• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

چرا ارتباط با جنس مخالف هنوز براي خانواده ها يه تابو محسوب ميشه؟

عاقا حالا "چرا"ش مهم نيس زياد بياين بگين چي كار كنيم كه حل بشه قضيه

من شخصا سر روابطم مشكلي ندارم با خانواده؛فك كنم صداقت من و اعتماد اونا باشه دليلش
 
چون اون بچه اون لحظه نمیدونه داره چه گندی به زندگیش میزنه تابوعه چون بچه ها دوست دارن همه چیو تجربه کنن حاضر نیستن از تجربه پدرو مادراشون استفاده کنن چون صدبار پدرو مادر میگن این کار درست نیست گوش نمیدن نکنید این کارو حتی اگه چیزی هم بینتون نیست
 
چون خانواده تحت تاثیر فرهنگ اجتماعه
و تو اجتماع مسئله جنسی و بکارت و این چیزا یه تابو هستش
و خانواده از نرس این اتفاق مخالفه همیشه

و اینم نمیشه انکار کرد که خیلی روابط دختر پسری تهش به همونجا ختم میشه
درواقع تابوی بکارت باید شکسته بشه تا باقی مشکلات حل بشه( که به نظرم با زحمات نسل های جدید:)) این اتفاق برای 1-2 دهه اینده رخ میده)
 
به نظرم شاید خودشون دوران جوونی و نوجوونی اهل دل بودن(<ولی انصافا خیلی بدبینن به ادم.اصلا بچه هاشونو یه هورنی واقعی فرض کردن.اخه چراااا؟
 
چون فکر میکنن بچشون ممکنه آسیب ببینه و طرفش بهش آسیب بزنه از لحاظ روحی ، جلوی موفقیتش و بگیره و فکر بچشون و به خودش اشغال کنه
حالا به غیر اینکه بعضی خانواده ها اینو بی ابرویی میدونن کلا و فک میکنن ابروشون قراره بره
 
خانواده همیشه نگران فرزندانشون هستن. پس از یه جهت ارتباط با جنس مخالف رو تهدید به شمار میارن هرچند که فکر می کنم برای من که پسر هستم کمتر بوده و دوستان مونث هم داشتم که ارتبطمون نزدیک بوده.
به هرحال این بخشی از فرهنگ دینی ما بوده. یه چیزی که این روزها داره کمرنگ تر میشه ولی همچنان بین خانواده هایی که حالت سنتیشون رو حفظ کردن و اکثرا عقایدشون شبیه به هم هست حفظ شده.
یه روند آرومی رو داره طی می کنه و تا بیست سال آینده خیلی کمرنگ تر خواهد شد. افراد سن بالا چه بخوان و چه نه مجبور میشن که با تعداد زیادی جوونایی که این تابو رو نادیده میگیرن، کنار بیان. نشانه های این جدال و تنش درونی هم به شکل های مختلف در جامعه دیده میشه مثل یه سری از قتل های ناموسی و حضور افراد معروفی که واضحا هنجارهارو نادیده میگیرن...
 
ریشه در تفکرات پوسیده گذشته داره
یک توهم احمقانه تو افکار یه عده هست که؛هر گونه صمیمیت دختر با یک پسر(حتی جاست فرند هم نه!فقط یه همکلاسی ساده)رو دوست دختر/پسر تلقی میکنن
و تصورشون از این رابطه ها؛سو استفاده پسر از دختره:/
و روی بکارت هم خیلی حساسن!ارزش دختر رو به یه پرده میدونن:/

حتی اگه سکس هم انجام داده باشن؛اکثر اوقات با رضایت طرفین بوده[اگه مخالفی برو جلو بچه خودتو بگیر!برو ریشه یابی کن که چه نیازیش سرکوب شده(الزاما جنسی نه!مثلا کمبود محبت و..)که تن به همچین رابطه ای داده
در غیر اینصورت میتونه به اتهام تجاوز شکایت کنه
 
آقا تفکر پوسیده و تابو و اینا نیست. یه عده جنبه ارتباط با جنس مخالف رو ندارن و نمیتونن عین آدم دوست باشن، اینه که خانواده و به دنبالش جامعه این رابطه رو بد میدونه. در حالی که دختر و پسری که جنبه رابطه داشته باشن، میتونن دوستای خوبی باشن.
 
ببینید
مشکل آپدیت نبودن سنت هامونه
هر جامعه ای بر اساس نیازش دست به ساخت یه سری سنت میزنه
مثلا غرب روابطش رو آزاد کرده و شرق تابو میدونه
ولی ما به خاطر ورود ابزار های غربی به جامعه مون باید مجددا توی فرهنگمون بازبینی کنیم چون نظام های سنتی ما یکی یکی دارن در برابر دنیای مدرن ناکارآمد میشن
حالا من توی این مسئله با هر دو جناح بحث دارم چه کسایی که موافق روابطن و چه کسایی که نیستن
قا تفکر پوسیده و تابو و اینا نیست. یه عده جنبه ارتباط با جنس مخالف رو ندارن و نمیتونن عین آدم دوست باشن، اینه که خانواده و به دنبالش جامعه این رابطه رو بد میدونه. در حالی که دختر و پسری که جنبه رابطه داشته باشن، میتونن دوستای خوبی باشن.
خواهر به نظرتون این تقصیر کیه الان؟؟
غیر از اینه که هنوز روابط بین دختر و پسر نه برا حکومت و نه برا خانواده ها به رسمیت شناخته نشده
که بخوان اموزش با جنبه بودن رو بدن
 
چون که برخلاف دین ماست و ممکنه خرابی های زیادی به بار بیاره ....
 
راستش تا حدودی این محدودیتو تحسین میکنم
چون وقتی پدر مادرامون مخالف یه چیزین بعضی اوقات به شناخت اونا از ادمای دیگه و طرف مقابلمون برمیگرده
ما با یه پسر حرف میزنیم
طرف بسیار با ادب و نزاکته ولی اینی که ما از اون شخص میبینیم تنها همون چیزیه که اون می خواد دیده بشه و بقیه ی واقعیت وثل اون قطعه یخ روی اب زیر ابه و اینو
تا وقتی بین یک جمع کاملا مردونه و راحت اون پسرو نبینی مشخص نمیشه
شاید یه نفر خیلی خوب به نظر بیاد ولی واقعیت چیز تاسف اوری باشه ک حتی بعدا به خاطر وقتی که برای اون طرف گذاشتی دچار پشیمونی و افسوس بشی
راستش بعضی از خانواده ها سخت میگیرن و دلیل سخت گیریشون دلیل درستی نیست
به جای اینکه نگران بچه ی خودشون باشن نگران اتفاقاتین که منجرب به باز شدن دهن مردم و از دست رفتن ابرو میشه و خب این بر میگرده به تعریف ارزش ها از نظر والدینمون

ولی گاها خیلی از پدر مادرا به خاطر شناختی که از جنسیت خودشون دارن ادمو از این کار منع میکنن
فقط یه مرد میتونه توی جمها ی مردونه نظر اونا رو درباره ی فرد مقابل به صورت صادقانه بشنوه
ایا صداقت تو رو توی این گفتو گو حماقت میدونه یا براش یه وسیله ی وقت گذرونی ای یا نه
به هر حال اینکه مخفیش کنیم خطرات جدی تری رو داره چون نظارتی نیست اگه توی چاله بیوفتیم میتونیم خودمون رو خارج کنیم ولی تو ی چاه افتادن بدون داشتن کمک
...
ولی در کل اگه با ادم درستی معاشرت کنیم
از جنس مخالف
کمک خیلی زیادی به پیدا کردن درک و شناخت از اطرافیانمون میکنه
به قول یه بزرگی ...باعث میشه با چشمای باز تری راه بریم و خطر زمین خوردنمونو هم کاهش میده ولی اگه اون ادم ادم درستی نباشه ....
 
مثلا چه خرابی هایی؟
وقتی در یک رابطه ای تعهد دو طرفه وجود نداشته باشه خرابی هایی به وجود میاد همه تون هم می دونید منظور چیا هستش
و در ضمن پدر و مادر حتماً یه چیزی می دونن که مخالف این روابط ان دیگه
و همچنین برای یک نوجوان اینجور روابط باعث حواس پرتیش و دور شدن از هدفش میشه در صورتی که اصلا به این روابط نیازی نداره
 
آخرین ویرایش:
و همچنین برای یک نوجوان اینجور روابط باعث حواس پرتیش و دور شدن از هدفش میشه در صورتی که اصلا به این روابط نیازی نداره
هدفش؟؟؟؟؟؟؟
نفهمیدم طرف تو بلوغ عاطفیه تو میخوای درگیر یه مسئله ی دیگه کنی اونو؟؟؟
(امیدوارم منظورت این کنکور نباشه)
 
هدفش؟؟؟؟؟؟؟
نفهمیدم طرف تو بلوغ عاطفیه تو میخوای درگیر یه مسئله ی دیگه کنی اونو؟؟؟
(امیدوارم منظورت این کنکور نباشه)
مثلا کسب دانش ، یا قوی شدن در یک مهارتی یا المپیادی ...
 
به نظرم بسته بودن محیط خیلی به این قضیه دامن میزنه، اینکه افراد توی سن 13-15 سالگی دیدگاه هایی مشابه همین دیدگاه های بالا داشته باشن شاید درست نباشه که حتی توی این سنین به همچین افرادی اعتماد کرد چون عملا روابط سالم و فارغ از جنسیت برای این ذهنیت ها تعریف نشده.
تجربه شخصی من اینه که چه روابط سنتی چه روابط جدید هردو آسیب پذیری های خودشون رو دارن و بهتر هست خانواده ها مطلع باشن و یک جورایی راهنما باشن تا تبدیل بشن به فردی اعتماد ناپذیر که بچه ها دنیای خودشون رو بسیار متفاوت از دنیای پدر و مادرهاشون میبینن...
 
عدم اعتماد و بدبینی میتونه از دلایلش باشه به نظرم . ساده ترین روابط بین یک پسر و دختر گاهی به چشم رابطه عاشقانه دیده میشه .
اره. دختر و پسر میتونن دوستای خوبی برای هم باشن، ولی دید جامعه طوریه که این دوستی رابطه عاشقانه یا خرابی دیده میشه:)
 
بچه‌ت وقتی یک سالشه، می‌تونی بذاریش تو خونه درو قفل کنی که یک وقت سر از قلّهٔ کوه و لبهٔ ارتفاع درنیاره. ولی وقتی بچه‌ت چهارده سالشه و می‌ره تو خیابون و به ساده‌ترین شکل ممکن می‌تونه سیگار بکشه، سکس کنه، بپره جلوی ماشین، بره مسجد، عضو بسیج شه یا هر چیز دیگه‌ای، چنین برخوردی احمقانه‌ترین کار دنیاست. تا انسان بوده و هست هر نسلی ترسیده و ریده و انتظار هم داشته و داره که نسل بعدش نرینه و نترسه.
خلاصه که مشکلاتتون رو حل کنید، اگه یه روزی با یه دختری تو سمپادیا دوست بودید زیدتون بود زنتون بود بعد رابطه‌تون به هر علتی کم‌رنگ شد، مشکلتون رو حل کنید جای ترسیدن و پشت دست رو داغ کردن. که اگه حل نکنید پس‌فردا هیچ حقی ندارید که به بچه‌تون پند و نصیحتی ارائه بدید. البته خب شما می‌دید باز در هر حال. :‌))
تویی که دلت می‌خواد هزاران تا زن داشته باشی و این میلت رو نتونستی بفهمی و درکش کنی و مشکلت باهاش رو حل کنی و جاش داری می‌ری ازدواج کنی، پس‌فردا اگه دخترت خواست با بیست و سه تا پسر همزمان بخوابه باید دهنت رو ببندی. چون جوابی نداری و ابزار کنترلت فقط ترسه و مثل سگ داری می‌ترسی.
تویی که همهٔ عمرت گفتی سیگاریا آدمای خرابی‌ن ولی در عمق وجودت صمیمانه دوست داشتی که یه نخ سیگار بکشی ببینی داستانش چیه، اگه پسرت خواست سیگار بکشه فقط باید دهنت رو ببندی. چون جوابی نداری و ابزار کنترلت فقط ترسه و مثل سگ می‌ترسی وقتی اسم سیگار کشیدن میاد.
نسل قبل شما هم نسل دهه شصت جمهوری اسلامی بوده. تا همین ده سال پیش تو شهرستان پسرای آستین کوتاه‌پوش رو میومدن با وانت جمع می‌کردن می‌بردن کلانتری، نسل قبل شما در زمینهٔ ارتباط برقرار کردن کاری جز ترسیدن نکرده. خیلی همت کرده باشن رفته باشن دانشگاه اون‌جا با یکی «خودشون» آشنا شده باشن. هر میل و احساسی که داشته‌ن رو فقط سرکوب کرده‌ن، نگرانیشون به هیچ دردی نمی‌خوره، چون هیچی نمی‌دونن.
 
آخرین ویرایش:
خیلی وقتا دختر شاید یه دوستی عادی بخواد و پسر نتونه اونو بپذیره یا بلعکس
راستش خیلیا تو این جمع هستن که میگن دوستی عادی ولی تهش اون دوستی عادی نمیمونه و وابستگی عاطفی ....
 
Back
بالا