یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

  • شروع کننده موضوع
  • مدیر کل
  • #1

Admin2

لنگر انداخته
عضو کادر مدیریت
مدیر کل
ارسال‌ها
7,646
امتیاز
37,423
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1389
سلام

تو این تاپیک هرکس از کاربران قدیمی چیزی یادشه بگه. مثلا کاربران قدیمی رو اسم ببره بگه چجور آدمی بود و مثلا خاطره تعریف کنه ازش و ... میخواهیم یادی از قدیمی ها زنده کنیم :D
 

This is me

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,189
امتیاز
2,122
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان٢ :x
شهر
تهرانْ
مدال المپیاد
برنز زیست
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

خب فكر كنم اول خودِشما كه جز قديمى ها هستينبايد شروع كنيد..ماكه ستاره هامون قد نميد به اين چيزا :D
 

...............

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
4,015
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

من خودم تقریبا تازه عضو شدم!!!ولی یکی از دوستام که از سایت رفت خیلی ناراحت شدم!!!!!! اسم کاربریش فیوززززززززززز(نخود بابا) بود!! دلم خیلی واسش تنگ شده!!
 

koorosh.m

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,041
امتیاز
4,043
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گنبد کاووس
سال فارغ التحصیلی
90
دانشگاه
امیر کبیر (پلی تکنیک)
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

یه تاپیک بسکتبال و این‌ها بود که سروش فرشچین و خانومِ 3ggerman (امیدوارم درست نوشته باشم) که اسمشون هم درست یادم نیست (فکر کنم شادی بود) همیشه اونجا بودن و من هم یه دوره کوتاهی اونجا سر و کله می‌زدم با این‌ها. کلـا به سمپادیای قدیم که فکر می‌کنم همش یاد اون تاپیک و سروش و خانومِ احتمالـا شادی می‌اُفتم...
جا داره بگم آ آ آ... دُوز وِر دِ دِیــز. غمود شدم! : دی

*کوروش از من هم یادی بکن:D
 
ارسال‌ها
2,779
امتیاز
11,298
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان امین
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
یه زمانی واسه شیمی/ نجوم میخوندم
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

یه قسمت های سؤالتون سخته :D من خیلیا رو یادمه که الان نیستن ولی در اون حد نمیتونم بگم چجور آدمی بودن! فقط میتونم بگم چه چیزایی ازشون تو ذهنم مونده
+
یه سری اینا که میگم هم صرفا نظر منه و برداشت اون موقع من شاید درست نباشه :D

یکی بود آخرین نام کاربری که ازش یادمه ندا ثابتی اشرف بود دختر بود ولی یادم نیست کدوم شهر ولی یادمه انسان شری بود تا حدی :-" اسپم و تیکه انداختن و اینا ولی آدم باخالی بود خیلی :D

َArmAn AriA بود مال نیشابور - اهل شعر خودش شعر میگفت تاپیک هم زده بود واسه شعراش - از گرگ نمیترسید :-" - حافظ ثانی میگفتن بش - طرفدار رئال مادرید بود و همچنین این کشتی کج ها تا جایی که یادمه ولی خب بیشتر به خاطر همون شعراش یادمه - و اینکه توی یه کودتا ها هم بود

فراز! :)) من اون موقع جاهل و جوگیر، و یادمه یه زمانی به نظرم خیلی خفن میومد! - سرور سایت یه زمانی مال اون بود - کسی جرات نمیکرد چیزی بش بگه - مقادیری رک بودن ایشون :-" - خیلیا هی میگفتن چرا بنش نمیکنین؟ - مدیر انجمن تبلیغات بود که الان انجمنش هم موجود نیست حتی - با سمپادسیتی هایی ها بد بود


سلطان خیلی نمیشناختم میدونم مدیر سمپاد سیتی بودن (شاید هنوزم باشه ) یادمه از نظر اعتقادی از خیلی نظر ها من مخالف بودم باشون


پردیس یادمه مال یکی از شهر های جنوب بود بندرعباس شاید اونم چیزی که تو ذهنمه اینه که آدم باحالی بود :D تیکه انداختن و کل کل و اینا


پارسا المپیاد کامیپوتر مدال داشت مطمئن نیستم نقره یا طلا - مدیر کل بود یه زمانی - مال حلی تهران یادمه خشن بود :-" + رک! :D


آرمیتا وقتی عضو شدم مدیر کل بود - المپیاد کامپیوتر میخوند - کلی تو معما هوش و اینور اونور سؤال ریاضی حل میکرد - فکرسوق کاشان دیدمش! مدیر خوبی بود :D


عطیه مال فرزانگان تهران - از این دخترایی که از یه نظرایی مثل پسران! مدیر انجمن ورزش بود - به شدت فوتبالی - فکر کنم استقلالی بود!


مهراب عمرانی که با محمد حسین دوست بود اهل بازی کامپیوتری، توی تاپیک warcraft زیاد پست میداد از دیگر علایقش پارکور و گرافیتی

محمد حسین i am a blackboard :D با آواتار تام کروز در حال لبخند! اولین بار هایی که من کلمه اسپم رو تو سایت دیدم ( اون موقع تلفظ این کلمه رو هم بلد نبودم حتی! ) وقتی بود که مدیرا به این شخص میگفتن اسپم زیاد میدی اسپم نده وسط بحث های جدی بهو یه چیز خنده دار میپروند!


جوجه فکر کنم همونی باشه که امسال رتبه 10 انسانی شد از این نظر تو ذهنم مونده که یادمه یه بار یه نفر گفته بود یه زمانی میخواسته بره حوزه علمیه ولی نرفته و سمپاد مونده و چون اون موقع به نظرم عجیب میومد این حرفش یادم موند ولی خب مطمئن نسیتم همین شخص باشه اگه اشتباه میکنم پیشاپیش معذرت :D



َAmir Eblis همکلاسی کوروش که بالا پست داده فکر کنم! - از ابلیس خیلی خوشش میومد و کلا رپ - استقلالی - علاقه به بحث های سیاسی



panther هنوزم البته پست میده یعضی وقتا تو حرف بزن - علاقه به زیست - فعال تو تاپیک های زیست و پزشکی و بهداشت

سعید آرزومند مجری اولین پادکست سمپادیا - مدیر اجرایی فکر کنم یه زمانی - آدمی بسیار منطقی

marlik توی فاز ادبیات و شعر - خودش متن های ادبی میدونم مینوشت شعر رو ولی مطمئن نیستم - کلا پست هاشونم ادبی بود توی اولین پادکست ویس داده بودن


تارا فرزانگان کرج - امسال کنکوری - علاقه مند به راک و متال - خودشم گیتار میزد - اونم چیزی که تو ذهنمه پسرونه بود یکم :D

سها اونم فرزانگان کرج - کنکوری :D معاون بود یه بازه زمانی

بیتا فرزانگان شیراز اینش خیلی یادمه که اسپانایی دوست داشت و بلد بود و تو انجمن زبان های خارجی پست میداد :D


محمد بذرکار مدیر کل بودن یه زمانی :D - شهید بهشتی کاشان - همون موقع هم فارغ التحصیل بودن یادمه یه بار تو انجمن عکس یکی یه عکس گذاشته بود اعلامیه ی فوت یکی به اسم محمدرضا بذرکار :)) که بعد اومدن گفتن من نیستم!
با ه مینوشتن اسمشون رو یه مدت زیادی!


این پست ادامه دارد... :D
 

محمد دال

کاربر فعال
ارسال‌ها
39
امتیاز
133
نام مرکز سمپاد
شلمرود
شهر
شلمرود
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

جناب مطهری تقریبا همه قدیمی ها رفتن
راستی شما خانوم ثابتی اشرف را یادتونه؟
الان کجان؟یهو رفتن یه مدتی شبانه روز تو سایت بودن گفتم کونکورشو بده بر میگرده
راستی کجاقبول شدن؟حتی دیگه اپ هم نمیکنن
یادمه سال ۸۸ یا۸۷ بود اوج این فروم یکی امضاش این بود
از ایران که فقط اسمش مونده نگذارید از سمپاد هم فقط اسمش بمونه
راستی یاده جناب مضروب هم بخیر
ویرایش:چه جالب من پستم را فرستادم نوشت وقتی شما در حال تایپ بودید... حالا پست بالایی را هم خوندم دیدم اونم از ثابتی اشرف یاد کرده
 

koorosh.m

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,041
امتیاز
4,043
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گنبد کاووس
سال فارغ التحصیلی
90
دانشگاه
امیر کبیر (پلی تکنیک)
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

برای منم جالبه بدونم خانوم ثابتی اشرف چی شد و کجاست الـان و چی شد که یکهویی نیست شد؟

من الـان دارم پستای قدیمیم رو نگاه می‌کنم -اَند یس آی واز گانا دای اِ ویرجین- تو همون تاپیک بسکتال صفحه‌های شیش هفت اینا همین خانومِ پگاه خانوم هم اضافه شده بود و من همش با یک پگاه دیگه که الـان یادم نیست فامیلش چی بود، قاطی می‌کردمش.
..البته آقای بهرامی شریف هم حضور داشت اونجا که همین که یادش افتادم خیلی ناراحتم کرد و خب ترجیح می‌دم که صحبتی نکنم دربارش.

یادمه کلی رقابت و نزاع بود بین اینجا و یک جایی به اسم سمپاد سیتی که من هیچوقت نرفتم ببینم چیه و چجوریه اما کاربرای اینجا خیلی تحقیرش می‌کردن و از فضاش ابراز انزجار می‌کردن.

احمدرضا هم قبلـا فعالیت می‌کرد که من اینجا می‌شناختمش فقط و هیچ ایده‌ای نداشتم چجوری می‌تونه باشه و سال قبل تو روز ثبت نام دانشگاه دیدمش و الـان جوارح درونی و بیرونی زندگی همدیگه رو می‌دونیم، ولی دیگه اینجا ندیدمش. اشتراک زمانی نداشت آشنایی مجازی و حقیقی‌مون.

محمدحسین هم که همونطور که پگاه می‌گه خیلی شوخ بود و چرت و پرت می‌گفت و من هم یه خرده شفت و پلشت بودم و خب حس رقابت داشتم باهاش سر اینکه کی بامزه‌تره! :D از طرف دیگه ایدئولوژیش هم نقطه مقابل من در اون موقع ها بود و کلی منازعات سیاسی جوگیرانه و بی‌سوادانه داشتیم در جاهای مختلف این فرومِ نازنین. نتیجه اینکه اصلی‌ترین دشمن من محسوب می‌شد و چقدر بنظرم خوشحال تر بودیم اون روزها. شاید هم این صرفا یک توهمه. ولی احتمالـا نیست و واقعا بامزه تر بود زندگی اون موقعا. یک جور معلول‌های ذهنی بودیم که حس می‌کردیم از بقیه دانش‌آموزا بیشتر می‌فهمیم و همین هم معلولیت ذهنی‌مون بود. شاید هم خوب بود. چمی دونم من.

خانوم مشایخی رو هم در یاد دارم. تا سالی که من کنکور داشتم بود فکر کنم ولی سال بعدش خودش کنکور داشت به نظرم و دیگه نه اینجا و نه فیسبوک ندیدمش. البته اطلـاعات من قطعا ناقص و اشتباهه و دخترها خیلی اطلـاعات دارن. همین خانوم پگاه خانوم و خانوم رومی زاده و چندی دیگر تو فرزانگان اصفهان یه دیتابیس عجیبی داشتن از کاربرای سایت. بله خانوم عابد من در جریانش هستم، چی فکر کردین؟

چقدر دعواهای مسخره می‌شد سر اینکه این از مدیریتش استفاده کرده مخ اونو زده، فلـانی حقش نبوده مدیر شه، و کلی داستان‌های زرد دیگه. ماهی یکی دو بارم کودتاهایی توسط اعضاء رده دوم سایت علیه مطهری و اعضای رده اول سایت اجرا می‌شد. بعد ما از این میدان‌ها استفاده می‌کردیم تا پست‌های حکیمانه و خفنانه بدیم و پیش خودمون فکر کنیم چقدر الـان همه فکر می‌کنن ما خردمندیم و کوهی از رسپکت و کردیت برای خودمون به ارمغان آورده‌ایم! احمق‌های باحالی بودیم.

سیستم امتیازدهی هم یادمه یک‌جور دیگه‌ای بود ولی الـان دقیقا یادم نیست که چه جور دیگه‌ای بود. البته نصف حرف‌هام یادی از گذشته بود و نه از کاربران قدیمی. اما خب همینی هست که هست.

حافظم از اون موقعا خیلی پراکنده و دری وری گونه اس. باید مرتبش کنم.

* من این ویرایش متن رو خیلی دوست دارم، جا داره یادی بکنم یه زمانی توی انجمن ها مخفی من و مهمد بذرکار کارمون این بود که پستای هم دیگه رو ویرایش کنیم، یادش به خیر
 
ارسال‌ها
2,779
امتیاز
11,298
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان امین
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
یه زمانی واسه شیمی/ نجوم میخوندم
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

به نقل از کوروش :
محمدحسین هم که همونطور که پگاه می‌گه خیلی شوخ بود و چرت و پرت می‌گفت و من هم یه خرده شفت و پلشت بودم و خب حس رقابت داشتم باهاش سر اینکه کی بامزه‌تره! :D از طرف دیگه ایدئولوژیش هم نقطه مقابل من در اون موقع ها بود و کلی منازعات سیاسی جوگیرانه و بی‌سوادانه داشتیم در جاهای مختلف این فرومِ نازنین. نتیجه اینکه اصلی‌ترین دشمن من محسوب می‌شد و چقدر بنظرم خوشحال تر بودیم اون روزها. شاید هم این صرفا یک توهمه. ولی احتمالـا نیست و واقعا بامزه تر بود زندگی اون موقعا. یک جور معلول‌های ذهنی بودیم که حس می‌کردیم از بقیه دانش‌آموزا بیشتر می‌فهمیم و همین هم معلولیت ذهنی‌مون بود. شاید هم خوب بود. چمی دونم من.

اون بحث های انجمن سیاست و اینا خیلی حال میداد! :)) یادمه یه تاپیک بود که خود شما گفته بودین که مثل اینکه سر زنگ تاریختون یا دینی یکی اومده و به هر کدومتون یه برگه کاغذ دادن تا سؤالاتونو روش بنویسین بعد مثل اینکه همه ی بچه های کلاس برگه هاشونو داده بودن شما و یکی دیگه ( Amir Eblis فکر کنم! ) و شما هم سؤالات کوبنده ای پرسیده بودین و اون آدمی که اومده بوده هم جواب نداده و پیچونده و رفته

همین آقای مطهری هم تا جایی که یادمه اولین حرف ها در مورد اون وضعیت تهران بود که من گفته بودم کاش من الان تهران بودم و ایشون گفتن کاش من اصلن ایران نبودم

TnT هم یادمه یه جریان حماسی درهمین رابطه تو یه تاپیک ها نوشته بود که سر یه موضوعی ( یادم هست! ولی نمیدونم حرف زدن راجع به حرف های سیاسی اون موقع کار درستی باشه یا نه واسه همین نمیگم ) ماشین باباش رو برداشته بوده و رفته بوده دنبال یکی از دوستاش و دوستش مثل اینکه پاش هم شکسته بوده خیلی یادم مونده چون من اون موقع دوم دبیرستان بودم و TnT اول و اینکه یه اول دبیرستانی پشت ماشین بشنه یکم غیر عادی بود واسه ام!

به نقل از کوروش :
خانوم مشایخی رو هم در یاد دارم. تا سالی که من کنکور داشتم بود فکر کنم ولی سال بعدش خودش کنکور داشت به نظرم و دیگه نه اینجا و نه فیسبوک ندیدمش. البته اطلـاعات من قطعا ناقص و اشتباهه و دخترها خیلی اطلـاعات دارن. همین خانوم پگاه خانوم و خانوم رومی زاده و چندی دیگر تو فرزانگان اصفهان یه دیتابیس عجیبی داشتن از کاربرای سایت. بله خانوم عابد من در جریانش هستم، چی فکر کردین؟

:)) اذهان عمومی رو مشوش میکنین بیخودی :-" من و همون خانوم رومی زاده و چند نفر دیگه واسه اینکه 24 ساعت تو سایت بودیم :-" عادی بود همه رو بشناسیم و اطلاعات داشته باشیم
ولی هیچ دیتابیسی مثل دیتابیسی که Kinder یه زمانی داشت و شاید هنوزم داشته باشه نمیشه! :))
هر جور سوتی از هر کسی توش پیدا میشه با مدارک مستند و print screen های گرفته شده!


به نقل از کوروش :
سیستم امتیازدهی هم یادمه یک‌جور دیگه‌ای بود ولی الـان دقیقا یادم نیست که چه جور دیگه‌ای بود. البته نصف حرف‌هام یادی از گذشته بود و نه از کاربران قدیمی. اما خب همینی هست که هست.

زیر آواتار ها یه عدد بود یه مثبت و یه منفی هم بود رو هر کدوم میخواستیم کلیک میکردیم به اون عدده یکی اضافه یا کم میشد و در ضمن فاصله زمانی داشت یعنی نمیشد پشت سر هم به یه نفر مثبت داد یه چند دقیقه باید میگذشت

رکورد دار تعداد منفی ها هم 3ggerman بود! :))
 

3ggerman

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,718
امتیاز
1,411
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
المپیاد ریاضی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

مطهری ! تو با زدن این تاپیک به یکی از اسطوره های من تبدیل شدی ! ( :D )

به نقل از کوروش :
یه تاپیک بسکتبال و این‌ها بود که سروش فرشچین و خانومِ 3ggerman (امیدوارم درست نوشته باشم) که اسمشون هم درست یادم نیست (فکر کنم شادی بود) همیشه اونجا بودن و من هم یه دوره کوتاهی اونجا سر و کله می‌زدم با این‌ها. کلـا به سمپادیای قدیم که فکر می‌کنم همش یاد اون تاپیک و سروش و خانومِ احتمالـا شادی می‌اُفتم...
جا داره بگم آ آ آ... دُوز وِر دِ دِیــز. غمود شدم! : دی
جا داره اینجا بگم که اصن نام کاربریه من یه چیز به یادمندنی شد اون زمونا! :D یکی بم میگف "سِگرمن" , اون یکی میومد حرف اینو درس کنه میگف نه این "تیریجرمن" ! ( pro) یکی ( همکلاسی!) میگف سگارو :)) (mgh-nan0( هم میگف یاد سگ وحشی میوفتم با اسمت !! درست تلفظش "تیریگرمن" هست که از triggerman گرفته شده ! :-" :D

منم بگم :D

منم کلا اول از همه یاد فراز میوفتم :)) ما یه مافیای زیرزمینی ! (همین دیتابیسی که بهش اشاره شد ! :D ) بودیم که اگرچه در این کودتا هایی که آرمان.ز ( ملقب به گرگ ! ) میزد و بیانیه هاش به نظر نقشی نداشتیم ولی توی پ.خ و سایر ابزارالات اعم از یاهو , کنترل ماجرارو تا حد زیادی به دست داشتیم :-"

سر قضیه ی فراز , یکمی گروه از هم پاشیده عمل کرد , بعدش احساس کردیم که لو رفتیم و فراز یکی از اعضای باندُ ( :-" ) هک کرده !! عالی بود :D

اسم گروه مدیریتی که میاد من کلا یاد : مطهری - مهمد بذرکار - آرمیتا - TNT -پارسا - ندا میوفتم ! که توی یه سری از خانوده های سمپادیا اینا همه بچه های من بودن : دی
مطهری خیلی خشک بود و واسه همین تاپیک های اعتراضیم زیاد زده میشد راجع بع این موضو , الان خوبه ! : دی
بذکار (ملقب به بذری ) یکی از اون مدیرا بود که من همیشه دوس داشتمش ! ولی کلا احساس میکنم حوصله ی کابر جماعت رو زیاد نداشت :D
( من خیلی اسمایلی میزنم چون باید حسمو منتقل کنم چون الان واقعا ": دی" هسم , پیشاپیش پوزش میخوام اگه رو اعصاب بود ! )
TNT هم بعدا با دوستش 4245 زیاد در راستای آموزش زبان ترکی زحمت کشیدن تو CF ها که من و 3pid (رومی ) یه چیزی یاد بگیریم :))

بعد بکس نیشابورم اونموقع یکی از قویترین باندهای سایت بودن : آرمان.ز , iverson که همون سروش فرشچین که کوروش توضیح داد , رشید شاملی , مهران محمودی , که بعد dr.eniac بهشون پیوست :D اینا کلا توی اختشاش اینجاد کردنه سالم خیلی فعال بودن :D تاپیک های اعتراضی اکثرا توسط این گروه رهبری میشد و البته کلی هم خوش میگذشت ! همین گروه ما بارها بارها تا نیمه های شب بیدار میموندیم تا گرگ بیانیه شو بزنه !
دیگه , به طور مجزا آرمان.ز میخواس کتاب شعرشو چاپ کنه و دکترانیاک هم یکی از مریدان ایشون بود .
اسم iverson که میاد منم یاد اون تاپیک بسکتبال میوفتم که پربازدید ترین تاپیک ورزش بود !

dr.eniac بعدها که گرگ و سروش رفتن فک کنم به گروه PRΦ(عماد پورفتلاه :D (احتمالا پور فت لله ! ) و kinder و lof وGCD پیوست اگه اشتبا نکنم . این گروه فعالیت های زیادی داشت .

GCD ! کابر متغیر ! یه زمانی پر اسپم بود و بعدش یهو به یه چیزی تبدیل شد در حد wikisampadia ! یعنی دایرت المعارف سایت شد ! راجع به همه چیز میشد ازش سوال کرد و یادمه که اسمش هیچ نشان مدیریتی نداشت ولی میدونم که تو اتاق فکر ( اتاقی که همه بچه ها فک میکردن یه جای استراتژیک و نم ناکیه که مدیرا حکم بن کردن بچه ها رو مهر میکردن توش :)) ) و این جور تاپیکا دسترسی داشت :D ![nb]اگه اشتبا میگم بیا تکذیب کن تا مدرک رو کنم ! :-" [/nb]

محمدحسین ! :))))) با نام کاربری Immortal بود اواخر , اون اولا که من عضو شدم , خیلی بحث اسپم و این چیزا بود , یعنی همه میومدن تو سمپادیا میشسن یکی اسپم بده بگن : اسپم ! :)) بعد این یه سوپر اسپمری بود واسه خودش که واقعا معرکه بود کارش :)) یعنی شب نشینی هایی که طالب توشون بود من به قدری میخندیدم که زار زار اشک میریختم :))
بعد دیگه با مهراب عمرانی زیاد تو تاپیک "همه چیز در باره ی Warcraft III TFT&DOTA&World of warcraft " بودن ! پارکورم کار میکردن :D

همکلاسی ! : ایشونم توی تاپیک پارکور و عکاسی زیاد بودن و ما اون زمونا که میخواسیم اکیت بورد بخریم همش از ایشون سوال میکردیم :D کلا نماد اسکیت بورد و عکاسی بود یه جورایی ! عکس هایی که میکرف واقعا خوب بود , بعد تو فکرسوق کاشونم با برادر بذرکار بودن که خب از عوامل و مسوولین بودن به نوعی : دی

سها : خیلی بچه ی پایه ای بود :D میخواسیم شیطونی ای چیزی کنیم یادمه همیشه میشد روش حساب باز کرد , مدیر انجمن معما و هوش (؟) بود با نارنجک ... . ( ... )

کوروش ! : یه برادر دوقلو داش ( الان تو دانشکده ی ماس :-" ) (نام کاربیتو هرچی فک میکنم نمیاد , مرد موزی نبودی؟ :D ) یه آدم لایک خوری بود واسه خودش :)) [nb] در راستای این مثبت منفی ها , من بیشترین منفی رو داشتم که یادمه تا میومدم سایت کلی پ.خ داشتم که چرا اینقد منفیهات زیاده و اینا :D بعد این جریانش این بود که ما تو همون مافیایی که اشاره شد ( :-" ) بچه ها قرار بود تا میتونن به من منفی بدن که من مروف شم , که تا حدود زیادی به هدفممون رسیدیم :D[/nb]

بازم میگم :D



پ.ن : بله بله بیریزی ! بیریزیه مروف :D
 
ارسال‌ها
2,779
امتیاز
11,298
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان امین
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
یه زمانی واسه شیمی/ نجوم میخوندم
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

کوروش breezy بود یه موقع تا چند وقت پیشم منو همون خانوم رومی زاده با " بیریزی" خطاب میکردیم بین خودمون :-"

MoZee ( تو این مایه ها :D ) یه نفر دیگه بود اونم خیلی آدم باحالی بود ولی فکر کنم خیــــــــلی وقته نیست :-?

سر همین قضیه فراز که بالا اشاره کردن من یه دو سه شبی رو کلا نخوابیدم :)) اینقدر که تو جو ماجرا ها بودیم

( میرفتیم تاپیک های عهد بوق رو پیدا میکردیم میخوندیم اطلاعات پیدا کنیم )

یه زمانی هم بود به این نتیجه رسیده بودیم که پ.خ ها خونده میشن تو پ.خ یا حرف نمیزدیم یا رمزی اطلاعات رو منتقل میکردیم :))


( من الان از بحث تاپیک منحرف نشدما که بخوام خاطره ی نامرتبط تعریف کنم ، اینا باز برمیگرده به جریانات فراز :D )
 

3ggerman

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,718
امتیاز
1,411
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
المپیاد ریاضی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

(من احساس میکنم دارم یه سری افشاگری هایی میکنم که نباید بکنم ! :D الان تو جوم داغم :-")

سارا حقیقی ! :D :D این بچه اگه نبود , سمپادیا سمپادیا نبود اصن ! : دی اون اوایل که همش با مطهری تو کل بود , و یادمه به تعداد زیادی بن شد , و اینگونه شد که شاهد "سریِ سارا حقیقی" ( سارا حقیقی 1 , سارا حقیق 2 , ... ) بودیم . خودش با مطهری پیمان بست که تا سارا حقیقی n , پیشروی میکنه ! : دی در اوایل , من یه ذره مثبت بودم و با سرلوحه قراردادن شعارهایی مثل " سمپادیا وطنم" یا "سمپادیای سالم حق ماست " تو جناح مطهری قرار گرفتم و با سارا یه سری تنش هایی داشتم :D که این شد که وقتی رفتیم فکرسوق خودشو به من معرفی نکرد و من این شانس و نداشتم که در جوارش قرار بگیرم ! :D ولی بعد کم کم به اغتشاش و اینا روی اوردیم و با سارا رفیق شدم : دی

علی ایرانی!! :D اونم خیلی واسه سایت زحمت کشید ! خیلی تو سایت آن بود یه بازه ی زمانی! :D ولی به تعداد زیادی هم از سایت خداحافظی میکرد :-" . ولی باز دسشو میگرفت میووردنش ! :D

عطیه.م هم که همکار خودم بود تو ورزش , خیلی دختر گل و با جمبه ای بود , بعد ها به دلیل یه سری زد و خورد ها به سیتی پیوست .
 
  • شروع کننده موضوع
  • مدیر کل
  • #12

Admin2

لنگر انداخته
عضو کادر مدیریت
مدیر کل
ارسال‌ها
7,646
امتیاز
37,423
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1389
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

من خشک بودنم رو قبول دارم. البته در گذشته :D

آقا این سارا خدایی بن کردن داشت. نداشت؟ :D

آرمیتا هم سر یک ماجرایی با من لج کرد و رفت. البته نزدیک کنکورش بود دیگه کلا جوری شد که رفتنش آسون شد :D
 

NEO

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,368
امتیاز
5,899
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بوشهر
رشته دانشگاه
مهندسی نفت
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

به نقل از محمّد :
من خشک بودنم رو قبول دارم. البته در گذشته :D

آقا این سارا خدایی بن کردن داشت. نداشت؟ :D

آرمیتا هم سر یک ماجرایی با من لج کرد و رفت. البته نزدیک کنکورش بود دیگه کلا جوری شد که رفتنش آسون شد :D

یکی از چیزایی که هیچ وقت یاد نگرفتی به نظر من به جا استفاده کنی از همین اسمایلی :D هست !
اینو همون موقع (دو سه سال پیش) بعضی ها میگفتن. اون موقع نمیفهمیدم اینا چی میگن الان دقیقا میفهمم (;
یه بار بعد از مدت ها اومده بودی یه پست یه خطی تو نظرات و پیشنهادها داده بودی آخرش :D گذاشته بودی ملت کف کرده بودن !!!
به طوری که همه میگفتن عه مطهری رو ببین اسمایلی گذاشته باورتون میشه ؟!
اصلا یکی از دلایلی که خیلی ها میگن خشکی همین مسئله فقدان استفاده از اسمایلیه به نظر من.
و ایضا آواتارت که هنوز عوضش نکردی.
و اینکه خیلی کم پست دیگران رو لایک میکنی.



تقریبا تمام کاربرای قدیمی رو بچه ها گفتن .
من که یوزرم به اون قدیم ندیما نمیکشه جا داره یادی بکنم از Hespride کبیر !
که اتفاقا همین اواخر هم برگشته و علاوه بر اعتقادی مدیر یه انجمن فوق سری و خفن دیگه هم هست که هنوز عمومی نشده !
اولین آدمی که اومد تولدم رو تو پ.خ تبریک گفت بهم همین هیسپراید بود ! یه جمله فلسفی هم نوشته بود من اینطوری بودم : :-/
یادمه اولین برخورد من با این آدم سر قفل کردن یکی از تاپیکام تو اعتقادی اون زمان بود که من بهش پ.خ زدم گفتم از خدا بترس تاپیک یه بچه مظلوم رو قفل میکنی. اونم ترسید انگار و بازش کرد.
بعدشم که دوران غیبت صغری‌ آش آغاز شد و دست به افشاگری زد که واردش نمیشم :D



تاپیک خیلی خوبیه . یکم پشت سر این بچه ها حرف بزنیم شاید برگشتن ...
 

koorosh.m

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,041
امتیاز
4,043
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گنبد کاووس
سال فارغ التحصیلی
90
دانشگاه
امیر کبیر (پلی تکنیک)
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

بنظر من حالـا که چند سالی گذشته باید حق نشر و آشکار سازی وقایع تاثیرگذار بر تاریخ سمپادیا داده بشه. الـان من داستانای شادی و پگاهو که می‌خوندم و یاد جریانات اون موقعا می‌افتادم هی همینجوری می‌خندیدم.
البته خیلی از داستان‌ها هم هست که با اینکه الـان تقریبا همه می‌دونن هنوز نمی‌شه افشاشون کرد : )) یه سری روادید میان‌فردی و این‌ها = ))

یه موردی هم بود که خیلی قدیمی نیست ولی واقعا جای بازگویی داره و اون مورد کاربری به اسم سبحان بود. یه کاربرم بود اسمش خوشدست بود یا همچین چیزی. شایدم اینها یکی بودن، من حافظه ام خیلی تیز نیست متاسفانه. ارسال‌های این(ها؟) رو ما دمبال می کردیم انقدر فضا حول این‌ها مسرت بخش بود.

مُحسن من آخرش هم دقیق متوجه نشدم تو تیم مخالفان بودی تو یا سمت مدیرا. ینی یه سری کارای اجرایی انجام می‌دادی و یه سری مقام داشتی ولی یادمه مشکلـات داخلی هم بود همیشه که از اینور و اونور سایت می‌زد بیرون یهو. نه صب کن تو نبودی، مهران فرهمند بود. نه توام بودی. جُدا جُدا بودین. اَه. ریدما. من باز درست یادم نمیاد یکی لطفا یاری کنه.


یه تاپیکایی هم بود درباره زبان فرانسه که از اونجا یاسمین رضائی رو در ذهن دارم که البته هیچ جای دیگه‌ای ندیدمش بعد و قبل از اون و فقط اینور و اونور شنیده می‌شد اسمش ... همین خانوم پگاه اونجا هم بود.

الـان بهش که فکر می‌کنم بنظرم خیلی خلوت و دورهمی بود سایت قبلـا. ینی کلـا بیست سی تا کاربر بود که هر قسمت سایت رو نگاه می‌کردی همین ها بودن که داشتن تو سر و کله‌ی هم می‌زدن. همه آشنا بودن. یه تمدن روستایی و کم‌جمعیتی داشتیم به نوعی. بامزه بود.

پی نوشتم هم این که اگر گفتن بعضی از اتفاقات ناراحتتون می‌کنه و راضی نیستید تو پیغام خصوصی متذکر شید تا رعایت بشه. البته من باز هم نظرم اینه که بیاین همه دور هم بخندیم به حماقت‌هامون در گذشته و اداهای مغرورانه در نیاریم. ارسال‌ها و پیغام خصوصی‌های قدیمی خودتونم بخونید تا کلی خجالت بکشین پیش خودتون.

ادیت:
کوروش ! : یه برادر دوقلو داش ( الان تو دانشکده ی ماس :-" ) (نام کاربیتو هرچی فک میکنم نمیاد , مرد موزی نبودی؟ :D ) یه آدم لایک خوری بود واسه خودش :))
عه آهان اون شادیه سی اس تهران تویی پس : )) عجب دنیای کوچیکیه : )) نیشم بسته نمی‌شه که : ))
 

zahra96

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,008
امتیاز
6,369
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 / میدیا
شهر
تهران
دانشگاه
دانشگاه هنر تهران
رشته دانشگاه
گرافیک
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

آقا :)) میشه من کاربرا رو به همراه اتفاقات ذکر کنم؟ :د آخه اصن نمیتونم بگم فولانی اینطور،اونطور بود :د
من این تاپیک رو دیدم خیلی چیز خاصی یادم نمیومد بعد رفتم اولین پست هامو خوندم اصن به حالت رولینگ آن ده فلور هستم الان :))
من وقتی وارد سایت شدم خیلی گروه گروه باهم دوست بودن مردم همینطور که پگاه گفت، بعد از همون اول یکی از هدف های زندگیم شد که دوست پیدا کنم و تو سایت مدیر هم بشم :))

بعد اون زمان من اعصاب زیاد داشتم و البته آزادی بیان هم کلا بیشتر بود من چسبیده بودم به انجمن سیاسی، بعد من و یکی که اسمش هم یادم نمیاد دائما با هم بحث داشتیم و من پشت مانیتور به قول خانواده رگ گردنم میزد بیرون:)) بعد اون به من هی منفی میداد و منم که کاربر جدید و منفی واسم حکم سنگینی داشت :)) تا جایی که بعدها تاپیکمواسش زدم :))
(جوون بودیم به هر حال:د)
بعد اون موقع ها آروین -TnT- پست های خوب و مستندی میداد تو انجمن سیاسی و من دلم شاد میشد هی :د

چیز دیگه اینکه اون موقع ها من با سایت رابطه اخوت پیدا کرده بودم بعد همین آرمان آریا و بیانه که میزد هی میرفتم از سایت دفاع میکردم و اینا کلا یکی از کارهام شده بود که تاپیک اعتراضی که زدن برم یه ور قضیه که معمولا ور ِ سایت بود رو بگیرم :د

آها بعد اولین جایی که مدیرش شدم عکس بود قبلش سروش فرشچین مدیر این و عکاسی بود، و بعد باهم همکار شدیم، بعد من هی ازش میپرسیدم که الان باید چیکار کنم؟ قفل کنم؟ و از این قبیل :د

یکی دیگه هم بود "(فرزند) کورش بزرگ" که خیلی تاپیک اعتراضی میزد . چند باری هم بن شد.

GCD و علی.ع هم تو کار اعتراض بودن . البته فرشید هنوزم میاد سایت :د، اون موقع انجمن عکس خیییلی شلم شوربا بود، بعد چون همیشه همینطور بود و هنوز اون سیر تحول در محتوای سایت هم پیش نیومده بود تنها کاری که به ذهنم میرسید پاک کردن اسپم های خیلی اسپم بود :د بعد چون سیستم امتیازی همونطور که بچه ها گفتن کلی بود گفتن یه مثبت واسه فلان پست واسه کاربرا عادی بود من جمله من :د

اگه اشتباه نکنم بعد از اینکه انجمن سیاسی پاک شد و کلا حساسیت اینجوری زیاد بود یه بار یه تاپیک زده شد به اسم 7 گناه کبیره که هرکدوم یه عکس داشت، فکر کنم فرشید زده بودش بعد عکسا کلا از لحاظ سیستم سانسور مشکل داشتن یکیش بیشتر، اون یکی ام بعد مشورت با نیمــا پاک کردم و به فرشید گفتم اون مخالف بود و میگف چشه مگه و فلان بعد وانگهی رفت واسه من تاپیک استیضاح زد :))
گلاویز خلاصه :)) منم خیلی عصبانی و اینا بعدا از دلم درومد ولی:د الان ِ خودمو میبینم بهش حق میدم منتها خب اون موقع هم من بچه تر بودم هم جو سایت و همه چی خیلی متفاوت بود :د

بعد علی.ع هم اون موقع ها هی تاپیک اعتراضی میزد یه بارم که خیلی بزرگ شد تاپیک سمپادیا رو به نابودی بود که طبق معمول من یه ور سایت رو گرفته بودم تو اون تاپیک :د بعد هی مد بود اون موقع تاپیک اعتراضی میزدن و یه عده خدافظی میکردن از سایت :د -و دوباره برمیگشتن:د- خلاصه اون موقع علی خیلی رو اعصاب من بود و به قولی اغتشاش گر. بعد ها که خودش اصن مدیر اینا شد و کلا وضع تغییر کرد الانم که دانشجوعه و سایت نمیاد و همین چند وقت پیش فهمیدم که منم اون موقع خیلی رو اعصاب اون بودم و الان قاه قاه میخندیم وفتی از اون تاپیکها یاد میکنیم :د

نیلوفـر بود که ناظم شده بود و باز همه اعتراض و فولان. دختر مهربونیه تو مدرسه همو میدیدیم/میبینیم :د

Panther :ط اولین گردهمایی سمپادیا رفته بودم چی بود سازمان مردم نهاد فولان که اونجا گفتن پروژه ی سمپادیا.نت در راهه و اینا. بعد من و مریم کنار هم نشسته بودیم و الان از بهترین دوستامه 8->

خیلی های دیگه ناهید،عماد،دکتر عنیاک،یاشار، بیتا،مارلیک،سها، پدرام، حتی حمیدرضا که عکسای خفن میزاشت تو انجمن عکاسی و ....دیگه نیستن یا کم هستن به هر دلیلی، یادشون هست خلاصه:د باز خویه شبکه های اجتماعی دیگه هستن یه خبری آدم داره از یه سریشون :د

خوبی بودن تو این سایت اینه که آدم پستای قدیمیشو میخونه میفهمه چقد بزرگتر شده 8->
×چیز دیگه ای هم یادم اومد به این پست اضافه میکنم :د
××با خیلی از کنکوری های الان خاطره دارم و بچه های بامرامی هستن منتها خیلی قدیمی و رفته محسوبشون نمی کنم فعلا تا بعد کنکور 8->

پی نوشت ها:

آقا این پارسا بود که مدیر کل تو یه بازه ی زمانی؟ بعد خیلی رک میومد حرف میزد، کسی حرف اضافه میگفت قشنگ میگفت، بعد من مدیر داخلی ای اینا شده بودم یکی از فانتزی هام بود که منم انقد رک باشم کاربرو بتونم بشورم :))

سمانه.ز هم یه زمانی باهم پ.خ رد و بدل میکردیم، بعد این هی میپرسید معلمای المپیاد نجومتون اسماشون چیه منم عین بز آخر جواب درست حسابی ندادم :))

ریحانه (close) هم هی عکس همستر میزاش آواتارش، بچه خوب، بامرام،جیگر:ط

مهران م. هم خیلی به علائم نگارشی معتقد بود این از همه بیشتر یادمه :)) یه بار بحث داشتیم واسه یه بنری من از "ی" استفاده کرده بودم میگفت ء درست و رسمی تره بساطی داشتیم :)) یاشار از کتاب زبان فارسی نقل قول کرد؛ هنوزم که هنوزه من از همه ی معلم زبان فارسی های مدرسه هر سال میپرسم کدوم ی درسته :))
 

lady star

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
278
امتیاز
3,761
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تبریز
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

من از وقتی اومدم سمپادیا کلا حرف زدنم هم عوض شد :D سوگند (lady chemist )زود همه چی رو بهم یاد داد و خیلیا رو بهم معرفی کرد :D من زیادم قدیمی نیستم ولی خب اون چیزایی که تو ذهنم هست رو میگم :D
اولین چیزی که اینجا نظرمو جلب کرد این بود که دیدم اکثر بچه ها با محمد خیلی راحتن مثلا خیلی راحت بهش میگفتن ممد :-" (از اون روز دیگه اسم محمد تو دایره ی لغات من پیدا نمیشه اما ممد چرا :)) )
صادقانه میگم محمد اون روزا یه جور دیگه بود هر چند مدیر کل بود اما من همیشه حس میکردم اونم یه کاربر عادیه(بابا فروتن!!)...بچه ها واقعا از جون و دل برا سایت زحمت میکشیدن :)
من خیلی ها رو توسط سوگند و سروش شناختم...
علی ایرانی که یادمه اونموقع ها مدیر روابط عمومی و این چیزا بود همیشه تو سایت جلو چشم بود...خیلی فعال بود اونموقع ها، هم زیاد بهم لایک میداد :-" علی رو فقط به عنوان یه کاربر تو سایت میشناختم تا اینکه فهمیدم یکی از دوستای نزدیک سروشه...
اگه سروش نبود من هیچوقت علی رو نمیشناختم...
یادمه یه روز یکی منو تو یاهو اد کرد...اولش نشناختمش اما وقتی آواتارشو دیدم فهمیدم علی...دروغ چرا واقعا خوشحال شدم
هیچوقت برادر بزرگتر نداشتم اما علی رو به عنوان یه برادر بزرگتر دوست داشتم...علی تنها پسری بود که تو این سایت بهش گفتم رفیق
همیشه حس میکردم برام یه تکیه گاهه اما خب نمیدونم چی شد که یهو همه چی عوض شد...حضور علی خیلی کمرنگ شد :)
آروین(TnT)رو هم توسط سروش شناختم...بعضی وقتا که با سروش ترکی حرف میزدم میدیدم معنی حرفامو میفهمه تا اینکه فهمیدم از آروین میپرسیده گاهی اوقات...
اینجوری بود که آروین رو هم شناختم...
مهرناز(sadlove)رو باز توسط سروش شناختم...مهرناز رو تو سخت ترین روزای زندگیم شناختم :)
بعد از آشنا شدن با مهرناز،Dr.eniac رو هم شناختم...
نفر بعدی یاشار بود...که اونم توسط سروش شناختم :))
یاشار رو فقط شناختم...باهاش برخورد کمی داشتم اما همیشه بهم انرژی مثبت میداد...همیشه حس میکردم یه جورایی پشتیبانمه :) منو درک میکنه :)
Nahid رو هم شناختم...با اونم برخوردی نداشتم اما خب یه حسی بهم میگفت اونم دختر خیلی خوبیه
گذشت و گذشت تا اینکه رفتیم همایش رضا صادقی...اونجا بود که به خودم گفتم ایولا گیسو :> وقتی اونجا بچه ها رو دیدم تازه فهمیدم درموردشون درست فکر میکردم :D
PRΦ رو با اسم میشناختم اما اونجا فهمیدم که اسم واقعیش عماد ... :D
متاسفانه اکثر این بچه ها امسال کنکورین ...کنکور خودش عامل مهمی تو رفتن این بچه ها بود :)
قدیمی های من اینا بودن که براشون احترام قائلم و امیدوارم همیشه موفق باشن :)

همینا یادم بود در حال حاضر :D
+
دوستان اشاره میکنن علی ایرانی نیست...میدونم من مال آیدیشو گفتم،همونه دیگه :-"
 

settareh

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,720
امتیاز
3,907
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

× سعی می‌کنم اونایی رو بگم که بقیه نگفتن.
ناهید که مدتیه فقط گه‌گداری تو حرف بزن پست میده!
سیاوش که تو کتب مجلات فعال بود، کتاب‌خوانی گروهی‌هم اولش ایده اون بود. عشق هری پاتر بود، آرسنالی بود، عشق ریاضی‌هم بود، کنکوریه الان.
King Dain که تمام زندگیش تو ارباب حلقه ها خلاصه شده بود، تو کتب مجلات و ورزش خیلی پست می‌داد، طرفدار بایرن مونیخ بود، بسکتبالم دوست داشت، برادرشم عضو بود. (که بعد کنکوری شد و نیومد دیگه. خشایار. اونم عشق ارباب حلقه‌ها بود.)
parasto jooon یادمه تو صندلی داغ و شب‌نشینی خیلی فعال بود! :د
امــیر یادمه یه زمانی ناظم بود.
یاشار که الان کنکوریه ولی به طور کلی خیلی وقته نیست. کجاست؟
فرزند کوروش بزرگ تنها چیزی که ازش یادمه اینه که تو نظرات و پیشنهادات هی اعتراض میکرد. بعدشم فکر کنم به سیتی پناهنده شد!
pegior که یادمه نجوم دوست داشت، فلسفه اسمشم یادمه، عماد به همه اسما ior اضافه میکرد تحویل مردم میداد، این بدبختو اغفال کرد بشه pegior ، خودشم بود emior ولی قبلا اسمش بود Iranian Girl آواتارشم از این هخامنشی اینا بود.
احمدرضا.ج هنوز فعاله؟ تو خانواده سمپادیا پدرشوهر من بود (!) کل خاندانش شده بودن فلانی‌رضا.ج !
نیـلوفـر رو یادمه که یه مدت ناظم بود! بعد یه عالمه آدم مخالفت کردن با ناظم بودنش، بعد استعفا داد، بعد رفت، از این حرفا.
صدرا (legend) رو هم یادمه؟؟!!؟ ویژگیش هم این طوری نوشتن و استفاده از علامت سوال و علامت تعجب بود؟!؟!؟ دقیقا به همین اعصاب خرد کنی؟؟!!؟! البته بعدا بیخیال اینا شد؟!؟!! بارسایی هم بود؟!!؟؟! تو کتج مجلات هم پست میداد؟!!؟؟!
بهداد (shadow) و پردیس یادمه همزمان مدیر گفت و شنود بودن، همیشه هم با دعوا داشتن! تاپیکم زده بودن راجع بهشون حتا!
راضیه و آبجی مرضیه دوقلو بودن جفتشونم تو کار کاراته و از این ورزش خشنا بودن!
بیتا که یه زمانی اسمش Death بود، آواتارشم amy lee بود، پیانو میزد، تنها فرزانگان شیرازی سایت بود
این Amir Eblis که هس؟ :د یادمه اول Amir Joon بود، بن شد. بعد Amir Joon 2 بود، بن شد. Amir Joon 3 بود، بن شد. نمیدونم چند بار بن شد که بعد تبدیل شد به امیر ابلیس!
یکی هم بود Professional ، المپیاد شیمی میخوند، یه بار من نوشته بودم ترقه و از این آشغالای پر و سر و صدای چهارشنبه سوری خیلی دوست دارم (اون موقع که جاهل بودم چهارشنبه سوری میرفتم ترقه بازی! : | ) بعد این به من میگفت تو بزرگ بشی چی میشی! شرِ محل مثلا :-"
اسم mgh-nano رو تا مدت ها میخوندم moghannano ، فکر میکردم تو مایه های "مقننه" س مثلا. :-"
یه المیرایی بود مدیر انجمن زیست بود، بعدا هم زد تو کار متافیزیک و اینا!
دیگه یادم نمیاد!شاید اضافه بشه بعدا.
× برادر گلبرگ که بود؟ =)) معلوم نبود دختره، پسره، کیه، چیه، همه سرکار بودن یه مدت! اصن عالی
× آقا من همیشه سال فارغ التحصیلیم تو پروفایلم بود! یعنی شماها نمی‌رفتین پروفایل بقیه رو ببینین؟ : ))
× اون لحظه‌ای که می‌رفتیم تو "کاربران حاضر در سایت" بعد می‌دیدم همه رو زده در حال بازدید "کاربران حاضر در سایت" =)) اصن عالی
× peg0a2h1 ! منم می‌خوندم «پگ - یک - صفر - ـاه - صفر بیست و یک - اه ولش کن» ولی با تلفظ تیریگر مشکل نداشتم : ))
× تاپیک رنگ شورت نفر بالایی که فرشید زده بود!
× آدمایی که تو این تاپیک پست داده‌ن! کاملا حس سه سال پیش بهم دست داد.
× تاپیک طرفداران هندوراس تو جام‌جهانی 2010 رو کسی یادش هست؟ امیر ابلیس راه انداخته بودش، یه عده هم باور کرده بودن دورش جمع شده بودن! =)) اصن عالی! فکر کنم خود ِ خرم یه زمانی حذفش کردم!
× ...
× وضعیت ما توی یکی از خانواده‌های سمپادیا : )))) حیف بود نذارم.

p_kh_2jpg.jpg
 
ارسال‌ها
2,779
امتیاز
11,298
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان امین
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
یه زمانی واسه شیمی/ نجوم میخوندم
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

کی کجاست رو هم من جا داره منشن کنم جای خیلی مفرحی بود :)) شب ها بعد ساعت 12 به خصوص کی تو پروفایل کیه و پیغام خصوصی و اینا :)) خودم به شخصه معتقدم خیلی کوته فکر بودم اون موقع :-"


به نقل از کوروش :
بنظر من حالـا که چند سالی گذشته باید حق نشر و آشکار سازی وقایع تاثیرگذار بر تاریخ سمپادیا داده بشه. الـان من داستانای شادی و پگاهو که می‌خوندم و یاد جریانات اون موقعا می‌افتادم هی همینجوری می‌خندیدم.
البته خیلی از داستان‌ها هم هست که با اینکه الـان تقریبا همه می‌دونن هنوز نمی‌شه افشاشون کرد : )) یه سری روادید میان‌فردی و این‌ها = ))

یه موردی هم بود که خیلی قدیمی نیست ولی واقعا جای بازگویی داره و اون مورد کاربری به اسم سبحان بود. یه کاربرم بود اسمش خوشدست بود یا همچین چیزی. شایدم اینها یکی بودن، من حافظه ام خیلی تیز نیست متاسفانه. ارسال‌های این(ها؟) رو ما دمبال می کردیم انقدر فضا حول این‌ها مسرت بخش بود.

موافقم افشاسازی زیادی هم خوب نیست دیگه :))

سبحان پارسال بود که من کنکور داشتم یادمه همه باش بد شده بودن! مدیرا حتی منم به شدت مخالف این قضیه بودم :| حمایت خودم رو هم چند جا اعلام کردم گناه داشت خب :-"

اون کاربر عزیر گلبرگ خیلی باحال بود جـنس‍‌‍یتش هم عوض میشد هی ولی شایعاتی شنیدم من که گلبرگ همون علی ع ( علیه سلام :)) ) بوده :-"

GCD هم اون اولا که بحث های سیاسی بود یه بار رفت تو جبهه ی مخالف که بعدا خودش گفت الکی بوده ولی اون موقع ها که ما باور کرده بودیم اونوریه بسی فحش دادیم بش که چه آدم دوروییه :-"


به نقل از کوروش :
یه تاپیکایی هم بود درباره زبان فرانسه که از اونجا یاسمین رضائی رو در ذهن دارم که البته هیچ جای دیگه‌ای ندیدمش بعد و قبل از اون و فقط اینور و اونور شنیده می‌شد اسمش ... همین خانوم پگاه اونجا هم بود.

الـان بهش که فکر می‌کنم بنظرم خیلی خلوت و دورهمی بود سایت قبلـا. ینی کلـا بیست سی تا کاربر بود که هر قسمت سایت رو نگاه می‌کردی همین ها بودن که داشتن تو سر و کله‌ی هم می‌زدن. همه آشنا بودن. یه تمدن روستایی و کم‌جمعیتی داشتیم به نوعی. بامزه بود.

آره من وقتی کلاس فرانسه میرفتم و بلد شده بودم یاسمین دیگه سایت نمیومد زیاد تلاش هام واسه راه انداختن اون انجمن هم که بی نتیجه موند :D

دور همی بودن کاملا تایید میشه هم از نظر سنی بیشتر مثل هم بودیم هم تعداد کمتر بود واقعا کسی نبود که آدم نشناسه و اینور اونور ازش پست ندیده باشه
اصلا جوری بود که میشد همه ی پست ها رو خوند نه مثل الان که واسه خود من نخوانده هام n صفحه شده


به نقل از زهرا.ج :
یکی دیگه هم بود "(فرزند) کورش بزرگ" که خیلی تاپیک اعتراضی میزد . چند باری هم بن شد.

فرزند کوروش بزرگ و یه سری دوستاش پدر شادی رو دراوردن وقتی مدیر ورزش شد! :)) پ.خ های توهین و تهدید و همه چی!! گویا اینکه دو تا دختر مدیر ورش باشن واسه شون خوشایند نبود


به نقل از زهرا.ج :
بعد علی.ع هم اون موقع ها هی تاپیک اعتراضی میزد یه بارم که خیلی بزرگ شد تاپیک سمپادیا رو به نابودی بود که طبق معمول من یه ور سایت رو گرفته بودم تو اون تاپیک :د بعد هی مد بود اون موقع تاپیک اعتراضی میزدن و یه عده خدافظی میکردن از سایت :د -و دوباره برمیگشتن:د- خلاصه اون موقع علی خیلی رو اعصاب من بود و به قولی اغتشاش گر. بعد ها که خودش اصن مدیر اینا شد و کلا وضع تغییر کرد الانم که دانشجوعه و سایت نمیاد و همین چند وقت پیش فهمیدم که منم اون موقع خیلی رو اعصاب اون بودم و الان قاه قاه میخندیم وفتی از اون تاپیکها یاد میکنیم :د

نیلوفـر بود که ناظم شده بود و باز همه اعتراض و فولان. دختر مهربونیه تو مدرسه همو میدیدیم/میبینیم :د

اون تاپیک رو من یادمه یه بار شب بود طرفا 1 حدودا من بودم و 3ggerman و GCD فکر کنم چند تا قدیمی های دیگه بعد فکر کنم با چند تا پست افسوس وار از حرف بزن شروع شد و بعد علی تاپیک زد کلی هم پست همون شبش دادیم

نیلوفر خیلی خوب بود مدیریتشم واقعا خوب بود رسیدگی و همه چیش بیچاره خیلی اعتراض کردن واسه اش خودش گفت من استعفا میدم آقای مطهری گفتن نمیخواد و کاربرا خودشون دیگه بیخیال میشن :D

----

GCD هم من اولین چیزی که ازش یادمه اون آواتارش بود که شکل نقشه ایران بود در حال سوختن :D
و اعتراف میکنم یه زمانی حتی شک کرده بودم وجود خارجی داره یا نه :-" فکر میکردم مولتی یه نفر ( فراز مثلا ! :D ) ممکنه باشه


از خاطره های دوران سمت دار بودنم تو اتاق فکر هم، باز خیلی افشا سازی نمیکنم ولی یه سری استدلال ها و استراتژی های آقای مطهری واسه کودتا ها و اعتراض ها باحال بود :D
 

3ggerman

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,718
امتیاز
1,411
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
مدال المپیاد
المپیاد ریاضی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

به نقل از کوروش :
ادیت:عه آهان اون شادیه سی اس تهران تویی پس : )) عجب دنیای کوچیکیه : )) نیشم بسته نمی‌شه که : ))
"شادی سی اس تهران " !! :)) اصن جمله رو خوندم یه احساس "وای من چقد مروفم" کاذبی بم حاکم شد :- "


خود ستاره ! :D من همیشه فک میکردم همسن ماهاس ولی بعدا فهمیدم که راهنمایی بوده و کلی از ماها کوچیکتر! عاشق جک و جونورم بود :-" آواتاراشم سوسک و ملخ و اینا بود : دی

این سبحان که آخرش بود : )) من هیچ وقت با هویت واقعیش آشنا نشدم ! البته گفته هایی بود مبنی بر اینکه سبحان فقط یه یوزره که دست چندنفره و هویت واقعی نداره : )) ( سبحان بود یا گلبرگ !؟ )

من دارم پ.خ های اول اولا رو نگاه میکنم اسمای بچه ها رو بخوام بگم گذری : علی پاشا , fade to black , king dain , نرگس و ...که قبلا گفتم تقریبا خیلیا رو .

امیر ! یه وقت جوش خیلی داغ بود همین امیر ! دوست نیما بود و یه سری داستان ها داشت که کلی اعتراض پشتش ایجاد شد که نمیگنجه در پست ! : دی
 
ارسال‌ها
3,304
امتیاز
12,643
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم اجتماعی (انسان‌شناسی)
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : یادی از کاربران قدیمی و رفته سایت ...

یادمه اون اوایل که مدیر سینما، رادیو تلوزیون و تماشای گروهی شده بودم از یاشار خیلی کمک میگرفتم مخصوصا برای تماشای گروهی. خیلی بهم کمک میکرد و روحیه میداد. حرفاش واقعا کمکم میکرد مخصوصا چون اوّل کارم بود و استرس داشتم. طبیعتا در مقابل انتقادها هم حساس بودمُ اینا. :-" خلاصه که خیلی ناراحت شدم رفت.
نیلوفر هم پارسال دوباره اومد سایت، امسال به خاطر کنکورش رفته احتمالا.
امیر ابلیس هم با وجود اختلاف نظری که داشتیم خوب بود حضورش و جای خالی‌ش حس میشه؛ چون تو انجمن ورزش جز معدود انسان‌های پایه‌ای بود که همیشه تو تاپیک هواداران استقلال وجود داشت و نمیذاشت کسی از گل نازک‌تر به استقلال بگه! راضی بودم خلاصه. :D

× خیلی از این کاربرای «قدیمی و رفته سایت» کنکوری‌ن امسال. احتمالا خیلی‌هاشون امسال برمیگردن بعد کنکور. :D
 
بالا