پاسخ : لهجه ناب قزوینی
1-در لهجه قزوینی اساس بر صحبت کردن سلیس و لغات ساده س. در این گویش گفتار به نوشتار شبیهه یعنی شکستگی در کلمات به ندرت دیده میشه. مثلا شما در لهجه تهران میگی: نمیدونم ولی در لهجه قزوین میگی نَمِدانم که شباهت زیادی به نمیدانم داره.
2-در لهجه قزوین ضمایر ملکی به درستی ادا میشن: م ت ش مان تان شان. مثلا:خودشان شما رَ دیدنتان یعنی آنها شما را دیده اند
3-در لهجه قزوینی به ندرت کلمات با کسره شروع میشن و بیشتر با فتحه شروع میشن. در مورد اکثر افعال همینطوره مثلا شما میگی: نَمِدانم(نمیدانم) نَمِرِم(نمیروم) نَمُخوری(نمیخوری) و ...
4-تکیه کلام لهجه قزوینی اصطلاح "دیَه" هست به معنای "دیگر". به اینصورت که شما میگی: نَمِخام دیَه (با تاکید میگی نمیخواهم). این اصطلاح جایگاه شگرفی در این گویش داره. افرادی که به این زبان میخوان مسلط بشن باید از این اصطلاح در انتهای جمل بیشتر استفاده کنن.
مثال1:
دیروز رفتَه بودیمان آسِد جمال. روضَه بود. جاتان خالی. باقر نا(باقر و بستگان یا دوستان) رَم( را هم) دیدیمان. برگشتَنا(هنگام برگشت) گُفتن بریمان خانَه حُسُن نا. گفتیمان باشَد.
مثال2:
مَرکَه(مرتیکه) مِگَد(میگوید) ماخای باخا (میخواهی بخواه) نَمِخای نخا(نمی خواهی نخواه). تو بیجا مُکُنی(میکنی) همچِن(اینچنین) حرفی رَ(را) مِزَنی(میزنی). مَملَکت گانون(قانون) دارَد دیَه