• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

رابطه‌تون با خانواده چطوره؟

رابطه‌تون با خانواده‌تون چطوره؟

  • خیلی بد

    رای‌ها: 7 4.7%
  • بد

    رای‌ها: 23 15.3%
  • معمولی

    رای‌ها: 51 34.0%
  • خوب

    رای‌ها: 50 33.3%
  • عالی

    رای‌ها: 19 12.7%

  • رای‌دهندگان
    150
هشیارم که ناغافل ضربه‌ای نخورم :)) #شوخی
ولی خب در طول این چند ساله انقد گند بالا آوردم دیگه کارایی که می‌کنم و نمی‌کنم رو بهم چسبوندن :-?
رابطه جالبی نداریم در حدی که تو‌ خونه با هم سلام علیک ساده داریم :/
 
الان خیلی خوبه ولی مثلا پدرم الان نسبت به بچگیم خیلی که سریع عصبانی میشد خیلی بهتر شده و چن سالی که خیلی آروم شده و علتش اینه مسئولیت خانواده اولش هم به عهدش بوده و سخته هندل کردن اینا رابطم با مامانم عالیه عاشقشم :RedHeartفقط یکم کم حرفِ اونم از بچگیش این مدلی شده چون کسی نبوده باهاش صحبت بکنه اونقدری و اگه اخبار طلاق مردم براش تعریف کنم حالش بد میشه چه برسه به بابک خرمدین .
ولی مثلا راهنمایی بودم تلگرام اومد و اینستا اصلا تا دو سال نزاشتن برم مخصوصا اینستا من پیج شخصیمو دوسال دارم سر بیرون رفتن هم گیر هستن شاید ولی نخواستم خودم زیاد در حد متینگ های ماهانه با دوستام از راهنمایی و رفتن به دانشگاه و مسافرتای مدرسه اوکی بودن
 
بابک خرمدین کیه دیگه؟(وی کلا از قافله عقب است)


مادر: نسبتا صمیمی
خواهر: دشمنان خونی
پدر: صمیمی ولی حساب میبرم از بابام
 
با پدرم که تابه‌حال بحث نکردم ولی با مادرم با وجود بحثهای زیادی که میکنیم باز هم وجود چنین شخصی تو زندگیم لازمه
ازونجایی که مادرم گذشته خودشو تو من میبینه و از لحاظ رفتاری شباهت زیادی داریم سعی میکنه جلوگیری کنه از اشتباهاتی که خودش کرده تا برای من دیگه پیش نیاد
از لحاظ آبروی خانوادگی و کاری که به میلش نباشه واقعا حساسه مخصوصا مورد اول ولی خب اصطلاحا گیر نیست و به روابط دوستانه خودم تاجایی که آسیبی نرسونه احترام میزاره تقریبا.
و کلا صمیمی هستیم باهم ولی میتونه بیشتر از این هم بشه
با پدرمم سعی میکنم تاجایی که بشه هیچ چیزی این احترام خاص بینمون رو بهم نزنه و خیلی رابطه رسمی تره.
غزلم که کلا هیچی بعدشم شریک جرم که دیگه تعریف نداره
واقعا رابطه خوبیه بنظرم:))
اگه نبود خیلی از جاهای زندگیم واقعا کم اورده بودم و ممکن بود اتفاقات دیگه ای بیفته
خلاصه وجودش ارزشمنده
ولی بیشتر نمیگم که پررو نشه:))
 
از نظر تیپ شخصیت من کاملا با پدر و مادرم در تضادم.
رابطه‌ام با مامان اوایل ورود به نوجوونی واقعا افتضاح بود چون هیچ‌جوره منو نمی‌فهمید و من اونو :-"
ولی الان وضعیت خوبه و تقریبا مثل دوتا دوستیم یا اینکه به خاطر امتحانا سعی کرده بیشتر درک کنه:-??
وضعیت رابطه با خواهر کوچولو خوبه و فقط بعضی وقتا واقعا رو اعصابه:-":))

the-mitchells-vs-the-machines-2021-min_esia_7dog.jpg

وضعیت رابطه‌ام با بابا دقیقا مثل این پدر و دختریه که تو این انیمیشن مشاهده میکنین، خوب بلد نیستیم با هم حرف بزنیم و این یک مشکله، یک مشکل جدی.

ولی من عاشق حس علاقه‌ایم که بینمونه:)
 
کدورت ناراحتی دعوا بحث لج و لجبازی و... توی هررابطه ای وجود داره
مهم این هستش که توی رابطه با خانواده خیالت راحته گوشت همو بخورید استخون همدیگه رو دور نمیریزید(:
راهنمایی خیلی توی گوشی و فضای مجازی بودم جوری که خانواده تصور میکردند افسرده‌ای چیزی هستم:))
ولی الان خداروشکر به سبب تنبیهات همون دوره اعم از گرفتن گوشی به هردلیل از یک ساعت گرفته تا چندماه، بیشتر با اعضای خانواده آشنا شدم و دیدم که ادم های بدی هم نیستن:)) و البته زندگی بدون گوشی خیلی آرامش‌بخش تر هست(:
----------
بعدا نوشت: درمورد گیر دادن ها و اینا بگم که من هم راهنمایی این مشکل رو داشتم، حقیقتا بنظر من هم یک جاهایی زیاده روی هست و بیشتر از اینکه مشکلی رو حل کنه، مشکل ساز میشه! مثلا والدین من اجازه نمیدادن که خودم پیاده جایی برم که خب این باعث میشد من مثل بقیه دوستام زنگ نزنم ازشون اجازه بگیرم، اول میرفتم بعد میومدم خونه میگفتم که رفتم :D اما خب خداروشکر دبیرستان با چنیدن جلسه صحبت و بحث برطرف شد و درحال حاضر هم موقع برگشتن از حوزه امتحانی، پیاده و از هرمسیر که دلم خواست برمیگردم خونه:>
-----------
با خواهربزرگم خیلی دعوا میکنیم و معمولا هربار بعدش ازهم عذرخواهی میکنیم و پیمان صلح می‌بندیم ولی مجددا سر موضوع بعدی دعوامون میشه و این چرخه ادامه دارد:))
خواهر کوچیکم رو نظر خاصی ندارم چون هنوز بچه هست و شخصیت پایداری نداره! امروز میگه ازت متنفرم فردا میگه بدون تو بهم خوش نمی‌گذره :)):|
رابطم با بابام از اولش هم صمیمی بود، ناسلامتی من ١٢سال پرنسس بابام بودم:)) (ته تغاری)، درمورد اکثر مسائل باهاش مشورت و صحبت میکنم چون بابام خیلی اهل مطالعه و تحقیق توی همه زمینه ها هست، (بنظرم واقعا باید توی هر خانواده ای حداقل یک نفر با این خصوصیت وجود داشته باشه تا خیلی از مشکلات پیش نیاد)
رابطه با مامانم هم خوبه، هرچند همیشه بهش میگم بین من و خواهربزرگم تبعیض قائل میشی و اون همیشه تکذیب میکنه:)) شاید یکم با بعضی اخلاقیات مامانم مشکل داشته باشم ولی وقتی این حجم از دلسوزی و از خودگذشتگی و مهربونی رو ازش میبینم میگم بیخیال من مامانم رو با همین اخلاقیاتش دوست دارم x:
از آدم‌هایی که نسبت به مامان‌باباشون بی‌ادب هستند بشددددتتتتت بدم میاد چون برام ثابت شده که هیچکس دلسوزتر از پدرومادر نیست، اونها تمام وقت و جوونی و انرژی و سرمایشون رو خرج فرزاندشون میکنند،به قول بابام هرجا هم بری تهش خونت همینجاست..(دیگه نیاید موارد استثناء رو مثال بزنید! پناه بر خدا حتی همونایی که مرتکب ظلم در حق بچه هاشون میشن اگر قسی القلب نباشن تا آخر عمر در سوگ اون اشتباه رنج خواهند کشید!)
خدا سایه همه پدر و مادر هارو حفظ کنه:RedHeart
 
رابطه ی زیادی نداریم :D قبلا بیشتر بود
 
اگه رابطه تون خوبم نیست فعلا به پدر و مادر تون نیکی کنین تا ببینیم چه خاکی میریزیم تو سر مون (بابک خرمدین)
[نمکدون:)]
 
با مامانم انقد خوبم که به هر رفیقی ترجیحش میدم
اون هم دیگه داره کم کم جای خواهراش یا کسای دیگه با من حرف میزنه،غر میزنه،غیبت میکنه،مشورت میگیره یا هر کار دیگه ای
خیلی خوشحالم که حرفمو قبول داره و البته برای رسیدن به این مرحله یه خرده تلاش هم کردم.
دقیقا همون رابطه ی صمیمی این یکی دو ماه انقد مزخرف شده که تنها دلیل آرامش نداشتنم و عدم آسایش اعصاب و روانم شده مامانم
که حس میکنم سعی نمیکنه منو درک کنه و صرفا به فکر احساسات خودشه
 
با همه ی اعضای خانواده صمیمی
تنها مشکل من تو خانواده ام اینه که خیلیییی فک میکنن بچه ام : |
وَ خط قرمزها و عقایدم فرق میکنه که خب طبیعیه چون دید همه ی آدما نسبت به دنیا متفاوته
بهشونم احترام میزارم
پ.ن: و اصلام ربطی نداره که چون مجبورم : | :)) جدای از شوخی تا وقتی بهم تحمیل نشه مشکلی ندارم
 
وقتی گوشی دستم نباشه میشم عزیزدردونه گل تو خونه ...
وقتایی ام ک گوشی دستمه حتی بخاطر ترکیدن لوله آب سر کوچه بحث میکنن باهام

سه ماهه ک گوشی ندارم همچین عزت و احترامی دارم بیا و ببین

اینگونه
 
جدا از خانواده زندگی می کنم با یکی از دوستانم خونه مجردی دارم‌. بیشتر دوری و دوستی. فقط دلتنگ خواهرم میشم گاهی.
 
یه بار یه مشاور بهم گفت رابطم با بابام داغونه صرفا.چون من روی پای بابام نمیشینم ا بیشتر با مامانم حرف زدم یا بابامو بغل نمیکنم و خلاصه از این حرفا اما من قبول ندارم هر ادمی رابطه ی خاص خودشو می طلبه من مامانم دوست صمیمیم بود که باهاش دعوا می کردم و بهم یه چیزایی میگفتیم که همه شاخ در میاوردن اما بابام از زمان نوجوونی بابام بود دنبالم بیاد یه چیزایی نظر بده صرفا پدر ولی خب حرف زدنامون عادی بود اما بعد مامانم یه چیز خاصی شده که هیچ حالت نمیتونم توضیح بدم یه چیزی بین بابا مامان و دوست صمیمی و خیلی پیچیدس کلا خیلی پیچیدس اما بازم داغون نیست اقای مشاور سابق

و اینکه خیلی کم گیر بودن و وقتایی که گیر باشن دعوا میشه اما زمان دعوا ۳٠ دقیقه نهایتا شب بخوابیم صبح اشتی و اونا بعد اون گیرم بر میداشتن و خلاصه
 
رابطه خیلی خوبی داریم
بابام که مثل رفیقمه با هم هر کاری میکنیم و خلاصه خیلی بهش کمک میکنم و باهم راحتیم
با مامانم هم که خیلی خوبم
فقط این وسط داداشمه که گاهی رو مخه :))
 
رابطه م با ارغوان اینجوریه که کلی دعوا داریم ولی یکی بهمون چیزی بگه شکمشو سفره میکنیم‌.درکل خوبه داشتن همچین خواهری
.................
یاسمینا که هفته ای یبار اینا باهاش در ارتباطم و خیلی دوسش دارم ^^
 
با مامان رابطه خوب و نسبتا دوستانه ای داریم.
با بابا هم همینطور ولی نسبت به مامان گاهی باهاش راحت ترم و راحت تر میتونم ایده ها و چیزایی که میخوامو بهش بگم.
با داداش هم دعوا زیاده مثل همه ولی خب در کل اگر بخوایم خوب باشیم رابطه دوستانه و گوگولی داریم:)
 
Back
بالا