• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

مشاعره واژه‌نما

Hecate

.
کنکوری 1403
ارسال‌ها
248
امتیاز
12,566
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
.-.
سال فارغ التحصیلی
1403
سلام
نحوه انجام مشاعره واژه نما به این شکل هست که اولش شخصی یه بیتی رو میخونه و نفربعد به دلخواه خودش یکی از واژه های مستقل موجود در اون شعرو انتخاب میکنه. بعدش با اعلام کردن اون ، شعری رو میخونه که اون واژه داخلش استفاده شده باشه و به همین ترتیب نفر بعد هم از داخل همون بیت یه واژه انتخاب میکنه و به همین منوال ادامه پیدا میکنه.
یک نکته مهم که هست اینه که انتخاب کردن حرف های ربط و اضافه مثل:‌ { و ، در ، اینکه ، که ، مثل ، چنین ، را و ...} مجاز نیست و واژه های مستقل باید انتخاب بشه.
برای مثال نفر اول میگه:
آسمانا دلم از اختر و ماه تو گرفت
آسمان دگری خواهم و ماه دگری

در ادامه برای مثال نفر دوم واژه ی "آسمان" رو اعلام میکنه و شعر زیر را میگه:
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا



برای شروع خودم بیت زیر را میگم:

چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم
ناگهان دل داد زد : دیوانه ! من میبینمش


امیدوارم که توش مشارکت باشه:-"
 
برای شروع خودم بیت زیر را میگم:

چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم
ناگهان دل داد زد : دیوانه ! من میبینمش


امیدوارم که توش مشارکت باشه:-"

چشم

رواق منظر چشم من آشیانه ی توست
کرم نما و فرود آ، که خانه خانه ی توست
 
چشم

رواق منظر چشم من آشیانه ی توست
کرم نما و فرود آ، که خانه خانه ی توست
خانه

یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم
اب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم
 
خانه

یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم
اب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم
تشنه

تشنه لب کشته شود در لب شت از چه گناه
آن که سیراب کند در لب کوثر تشنه
 
تشنه

تشنه لب کشته شود در لب شت از چه گناه
آن که سیراب کند در لب کوثر تشنه
سیراب

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است
 
سیراب

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است
لب

با لب سرخت مرا یاد خدا انداختی
روزگارت خوش که از میخانه مسجد ساختی
 
لب

با لب سرخت مرا یاد خدا انداختی
روزگارت خوش که از میخانه مسجد ساختی
خدا

مخواه که مصلحت اندیش و منطقی باشم
نمی شود به خدا پای عشق در کار است
 
مصلحت
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره یاری گیرند
یاران
یاران به یاری کردنم سستی کنند و کاهلی
یا عذر ضعف و خستگی یا عذر جهل و غافلی
 
یاران
یاران به یاری کردنم سستی کنند و کاهلی
یا عذر ضعف و خستگی یا عذر جهل و غافلی
جهل

آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابد الدهر بماند
 
دوست

به همان قدر که چشم تو پر از زیبایی است
بی تو دنیای من ای دوست پر از تنهایی است
 
دوست

به همان قدر که چشم تو پر از زیبایی است
بی تو دنیای من ای دوست پر از تنهایی است
دوست
من از عهد عالم تورا دوست دارم
از اغاز عالم تورا دوست دارم
 
Back
بالا