مردم و علم
به نام خدا
قصد کردم مطلبی بنویسم که بر خلاف مطالب قبلی کوتاه تر باشد چون اصولا کمتر کسی این متون را می خواند و خاطرات نیز تا ابد پر طرفدار ترین موضوع مطالب بلاگ ها و جهان سایبری خواهد بود..
علم به طور روز افزون در حال رشد و توسعه است. به طوری که طبق گفته ی کارشناسان در طی بیست سال اخیر دو برابر شده یعنی علم تولید شده تا قبل از دهه هشتاد میلادی برابر است با آن چه که در طی بیست سال رخ داده. و بر این اساس این سرعت روز به روز شتاب بیشتری میگیرد. چیزی شبیه همان قانون معروف مور که می گوید قدرت پردازنده ها هر دو سال یکبار دو برابر می شود.
اما رابطه مردم با علم چگونه است؟ چه میزان سطح آگاهی از علم در مردم وجود دارد؟ نیاز به علم در میان مردم چقدر احساس می شود؟
پاسخ این است که آگاهی مردم نسبت به علم در حدی است که علوم برای آن ها جالب توجه باشد. یعنی متوجه شوند که چه کاربردی در انجام فعالیت های روزمره دارد. از این رو است که استقبال خوبی از فناوری نانو و یا کشت سلول های بنیادین می شود در حالی که عملا هیچ حرفی از راه اندازی شتاب دهنده ی بزرگ ذرات هادرونی در ژنو نمی شود. علت این امر این است که هر فردی در مورد این که علم چه طور می تواند کاری کند که شیشه لک نگیرد و یا دوربین هایی ساخته شود که در رگ های بدن حرکت کند کنجکاو می شود. همچنین در این مورد که بتوان برای فرد قلبی ساخت و یا بخشی از بافت های بدن که ترمیم نمیشوند را ترمیم کرد (همانند نورون ها) نیز افراد کنجاو می شوند که دانشمدان چه کاری انجام می دهند؟ ولی اصلا مردم جذب این موضوع نمی شوند که اول لحظات شکل گیری جهان در ژنو شبیه سازی شده است. یا شبیه سازی خورشید توسط قوی ترین فناوری و تجهیزات لیزری جهان در کالیفرنیا اگر اشتباه نکرده باشم کمتر جذابیتی برای مردم عامه ایجاد می کند.
در اینجا راهی وجود ندارد جز این که افراد آگاه در این زمینه همچون دانشمندان و کارشناسان با نوشتن کتاب های ساده مردم را جذب علم کنند. تعداد کمی از مردم پس از آشنایی مقدماتی با سطح پیشرفته تری از علوم (مثل ریاضیات) به آن ها علاقه مند می شوند.
خب دیگر مطلب را ادامه نمی دهم چون طی سه مطلب اخیر متوجه شدم که نه تنها استقبال کمی از این گونه مطالب می شود بلکه سعی در کوبیدن نویسنده هم در بین برخی افراد وجود دارد. به همین علت هم سرعت رشد فرهنگ و نگرش صحیح در جامعه ما بسیار پایین است. البته دیدید که مطلب چندان هم کوتاه نشد. خب این هم عادت منه دیگه.
موفق باشید.
سلام به همه دوس تان. زمان كوتاه مديدي نيوديم….كه…مهم ….نيست.و اما بعد….
اكنون، اينجا ،به زير اين ارسال خوب….عارضم كه:
جدا از مفهوم و نيت مفيدي كه تو اين ارسال هست …ولي چيزايي كه بعنوان نمونه از كاركردهاي علم نوشته بودين مربوط به گستره “مرز علم” بود.جايي كه نهايت تكنولوژي و تفكر و خلاقيت و تيوري هاي دانشمندان بهم تلاقي ميكنه .ولي بنظرم چيز كه بايد براي مردم لحاظ بشه علم مداريه و استفاده هر كس از درجات مختلف دانش براي زندگي خودش. بنظرم تفهيم معني :دانش قدرته” به افراد مهمه.قدرتي به معني حافظ و سپر ،روش و متد ، الگو ،تدبير و منطق و امثال اينها.
بنظرم براي مردم از همه جور قشر بايد قرايت صحيحي و درخوري از علم ارايه داد. علمي به معني دانايي ، خرد و منطق و عقل مداري. تا مردم درك و عمق و كنششون با افراد و محيط زندگيشون تغيير كنه. كسب مهارت و توانايي كنن. هدف موفقيت رو با توانگري عوض كنن.از دانش واسعه افزايش معرفتشون استفاده كنن .چيززي كه تو ايران بعنوان جامعه ديني خيلي نيازمندشه. هنوز مردم ايران ديد درستي نسبت به خيلي امور بنيادين دانش ندارن. حالا جدا از اين امكاناتش بوده يا نه ولي در مطالبه شونم نيوده. قضيه مطالبه درست قضيه مهميه كه شايد واسش پستي زدم.
تشويق مردم و جوانان ايران بدون توجه به پيمودن پله هاي علم و اموزش و تفهيم مباحث گسترده و اساسي موجود تو اين پله ها و تشويق و ترويج به قرار گيري سريع افراد در حوضه مرز هاي دانش و جلو بردن اون مرزها و پر رنگ و لعاب كردن اونا تحت عناويني مث توليد علم و حرف اول گفتن و شاخص هاي بالاي تكنولوژي و پيشرفت و امكانات و فتح و اختراع و اكتشاف نتيجه متوازني به ما نمي ده. تشويق مي كنيم و از فرار مغزها تعجب ميكنيم و مي رنجيم.تشويق مي كنيم و رشته اضافه ميكنيم و ظرفيتها رو بيش از داوطلبا مي كنيم و از اون ور كلي مشكل اقتصادي و اجتماعي بار مي ياريم. كيفيت اموزشي رو تابع پول ميكنيم. عطش مردم به مدرك و پول و پرستيژاي پوك و سطحي همه و همه بنظرم نتايجيه كه از قرايت ايرانيا از دانش شنيده ميشه.
در حالي كه مفاهيم بنيادين علم در حاشيه مونده.صرف علاقه مند كردن مردم با كتب اسان فهم با چه هدفي مهمه اگي بمنظور نتايج بالا باشه كه سيكل فقط شلوغ تر ميشه در حالي كه بازده ش همچنان نامتوازن و ناچيزه.
امار بيشمار ايرانيا در مصرف چند برابر اقلام زندگيشون،مشكلات اجتماعي و اصطكاكات شبانه روز قشرهاي مختلف مردم،فرهنگ هاي تقليدي و سطحي،گرايشات و استقبالات سينوسي مردم …امارهاي و شاخص بالاي و منحصر به فردمون در الودگي ، تصادفات،مصرف مواد ارايشي ،عملهاي زيبايي و غيره نشون ميده كه عقل گرايي و فكر و تدبير و مهارتهاي زندگي كه بايد از علم برداشت بشه و سيمان اجرهاي زندگي مردم و خانواده هاي ايران باشه بسيار بسيار در حاشيه است و استفاده ملموسي براي شبانه روز مردم نداره.
بنظرم تو ايران…اولويتها و تقدم ها بايد تصحيح و رعايت يشه چه از طرف دولت چه از طرف مردم./براي نظر خيلي طولاني شد.هر چي بخام با اختصار و اعجاز بيشتري حرف بزنم مذخرفتر ميشه!/شايد ارسالاتي با اين مفاهيم گذاشتم./مطالب ارايه شده شما تو استقباله منه و شايد بتونيم با كمك بقيه(نه لزوما همه) با دادن جهت گيري يكسان به ارسالات بعضي قضايا را در حد وسعمون تحليل كنيم/البت همين جا بگم من اصن ادعايي ندارم و خودم در خم يك كوچم…چراكه دوستان پرمشغله ما به مراتب صاحبنظرترن…
“پاسخ این است که آگاهی مردم نسبت به علم در حدی است که علوم برای آن ها جالب توجه باشد. یعنی متوجه شوند که چه کاربردی در انجام فعالیت های روزمره دارد.”
دقیقا با حرفت موافقم.
یه راه حل دیگه اینه کاربرد علوم رو به عنوان ویترین اون علوم بذارن و به مردم عملا در نگاه اول نشون بدن که این علوم چه فایده ای داره!
—-
اتفاقا به نظرم از مطالبت داره کم کم استقبال می شه کمی باید صبر کنی و اینکه به دلایل نا معلومی بازدید بلاگ کم شده بود!
ببین! این بلاگ همه جور مطلب توش آزاده و همه جور آدمی می خوندش، پس نگران نباش متن هات خونده می شن ولی شاید حال ندارن کامنت بدن!
ivan اینقد قشنگ و کامل نوشته که نمیشه باهاش موافق نبود .
ببینید هدق نباید این باشه که مردم از علم خوششون بیاد یا اطلاعات داشته باشند. بلکه باید بتوانند از علم در حل مسائل روزمره استفاده کنند و علم رو واقعا به کار ببرن و این یعنی همون علم مداری. یعنی از مارکت سر کوچه تا شرکت های بزرگ همه مطابق با اصول و روال علمی کار کنند. چون میان بخش های مختلف عم هماهنگی وجود داره پس ارگان ها و بخش های کوچک و بزرگ جامعه نیز هماهنگ میشن و جامعه رو به رشد و ترقی میره.
موفق باشید.