2009-07-28
حرفهای ناگفته
رسیدیم به جاهایی.
بنبستهایی که انتظار داریم تهشان دیواری باشد کوتاه. و گذشتن ممکن.
امید.
از کجا آمدهاند حرفهایی که روی هم جمع شدهاند؟
..
دلهایی پر داریم. هر کداممان بیش از دیگری.
و با تو خداحافظی میکنم.
هر چه زودتر، آسانتر شاید.
12 نظر
زود تر تمام كردنش ، آسانترش مي كند آيا … ؟!
; )
مطلب زیبایی بود . 😀
اشکمو دراوردی دختر.
× و راه بندان هایی که نا خود آگاه در آن ها می افتیم !! و بیرون رفتن ممکن نیست …
دل هايي پر داريم،پر از محبت،پر از درد،پر از عشق،پر از ترس…و شايد هم پر از كينه…
آره نیما.
ناخودآگاه.
شاید هم خودآگاهی که توام با زمان طولانی باشه. و تو دیر متوجه بشی.
از کجا آمده اند حرف هایی که روی هم جمع شده اند..
دل را واقعه تهی میکنی، از چه خواهی پر کردن؟
ارزش هر دلی، به اندازه حرف هایی است که برای نگفتن دارد…
“از کجا آمدهاند حرفهایی که روی هم جمع شدهاند؟
..
دلهایی پر داریم. هر کداممان بیش از دیگری.
و با تو خداحافظی میکنم.
هر چه زودتر، آسانتر شاید.”
سه خط آخرت
سه خط آخرت
امان از اين سه خط آخرت
دست دل مرا چطور خوانده بودي دختر؟
چطور؟
مولی
این حرفت رو یکی امروز بهم اس ام اس زد.
کسی که نمیشناسمش.
نمیدونم چرا برای لحظه ای ترسیدم.
اولی از مولوی بود
دومی از دکتر شریعتی
× خداحافظی زودتر ، بهتره ؟
نه.
الزاما بهتر نیست.
“آسانتر شاید”
میدونی؟