2008-11-24
اخم،اشک،سردرد(!)
امروز روز سختی بود….خیلی چیزها بهم اثبات شد….این که من چه قدر اعتبار دارم….این که چه قدر دوست دارم….این که چه قدر دوست ندارم….این که چه قدر دوستم دارن….این که چه قدر دوستم ندارن….این که چه قدر چهره ام به شخصیتم شبیهه!!!
جای خالیش اعصابمو خورد میکرد….نمیتونستم به نیمکتش نگاه کنم….وقتی راجع بهش ازم میپرسیدن هیچ چیز واسه گفتن نداشتم….صرفا:”نگران نباشید”
پ.ن:چه کار باید میکردم؟چه کار باید بکنم؟چه میکنم؟
16 نظر
“امروز روز سختی بود….خیلی چیزها بهم اثبات شد….این که من چه قدر اعتبار دارم….این که چه قدر دوست دارم….این که چه قدر دوست ندارم….این که چه قدر دوستم دارن….این که چه قدر دوستم ندارن….”
امروز تازه فهمیدم جقدر آدم منو میشناسن! آقای زارعیان.. آقای زارعیان.. !
….
شما چی کار کردی؟
من تو 6 تا کلاس حرف زدم، پخش کردم، دهنم کف کرد/سرویس شد!
(سرویس نه اون معنی! اصلا کلا می تونه معنی خوب هم داشته باشه!!)
کلا این شماره کاراش تو مدرسه ما تموم شد!
(ببخشید یکم زیادی بی ربط به پستت بود!)
اینم سومین کامنت ! (یکی نیست بگه خوب همه حرفاتو یه جا می زدی..)
آخرین قسمت پستت ..
شرایط سختیه..
امروز فهمیدم خانوم جیم اصلا اونطوری که فکر میکردم نبود.
یعنی خیلی بهتر بود.
سعید:
من امروز به عنوان دوست راستین کسی شناخته شدم که خودش قبول نداره!!!
من امروز به عنوان یه آدم معتبر توی بحث های مسئولین مدرسه شرکت میکردم!!!
امروز توی سالن همه داشتن صدام میکردن:
پریا….
فلکی….
خانوم فلکی….
پریا….
پریا….
فلکی….
پریا….
و همه یک نوع نگرانی داشتن….همه یک نوع حرف باهام میزدن….
فائزه:
من امروز خیلی چیزها فهمیدم….خیلیاش از نوع مال تو بود خیلیاش کاملا برعکس!!!
Fäeze, manam!
nMidunam räje be neveshtat chi begam Pariä…
چی می گفتن؟
کنکور یا خود نشریه؟ (درست گزینه دادم؟)
نتیجهی اخلاقیش این بود که احتمال این که اون موقع توی سالن «پریا» صدات کنن دو برابر احتمال این هست که «فلکی» صدات کنن، و چهار برابر «خانوم فلکی»!
یا این که اکثر افرادی که تو سالن وایسادن باهات صمیمی بودند؛ یا این که افرادی که باهات صمیمی بودند تو سالن وایساده بودند. ممکنه ربطی به صمیمیت نداشته باشه، بچههاتون با اسم کوچیک راحتتر اند. ولی علت این که کمترین احتمال مربوط میشه به «خانوم فلکی»؛ ممکن هست titleهای مغولی منفور باشند!
پ.ن:
1. کاری رو که فکر میکردی درسته! و اگه فکر میکردی کاری که کردی درسته؛ کاری که کردی!
2. کاری رو که فکر میکنی درسته!
3. نمیدونم!
عرب:
نتیچه گیریت درست بود….منو اکثرا پریا صدا میکنن!!!
سعید:
به نظرت کنکور و نشریه اینقدر ارزش دارن؟و اینکه آیا ارزششون برابره؟
عرب! :دی
منم همینی که گفتی به نظرم رسید، اما گفتم شاید اون خطابه ها کاملا تصادفی نوشته شده باشه!
پریا!
نمی گی که دقیقا چی شده دیگه!
به نظر من هیچی ارزشش رو نداره! مگر در موارد خاص!!
اصلا! من کی مقایسه کردم اینا رو؟ نمی شه مقایسه معتبری کرد گویا..
این مورد خیلی خاص بود!!!
ولی وقتی تو دو تا مورد رو با هم میاری که یا این یا اون یعنی تقریبا توی یک رده هستن!!!
Pariä jän hamishe ham injuri nist. cherä Nqad moqayadi be usule goftR?
این چه وضع پست گذاشتنه آخه دختر؟
عمرا هیچ کدوم از این آدما حتی حدسشم نمی تونن بزنن که دقیقا چه اتفاقی افتاده!
ولی فعلا که خدا رو شکر حل شد.
زخم زبونای دیروز معنیش چی بود؟
داشتین اذیتش می کردین و من هرچی فکر می کردم نمی فهمیدم چرا؟؟؟؟
بعله…
پگاه عزیز من از روی اصول زبان شناسی نگفتم که این دو تا باید هم رده باشن….وقتی کسی جلوی من (یک فرد عادی!) دو تا مورد رو میاره که “یا این یا اون” اولین برداشتی که می کنم اینه که “این” و “اون” باید یه ربطی به هم داشته باشن(ولو کاملا متضاد!)
طاهره:
من که نمی خواستم کسی بفهمه….صرفا واسه تسکین خودم نوشتم….
زخم زبون؟کی؟!می دونی که هیچ کدوم از ماها هدفش اذیت کردنش نبود….دنبال دلیل نگرد احتمالا نا خواسته این کارو کردیم!!!
یادم افتاد… یادم افتاد بگم خیلی دوست دارم…