مشاعره

[half of pine]

نه حرف عقل بزن با کسی نه لاف جنون
که هر کجا خبری هست ، ادعایی نیست

تا بوده چشم عاشق،در راه یار بوده
بی آنکه وعده باشد،در انتظار بوده

 

[Shkf.tv]

هر کسی را سرّ چیزی و تمنای کسیت
ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر

 

[panah]

رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد
بنفشه شاد و کش امد سمن صفا آورد

 

[فاطیما]

در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمیزند

 

[صبایام:)]

در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمیزند

در عشق تو هر حیله که کردم هیچ است
هر خون جگر که بی تو خوردم هیچ است

 

[فاطیما]

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
آنکه هرگز نتوان یافت همانندش را

 

[صبایام:)]

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
آنکه هرگز نتوان یافت همانندش را

از دیده برون مشو که نوری
وز سینه جدا مشو که جانی

 

[half of pine]

از دیده برون مشو که نوری
وز سینه جدا مشو که جانی

یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند در رضای یار

 

[صبایام:)]

یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند در رضای یار

روزی تو مرا بینی،میخانه درافتاده
دستار گرو کرده،بیزار ز سجاده

 

[half of pine]

روزی تو مرا میبینی،می خانه درافتاده
دستار گرو کرده،بیزار ز سجاده

هر دم از این باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد

 

[صبایام:)]

هر دم از این باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد

دل بود از تو خسته ، جان بود از تو رسته
جان نیز گشت خسته ، از تو کجا گریزم؟!

 

[half of pine]

دل بود از تو خسته ، جان بود از تو رسته
جان نیز گشت خسته ، از تو کجا گریزم؟!

مرده بدم،زنده شدم،گریه بدم،خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم:)

 

[صبایام:)]

مرده بدم،زنده شدم،گریه بدم،خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم:)

مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ

 

[half of pine]

مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ

گر در طلبت رنجی،مارا برسد شاید
چون عشق حرم باشد،سهل است بیابان ها

 

[صبایام:)]

گر در طلبت رنجی،مارا برسد شاید
چون عشق حرم باشد،سهل است بیابان ها

ای دریغا که حریفان همه سر بنهادند
باده عشق عمل کرد و همه افتادند

 

[half of pine]

ای دریغا که حریفان همه سر بنهادند
باده عشق عمل کرد و همه افتادند

دردا و ندامتا که تا چشم زدیم
نابوده به کام خویش نابوده شدیم

 

[صبایام:)]

دردا و ندامتا که تا چشم زدیم
نابوده به کام خویش نابوده شدیم

من و جام و می و معشوق ، الباقی اضافات است
اگر هستی که بسم الله ، در تاخیر آفات است

 

[الینا:)]

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی *** تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی

 

[صبایام:)]

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی *** تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی

یک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد
یک بار دگر، بار دگر، بار دگر... نه!

 

[panah]

هرکس سنه اولدوز دیه اؤزوم سنه آی دمیشم
سنن سورا حیاته من ، شیرین دئسه زای دمیشم
"شهریار"