2008-12-07
پریا(!)
چند وقتی میشه که از پیرامونم بدم میاد….از ان همه دوست های دو رو….از این همه دشمن های یه رو….از این همه آدمی که دوستشون دارم ولی چراشو خودم هم نمیدونم….
چند وقتی میشه که از خودم خسته شدم….از این همه صفات خوب و بدم….از این همه تناقض….آخه کی تاحالا آدم مهربون بد اخلاق دیده؟!؟!؟!؟!؟!
چند وقتی میشه که با شنیدن این اسم عصبی میشم پریا….پریا….پریا….پریا….دلم میخواد اون لحظه که اسمم رو میگن با مشت بکوبم توی دهن گوینده….اصلا برام مهم نیست که اون شخص کی باشه….نمیشه به من نگید پریا؟!منو با یه اسم دیگه صدام کنید….
پ.ن1:نمیدونم یه سری حرکات از نامردیه یا از نفهمی!!!
پ.ن2:من به زودی به دستان زبر قانون سپرده خواهم شد!!!
11 نظر
نمیدونم چی باید بگم.
مم… منم از این حسّا داشتم. یعنی خب، هم مهربون بد اخلاق بودن، هم دوست های دو رو و یک عالم دشمن یه رو داشتن، هم خیلی تیکه های دیگه ی نوشته ت…
فقط اینکه خیلی واسه م ملموس بود متن..
عرب:
فقط نگو پریا هرچی میخوای بگو
پگاه:
چه قدر خوب که درک کردی….مرسی!
آره.
آدم دلش میخواد خودشو + اون طرف بکوبه به دیوار بلکه یه چیزی بشه.
چی باعث میشه اینجوری شه؟؟
مال موقعيه كه خودتو غرق كردي….
پيش مياد…اومده!!
همش….
چرا اینقدر عجیب؟
چرا تو اینهمه داغونی و ما نمی فهمیم؟
خانومی خودتو اذیت نکن اینقدر
اصلا کی گفته تو بداخلاقی؟ تناقضت کجاس؟
نمي دونم چي بايد بگم فقط مي دونم وقتي مشكلي تو زندگي پيش مياد ادم دچار اينجور تناقضا ميشه پس ارزو مي كنم اگه مشكلي داري حل بشه!
خوب می دونی..
اول این که انقدر خودتو ناراحت نکن..
یه سری صفات واسه انتظاراتی که از یکی میره، یه سری واسه اون چیزیه که از آدم دیدن (عملکرد اون آدم)..
بعد فکر می کنم بین این دو تا مدل صفت مشکل پیش اومده برات.. بیخیال.. خودت باش صفات تا یه حدی قابل چشم پوشی اند..
دوستان عزیز من یه مشکلی برام پیش اومده…..اونم اینه که اینقدر پستم حس بدی رو بهتون القا میکرد؟آخه من اینقدر هم که شما به آرامش دعوتم کردید نا آروم نبودم:دی
ولی به هر حال خیلی مرسی!!!
بابا دیوونگی که شاخ و دم نداره عزیز من!!!!:دی
راحت باش. تناقضم چیز بدی نیست!
یه مثال از صفات خوبت بزن ما که ندیدیم.
:آدم تو شیلنگ شنا کنه بهتر از اینه که ضایع بشه
یا مثلا
:آدم به خر تیتاب بده بهتر از اینه که ضایع بشه
آره آبجی
اینه