زندگی
سلام سلام.من…اممم…خوب من صبا ام وکلا نیازی به معرفی نداره دیگه!خوشحالم که بعد دوسال دوباره سعی میکنم که تو سمپادیا بنویسم.اینجا هم آدمایی اند که میشناسم و ]» کسایی که قراره آشنا شیم.به هر حال!من که نیاز به معرفی ندارم اما دوست دارم که دوست پیدا میکنم.خوب خوب!
بریم سر نوشتن.نه؟!
تعریف:زندگی مثه یه کاغذه.شایدم یه دفتر.نمیدونم.نمی خوام حرف تکراری و کلیشه ای بزنم.نه!اشتباه نکن!خوب این تیکه رو مجبور شدم چون لازمش دارم و واقعا هست….
یه نظر:اشتباه چیز عجیبیه.مثه زندگی.مثه حس.مثه من.مثه تمام چیزایی که برای کشفشون هیجان زده میشم.اما با یه تفاوت.با این تفاوت که خود عمل اشتباه هیجان انگیز نیست.در واقع چیزی که جالبه،خود اشتباه به معنی واقعی کلمه و همچنین effect های اونه!
کاملاسعی میکنم که واضح حرف بزنم.واسه همین بذار از اولش بگم:
#ببین مسیر زندگی آدم،اون موقعیت هایی که توشی،کلا *محیط-که خودش تعریف داره-میشه اون دفتره یا اون صفحه ی کاغذ.درون تو هم نقش یه جامدادی رو داره که پر از انواع نوشت افزاره.(مثه جامدادی پگاه)از طرفی کاربر خودتی.پس اون دستی که قراره از توی این جامدادی یه ابزار رو انتخاب کنه تا باهاش بنویسه تویی. حالا# تو چیو انتخاب می کنی؟با چی مینویسی؟!انتخاب با توئه.دستتو نمی بندم.
#اگه مدادو انتخاب میکنی معلومه دوراندیشی هم داری.محافظه کاری.راهیو میری که برگشتش خیلی سخت نباشه.یه جورایی میانه رویی.فکر جالبیه.اگه سود نکنی حداقل این اطمینان رو داری که ضررهم نمی کنی.خوبه!خودتو با مداد روی این صفحه حک میکنی.مینویسی و مینویسی…”آخ…اشکالی نداره.پاک کن رو بردار.گرافیته.به راحتی از رو کاغذ پاک میشه!”آره گرافیته!پاکم میشه. به نظر تمیز هم میاد.البته به جنس پاک کنت هم خیلی بستگی داره.این تویی که انتخاب میکنی.یه پاک کن نرم؟پاک کن معمولی؟یه وقتایی هم مجبوری.پاک کن دیگه ای نداری. پاک میکنیو دفترت سیاه میشه.یه جورایی میمالونیش بهم!میبینی عوامل زیادن!موقعیت،امکانات،دیدگاه،قوه ی تفکر و انتخاب.اما حتی با همین مداد هم وقتی نگاه میکنی،حتی با بهترین پاک کن و خوب پاک کردن،ردش افتاده.آره روش می نویسی و یادت هیچکسی هم نمی مونه که اینجا قبلا چی نوشته شده بود اما این کاغذ این رد رو روی خودش حفظ میکنه!
خودکار برمیداری.یه وقتایی خودکارا نرم و روون اند و وقتی میذاری رو کاغذ خودشون میرن.خودکارایی هم هستن که نیاز به فشار بیشتری برای حک دارن.بعضی هاشونم هستن که-مثه بیک هایی که دبستان که بودیم جمع شد-بوی تریاک میدن.میری…مینویسی…نه!بازم اشتباه.این دفعه دوتا راه داری.هرچی جلو میری راهها بیشتر و انتخاب سختتر و شرایط تنگتر میشه برات.یا بی حوصله ای یا شایدم برات فرقی نمی کنه.پس فوری خطش میزنی.خط زدنم خودش چندجوره.بستگی به مهارتت تو خط زدن داره!می تونی از این پاک کن های خودکار استفاده کنی.اما تجربه نشون داده در اکثر موارد کاغذ رو پاره میکنه.این یعنی نیاز به مهارت در استفاده!اما انتخاب دیگه ات لاکه!یه لاک سفید که به ظاهر پاک میکنه.در واقع یه پوشش که روی اون اشتباهو میگیره و کسی نمی بینه اون اشتباه چی بوده.اما جاش همیشه هست.هرکی این کاغذو نگاه کنه جای لاک هارو میبینه و این یه معنی بیشتر نداره:ارتکاب به اشتباه موقع نوشتن!(تازه اگه طرف زیرک باشه میره از پشت صفحه نگاه میکنه و اشتباهتم میخونه.
تازه،یه وقتایی جوهر خودکار پخشم میشه،یا حتی ممکنه پس بده.اونوقته که…
روان نویس…خودنویس…قلم درشت…
میبینی؟!آدما راه واسه حک کردن خودشون زیاد دارن.تو امتداد این کاغذ هم از خیلی هاش استفاده میکنن.البته از شروع نوشتن که خوب قاعدتا نمی تونن از همه چی استفاده کنن.درست مثه اینکه تو وقتی دبستانی،اولش فقط اجازه داری با مداد بنویسی.کم کم بهت اجازه میدن اتود هم دست بگیری.بعد خودکار و بعد…وقتی به راهنمایی و دبیرستان میرسی دیگه It’s on youکه با چی بنویسی.چطوری بنویسی یا اصلا چیو بنویسی.
اما اگه دقت کنی یه چیزایی تو همه اش ثابته.این کاغذ و در پی اش نوشتن.اشتباه،تلاش تو برای تصحیح و ردی که از اون اشتباه می مونه!زندگی همه اش اینه.
حالا این تویی که انتخابگری.با چی مینویسی؟چیو مینویسی؟دست خطت چه جوریه؟شاید این خیلی شخصیه اما چیا رو غلط مینویسی؟چرا غلط مینویسی؟املاشونو بلد نیستی؟از عجله و اینکه به سرعت بنویسی تا عقب نمونی؟یا فقط خسته ای؟با چی پاک میکنی؟چه جوری پاک میکنی؟و از همه ی اینا مهم تر اینه که این دست خط رو به کی میدی بخونه؟!اصلا تو جامدادیت رو نگاه کردی ببینی چی داری،چی کم داری،چی میخوای؟!
اینا همه اش واسه اینه که فکر کنی.شاید یه وقتایی لازمه که هی stopبزنی و یه نگاه به ورقه ات بندازی.
هی،تو اصلا وقتی به ورقه ات نگاه میکنی لذت میبری؟!
حالا جدافکر کن.تا اینجا که هیچی!اما از این به بعد:
با چی می نویسی؟!
________________
*۱.هر چیزی غیر از جرم مورد نظر و هرچیزی که داخلشه یا ما داخل اون تعریف میکنیم،محیط جرم مورد نظرمون محسوب میشه!
۲.فرض مساله شروعش با#،حکم با#وراهنمایی برای حل مساله با# بوده جهت تفکیک و ساده سازی مساله!
پ.ن:اینا نظر شخصیه منه و خوبه این ابهام برطرف شه که نه قضاوت داره نه توهین نه تحمیل و نه هیچ چیز دیگه.فقط دیدگاه من به زندگی و effect اشتباه روی اونه!اگه هنوزم ابهامی وجود داره باید اضافه که مخاطب این متن فقط خودم بودم و روی سخن به شخص خاصی نبود!(نیازی به توضیح نبود اما توضیحش هم بد نبود!)
به این می گن رو کش!
فکر کنم اینم یکی از افکت های زندگی باشه؛ نه؟
[متنتون رو کامل نخوندم، همینطوری یه نگاه اجمالی کردم.. خیلی بلند بود!]
6808 – روان نویس استابیلو … چند ورق کاغذ کاهی آ5 … یه گوشه ی خلوت , یا تو پارک جنگلی , یا تو یکی از کافه های مرکز شهر , یا شایدم پارک نوستال ژیک (!) همیشگی ! …
8708 – شاید پای کامپیوتر , یا کافی نت , یا ایران سل (!) , با ابزار سمپادیا …
1 – هرکجا هستم باشم … آسمان مال من است!
2 – هرگونه بنویسم نوشته ام! نوشته مال من است!
نوشته هات انقدر واضح َن كه گنگ محسوب مي شن- شايدم بر عكسه!
به هر حال، اولا شروع خيلي خوبي بود و نوشته ي خيلي خوبي، دوما اومدنت خوشالم كرد دوستم!
خب… من رفتم فكر كردم برگشتم! اما اول بگم دفعه ي اول يادم رفت بگم كلي به جامدادي م خنديدم!! اينا كه نمي دونن جامدادي من چه جوريه!!!!!
اما خب… جامدادي آدما هم مثه خودشونه شايد!! تو كه مي دوني، جامدادي من پر از روانويس استدلره. نمدي. 3 تا خودكار و يه روانويس ش رو هم دارم. ماژيكاش رو هم. بعضي وقتا با ماژيك مي نويسم (عموما اعلاميه. مي دوني كه؟ مثه مال كارگاه علوم) گاهي با روانويس هاي رنگارنگ. اما از همه ي رنگا تو يه صفحه استفاده نمي كنم. چند رنگ رو انتخاب مي كنم و تو يه صفحه مي نويسم. خودكار هم واسه دفتراييه كه يكي بهم ديكته مي كنه. اگه تكست شعر هم بنويسم با خودكار مي نويسم. يه چيزايي كه عوض نمي شه! روانويس رو وقتي بر مي دارم كه مي خوام خط بزنم. چون نمي شه لاك گرفت. از هر رنگي واسه يه رنگ كاغذ و يه سايز كاغذ استفاده مي كنه. به خط هم بستگي داره. وقتايي كه فانتزي مي نويسم با وقتايي كه جور ديگه اي بنويسم فرق داره رنگي كه انتخاب مي كنم.
مداد اما… مداد چوبي ندارم :دي فقط اتود دارم. 3 تا تو جامدادي م. 1 هفت دهم و دو تا 5 دهم كه يكي ش استدلره. استدلره مال وقتيه كه مي خوام مساله حل كنم. راحتم باهاش و انگار راه واسه م نشون مي ده. اون يكي رو معمولا قرض مي دم به كسايي كه مداد مي خوان. 7 دهمه هم مال وقتاييه كه حال ويژه دارم!!
3 تا پاك كن دارم و يه لاك يوني. لاك مال خودكاره و دفتراي مدرسه. متنفرم كه جاش بمونه. اگه تيكه ي بزرگي باشه ورق رو مي كنم!! فقط واسه م مهم اينه كه دفترم خوش خط و منتظم باشه…!! و خط كش… خط كش فلزي 15 سانتي ساده. واي به روزي كه نباشه!!ديوونه مي شم…
اينا همه ش هم در مورد زندگي كردنم صادقه، هم در مورد نوشتنم. اما همون طوري كه گفتم، يه كاري مي كنم كه وقتي بر مي گردم بخونمش لذت ببرم. حالا شده 100 تا ورق بكنم دوباره بنويسم. من عــــــــاشـــــــــق زندگي اممممممممممم!!!
اما يه چيزي جا افتاد. سمپاديا!!
وقتي صفحه رو باز مي كنم، مي رم تو نوشتن نوشته ي تازه (همين بود عبارتش؟!) كلي وقت دارم بنويسم، كلي بازخورد مي گيرم، كلي مي تونم پاك و اصلاح كنم، مي تونم حرفايي بزنم كه عده ي بيشتري مي خونن، مي تونم حرفم رو به گوش عده اي برسونم، و… ديگه اينكه اگه پاك كنم جاش رو كاغذ نمي مونه!
يه كم طولاني شد!!
عجب جامدادي خفني … !
هر چيزي در جا و مكان خودش … !!!!! تو ديگه زدي رو دست من كه انقدر عشق خودكار و روان نويس و ماژيك و از اين جور چيزام …. . بيچاره دوستم كه اموالش گاهي اوقات به دست من غارت ميره … ديگه عادتش شده كه اولين كاري كه ميكنه جامداديش رو ميده به من … !
من كلا در امر نوشتن روي كاغذ خوب نيستم . دواقع اصلا نميتونم رو كاغذ بنويسم . حتي به جاي دفترچه خصوصي اي كهگاهي افراد دارند من در اين مورد هم به كامپيوترم پناه ميارم . بهترين همدم من كامپيوترمه . تازه اونجا نه خودكاري هست و نه مدادي . يه back space ميزني و خلاص ميشي از دست اون چيزايي كه نبايد باشه … ! مامانم گاهي اوقات ميگن انقدر تايپ ميكني خسته نميشي ؟ احتمالا يه روز مثنوي از توي كامپيوترت در بياد !
من هم مثه خودم جامدادی ندارم و شخصیتی
اما مثنوی دارم! پرینت گرفته شده.