- شروع کننده موضوع
- #1
LM.
کاربر فعال
- ارسالها
- 63
- امتیاز
- 90
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلی1
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 1402
این تاپیک صرفا یک تاپیک اطلاع رسانی هست و هدف از ان پاسخ گرفتن نیست اما اگر کسی نظری داشت اون رو ذکر کنه.
فلسفه ی فیزیک رشته ای دانشگاهی هست که در اون روابط فلسفه در فیزیک و شناخت طبیعت استفاده میشه.فعلا توقعی برای درک کامل این نوشته نیست و پیش نیاز هایی برای فهم ان لازم است:
فیزیک در اوایل قرن ۱۶ میلادی خود را از فلسفه جدا و با نام فلسفه فیزیک ظاهر شد(که، فلسفه فیزیک امروزی نیست و کلا متفاوت هست) که☆بعد☆از نیوتون، فیزیک خوانده شد.
از گذشت دور تا چندی قبل و در اویل قرن ۲۰ فلسفه و فیزیک هر دو برای شناخت هستی تلاش و رقابت میکردند اما با مبانی متفاوت،این مبانی برای
فلسفه چرایی
و برای
فیزیک چگونگی
بود
یعنی چه؟فیزیک علمیست که بررسی میکند این قانون چیست و چکار و چگونه کار ،مثلا گرانش چطور کار میکند اما نمیگوید گرانش چرا وجود دارد
اما فلسفه با چگونگی ان کاری ندارد و میگوید چرا قوانین طبیعت وجود دارند که این حداقل معمولا درباره گرانش به خدا مربوط میشود.
فرق دیگر ان است که فلسفه تنها از منطق و خرد برای پیشرفت الهام گرفته اما فیزیک علاوه بر منطق☆تجربه و ازمایش☆و ریاضی را نیز دخیل داشته.
اصول فلسفه در مدت های کوتاه تری نسبت به فیزیک از دم متلاشی میشه اند و بازسازی اما فیزیک به خاطر قدرت تجربه کمتر این انحلال را تجربه میکند و تنها به واسطه ازمایش های جدید مورد تجدید قرار گرفته.
شاخه هایی از فیزیک که چرایی را(که مربوط به فلسفه است) بیشتر مورد بررسی قرار میدهند مکانیک کوانتوم و نسبیت هستند،رشته هایی که باهم شاخه ای از فیزیک یعنی کیهانشناسی مدرن را ابدا کردند؛علمی که افرینش، تکامل و سرانجام و اجزای هستی را مورد بررسی قرار میدهد.
حال به اینجا رسیدیم که فلسفه فیزیک چیست؟نکته ای کوچک بگوییم و برویم سراغش:
قانون و اصل یعنی چیز هایی که اثبات ندارند و مشهود در نظر گرفته میشوند که اینها معمولا در علوم پایه و فیزیک برای ازمایشات استفاده میشوند،خوب است بدانید قوانین نیوتن هیچ اثبات ریاضی و منطقی ای ندارند و صرفا یک مدل از تجربه اند!یعنی F=ma کاملا تجربیه.
حال فیزیک بعد از حدود ۵ دهه دوری از فلسفه دارد به سمت ان برمیگردد،با فلسفه فیزیک.
دانشی که هدفش چرایی فیزیک است یعنی بگوید چرا F=ma و چرا قوانین فیزیک وجود دارند.
در نهایت من به این جمله معتقدم《فلسفه مرده!(استفن هاوکینگ)》چرا؟چون حداقل نتوانسته در مباحثی که امروزه انها را فیزیک میشناسیم پیش برود،چون فلسفه از قدرت پیش بینی برخوردار نیست ولی فیزیک هست.
حال این رشته امده که همه چیز را بداند،بداند چرا قوانین هستند و بداند قوانین چیستند و چطور کار میکنند و این یعنی اگر این رشته به خوبی کار کند میتوانیم بدانیم چرا قوانین نیوتن درباره ذرات زیر اتمی کار نمیکند و مکانیک کوانتوم در واقع چیست؟(حتما برای فهمیدن این بخشی سرچی درباره مکانیک کوانتوم داشته باشید!)
حرفم رو با این نکته که نظر شخصیمه تموم کنم
تا بحال فکر کردید که اینشتاین چرا انقدر مشهوره،از نظر من اون بخاطر توجیهش برای گرانش معروف یعنی نسبیت،
نیوتون هرگز نفهمید چرا گرانش وجود داره فقط فهمید وجود داره وفهمید نیرویی هست که واقعا کار بزرگی بود،اما اینشتاین فهمید،که گرانش بخاطر شکست فضازمانه و فهمید چرا گرانش هست.
واین یعنی فیزیک میخواد یه جورایی بدون چسبیدن به فلسفه و مستقل چرایی رو کشف کنه.
#اخرش_نظر_شخصی_بود
فلسفه ی فیزیک رشته ای دانشگاهی هست که در اون روابط فلسفه در فیزیک و شناخت طبیعت استفاده میشه.فعلا توقعی برای درک کامل این نوشته نیست و پیش نیاز هایی برای فهم ان لازم است:
فیزیک در اوایل قرن ۱۶ میلادی خود را از فلسفه جدا و با نام فلسفه فیزیک ظاهر شد(که، فلسفه فیزیک امروزی نیست و کلا متفاوت هست) که☆بعد☆از نیوتون، فیزیک خوانده شد.
از گذشت دور تا چندی قبل و در اویل قرن ۲۰ فلسفه و فیزیک هر دو برای شناخت هستی تلاش و رقابت میکردند اما با مبانی متفاوت،این مبانی برای
فلسفه چرایی
و برای
فیزیک چگونگی
بود
یعنی چه؟فیزیک علمیست که بررسی میکند این قانون چیست و چکار و چگونه کار ،مثلا گرانش چطور کار میکند اما نمیگوید گرانش چرا وجود دارد
اما فلسفه با چگونگی ان کاری ندارد و میگوید چرا قوانین طبیعت وجود دارند که این حداقل معمولا درباره گرانش به خدا مربوط میشود.
فرق دیگر ان است که فلسفه تنها از منطق و خرد برای پیشرفت الهام گرفته اما فیزیک علاوه بر منطق☆تجربه و ازمایش☆و ریاضی را نیز دخیل داشته.
اصول فلسفه در مدت های کوتاه تری نسبت به فیزیک از دم متلاشی میشه اند و بازسازی اما فیزیک به خاطر قدرت تجربه کمتر این انحلال را تجربه میکند و تنها به واسطه ازمایش های جدید مورد تجدید قرار گرفته.
شاخه هایی از فیزیک که چرایی را(که مربوط به فلسفه است) بیشتر مورد بررسی قرار میدهند مکانیک کوانتوم و نسبیت هستند،رشته هایی که باهم شاخه ای از فیزیک یعنی کیهانشناسی مدرن را ابدا کردند؛علمی که افرینش، تکامل و سرانجام و اجزای هستی را مورد بررسی قرار میدهد.
حال به اینجا رسیدیم که فلسفه فیزیک چیست؟نکته ای کوچک بگوییم و برویم سراغش:
قانون و اصل یعنی چیز هایی که اثبات ندارند و مشهود در نظر گرفته میشوند که اینها معمولا در علوم پایه و فیزیک برای ازمایشات استفاده میشوند،خوب است بدانید قوانین نیوتن هیچ اثبات ریاضی و منطقی ای ندارند و صرفا یک مدل از تجربه اند!یعنی F=ma کاملا تجربیه.
حال فیزیک بعد از حدود ۵ دهه دوری از فلسفه دارد به سمت ان برمیگردد،با فلسفه فیزیک.
دانشی که هدفش چرایی فیزیک است یعنی بگوید چرا F=ma و چرا قوانین فیزیک وجود دارند.
در نهایت من به این جمله معتقدم《فلسفه مرده!(استفن هاوکینگ)》چرا؟چون حداقل نتوانسته در مباحثی که امروزه انها را فیزیک میشناسیم پیش برود،چون فلسفه از قدرت پیش بینی برخوردار نیست ولی فیزیک هست.
حال این رشته امده که همه چیز را بداند،بداند چرا قوانین هستند و بداند قوانین چیستند و چطور کار میکنند و این یعنی اگر این رشته به خوبی کار کند میتوانیم بدانیم چرا قوانین نیوتن درباره ذرات زیر اتمی کار نمیکند و مکانیک کوانتوم در واقع چیست؟(حتما برای فهمیدن این بخشی سرچی درباره مکانیک کوانتوم داشته باشید!)
حرفم رو با این نکته که نظر شخصیمه تموم کنم
تا بحال فکر کردید که اینشتاین چرا انقدر مشهوره،از نظر من اون بخاطر توجیهش برای گرانش معروف یعنی نسبیت،
نیوتون هرگز نفهمید چرا گرانش وجود داره فقط فهمید وجود داره وفهمید نیرویی هست که واقعا کار بزرگی بود،اما اینشتاین فهمید،که گرانش بخاطر شکست فضازمانه و فهمید چرا گرانش هست.
واین یعنی فیزیک میخواد یه جورایی بدون چسبیدن به فلسفه و مستقل چرایی رو کشف کنه.
#اخرش_نظر_شخصی_بود