ازون جایی ک من خودم همیشه دوست داشتم یه سری از امکاناتی ک روی گوشی و لپ تاپ و اینامون هستو خودمون میتونستیم روی اعضای بدنمون نصب کنیم این تاپیکو زدم تا ببینم شماها برای اعضای بدنتون چه امکاناتی رو درنظر دارین
برای مثال من دوس داشتم چشمامون قابلیت عکسبرداری و فیلمبرداری داشت و هرموقع ک ما از صحنه ای خوشمون بیاد و اراده کنیم ازون صحنه عکس بندازیم مثلا
+ مدیرای محترمم اگه مشکلی میبینید من با قفل کردن تاپیک مشکلی ندارم
دوست داشتم یه امکانی روی چشمم بود تا بتونم رفیق و از نا رفیق تشخیص بدم ، تو همون نگاه اول !
دوست داشتم یه امکانی رو گوشم بود که بتونم دروغ رو از راست تشخیص بدم تو همون جمله اول !
دوست داشتم یه امکانی روی دهنم بود تا هیچ وقت نذاره با حرفام کسی رو ناراحت کنم
ساعت 2 نصف شب همینا به ذهنم رسید فعلا
گیر ندین دیگه (
من دوست داشتم یه محض نگاه کردن به متون کتاب همه چی میرفت تو ذهنم و کامل یاد میگرفتم و دیگه هیچ وقت یادم نمیرفت(کاملا کنکوریه )
دیگه دوست داشتم ذهن ملتو بخونم
دوست داشتم وقتی گشنم میشه حوصله خوردن ندارم شکمم یه زیپ داشت زیپو باز میکردم غذارو میذاشتم توش
دوست داشتم مغزمو باز کنم
دیگه چشمام یه جوری بود مرد و از نامرد تشخیص میدادم
دیگه همیشه دوست داشتم وقتی دارم داد میزنم حنجرمو ببینیم و کلا دوست داشتم تارای صوتیمو میدیدم
من بهترین چیزی که برای امتحان خوبه یه موتور جست و جو گر هستش (شبیه گوگل)روی ذهن نصب بشه که اطلاعات یک ماهگی مون هم که خاک خورده ذهن هست دسترسی پیدا کنیم!
این ایده ی فیلم ها که بعضی ها می تونند حرف هایی که مردم با خودشون می زنند رو بشنون کلا ذهن آدما رو بخونند ... بد نبود اگه روی گوش نصب می شد و در مواقع لزوم به کار می افتاد ...
بعد این که اعضای بدن قابلیت از جا در اومدن داشتن . مثلا و قتی دستت ، سرت ، گلو و اینا درد می کنه برداریش بذاریش کنار بعد که خوب شد بذاریش سر جاش ...
اگه یه امکاناتی هم بود که می شد مزه یا بو ی بعضی چیزا ذخیره بشه هم خوب بود ...
ازون جایی ک من خودم همیشه دوست داشتم یه سری از امکاناتی ک روی گوشی و لپ تاپ و اینامون هستو خودمون میتونستیم روی اعضای بدنمون نصب کنیم این تاپیکو زدم تا ببینم شماها برای اعضای بدنتون چه امکاناتی رو درنظر دارین
آقا خیلی چیزا خوبن. حاقظه بی نهایتو، نمی دونم ذهن خوندنو، نمی ذونم دست درازو، نمی دونم هر چی ببینی یادت بمونه ها
ولی ترجیح میدادم می شد بازی های این گوشی رو وصل کنیم رو خودمون بیکار بودیم با خودمون subway surf بازی می کردیم سر کلاس. معلمم نمی فهمید. دیگه چی می خوای از زندگی
روي پلك هام ويدئو پروژكتور نصب بود و مغزم مثل يك هارد عمل ميكرد . سر امتحان ، پروژكتور فعال ميشد و صحفه ي نمايش رو به روم باز ميشد . اطلاعاتي كه برگه ي امتحاني ازم خواسته رو تو هاردم سرچ ميكنم و اطلاعات دقيق و درست رو وارد برگه ميكنم.
بعد اينكه دوتا روح داشتم.يكي از روحا تو وجودم نبود ، هر جا ميرفتم بامن ميومد . و همه احساساتش مثل خودم بود .. ؛؛ )