2010-04-17
جشن بزرگ سمپادي ها
اولين گردهمايي بزرگ دانش آموختگان، دانش آموزان و اعضاي دبيرستان هاي سمپاد از بدو تاسيس تا كنون، به همت انجمن فارغ التحصيلان مدارس سمپاد كرج و با همكاري موسسهي خيريهي “مهر حامي ايرانيان” در 29 ارديبهشت ماه 1389 برگزار مي شود.
در كنار اين جشن، نمايشگاه و بازارچهي خيريه اي به قصد كمك به موسسهي “مهر حامي ايرانيان” -كه توسط تعدادي از اساتيد فعال مراكز سمپاد كرج تاسيس گرديده و اداره مي شود- نيز برگزار خواهد شد.
از تمامي دانش آموزان، فارغ التحصيلان، دبيران و كادر مدارس سمپاد –از بدو تاسيس تا حال- به همراه خانواده هاي ايشان براي حضور در جشن و بازديد از بازارچه دعوت به عمل مي آوريم.
* بازديد از بازار چه براي عموم آزاد است.
زمان برگزاری :
- گردهمایی و جشن : چهارشنبه 1389/2/29 – از ساعت 15 الي 17:30
- بازارچه خیریه : چهارشنبه 1389/2/29 از ساعت 17:30 الي 22 – پنج شنبه و جمعه 1389/2/30 و1389/2/31 از ساعت 8 الی 22
مکان برگزاری :
- كرج، چهار راه طالقاني، جنب ساختمان شوراي شهر، سالن اجتماعات شهيدان نژاد فلاح
دبير خانه برگزاري جشن و بازارچه:
- آدرس: كرج، عظيميه، بلوار 45 متري كاج، پلاك 11 شمالي، موسسهي خيريهي “مهر حامي ايرانيان“
- تلفن تماس و نمابر: 65 71 250 – 0261
- تلفن همراه و پيامك: 09 89 396 – 0912 و 64 05 462 – 0912
87 نظر
دوستان سمپادي:
اين اطلاعيه رو در وبلاگ ها، سايت ها و صفحات اينترنتي خودتون قرار بديد تا سمپادي هاي بيشتري مطلع شوند!
از هر طريقي كه مي تونيد به دوستاتون اطلاع بديد.
× از تهران کسی میاد ؟
× همون حامی که چند وقت پیش پست زده بود ؟
من اطلاعي ندارم. اما تو فاروم بعضيا استقبال كردن!
كجا پست زده بود؟ احتمالا بي اطلاعم!
میایم ایشالا :دی
این حامی، اون حامی نیست که پست زده بود… اون حامی، زیر حلی بود، این کرج هست!
حرکت قشنگی ه
خب برنامه هاش چيه؟
به چه دردي مي خوره حضور تو اين جشن؟
يه تبليغي چيزي..
اين پيش تبليغه فعلا. تبليغ رسمي 2 هفته قبل جشنه. هم توسط راديو (كرج)، هم بنر هاي سطح شهر و تراكت.
نمي دونم منظورتون از “درد”چيه، اما شركت تو جشن دو تا هدف عمده رو ارضاء مي كنه:
1. دور هم جمع شدن سمپادي ها و معلم ها تو فضاي صميمي تري جز مدرسه و يه برنامه ي به قولي fun!
2. كمك به خيريه و معرفي موسسه.
امروز برگزار شد از 74 بودن تا 89 که ما بودیم جاتون خالییییییییییییی
MAN 2 MARASEM BUDAM.AZ FAROGHO TAHSILAYE 74 TA MOTEVALEDINE 74.
AZ KHANOOME PEGAHE FARZAN VA AGHAYE SAMANE KIYAMEHR VA BAGHIYEYE BACHEHA KE VAGHEAN VA3 BARGOZARI ZAHMAT KESHIDAN TASHAKOR MIKONAM .
خانم فرزام جزء بانيان اصلي جشن بودن و واقعا زحماتي كه كشيدن توصيف ناپذيره!
واقعا همهي فارغالتحصيل ها و دستاندركاران جشن خسته نباشن و انشاا… كه اين برنامه ادامه داشته باشه!
به نظر من كه جشن واقعا خوب بود! (اگه دوستان نظم رو بيشتر رعايت مي كردن و ما رو مجبور نمي كردن كه اينقدر از عبارت “لطفا بنشينيد” استفاده كنيم!) به نظر شما چطور بود؟ اگه دوست دارين براي سال هاي بعد همكاري و كمك كنيد يا پيشنهادي داريد حتما بگيد خوشحال ميشيم.
دست کادر اجرایی درد نکنه :دی خیلی خوب بود
هر سال باشه خوبه به شرط اینکه یه جوری باشه که مثل این دفعه غیر سمپادی نیاد جشن!
محشر بود!عالی!با اینکه من به شخصه شب جنازم رسید خونه اما می ارزید!خیلیم می ارزید!بچه های کادر اجرایی که حرف نداشتن(یکم از خودمون تعریف کنیم!)البته من یه خورده حساب باب آقای خوش پرور دارم که ایشالا سال بعد با هم صاف میکنیم!(بعضی از بچه های کادر میدونن خورده حسابه چیه!)از همه ی اونایی که اومدن هم تشکر میکنم چون جشن بدون اونا هیچ وقت اینقدر خوب و صمیمی بر گزار نمی شد:)و همونطور که ساینا اشاره کرد ایشالا از سال بعد دوستان خودشون میشینن که ما بعد جشن صدامون با داریوش برابری نکنه!مال من که هنوز درست نشده مال دوستان رو نمیدونم!
واقعا دست همه درد نکنه،فکر می کنم برای تک تکمون تبدیل به یه خاطره خوب شد:)
چقدر از خودتون تعریف میکنید؟!:دی
خیلی خوش گذشت!!
ای امان از امتحان نهایی که اگه نبود،من به قولم عمل میکردم و میومدم کمکتون،واقعا شرمنده.:(
کلا به نظرم جالب نیست که کادرتون بسته باشه و جشن تو کرج برگزار بشه!
پس کجا برگزار شه؟؟
تهران!
آهان بله، هر جا باشه یه سری ها نمیتونن بیان!
اگه سال های بعد ایشالله(!) بیشتر سمپادی های تهرانم همکاری کردن تهران باشه خوبه!!!
نه شما به تعداد سمپادیای تهران دقت کن! کدوم بیشتره؟ تهران یا کرج؟ کدوم دسترسی رحت تری داره از همه شهرا؟ تهران یا کرج؟ کجا روهمه حداقل یه بار اومدن و میشناسن؟ مسلما تهران!
@ علیرضا:
یه جشن کوچیک تر با بازدهی بیشتر، بهتر از 10 تا جشن بزرگ بی بازدهیه.
احیانا جشن رو فارغ اتحصیلای سمپاد کرج راه ننداخته بودن؟! پس دلیلی نداره تو تهران باشه!!
اوکی! همونجا جشنای پربازده برگزار کنید!
!!!!!
ترسیدی یا ملتفت شدی؟
هیچ کدوم تا دچار سوختگی بشوید!
هی! شماها چرا این جوری با هم حرف می زنین؟
زشته بابا!
جشن سمپادکرج مال سمپاد کرجه دیگه! کجا بردارن ببرن؟
بچه های هم کلاسی و هم مدرسه ای می خوان دور هم جمع شن!
@علیرضا:
بهتره فارغ التحصیلای تهران هم دست به کار شن و جشن برپا کنن.توی بنر هایی هم که در تبلیغ این جشن در سطح شهر کرج برپا شده بود نوشته بودن:”جشن بزرگ سمپادی های کرج”.این یعنی جشن مال کرجی ها بوده و خوشحال میشدیم از شهرهای دیگه هم بیان.پس باید تو کرج برگزار میشده.
@سمانه:
یواش تر،منم گرخیدم :دی
1. من کلا با این چیزا نمیگرخم خیالتون راحت!
2. اگه سمپاد کرج جشن راه انداخته باید درست توی عنوان پست مینوشتید جشن بزرگ سمپادی های کرج مشکل از تایتل پسته.
3. وقتی تو کل شهر بنر تبلیغاتی زدید چه نیازی بود به پست توی این سایت؟ (این جنبه سوالی داشت نه انتقادی)
کمبود منطق توی کامنتا داره موج میزنه! از [آقا]سعید و سعیده [خانوم] و [آقا یا خانوم]خط خطی نویس یاد بگیرید چقدر منطقی و عین آدم کامنت میذارن! واقعا اگه یه غریبه بیاد تو سایت آبروی سمپاد میره با کامنتای بعضیا (ای دیوار بشنو)!
@علیرضا:
این جشن پست یه جور دعوت کردن بقیه سمپادیها هم هست دیگه.گفتم جشن کرج بود،و خوشحال میشدیم بقیه هم بیان.
اصلا شاید این جشن شروعی باشه برای برگزاری جشن بزرگ سمپادی های ایران!
اما درباره منطق در روند کامنت ها،ببینید من به شخصه دو ساله اینجام تا تونستم روند بحث کردن رو یاد بگیرم.اینجا جایی هست برای یاد گرفتن و تمرین کردن،و تعامل بین بچه های سمپاد.درباره هرکس منطق کامنت ها به مرور زمان درست میشه،فکر کنم بهتره به جای اینکه به در بگیم دیوار بشنوه،به هم دیگه کمک کنیم تا همه یاد بگیریم چه طوری خوب بحث کردن رو.اینجا از همه رده های سنی هستند،و خیلی ها کاربر جدیدن،مثل همین دوستمون سمانه.به هم کمک کنیم بهتره،نه؟!
اصلاحیه:
“این جشن پست یه جور دعوت کردن بقیه سمپادیها هم هست دیگه”
این پست یه جور دعوت کردن بقیه به جشن هم هست. :دی
بله به هم کمک کنید!
بابا این جشن مال سمپادی ها بوده که سمپادی های جاهای دیگه هم میتونستن بیان!برگزار کننده هاش کرجیا بودن!(این منطقی نیست؟!)
اونو بیخیال غضنفرو بچسب! ما همین جوریش کامنت میذاریم دعوا میشه حالا بیایم به یکی بگیم: “فلانی جان! بیا و فلان؟”.
بعدشم بالاخره فارغ التحصیلای کرج میخواستن دوستا و هم کلاسی هاشونو ببینن یا جشن سمپادیا بوده؟ تناقض داره تو کامنتا موج میزنه!
سمانه: “احیانا جشن رو فارغ اتحصیلای سمپاد کرج راه ننداخته بودن؟! پس دلیلی نداره تو تهران باشه!!”
همون سمانه: “بابا این جشن مال سمپادی ها بوده که سمپادی های جاهای دیگه هم میتونستن بیان!برگزار کننده هاش کرجیا بودن!(این منطقی نیست؟!)”
خط خطی نویس: “جشن سمپادکرج مال سمپاد کرجه دیگه! کجا بردارن ببرن؟
بچه های هم کلاسی و هم مدرسه ای می خوان دور هم جمع شن!”
بالاخره کدومش دقیقا؟
بعدشم من بحثم سر اینه که میشد به نوعی برای همکاری بیشتر (شایدم بازده بالاتر) میمودین میگفتین ما کادرمون بازه و اگه کسی تونست بیاد کمک کنه بگه. من که خودم گفتم چون کسی رو نمیشناسم و قراره صرفا بیام رو یه صندلی بشینم نیومدم وگرنه به نظرم 4تا دوست سمپادی با 14تا دوست غیر سمپادی برابری میکنه (البته نه همیشه، مثال نقض هم زیاد داره). الان منظورم رو کامل رسوندم؟
میتونستید بیاین ، منم همین جوری رفتم ،
جشنو سمپادیای کرج راه انداخته بودن واسه سمپادیهای کل! از تهران هم اومده بودن ، هر سمپادیی میتونست بیاد ، ولی چون کرجیا راه انداخته بودن ، پس جشن باید تو کرج باشه مگر اینکه سمپادی های دیگه هم کمک کنن!!!!
احسنت! احسنت!
دوست دارم در اینده این جشن در شهر ما قوچان بر گزار شود در اردوگاه بزرگ فرهنگیان در دامنه کوه با مناظر زیبا و بکر
جناب علیرضا
راجع به این:
“خط خطی نویس: “جشن سمپادکرج مال سمپاد کرجه دیگه! کجا بردارن ببرن؟
بچه های هم کلاسی و هم مدرسه ای می خوان دور هم جمع شن!”
بالاخره کدومش دقیقا؟”
شما به من بگو تناقضش چیه؟!
نه جدی!
چه تفاوتی بین دو جمله من شما دریافتی من نمیدونم والا!!!!
میگم بهتر نیست معترضین و منتقدین این مساله رو به متولیان اصلی این جشن ارجاع بدیم؟ شاید کلام اونا کامل تر باشه
شک و شبهه ها هم رفع شه!
تکبیر!
من نگفتم تو “یه کامنت” تناقض وجود داره، گفتم هر کسی میاد یه چیزی میگه! در عین حال که همه حرف منو رد میکنن، بر ضد یه کامنت دیگه هم حرف میزنن! مجموع اون چندتا کامنت تناقض داشت نه کامنت شما!
آهان از اون نظر!
اما در واقع تناقضی نیست ها!
سمپادی های کرج ،سایر سمپادی های کرج را در کرج گرد هم آوردند!
حالا این هم که سمانه خانم می گن، یعنی جلو بقیه رو هم نگرفته بودن!
اونجا شناسایی نمی شدین!
سمپادی های سایر شهرها هم اگر می اومدن ، خب خوش آمده بودند!
نمی دونم دیگه!
بابا بیخیال! رفتین با دوستاتون جشن، حالا که تنتون سرد شده اومدین هی جو رو متشنج میکنید؟ بیخیال دیگه! الکی الکی داره رکورد کامنتا شکسته میشه!
اصلا این سری خودم تنهایی جشن سمپادی های دنیا رو توی لاس وگاس برگزار میکنم که دیگه دعوا نشه همه هم بتونن بیان! خوبه؟ دونقطه دی!
این لاس وگاس و منم پایه ام!آب و هواشم بهتره!یه سرم به بکس سمپاد اونجا می زنیم:دی
پس با رای اکثریت، جشن بعدی رو تو هتل Bellagio شهر لاس وگاس، واقع در بلوار لاس وگاس جنوبی، پلاک 3600 برگزار میکنیم (آمار هتل واقعی بود)!
فقط ایاب و ذهاب به عهده خودتونه!
هی من کامنت های این پست رو می خونم، هی تموم نمی شه!
فکر کنم تا جشن بعدی طول بکشه!
@سعید:خوبه دیگه!به این میگن تفریح سالم!هی کامنت بزارین و کامنت بخونین!
@علیرضا:نمیشه یه اتوبوسی چیزی تو مبدا بزارین؟!:D
اتوبوس؟ نه بابا هتلش خیلی گرونه! برو آمارشو در بیار… کل پول رفته برا هتل… فقط وسعمون میرسه فرقون بذاریم!!! که اونم از روی اقیانوس رد نمیشه!
اشکالی نداره،من به شخصه حاضرم کل اقیانوس رو شنا کنم:دی
فک کنم اگه کل سمپاد جمع بشیم هرکی دنگش رو بذاره بتویم کمک هزینه رفتن یک نفر رو اونم به قید قرعه بدیم :دی
@علیرضا:حالا واسه خشکی بزارید!غنیمته!
@سعیده:می شه من پاهاتو بگیرم منم ببری؟
شما تا میدون آزادی بیاین! من یه جوری قاچاقی ردتون میکنم!
سارا جان!خب پاهام رو بگیری من چه طور عین آدم شنا کنم؟!دوتایی به لقاءالله میپیوندیم:))) ولی اگه من و توییم که به قول معروف:”جئت هی وایا” :دی
@علیرضا:من و سارا تا خود لاس وگاس با هر وسیله نقلیه ای شده،اعم از پیاده،دایناسور،شتر،نهنگ و… میایم،قاچاقی نمیخواد ردمون کنی :دی
* شما که انقدر پشتکار دارید، احتمالا باید تا زیر هتل تونل بزنین چون آمریکا به ایرانیا ویزا نمیده! ((:
=))))))))))))
يعني سمپادي جماعتو تو سرشم زني ذاتش همينه كه هست! يه كلمه بپروني بحث راه ميندازه تا ابد ادامش ميده!(نمونه بارزش خودم :دي)
صلوات بفرستين ديگه! بذارين من كه پست رو گذاشتم و با احتمال خوبي از همه بيشتر در جريان جشن و اهدافش بودم بگم منظور چيه! اين جشن رو چون ما كرجي ها راه انداختيم خوب كرج هم برگزار شده! و اينكه ما 1500 تا سمپادي كرجي دعوت كرديم با 1300 تا ظرفيت! دليل اينكه سايرين رو تو پست دعوت كردم هم همين بود! اينكه خواستيم بگيم درسته “كرج”، اما انحصاري نيست! يعني وجه اشتراك آدماي جشن “سمپادي” بودنشونه! نه صرفا سمپادي “كرجي” بودن!
در ضمن! جشن سال ديگه با توجه به نظرات دوستان (!) در صحراي “كالاهاري” برگزار ميشه! از اينجا تا كالاهاري “دو ماراتن” برگزار ميشه! هر كي سالم برسه جايزش .مجوز شركت تو جشنه :دي
ورد پرس(سیستم مدیریت نرم افزاری این بلاگ) چیزی داره به اسم “جفنگ” ! برنخوره بهتون! ترجمه اسپمه!
یا اسپم ندید، یا جفنگ… چمی دونم! حداقل یه سری حرف مفید بزنید!
تا مفید از نظر شما یا وردپرس چی باشه!
@سعید:حالا چند تا جوون سرشون گرمه نمیرن سراغه هزار تا چیزه ….(لااله الا الله!)بده؟
حتما باید یه ایرادی بگیرید؟
@ساینا:اگه کالاهاریه بندازید زمستون!تابستون گرم میشه!
هزینشم کمه!
جناب علیرضا هم زحمت محل اقمتو می کشن آشنا زیاد دارن!دنیا دیده ان ماشاالله!
بله کاملا درسته! تاریخ جشنو بگین من تو هتل صحرایی بین المللی “Kalahari Grand Hotel” براتون جا رزرو کنم! فقط اینو بگم غذاهلی بوتسوانایی به ما نمیسازه ها، یه فکری باید برای غذا بکنیم! ((:
مثلا به من میخواستید یاد بدید که چه طوری اینجا بنویسم؟!
میخواستید بحثا منطقی باشه که یکی میاد اینجا نگه اینا چه بچه هایین نه؟!
کاملا درسته!
ما اینا رو اگه میذاریم، یکی از بیرون بیاد میگه اینا چقدرشادن! اما تو اون حالت میگن: “اینا چقدر […] هستن که مثل […] و گربه به هم میپرن”.
فرقش تو اینه که به قول دوستمون “جفنگ” گفتن خیلی بهتر از دعوا کردن و تیکه انداختنه!
آقا من پستمو پس بگيرم حله؟! :دي
نه بابا تازه داریم برا جشن بعدی برنامه میریزیم! ((:
بالاخره کالاهاری میریم یا لاس وگاس؟
@ساینا:ساینا جون؟عزیزم مشکلت چیه؟بی خیال دیگه!اجازه بده بخندیم کمی!
@علیرضا:کالاهاری ارزون تر تموم میشه فکر کنم!:دی
@سمانه:متلک پروندن به قصد خنده با دعوا کردن و تند حرف زدن فرق داره.
@ساینا:بعد امتحان دو ساعت خوشیم،میخندیم؛اشکالی داره؟!سرکار که تا آخرین لحظه امتحان میشینید،بلکه اینجا ببینیمتون!
@آقای زارعیان:در این هوای گرم و روزهای طاقت فرسا(!)،فکر نمیکنم یه ذره نوشتن و خندیدن بد باشه،با اینکه اسپمه ولی اشکالی نداره سر مون عین هوا گرم باشه،دو روز دیگه که هممون پیشی شدیم این چیزا هم یادمون میره.
@سارا و علیرضا:خب میگفتیم ، تاریخ جشن باید وقتی باشه که هوا زیاد گرم نباشه،اصلا میندازیم 15 بهمن،که با یه تیر دو نشون بزنیم :دی
@همه:کسی کامنت من رو با لحن تند نخونه،خواهشا همگی مظلومانه بخونید :دی
15 بهمن؟ چه خبره؟
آهان ملتفت شدم، الان!:دی
اِ اينجوريه سعيده؟خب خوب ببين منو :دي
من يه ايده بهتر دارم واسه جشن! دامنه هاي كوه اليمپوس در مريخ! ارديبهشت دامنه هاش پر ميشه از گل هاي وحشي زرد و بنفش و مخمل سبز گراس(!) !
با هم ميريم، هم فال، هم تماشا! آدم مريخي هم مي بينيم.
یه نکته! دیگه مریخ رو نمیشه قاچاقی رفته که! هزینه داره!
بعدشم مطمئنین گراس اسم گله؟ رو زمین به یه چیز دیگه میگن گراس ها!
یکی منو قلقلک بده بخندم واقعا فکر می کنید خیلی بامزه اید؟ اسم خودشونم گذاشتن سمپادی. باغچه بانی هم نیستین
از حد درک و فهم بعضیا این مطالب بالاتره، نباید توقع داشت که همه بفهمن!
@اردلان نمکدون:جناب سمپادی سطح بالا،شما پست ها و کامنت های باغچه بانی هارو نخون.
@ساینا:نه ساینا دوره!مخصوصا واسه کسایی که می خوان با ماشین راه بیان!
@علیرضا:جناب از شما که ادم دنیا دیده ای هستید بعیده!”مخمل سبز گراس!”من اینو گل تعبیر نمی کنما!دقیق بخون!grass:چمن!
اون یکی معنی رو هم من از شما نشنیده میگیرم!زشته!این جا مکان تفریحات سالمه!…یاده بچه مردم میدی!یاد میگیره فردا واست مصیبت میشه ها!مسئولیت داره!از ما گفتن!(just kidding:D)
بله بله حق با شماست! تو این گرما و با این امتحانا، مغز انسان رو به تبخیر میگراید(!!!). نمیدونم شما کجایین انقدر خوب موندین :دی
و در مورد معنی دوم، خب… دیگه دیگه! بچه مردم نباید با بزرگون بپره که این چیزا رو نگیره! تو این جمع بچه نداریم که، داریم؟ ماشالا همه خودشون یه پا […]ن!
ای وای!حالا بچه ها هرچی!شما باید به رو بیاری؟!
@اردلان خان:کسی ننوشت شما بخندید،اتفاقا رنگ لباسای مدرسمون هم با باغچه بان یکیه :پی
من با کمربند سیارکی منظومه شمسی بیشتر حال میکنم،میتونیم بعد از جشن به عنوان شهربازی ازش استفاده کنیم،تاب و چرخ و فلک و … :دی
آقاي اردلان باغچه باني ها صرفا معلوليت جسمي دارند، نه ذهني! پس برادر من اينقدر مستقيم به باغچه باني ها توهين نكن!
آقا اين “گراس” برداشت آزاده، ولي اينجا همه بچه ايم، نه […] .
نكته ي بعدي كه مي خوام عرض كنم اينه كه من مرخ رو انتخاب كردم چون اونجا آب پيدا ميشه، فكر كردين كم الكيه؟ نه خير آقا، رو اين پيشنهاد ها فكر ميشه، اين موضوعات مهمند، مثل طرح 4ساله كردن دبيرستان كه قرن هاي متمادي روش وقت گذاشته شده، بله…!
پ.ن:
{… ولله لايحب الحمارزنون و الحمارزنات}
[… و ما امتحانات را آفريديم تا شما قوم سمپاد پس از هر امتحان به net بياييد، باشد كه مورد رحمت سازمان سنجش قرار بگيريد و كارنامه تان را در دست راستتان بنهند… و خداوند مردان و زنان خرخوان را دوست ندارد.]
بله بله استاد ساینا،درست میفرمایید.:دی
[بعد از این امتحان عربی جذاب،خود را در رویای خوش دانشگاه علوم-تفریحات غرق کنیم،دگه سازمان سنجش هم نگامون نمیکنه.فعلن دور دور خرخوناس،ماها از رده خارجیم :دی(اسقاطی)]
من گفتم کمربند سیارکی واسه بعد جشن،مثل book city و بستنی نعمت که به نژاد فلاح نزدیک بود.:دی
دوستان! به این جفنگیات گفتن ادامه بدین(ادامه بدیم)! کم کم داریم رکورد کامنتا رو میزنیم! با حساب این کامنت شد 73!
راستی، برای تغریح میتونیم از “گراس”های مریخ هم استفاده کنیم ها! فقط اگه کسی از از اون گراس بدا خواست خودش باید از زمین بیاره چون تو مریخ گیر نمیاد! مگه این که جور کردن اونم بیفته گردن من! البته این یه مورد تو دست و بالم نیست دیگه!
هی هی!ببین چه خبره!
سعید(ه:پی)رو کمربند سیارکی هم بستنی نعمت هست؟:دی(عوارض امتحان عربیه دیگه!)
با صاحب بستنی نعمت حرف میزنیم،اونجا هم شعبه بزنه :دی
سارا!نمیدونستم امتحان عربی باعث میشه،مونث و مذکر رو هم حتی از یاد ببری :پی
خوبه كه تو دست و بالتون نيس! آخه من چند دفعه گفتم اين چيزا رو تو دست و بال بچه ها نگذارين؟؟! :پي
دوستان با “ابر اورت” چطورين؟!:دي
ساینا!
فعلا روز یکشنبه باید بریم اتوبان همت :دی،بریم حداقل 4 تا عکس با باشگاه بگیریم،بعد میایم تصمیم بگیریم که جشن رو کجا برگزار کنیم!!:پی
سعيده!
جات خالي رفتيم باشگاه، يه خوشي گذشت جات خالي!
تست!
تستِ چي؟ :دي
هیچی الکی کامنت دادم!
= ))
خنده داشت؟ خواستم سایت رو از رکود در بیارم!
بالاخره رکورد کامنتا زده شد يا نه؟:دي
عجب…!
لطفا سایت رو به روز کنید،ضمنا من تو اون جشن شرکت کردم به همراه مادر همسرم که از دبیران سمپاد بودند اما اصلا خوب نبود چون احترام به دبیران پیشکسوت که مهمترین اصل بود اصلا رعایت نشد.
سلام بعد حدودن يك سال! خانم ابوجعفري من حقيقتن مادر همسرتون رو نميشناسم، اما يه سوال ازتون دارم! منظورتون از احترام به دبيران پيشكسوت چي بود؟ تمام دبيران ما كه همه از جشن راضي بودن! همه يعني بازنشته ها و پيشكسوت ها و سايرين البته تا اونجا كه من اطلاع دارم! و لازم مي دونم 2تا مطلبو خدمتتون عرض كنم:
1 در ابتداي امر ما قصد داشتيم كه نام معلم ها رو بخونيم و لوح هايي بهشون تقديم كنيم كه توشون با ذكر نام ازشون تقدير شده باشه، اما به دليل اينكه ممكن بود اسمي از قلم بيوفته(چون اعضاي كادر برگزاري محدود بودن و معلم ها زياد بودن و از دوره هاي مختلف) و موجب بي احترامي به دبيرا بشه (كه ما اصلن دلمون نمي خواست اين اتفاق بيوفته)، هر كسي هم كه نيومد رو سن (يكيشونو ميشناسم) صرفن به خاطر تواضع خودش بوده كه حتا اجازه نداد بچه ها اسمشونو بگن كه صداشون كنن. و البته دلخور هم نشدن چون اسم هيچ كس خونده نشد!
2 وقت جشن همونطور كه خودتون ديدين انقدر محدود بود كه فرصتي براي خوندن اسم تك تك دبيران نبود! و جشن اونقدر صميمي بود كه ما انتظار داشتيم دبيرا با درك اي موضوع خودشون تشريف بيارن رو سن براي تقدير، بلخره تعارف كه نداشتيم، فضا هم خيلي رسمي نبود و غريبه هم بينمون نبود كه بخايم رسميش كنيم! كسي هم انتظاري نداشت چون اين جشن رو چند تا فارغ التحصيل با همكري چند تا از دبيرا برگزار كردن!
و در انتها مي خوام بگم با اون تشويق ها استقبالي كه بچه ها از لحظه شروع جشن از معلما كردن (كه در نتيجش كادر بيچاره شدن تا به جشن نظم بدن!) فكر نكنم جايي براي دلخور شدن مونده باشه! و اين يعني آخره احترام و ارزش! بازم مي گم كه نمي دونم منظور شما از بي احترامي چي بوده و اگر احيانن بي احترامي به كسي به خصوص دبيرا كه رو سر همه ماها جا دارن شده، از طرف خودم و سايرين عذر مي خوام اگر قصوري از طرف ما بوده و اگر فكر مي كنيد كه كاري از دستمون بر ميومد و انجام نداديم!