخته‌شده هستند. این شروع امیدوارکننده اما ادامه نمی‌یابد و هر چه به انتهای داستان نزدیک می‌شویم، روند داستانیِ کتاب پررنگ‌تر می‌شود. این عدم یک‌پارچگی را می‌توان به عنوان یک نکته‌ی منفی در نظر گرفت.

یکی از مفاهیمی که از همان ابتدا با آن‌ها سر و کار داریم، «آزادی از قید تعلق» است. لنی آن را این‌گونه شرح می‌دهد: وقتی از قید تعلق آزادی یعنی تنهایی. نه طرفدار کسی هستی نه ضد کسی. همین. کارهایی که لنی انجام می‌دهد و طرز فکر او درباره‌ی مسائل مختلف، متأثر از همین مفهوم هستند. تنها تعلقات لنی در ابتدای کتاب، چوب‌اسکی‌هایش هستند و عکسی از گاری کوپر؛ ولی بعد از آشنایی او با جس، این عدم تعلق رفته رفته کم‌رنگ می‌شود. نظر شخصی‌ام این است که نویسنده با این کار شخصیت لنی را از بیخ و بن نابود کرده است! لنیِ آزاد از قید تعلقِ اول داستان بسیار دوست‌داشتنی‌تر از لنی آخر داستان است.

بریده:
خداحافظ گاری کوپر؛ صفحه ۱۵۸:
« جس در سازمان ملل مترجمی را می‌شناخت که در زندگی عادی زبانش طوری می‌گرفت که نفسش بند می‌امد. ولی وقتی ترجمه می‌کرد مثل بلبل حرف می‌زد. این مشکل روانی او فقط وقتی بود که از زبان خودش حرف می‌زد و همین که فکر شخص دیگری را بیان می‌کرد تمام اطمینان و اعتمادش را به خود باز می‌یافت. به عبارتی دیگر دوست داشت دیگران برایش فکر کنند.»
«دیوار زبان وقتی کشیده می‌شود که دو نفر به یک زبان حرف می‌زنند. آن وقت دیگر مطلقاً نمی‌توانند حرف هم را بفهمند.»

پیشنهاد:
Forrest Gump را ببینید. فیلمی است درباره‌ی آمریکای زمان جنگ ویتنام. فضای آن، حال و هوایش، همان است که رومن گاری در خداحافظ گاری کوپر سعی در ترسیم آن داشته است.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
مترجم درد‌ها - جومپا لاهیری

مترجم درد‌ها - جومپا لاهیری
ترجمۀ امیر مهدی حقیقت - نشر ماهی
اسفند ۹۱
امتیاز: ۶ از ۱۰
★★★★★★


برداشت:
مترجم درد‌ها مجموعۀ ۹ داستان کوتاه از جومپا لاهیری است. بیشتر داستان‌ها یا نمایشی از زندگی هندی هستند و یا تلاشی برای نشان‌دادن زندگیِ هندی‌های مهاجر در آمریکا و تفاوت‌های فرهنگی و زندگیِ آمریکایی و هندی به وسیله‌ی تقابل بین شخصیت‌های هندی و آمریکایی در هر داستان.
مترجم درد‌ها در مدت زمان کوتاهی برندۀ چندین جایزۀ مهم ادبی از جمله جایزۀ ادبی پولیتزر سال ۲۰۰۰ و جایزۀ بهترین اثرِ نخست نیویورکر شد. فکر می‌کنم دلیل اصلی این افتخارات، تصویر آمریکایی-پسندی است که جومپا لاهیری از زندگی هندی‌ها و مهاجران هندی ارائه می‌کند؛ هندی‌های سخت‌کوش، سر و ساده و متعجب از زرق و برق‌های زندگیِ آمریکایی. یعنی جومپا لاهیری تصویری را از زندگی هندی ارائه می‌کند که آمریکایی‌ها دوست دارند ببینند - یا حداقل من این‌طور فکر می‌کنم. وگرنه خودِ داستان‌ها ارزش ادبی فوق‌العاده‌ای ندارند و در حد معمولی و حتی پایین‌تر از آن هستند. خطّ سیر داستان‌ها ساده است و حتی دو، سه داستان خوب را پایان نه چندان خوبشان خراب کرده است. همه‌ی شخصیت‌ها و داستان‌ها هم از یک الگوی مشابه پیروی می‌کنند و صرف نظر از تفاوت‌های ظاهری‌شان، همه یک چیز را می‌رسانند. یعنی احتیاجی نیست که همۀ کتاب را بخوانید و با خواندن یک داستان، همۀ کتاب دستتان می‌آید. به نظر من آخرین داستان، «سوِمین و آخرین قاره» از بقیۀ داستان‌ها بهتر بود.
در نهایت فکر می‌کنم مترجم درد‌ها ارزش این را دارد که یک یا دو داستانش را بخوانید. بیش از این تکراری می‌شود و خسته‌کننده.

بریده:
مترجم درد‌ها؛ داستانِ‌ آخر؛ صفحۀ ۱۹۶:
«اسم همسرم مالا بود. ازدواجم را برادر بزرگ‌ترم و زنش ترتیب داده‌بودند. من نه اعتراضی داشتم، نه شور و شوق خاصی. ازدواج وظیفه ای بود که از من مثل هر مرد دیگری انتظار می‌رفت. مالا دختر یک معلم مدرسه در بلاگاته بود. به من گفته بودند آشپزی و بافتنی و گلدوزی بلد است؛ نقاشی هم می‌کند و اشعار تاگور را از بر می‌خواند. ولی هیچ کدام این هنر‌ها جبرانِ بی‌بر و رویی‌اش را نمی‌کرد. این بود که زیاد خواستگار نداشت؛ بیست و هفت سالش شده بود و پدر و مادرش از ترس این که مبادا برای همیشه توی خانه بماند، حاضر شده بودند دختر یکی یکدانه‌شان را به آن ور دنیا بدهند.»
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
سووشون - سیمین دانشور

سووشون - سیمین دانشور
نشر خوارزمی
اسفند ۹۱
امتیاز: ۸ از ۱۰
★★★★★★★★


برداشت:
سووشون چه از نظر آمار فروش و چه از نظر ارزش ادبی از جایگاهی مهم در ادبیات معاصر ایران برخوردار است. رمان جنبۀ تاریخی هم دارد و داستان آن مربوط به قحطی ایران در اواخر جنگ جهانی دوم، یعنی حدود سال‌های ۱۳۲۰ است. انگلیسی‌های مستقر در ایران ذخیرۀ غذایی را از خان‌ها خریده‌اند و قحطی به وجود آمده. در عین حال همسر زری، یوسف، که شخصیتی مبارز و وطن‌پرست دارد، از فروش غذا به انگلیسی‌ها خودداری می‌کند و ...

داستان از زبان زری حکایت می‌شود. حتی می‌توان گفت سووشون داستان شکوفا شدن شخصیت زری است. در ابتدای داستان، یوسف از اسرافی که شده خشمگین است و آشکارا خشم خود را ابراز می‌کند.
«یوسف تا چشمش به نان افتاد گفت: گوساله‌ها چطور دست میرغضبشان را می‌بوسند. چه نعمتی حرام شده و آن هم در چه موقعی..»
همسرش امّا می‌کوشد با سرپوش گذاشتن روی حرف‌های یوسف جلوی آشوب را بگیرد. زری شخصیتی محتاط و محافظه‌کار دارد؛ در مقابل حوادث تسلیم است؛ تا جایی که می‌تواند از خطر پرهیز می‌کند و می‌خواهد خانواده‌اش را حفظ کند. ولی در عین حال جسارت شوهرش را ستایش می‌کند. در انتهای داستان، پس از مرگ یوسف همۀ ترس و محافظه‌کار بودن زری از بین می‌رود و به زنی بااراده و شجاع تبدیل می‌شود.
«زری گفت: شوهرم را به تیر ناحق کشته‌اند. حداقل کاری که می‌شود کرد عزاداری است. عزاداری که قدغن نیست. در زندگی‌اش می‌ترسیدیم و سعی کردیم او را هم بترسانیم. حالا در مرگش دیگر از چه می‌ترسیم؟ آب از سر من یکی که گذشته...»

داستان از زبان زری روایت می‌شود و دید زری به دنیا، «زنانه» است. این موضوع را در بسیاری از قسمت‌های کتاب می‌توان دید.
«کاش دنیا دست زن‌ها بود، زن‌ها که زائیده‌اند یعنی خلق کرده‌اند و قدر مخلوق خودشان را می‌دانند. شاید مردها چون هیچ‌وقت عملاً خالق نبوده‌اند، آنقدر خود را به آب و آتش می‌زنند تا چیزی بیافرینند. اگر دنیا دست زن‌ها بود، جنگ کجا بود؟»

فصل نوزدهم با بقیه‌ی داستان متفاوت است. مک‌ماهون که سربازی ایرلندی است، برای بچه‌های زری داستانی تعریف می‌کند. از جنگ و قحطی و واقعیت دور می‌شویم و به دنیای فکر و خیال می‌رویم.
«گردونه‌دار پیر ریش سفیدش را که یادگار میلیون‌میلیون سال بود از توی دست و پایش جمع کرد و گردونۀ طلایی خورشید را با آن گردگیری کرد. بعد دست برد و کلید طلائی را که به کمربندش آویزان بود در آورد و رو به مشرق گذاشت. بله، حالا موقعش بود. خورشید خسته و کوفته از راه می‌رسید. کلید انداخت و در مشرق را باز کرد...»

نثر کتاب روان و گیراست. اصطلاحات شیرازی در آن به وفور استفاده شده‌اند. توصیف‌های کتاب دقیق و جزئی، ولی به جا هستند. حتی کوچک‌ترین جزئیات هم توصیف شده‌اند. همۀ این عوامل باعث می‌شوند سووشون رمانی دوست‌داشتنی و خواندنی باشد. در نهایت سووشون نمونۀ خوبی از ادبیات معاصر ایران است.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
آبلوموف - ایوان گنچاروف

آبلوموف - ایوان گنچاروف
ترجمۀ سروش حبیبی - نشر فرهنگ معاصر
فروردین ۹۲
امتیاز: ۸ از ۱۰
★★★★★★★★

برداشت:
آبلوموف، داستان مرد جوانی به نام ایلیا ایلیچ آبلوموف است که همراه با پیشخدمتش، زاخار، در پترزبورگ زندگی می‌کند. آبلوموف خا‌ن‌زاده است و گرچه الان پول زیادی در بساط ندارد، هنوز نشانه‌های زندگی اشرافی در او دیده می‌شوند. پسرِ خان بودن باعث شده‌است او مردی دست و پاچلفتی و بی‌عرضه بار بیاید و توانایی انجام هیچ کاری را نداشته باشد. آبلوموف از صبح تا شب در خانه می‌نشیند و هیچ کاری نمی‌کند. مطالعه نمی‌کند، به ندرت ملاقات‌کننده‌ای دارد، دوستانش را نمی‌بیند و خلاصه از صبح تا شب روی تختش دراز می‌کشد، یا می‌خوابد.

گنچاروف در این کتاب سعی دارد سستی و رخوتی را نشان دهد که در زندگی روزانه‌ی آبلوموف و امثال او وجود دارد و در این کار هم موفق است. تنبلی و بی‌حالی قسمتی از روش زندگی ایلیا ایلیچ است. تنبلی حتی او را خوش‌حال نمی‌کند، بلکه تبدیل به حالت عادی زندگی‌اش شده است. آبلوموف از درخانه خوابیدن و هیچ کار نکردن لذتی نمی‌برد؛ صرفاً صبحش را شب و شبش را این‌گونه صبح می‌کند.

شخصیت‌پردازی بسیار قوی است. به خوبی می‌توانید با تک‌تک شخصیت‌ها ارتباط برقرار کنید و آن‌ها را در ذهنتان تصور کنید. با این وجود، توصیفات و توضیحات گاهی اوقات بیش از حد طولانی و خسته‌کننده می‌شوند و این آزاردهنده است. در حقیقت داستان می‌توانست بسیار کوتاه‌تر از هشت‌صد صفحه باشد.

داستان در ۴ بخش روایت می‌شود. در حقیقت در این ۴ بخش زندگی آبلوموف را از جوانی تا مرگ او شاهد هستیم. روند پرفراز و نشیبی است. آن‌چه در پایان می‌بینیم ممکن است در ابتدای داستان بسیار دور از ذهن به نظر برسد؛ ولی از نظر من، داستان پایان دوست‌داشتنی و مناسبی دارد.

بریده:
آبلوموف؛ بخش چهارم؛ فصل هشت؛ صفحۀ ۷۸۳:
«-نه، نترس. تو هیچ وقت پیر نمی‌شوی. انسان وقتی پیر می‌شود نیروهایش سستی می‌گیرد. پیری تعطیلی تلاش و مبارزه با زندگی است. نه، اگر آن‌چه من فکر می‌کنم درست باشد، علت غصۀ‌ تو بیشتر زیادی نیروست. ذهن زنده و برانگیخته‌ات در تلاش کاوش، با مرزهای زندگی روزانه روبرو می‌شود و البته جواب‌هایی را که می‌جوید نمی‌یابد و همین موجب اندوه و نارضایی گذرا از زندگی است. اندوه روحی جویندۀ راز است. شاید علت وضع کنونی تو همین باشد. اگر این طور باشد حرف‌هایت پرت و پلا نیست.»
 
  • شروع کننده موضوع
  • #6

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
عطر سنبل، عطر کاج

عطر سنبل، عطر کاج - فیروزه جزایری دوما
ترجمۀ محمد سلیمانی‌نیا - نشر قصّه
آبان ۹۱
امتیاز: ۸ از ۱۰
★★★★★★★★


برداشت:
عطر سنبل، عطر کاج مجموعه‌ای است از خاطرات فیروزه جزایری دوما، یک مهاجر ایرانی در آمریکا. کتاب پر است از روایت‌های جالب و خنده‌دار. روایت‌هایی که خنده‌دار بودنشان خبر می‌دهد از دید عجیب و غریب آمریکایی‌ها نسبت به ما، و تفاوت‌های فرهنگی عظیم بین دو کشور.

فیروزه جزایری دوما داستان زندگی‌اش را از کودکی‌ شروع می‌کند. که چطور رفتند آمریکا، چه اتفاقاتی برایشان افتاد، دید آمریکایی‌ها نسبت به آن‌ها چگونه بود و غیره. اما بین داستان، اتفاق مهمی می‌افتد، انقلاب ایران، و پس از آن گروگان‌گیری سفارت آمریکا. اتفاقی که زندگی‌ ایرانی‌های ساکن آمریکا، و بالطبع زندگی نویسنده را دگرگون کرد. سؤالی که ممکن است پیش بیاید این است که عطر سنبل عطر کاج تا چه حد بی‌طرف بود؟ کتاب مجموعه‌ی خاطرات است، پس نباید در آن قضاوت و نتیجه‌گیری‌ای درباره‌‌ی انقلاب یا مسائل بعد از آن ببینیم. اما حقیقت غیر قابل انکار این است که پس از انقلاب، برخورد‌ها با ایرانی‌ها سرد و خصمانه شدند، ایرانی‌ها منفور شدند و انقلاب به ضررشان تمام شد. آیا می‌توان دیدگاه روایت‌گر نسبت به انقلاب را بی طرف نامید؟ فکر می‌کنم نه. بعد از چندین سال زندگی در آمریکا، دید نویسنده بیشتر آمریکایی است تا ایرانی. به طور کلی، دیدگاهی که در عطر سنبل، عطر کاج نسبت به انقلاب ایران می‌بینیم، دیدگاهی منفی است. خواندن در کنار دیدگاه‌های موافق انقلاب می‌تواند مفید باشد.

چرا عطر سنبل عطر کاج را بخوانیم؟
کتاب در لیست پرفروش‌ها قرار دارد؛ هم در آمریکا، هم در ایران. به این معنا که عده‌ی زیادی آمریکایی آن را خوانده‌اند و شاید تصورشان از کشوری به نام ایران، بر پایۀ همین کتاب باشد. به عنوان یک ایرانی، دید خوبی به خواننده می‌دهد از طرز آمریکایی‌ها نسبت به ایران و ایرانی.

کتاب پر از اتفاقات خنده‌دار و بامزه است. درست است که خاطرات تلخ و ناراحت‌کننده هم در آن وجود دارند، ولی در مجموع، شما را می‌خنداند و خوشحال می‌کند. در کنار آن، دیدگاه متفاوت و جالبی از مهاجرت به شما ارائه می‌کند. کتاب سنگین یا حجیمی هم نیست. اگر کتاب شاد،‌ کم‌حجم و در عین حال آموزنده می‌خواهید، عطر سنبل عطر کاج را بخوانید.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

نسترنگار

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,367
امتیاز
7,066
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱ تهران
رشته دانشگاه
پزشکی بهشتی
دنیای سوفی

دنیای سوفی - یاستین گوردر
ترجمۀ حسن کامشاد - نشر نیلوفر
فروردین ۹۲
امتیاز: ۹ از ۱۰
★★★★★★★★★


برداشت:
کسی که از سه هزار سال بهره نگیرد تنگ‌دست به سر می‌برد.

دنیای سوفی کتابی است درباره‌ی تاریخ فلسفه. نوشته‌ی یاستین گوردر، نویسنده‌ی نروژی. داستان درباره‌ی دختر نوجوانی به نام سوفی و فیلسوفی به نام آلبرتو کناکس است. آلبرتو ابتدا از طریق نامه‌هایی که به طور ناشناس به سوفی می فرستد و سپس رو در رو، تاریخ فلسفه را برای او بازگو می‌کند. از فیلسوفان یونانی قبل از میلاد مسیح شروع می کند تا مارکس و هگل و فروید و سارتر. توضیحاتی که یاستین گوردر - از زبان آلبرتو - درباره ی هر فیلسوف می‌دهد اغلب کوتاه و کلی هستند؛ در حد یک آشنایی ساده با هر فیلسوف و عقاید او. در حقیقت دنیای سوفی به اطلاعات و دانسته‌های شما پیرامون تاریخ فلسفه نظم می‌دهد.

در مقایسه با دیگر کتاب‌های یاستین گوردر، دنیای سوفی خط داستانی کم رنگ‌تری دارد. یاستین گوردر در دنیای سوفی به طور مستقیم تاریخ فلسفه را آموزش می‌دهد در حالی که در کتاب های دیگرش، محتوای فلسفی در قالب داستان است و مثلاً هیچ وقت نمی‌بینیم که بگوید ارسطو که بود و چه عقایدی داشت. ولی دنیای سوفی دقیقاً با همین هدف نوشته شده است. ویژگی‌ای که به نظر من دنیای سوفی را به کتابی جذاب تبدیل می‌کند، رابطه‌ی هوشمندانه‌ی خط داستان با تاریخ فلسفه، و به عبارتی فلسفی بودن خط داستانی کتاب است. اتفاقاتی که برای سوفی می‌افتند همه به نوعی به فلسفه مربوط هستند و این باعث می شود دنیای سوفی با وجود این که درباره‌ی تاریخ فلسفه است، خسته کننده نباشد.

یکی از ویژگی‌های مثبت دنیای سوفی که خود نویسنده هم در ابتدای کتاب به آن اشاره می‌کند، زبان ساده و قابل فهم آن است. ساده بودن کتاب و نبود واژه‌های سخت و تخصصی باعث می‌شود مخاطبان کتاب محدود به دانشجوهای فلسفه نباشند و همه بتوانند از آن استفاده کنند. در این قسمت نویسنده به خوبی به هدف خود رسیده است. چرا که دنیای سوفی کتاب بسیار پرفروشی است؛ چه در ایران چهارده بار تجدید چاپ شده است.

در آخر، دنیای سوفی شما را به فلسفه علاقه‌مند می‌کند و برای شروع، گزینه‌ی مناسبی است.

پیشنهاد:
اگر دنیای سوفی را خوانده‌اید، «دنیای تئو» را هم بخوانید. دنیای تئو کتابی است درباره‌ی تاریخ ادیان و مذاهب که به همان سبک و سیاق دنیای سوفی توسط کاترین کلمان نوشته شده‌است.
 
بالا