دوران دانشجویی شاید به نوعی دوران گنگ و مبهمی باشه. مخصوصا اولش. از کنکور بیرون اومدید و تازه آزاد شدید از قفس کنکور و دبیرستان و نمیدونید کجا میخواهید پرواز کنید. البته خیلی ها تو دوران دبیرستان برخی از علایقشون رو مشخص کردند و تو انتخاب رشته هم اعمال کردند اما خب بازهم اونها کافی نیست. چون حتی رشته ای هم میرن دنیایی از تنوع رو جلوشون گذاشته. تازه اون مختص درسه٬ خود زندگی چی؟ علایق شخصی؟ خانواده؟ تفریحات؟ آینده؟
اهمیت این موضوع از این جهته که وقتی میرسید سال سوم چهارم میبینید احساس میکنید باید یک کاری بکنید اما نمیدونید چه کاری. تحصیلات تموم میشه شاید حس کنید کاری نکردید و حسرت بخورید. بعد اون زمان هدف هایی مشخص کنید که بعدا واسش گیر بیافتید. مثلا سال چهارم تصمیم بگیرید اپلای کنید ولی نه زبان خوندید نه GRE نه مثلا معدل قابل قبولی دارید. یا مثلا تصمیم میگیرید ارشد کنکور بدید میبینید درسهایی که باید ارشد بدید رو اصلا خوب نخوندید. یا مثلا تصمیم میگیرید کار کنید ولی هیچ مهارت شغلی ای ندارید و تازه باید برید کار یاد بگیرید. یا مثلا میخواهید ارشد اصلا برید یه رشته دیگه ولی درس هاش رو بلد نیستید و …
آیا شما حس کردید که دچار سردرگمی هستید؟ آیا فکر کردید بهش یا اصلا هرچه پیش آمد خوش آمد؟ آیا هدف دارید؟ تکلیفتون با خودتون مشخصه؟ اگر خودتون یا دیگران تجربه ای داشتید اینجا مطرح کنید.
آیا شما حس کردید که دچار سردرگمی هستید؟ آیا فکر کردید بهش یا اصلا هرچه پیش آمد خوش آمد؟ آیا هدف دارید؟ تکلیفتون با خودتون مشخصه؟ اگر خودتون یا دیگران تجربه ای داشتید اینجا مطرح کنید.
من پزشکی میخوونم ! از ترم یک که اومدم دانشگاه همش وقتم به بطالت گذشت ! حتی خوش نگذروندم همش گذشت ! به حدی که ترم 3 و 4 افسردگی گرفتم !!!!
به عنوان یه دانشجو رسما گند زدم تو 5 ترمم ! هم معدلم هم روحیم هم اعتماد ب نفسم هم دید همه دوستام به عنوان دانشجوی تنبل !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! همه چی
الان خیلی پشیمونم اما دل ادامه دادن ندارم
پشیمون از چی؟ از پزشکی خوندن یا از بطالت گذروندن؟
شما چون خوب استفاده نکردید و به بطالت گذشته٬ دچار این فکر شدید. خارج شدن از این وضعیت هم خیلی سخت نیست. برنامه روزانه و هفتگیتون رو بازبینی کنید و ببینید چیکارا میکنید کجاها وقت تلف می کنید کجاها ضرورتی نداره وقت بگذارید. کجاها میتونید بهره برداری بیشتری داشته باشید. مثلا به جای تلوزیون نگاه کردن با دوستاتون برید بیرون بیشتر انرژی میگیرید. برنامه تفریح بگذارید. با دوستان درس خونتون ارتباط بیشتری داشته باشید تا حس درس خوندن بگیرید ازشون. اگر دچار ضعف بدنی هستید برید دکتر و آزمایش بدید شاید مشکل کم خونی و بیحالی داشته باشید. سعی کنید کارهاتون رو سریعا انجام بدید و موکول نکنید به یک وقت دیگه و … و یادتون باشه شما در آینده مسئولیت سلامت عده ای را به عهده خواهید داشت و خوب درس نخوندن میتونه جان دیگران رو به خطر بندازه در آینده.
الان 6 ماهه از شروع دانشگاه میگذره،هنوز نمیدونم میخوام چکار کنم…
بخونم واسه معدل؟خوش بگذرونم؟ برم تو کار فعالیت جنبی؟
خیلی سردرگمم کلا…