قبلا این تاپیک بودش؛اما الان دیدم نیس!(چه حیف!)
بخاطر همین دوست داشتم دوباره این تاپیک رو درست کنم!
بیاین و عکساتونو از میزکاراتون یزارید!
حالا شاید یه مسابقه هم ترتیب دادیم بر این اساس که میز هر کی بیشتر لایک خورد برنده بشه! و یه نشان بهش بدن این مدیرای عزیز!
خیلی مرتب و با حوصله چیده شده!گفتم شما هم ببینید فیض ببرید:)
پ.ن1:مربوط به یکی از کاربران همین سایته ولی خیلی وقته که نمیاد
پ.ن2:خودش با عنوان همه شب تا به صبح بیدارم گرچه نه عاشقم و نه بیمارم منتشر کرده بود
روی میز، شما یک عدد پنکه، یک عدد دفتر سیاه ایده های داستانهام، یک عدد امپیتری، تعدادی کاغذ بیخودی، دو جلد کتاب ریاضی، یک خط کش، یه بسته ادامس بادکنکی نوشابه ای، تعدادی مدادخودکار داخل یک لیوان شکسته، مقداری نخ گلدوزی داخل بسته پنیر بلغاری، یک لیوان با عکس خودم و خواهرم روش، یک جعبه حاوی انگشتر، کتاب بازگشت ساحره و بولتژورنالم رو مشاهده میکنید.
خب روی این میزم بولت ژورنال(همیشه هست)و کتابی که یه سال کوچیک تر از کتاب میز بالاییه(ریاضی هشتم خیلی سبز:\ ) و میبینید.یه سبد کالا که توش حقیقتا چیزایی و گذاشتم که نمیدونستم کجا جاشونه یه جا چسبی ای که چسبش تموم شده:\ و ماشینایی که دیروز از ماکت کندم و.. مشاهده میکنید
کلا روی میز شلوغ تمرکزی نمیمونه برام
+ممنون باعث شد میز و تمیز کنم
تاپیک رو باز کردم عکسا و میزای مرتبتون رو دیدم. یه نگاه به میز خودمم کردم دیدم حیفه ترکیب واکس و کششلوار بین این میزای مرتب نباشه بالاخره ما میز غیر مرتبا هم باید رومون بشه عکسامون رو بذاریم!
بعضی از کتابایی که گذاشتم رو میزم، دیگه یکم بچگونس ولی چون تا چند سال پیش موردعلاقه ترین کتابام بودن، گذاشتمشون. اون دوتا جعبه قلب هم برای کلکسیون هام هستن. و گوشه ای از سمپادیا هم تو عکس معلومه.
اگه هوا روشن باشه:
اگه هوا تاریک باشه:
اگه میگید چرا شکلش نامتعارفه یا چرا متقارن نیست و لبههاش تیزه بخاطر اینه که خودم و با ضایعات چوب درستش کردم:)))
مثلا اون قسمت کشیده که کیبورد روشه، درِ یه کمد بود که همسایهمون میخواست بندازتش دور:)))
اگه رنگش یجوریه یا میبینید بعضی جاهاش رفته بخاطر اینه که اولین تجربهام از رنگ درست کردن بود، روغنی و پلاستیک قاطی زدم اینجوری شد، بیکار بشم یکاریش میکنم:)))
خب همونطور که گفتم یکم (شایدم بیشتر از یکم) بچگانه س ، البته نیم کره های اتوفون گریکه، از حالت بچگانه درش میاره.
فلش و هارد و ...هم مرتبط به درسمه اکثر اوقات رو میزه.
گوی و اون عروسک فنری بهم انگیزه میدن که درسمو ادامه بدم.
_ شلخته هم خودتونین
مدیونید فکر کنید همین الان مرتبش کردم!
پ.ن:بعضی از این وسیلهها رو از دوران مهدکودک دارم! مثلا مدادتراش قطاری واسه ۱۳ سال پیشه. خاطرهانگیز و فراموش نشدنی! :”)
روی میز من همونطور که میبینید، پلنرم که همیشه روی میز و اون گوشه هست، یک عروسک فنری که در مواقعی که خستم باهاش سرگرم میشم، ماگم (که شاید فکر کنید قمقه هست)، تبلتم و استندش رو میبینید. کلا ترجیح میدم میزم همیشه خلوت باشه . استیکر های نوت و تراش و پاک کن و.... هم این پایینن
این میزم، در واقع سه تا در بود که وقتی خونه رو ترمیم کردیم اضافه اومد:/ (خونه های قدیمی پر از درن!) بعد اینارو انتقال دادیم نجاری پسرعموم و نتیجه این شد. اولش البته وقتی دیدم ازش خوشم نیومد:) خیلی از تصورات ایده الم فاصله داشت ولی رفته رفته که توش کتاب و اینا جمع شد و ردپاهای من اینور و اونور ظاهر شد، ازش خوشم اومد:)
اون پوستری که چسبوندم برای یکی از مجله های قدیمی دانستنیهاست که یه سنجاب تو برف دمشو آورده رو سرش. اون چیز آبی هم یه نشیمنگاه برای گوشیمه وقتی انیمه میبینم میزارم روش:) با لوگوهای دوران طفولیت ساختمش. طبقه ی اول هم اکثرا کتاب شعر و اساطیر و فرهنگ نامه ست.