باز و پادشاه

  • شروع کننده موضوع
  • #1

dorna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,588
امتیاز
4,449
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین1
شهر
اصفهان
...شخصی که دام نهد و مرغکان را به مکر در دام اندازد تا ایشان بخورند و بفروشند, آن را مکر گویند. اما اگر پادشاهی دام نهد تا باز اعجمی بی قیمت را که از گوهرِ خود خبر ندارد بگیرد و دست آموزِ ساعد خود گرداند تا مشرفت و معلَم و مودب گردد, این را مکر نگویند. اگر چه صورت مکر است, این را عین راستی و عطا و بخشش و مرده زنده کردن و سنگ را لعل گردانیدن و منیِ مرده را ادمی ساختن دانند...[nb]نظر به ادامه ی متن مشخص میشه که مولانا به طور خاص این تمثیل رو برای "خدا و انسان" آورده.[/nb]
فیه ما فیه مولانا

در هر صورت هر کدوم از ما به واسطه ی انسان بودن یک اختیار حداکثری داریم که نمیتونیم بیشتر از اون حد مختار باشیم و از لحاظ قوانین تجربی فعلی غیرممکن خواهد بود- که بحثی سرش نیست-. اما یه سری اختیارات هر شخص به وضوح توسط جامعه‌ محدود میشه. مثلاً طبیعتاً بین ماها هیچ کدوم بهمون این اختیار توی خونه داده نمیشه که برهنه توی خونه تردد کنیم-چه شخصاً بخوایم, چه نخوایم. البته طبیعتا بحث و ابراز نظر راجع به یه مسئله و حتی نصیحت که شکلی از تبادل نظره جز محدود کردن اختیارات و اجبار محسوب نمیشه.
خیلی از افراد دارن جوری زندگی میکنن که نمیخوان. قراره در رشته ای تحصیل کنن که رشته ی مورد علاقه شون نیست یا شاید اصلاً علاقه ای به تحصیل نداشته باشن و مثلاً ترجیح بدن وقتشون رو صرف یه بند رپ زیرزمینی کنن. افراد نزدیک رو اسم خیرخواهی فعالیت های سیاسی یه فرد رو محکوم میکنن چون از نظر تجربی میدونند که اینطور برای شخص بهتره. و قطعا تعریفشون از "بهتر" هم یک تعریف شخصیه و هم معمولاً تاثیر گرفته از نظر غالب اجتماع.
یه سری نظر قطعی توی جامعه و اکثر خانواده ها هست که در اون چارچوب راجع به افراد در هر سنی , زیر 18 سال و بالای 18 سال, حکم صادر میشه.تصمیم میگیرن که الان وقت درس خوندنه برای یه نفر کنکوری و نباید به جاش بشینه کتاب دیگه ای بخونه. تصمیم میگیرن که شخصی عقلش نمیرسه که چطور و کی و با چه کسی در ارتباط باشه. مودب بودن یا نبودن کوچک و بزرگ رو نقد میکنن و به قطع حکم صادر میکنن. و البته توی خانواده هایی که باور های ایدوئولوژیک بیشتری دارن-توی کشور ما معمولاً خانواده های که به خانواده های مذهبی مصطلحند- خطوط قرمز مازای هم وجود داره.
واضحه که تئوری های نظام حکومتی فعلی ایران نیز بر اساس همین سیستم "پادشاه و بازی" عمل میکنه.
پرسش اینه که چقدر میشه بر اساس این سیستم عمل کرد؟چقدر میشه اینطور قاطعانه یک فرد خودش رو در نقش پادشاه و دیگری رو باز اعجمی ببینه؟ چه چیزی ملاکه؟ سن؟ بلوغ؟ نرم اجتماع؟
اما چیزی که بدیهیه احتیاط و دقته. ما چقدر درست و غلط رو میدونیم؟ چقدر مطمئنیم که این جهان بر چه اصلیه؟ این همه تفاوت توی خط قرمز های اشخاص مختلف چقدر میتونه اعتبار قطعیتشون رو حفظ کنه؟ همونقدر که شکی هست باید احتیاط کرد. خیرخواه بودن عدم استفاده از عقل و شعور رو توجیه نمیکنه.
 

anahid_30s

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,029
امتیاز
1,985
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان یک
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
1392
پاسخ : باز و پادشاه

برای نقد کردن و حکم صادر کردن درباره خوب و بد دیگران، فکر نمیکنم ویژگی خاصی لازم باشه. هر کسی این حق رو به خودش میده. خود من، خیلی وقت ها بدون این که به این «حق» فکر کنم که آیا دارمش یا نه، تصمیم میگیرم که کسی خوبه یا نه.
اما برای محدود کردن، سن، نرم احتماعی و ... همش خلاصه میشه در قدرت. چون خانواده تو قدرت بیشتری دارن میتونن محدودت کنن. چون کنکور و دغدغه ی آینده ی تحصیلی در یک بازه ی زمانی خاص برای شخص قدرتی بیشتر از علایقش پیدا میکنن، بهش میگن چیکار بکنه.

درباره بهتر و بدتر هم ... یه مثال خیلی ساده و پیش پا افتاده میزنم.
نمیدونم شما سریال پروانه رو میدیدید یه نه. من همش فکر میکردم این دختره چه اشتباهی کرد. همه ی اون چیزایی رو که توی جامعه امتیاز به حساب میان رها کرد. مثل پول و رفاه و آسایش و ... . بعد به این فکر کردم که شاید هم واقعا اشتباه نکرده بود.
موضوع اینه که وقتی از دیدگاه خودت به یک وضعیت خاص نگاه میکنی، و بیرون از اون ماجرا ایستادی، همه چیز رو جور دیگه ای میبینی. البته تجربه به من ثابت کرده که وسط یک اتفاق بودن هم مانع خوب دیدن میشه. همه چیز نسبیه. و به هر حال، هر کسی خواه ناخواه مرکز دنیای خودشه. به همین خاطر، بی شمار تعریف و برداشت برای «خوب» و «بد» وجود داره که نمیشه گفت هیچ کدومشون اشتباهه.
 
بالا