مهره ی شطرنج
خوابیده بود…اما میشنید هر صدایی رو که باید. گزارشگر فرانسوی داشت با شور خاصی از راهپیمایی خ انقلاب تا آزادی که حامیان موسوی ترتیب داده بودند حرف میزد…همه شعا و شعار و فریاد و گریه و فریاد و گریه و …میخواست بیدار شه اما گفت یه کم صبر میکنم تموم میشه همشون…خواست بخوابه که یهو صدای تیر اومد…نگاه جوون به جای گلوله رو تنش خشک شد، با خودش گفت عجب غلطی کردم این انگار جدیه…افتاد و آروم آروم نگاهش تار شد و مرد…اونورتر تو لندن ملت هرروز جلوی سفارت میرفتن و مینشستن و هرروز تعدادشون بیشتر میشد.هر روز…خواست بخوابه باز اما نمیشد انگار … پسره که حسابی جوش آورده بود گفت پدر سگا…این چه مخابراتیه بابا یه اس ام اس نمیره آخه {…}ها این چه وضعیتیه ساختین…واقعا نمیشد خوابید…پاشد رفت از اونجا بیرون یه کم بالاتر رفت و پرسید خدایا چه وضعیتیه آخه رو این زمین، این آدما هم شورشو در آوردنا، چرا تحمل میکنی؟ چرا؟ آخرش چی میشه به من یکی بگو بدونم…پس فرق فرشته با آدم چیه؟زد زیر گریه و با همون حالش گفت آخه چرا؟ چرا باید الکی بمیرن این همه آدم؟ الان که نه جنگه نه چیزی…چرا اون مادره باید بالای جنازه تیر خورده پسرش زار زار گریه کنه؟ بگو منم بدونم، بگو منم…نتونست ادامه بده هی گریه کرد اینقدر که قطره های اشکش نمیذاشت خوب ببینه،خدا نگاش کرد لبخندی زد و گفت من که لذت نمیبرم فرشته کوچولو از این احوال، فکر میکنی راحته همه ی دردها رو دیدن، همه ی گریه هارو شنیدن، همه ی گله ها رو شنیدن، همه ی دعاها رو جواب دادن؟نه.نیست.از حال تو حال من بدتره…خیلی بدتر!فرشته آروم شد و نگاهی به بالا انداخت، یه کم آروم تر شده بود، گفت تموم میشه؟خدا لبخندش خشک شد، گفت خودشون باید تمومش کنن، داستان اینطوری زیاد بوده تا حالا اما، تا حالا پایان هیچ کدوم این شکلی نبوده،چقدر تلخ خواهد بود برای منتظران پایان این داستان…کاش صبر داشته باشند بندگان من…فرشته کوچولو خیره شده بود به بالا، هیچی نمیگفت، فکر هم نمیکرد حتی…
همه تو این دنیا عادت کردیم یا اعتراض کنیم یا شاد باشیم یا با یکی مخالف باشیم یا موافق…یادم نمیاد از بچگی تا حالا آدمای زیادی بهم گفته باشن پسرم صبر کن همه چی درست میشه…همه منتظریم یه اتفاق بدی بیافته.نمیگم بی تفاوت باشیم نه اما سه روز دندون رو جیگر بذارین بد نمیشه.بابا چرا بای یه پسر بچه ی دوازده ساله بیاد بگه موسوی حمایتت میکنیم یا یه چهارده ساله بیاد بگه احمدی احمدی حمایتت میکنیم.بابا به نوجوون چه که کی به کیه وقتی که کوچکترین تاثیری تو چیزی نداره؟اوج کارش شرکت تو یه راهپیمایی باید باشه والسلام.حرف من اینه.چرا دیده به گریبانتون فرو نمیبرین که ببینین چه جوری جوگیر شدین.بابا اوضاع خرابه درست اما …
خواه پند گیر خواه…
متاسفم برای شما نویسنده این پست و هر کس که نظر مشابهی داره.یه لحظه چشماتو ببند و تصور کن خدایی وجود نداره که وقتی “دیده به گریبانت فرو بردی” لبخندشو میبینی که داره خشک میشه
اونوقت شاید به اندازه همه اون اعتقادی که تو اون لحظه نداری شهامتشو پیدا کنی که حداقلش بری رو پشت بوم خونتون شعار بدی برای مسلم ترین حقی که ازت گرفتن.میفهمم که شما فقط احساستو اینجا نوشتی اما این موضوعی مثل آب و هوا نیست که بیای و نظر شخصیت رو اینطوری بیان کنی و با توهین به شعور ملت اونا رو “جوگیر” خطاب کنی.
متاسفم
رکسانای گُلم،
ما مردم یک ویژگی ای داریم، اونم اینه که نظر شخصی مون رو به صورت یک حکم کلی اعلام می کنیم.
به نظر من ابراز تاسف ت خوب نبود، چرا که سهراب بدون شک شرایط زندگی و عقایدش بسیار متفاوت با من و توئه، و این مساله ی انتخابات هم مساله ایه که نمی شه واقعا تو یک ماه، دو ماه در موردش بحث کرد. یا همین جو حاکم.
به نظر من در این مورد، بهتره که فقط نظرات هم رو بخونیم. من و تو، نمی تونیم سهراب، یا هر کسی با این عقاید رو راضی کنیم..
رکسانا من نمیگم اعتراض نکن به گرفته شدن حقت…من میگم آدمای زیادی هستن که با دیدن این اعتراضها جوگیر میشن و میرن تو میدون الکی الکی داغون میشن
من به شعور ملت توهین نکردم…مخاطب من آدمای 14 تا 18 ساله است که بر اساس جوی که حاکمهبدون فکر میریزن تو خیابونا.
حرف منو خیلی بد فهمیدی من میگم آدمایی که میبینیم حتی شده در حد 20 درصدشون به قول یکی اسکلن(همون جو گیر خودمون)من میگم آدمی که میریزه تو خیابون باید حداقل فکر کنه که آیا درسته این کارش یا نه(من نمیگم غلطه).همین
اصلا انتظار نداشتم یه نفر اینطوری ناراحت شه…
تنها حرف من اینه که اون اول فکر کنین(کنیم) که باید رفت و بعد برین(بریم).همین.والسلام
آیا شهید فهمیده هم که به سن قانونی نرسیده بود بر اساس جوگیری رفت جبهه، جنگید و شهید شد؟ به اون چه ربطی داشت که تو مملکت جنگ هست، ظلم هست…
من که به نظرم کار عاقلانه ای نکرده شهید فهمیده !
شهید فهمیده میدونست داره چی کار میکنه.
و کارش مقدس است ولی…
و اینها هم میدونن که دارن چی کار میکنن و هدفشون مقدسه.
شما چرا فکر میکنید همه چیز اونجوریه که شما فکر می کنید؟
سهراب جو گیراشو میگه بابا.
آخه اونی که جو گیره چه طور میدونه چی کار داره میکنه؟
ببخشید اینو میگم.
آقای مطهری اینجا دوباره خوابید که!
یه فکری بکن.
خیلی از شهدای جنگ هم بر اثر جوگیری رفتن و شهید شدن.این درست نیست که ما تعمیم بدیم این مسئله رو.
“خیلی از شهدای جنگ هم بر اثر جوگیری رفتن و
شهید شدن”
من حرفتو قبول ندارم.
موافقم.. خیلی ها جو گیر شدن
در جریان خود انقلاب هم خیلی ها رو گول زدن. پدر من میگه به ما گفتن که دیگه پول آب و برق و مالیات و اینها نمیدیدن.. این سخنرانی خمینی رو دیگه همه میدونن ولی الان داشتن فیلم سخنرانی خمینی که این حرف ها رو میزنه جرمه..
× قشنگ بود …
× “از کسی بت نسازید ، میرحسین بت نیست! ”
× “فکر کنید … کسایی مثل مریم رجوی الان دارن این چیزا رو به نام خودشون تموم می کنن …”
واقعن فكر مي كني سحر نزديك است ؟
شاید میرحسین در حالت عدی بت نباشه اما در زمان کنونی کشور برای من یه بته ….شاید نظر بقیه این باشه….
sry wrong comment!:دال (اين ماله كامنتِ پست بالايي بود!!)
هم با مهسا موافقم ، هم زيادي با سهراب. و معتقدم… fsd خيلي يكطرفه نگاه مي كنه.
يه واقعيتي كه هست اينه كه تو اينجور مواقع و اينجور كارا (كه جمعي ان ، مثلن كل مردم ايران/تهران يا غيره) جوگيري واقعن “لازمه”!”دال
و بعد اون ليدراي اجتماعي هستن كه به اين جوگيري ها جهت مي دن… مي دونين چي ميگم؟!
ببخشید اگه این طوریم ولی این نتیجه تربیت 17 ساله منه در خانواده.
حالا هم اینجام که از تو حرفای شماها یه طرفه بودتمو اصلاح کنم.
گرچه شماهام بیشتر حرفا و عقایدتون همون عقاید و حرفای پدر و مادر و اقوامتونه.
بله درسته!
اما حداقل وقتي كه نظر ديگران رو مي خونيم ، پيش زمينه هاي فكريمونو سعي مي كنيم بندازيم دور و بي طرف نظر همديگه رو بشنويم! : )
(از طرف خودم صحبت مي كنم)
…
× !
آقای مضروب من هم از اون اول گفتم که میرحسین بت نیست.و با همین عقیده هست که الان با وقایع اخیر واقعا بهش اعتماد میتونم بکنم و میتونم ازش طرفداری کنم.
*شما چی درمورد مریم رجوی میدونین که اینو درموردش میگید؟
fsd شما که میگی قبول نداری اینو ما خودمون چندتاشو تو فامیلمون داریم که دارم اینو میگم. فقط هم شهدای جنگ نیستن.شهدای انقلاب هم خلی شون همینطور بودن.
با Ya$amin موافقم.جوگیری درحرکتهای جمعی لازمه و چیز مذمومی نیست.
× مریم رجوی آدم خوبیه ؟ اگه بد نیست!
من نگفتم خوبه.گفتم قبول کنید که چیز زیادی ازش نمیدونید.
برو بچ به نظر من هرکی نظرشو بده و به ابراز نظرش اکتفا کنه و زیاد سعی نکنین همدیگه رو قانع کنین.هرکی اهل فکرو تعقله با خوندن نظرا و فکر کردن میتونه یه تصمیم درستی را جع به این قضایا بگیره.سیستم من با این روش بیشتر میخونه.اگه شما با بحث کردن این شکلی حال میکنین که هیچی.اینطوری کلا امکان داره موضوع بحث هم عوض شه آخه!
درسته.