• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

چگونه در کنکور شکست بخوریم؟

الهه ن

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,058
امتیاز
31,959
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مياندوآب
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
سلام. امیدوارم حالتون خوب باشه.

عنوان تاپیک که مشخص ه. :D راستش گاهی وقت‌ها ممکن ه ما راهی رو بریم که به شکست منجر بشه. خیلی مهم ه که بتونیم از این راه‌ها دوری کنیم؛ اما علم غیب هم نداریم که بدونیم تهِ این مسیر شکست ه. اینجاست که راهنمایی افرادی که قبل ما راه رو رفتند و در بخشی از مسیرشون شکست خوردند و تغییر مسیر و روش دادند می‌تونه به داد ما برسه. به طور خلاصه بخوام بگم «هیچ معلمی مثل تجربه‌های بد نمی‌تونه برامون آموزنده باشه» چون این تجربه‌ها به ما یاد می‌دن «چه کارهایی نکنیم؟»
اگه تجربه‌ی روش‌هایی بد و شکست رو داشتید با هم به اشتراک بذارید. :D :)

× بخشی از تجارب شکست من در این تاپیک نوشته شده. :‌‌‌‌دی
 
یکی از راه‌های قطعی شکست خوردن تو کنکور، درگیر شدن با میزان مطالعه، تراز آزمون و رتبه‌ی «دیگران» ه. به این صورت که می‌گین «ای وای الان فلانی انقده درس خونده» ؛ «ای وای همه الان دور چندمشون ه فقط من نخوندم» ؛ «ای وای همه سال‌های پایه رو خوب خواندند و من هیچی بارم نیست» و ... . در کل این «درگیر دیگران» بودن ذهنتون رو انقدر مشغول می‌کنه که جا برای مطالعه‌ی خودتون تو ذهنتون کم می‌مونه. راه حل برای فرار از این شکست «رقابت با خودتون ه». فقط به عملکرد خودتون، نقاط ضعف و قوت خودتون، کارهای خودتون بپردازید.

اگه کنکوری ۱۴۰۰ هستید حتماً کتاب «فقر احمق می‌کند» رو بخونید و با مفهوم «پهنای باند» آشنا بشید که بدونید چی می‌گم!
 
یکی از راه‌های قطعی شکست خوردن تو کنکور فکر یکسال پشت کنکور موندنه.
مخصوصا یه بازه زمانی کم خوندی و یهو اواخر خیییییلی میخونی و میگی الان خوندم نتیجه گرفتم بمونم از اول سال بعد بخونم رتبه ی بهتر میارم در واقع دچار طمع وقت برای درس خوندن میشه ادم.ک این فکر و طمع تایم باقی مونده رو هم از بین میبره.
 
یکی از راه‌های قطعی شکست خوردن تو کنکور فکر یکسال پشت کنکور موندنه.
مخصوصا یه بازه زمانی کم خوندی و یهو اواخر خیییییلی میخونی و میگی الان خوندم نتیجه گرفتم بمونم از اول سال بعد بخونم رتبه ی بهتر میارم در واقع دچار طمع وقت برای درس خوندن میشه ادم.ک این فکر و طمع تایم باقی مونده رو هم از بین میبره.
آخ آخ آخ! دقیقاً! این یکی از فریب‌های مغز برای فرار از استرس و سختی درس خوندن ه! مدام تو فکرت جا می‌اندازه که بیخیال، یه سال پشت می‌مونم و فرصت الانت رو ازت می‌گیره. درحالی که حتا اگه پشت بمونی باز هم این فکر هست! برای همین نباید اصلاً به پشت موندن، تحت هر شرایطی فکر کرد! باید مصمم شد که اگه دستم قطع بشه، چشمم سوراخ بشه، باز امسال باید برم دانشگاه که این فکر از مغز بزنه بیرون و تو بشینی درست رو بخونی!

قلم چی بریم و به جای درصد هی به تراز و رتبه مون نگاه کنیم(در اصل برمیگرده به همون مقایسه)
ایول! اثری که مقایسه‌ی رتبه‌ی کشوری و منطقه‌امون با دیگران در ناامیدی و دلسردی و تلاش نکردن داره، خیلی زیاده! مخصوصاً که همه‌امون اون کمال‌طلبی رو داریم و صفر و صدی هستیم و این مقایسه‌ی رتبه باعث میشه اون روحیات شعله‌ور بشن و آسیب ببینیم!
 
قلم چی بریم و به جای درصد هی به تراز و رتبه مون نگاه کنیم(در اصل برمیگرده به همون مقایسه)
به نظر من که برعکسه . بعضی آزمونا راحته الکی درصدا بالا میره و اعتماد به نفس کاذب به طرف میده در حالی که رتبه همیشه نسبیه و تو کنکور به رتبه‌ی آدم نگاه میکنن نه درصد آدم .
کنکورم دقیقا رقابته ، شما برای قبولی به درصدای مثلا بالای ۷۰ نیاز ندارید بلکه باید رتبتون نسبت به بقیه بهتر بشه .
البته اگه منظورتون اینه که مثلا یه عده با تقلب و این چیزا باعث بد شدن رتبه بقیه میشن میتونه تا حدودی درست باشه که اینجا هم شما باید تغییرات رتبه‌ی خودتون رو ملاک قرار بدین نه درصدا رو . و اینکه معمولا آدما توی شهرای خودشون افرادی که درسشون خوبه رو میشناسن و‌رتبشونو میدونن و اگه یکیم با تقلب یه آزمون خوب بشه مشخصه و آزموناییم که تقلب توش زیاد باشه مشخصه که با در نظر گرفتن اینا میشه خطای معیار قرار دادن رتبه رو کمتر کرد .
 
زیاد فکر کنید به هر چیزی. به هرچیز دوبار فکر کنید. یا همون overthinking.با فکر کردن زیاد گند بزنید به درس خوندن اون روزتون و بعد به دنبالش بیفتید تو چرخه ی افسردگی و درس نخوندن...!
 
ناامیدی
خوداندک پنداری ( مگه میشه من قبول شم ؟!؟)
توجه زیادی به تراز و ارزیابی دیگر دانش آموزان بخصوص در آزمون های قلمچی
زیاد کردن منابع برای هر درس درحالیکه هنوز یه منبع تمام نشده
 
انقدر توی رویای قبول شدن غرق بشید که فکر کنین واقعا بهش رسیدین و کمتر تلاش کنین
 
موضوعی که خیلی بهم صدمه زد ، " تعدد منابع" بود
بطوری که برای هر درس چند تا کتاب داشتم و واقعا دیدن این همه تست نزده و سفید بهم استرس میداد
چند تا منبع داشتم ولی هیچ کدوم رو نتونستم تا آخر ، خوب بخونم و کار کنم.

کمال گرایی تون بهتون میگه که باید چند تا کتاب بزنی تا بتونی موفق بشی! که اینطور نیست
خواهشا تا منبع اول تون رو خوب یاد نگرفتید نرید سراغ دومی...

این نظر من بود ، درست یا اشتباه بودنش رو نمیدونم...
 
فقط بشینید برنامه های تمیز و مرتب و خط کشی شده و فوق ایده آل بنویسید و تا آخرش درگیر اجرای اون برنامه آرمانی باشید بعدم که نتونستید افسرده بشید
 
سال کنکور وارد رابطه عاطفی بشید (منظورم رل زدنه) و درگیر دراماهاش بشین
سال کنکور درگیر استرس بعد از دیدن تراز بشید و فقط خودتونو با قلمچی بسنجید
و دیگه اینکه خودتونو دست کم بگیرین و همش ناامید باشین و بگین نه من که قبول نمیشم
با این مثلث میتونین یه شکست موفق در کنکور داشته باشین
 
یکی لایک کرد اینو دیدم :)) استفاده کنید :))

مخصوصاً شما: @Destroyed
 
میخواین شکست بخورین؟ توی هر چیزی؟

حرف خاله زنکا رو باور کنین که میگن نمیتونین و...
 
من که کنکور ندادم
ولی یکی از دلایلش اینه که به این فکر کنی که اگر قبول نشدی یا رتبه ت خوب نبود خانواده و فامیلا پشت سرت حرف میزنن یا ازت نا امید بشن
یکی دیگه هم اینکه واسه چیزی که بهش علاقه نداری و مجبوری، کنکور بدی.حتی اگر هم قبول بشین ولی علاقه ایر نداشته باشید پیشرفت نمیکنین تو اون کار
 
میخواین شکست بخورین ؟ وسط درساتون استراحت کنین(حالا بزا یه سر بزنم ببینم اینستا -تلگرام چه خبره :) ) و وسط استراحتاتون درس بخونین
اینجوری خیلی راحت مرزاتون بهم میریزه و اخرش از هیچکدوم هیچی نمیفهمین
 
Back
بالا