2010-07-12
ظاهر گرایی ، باطن مداری
سلام به همه ی دوستان
امروز اومدم تا یه مطلب مهمی رو با هم به بحث بنشینیم
ظاهر گرایی یا قضاوت از روی ظاهر افراد و باطن گرایی
آیا تا به حال در مورد افراد قضاوت کرده اید یا شاید در مورد خودتون؟
آیا خودتون رو افراد دین مداری میدونید یا سعی میکنید ظاهرتون رو دینی نشون بدید؟
چه فرقی بین عمل ظاهری و باطنی وجود داره؟
اصلا باطن یعنی چی؟
من رقص دختران هندی را , بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم چون آنها از روی عشق و علاقه می رقصند ولی پدر و مادرم از روی عادت نماز می خوانند. علی شریعتی
یه نتیجه ای میخوایم بگیریم اونم اینه که هر دینداری رو نباید دیندار واقعی و هر بی دین ظاهری رو نباید بی دین واقعی قلمداد کر.
اونوقت اخلاص اینجاست که معنی پیدا میکنه
نظر شما چیه؟
13 نظر
سلام حاجی. خوبی؟
در مورد قضاوت:
یک بار در مورد دختری که سرو وضع خاصی داشت دو دلم قضاوت کردم، بعد دیدم با چادر سفید داره تنهایی تو نمازخونهی یه کتابخونهی عمومی نماز میخونه. از دیدگاه قبلیم نسبت به اون بدجوری پشیمون شدم.
در مورد ظاهر و باطن:
فکر میکنم آدم هر عقیدهای داشته باشه باید همهی زندگیش هم همونجوری باشه. این نادرسته که یه نفر تظاهر کنه که چیز خاصی رو باور داره. مخصوصاً اگه برای منافع شخصی وموقعیت اجتماعیش باشه. شما به این کار میگید ریا. اما من میگم دروغ. چون دروغ فقط با زبون نیست؛ با رفتار هم میشه دروغ گفت.
من سعی نمیکنم ظاهرم رو دینی نشون بدم، جز در مواقعی که مجبور بشم. این کار برای من خیلی ناراحتکننده است. یعنی تظاهر به چیزی که بهش اعتقادی ندارم منو اذیت میکنه. مخصوصاً که نمیتونم نظر واقعیم رو ابراز کنم و احساس میکنم دروغگو و بیارزشم.
اما نتیجهای که میخوای بگیری از نظر من کاملاً درسته.
این اواخر یه مستند در مورد یک کشیش سوییسی دیدم که در قرون وسطا زندگی میکرد. این آدم به شهرهای مختلف سفر میکرد و مردم عادی رو با سخنچینی و دوبههمزنی، جادوگر معرفی میکرد تا زنده زنده آتیششون بزنه. همینطور یکی از ملاهای دههی شصت که تو یکی از شهرهای کوچیک آذربایجان شرقی موعظه میکرد. مردم صف وامیستادن که این آقا تو لیوان چاییشون تف کنه؛ به اسم تبرک. (تفهاشم غلیظ و خلطی بودن). مریضهای لاعلاج رو هم میاوردن پیشش تف میکرد تو حلقشون. و البته خودشو سید و اولاد پیغمبر هم معرفی کرده بود.
خودم هم عین همین رو دیدم. وقتی سوم دبستان بودم تو مدرسه یه معلم پرورشی داشتیم که بیشتر شبیه مأمور عقیدتی بود تا معلم. این آقا بچهها رو با کابل کتک میزد که برن نمازخونه و نماز بخونن. یه بار هم با یه خطکش چوبی زد تو دستم. من هم محکم لگد کوبیدم به تخماش. اون داد زد و من از مدرسه فرار کردم. تنها چیزی که بعد از اون ماجرا یادم مونده این صحنه است که واستادم کنج دفتر، مدیر و بابام دارن سر هم داد میزنن بعدش تو خیابون یه پوشهی نارنجی رنگ توی دستمه و دست دیگهم تو دست بابام. روی پوشه اسمم و فامیلمو نوشتن و بعد بابام منو تو یه مدرسهی دیگه ثبتنام کرد.
خوب این رفتارها قطعاً با چیزهایی که توی کتابهای دینی مینویسن متفاوت هستند. حالا اینکه صرفاً دینی هستند یا نه رو من اظهار نظر نمیکنم. باید دیندارها خودشون توصیف کنن.
من فکر میکنم عقیده داشتن و رفتار کردن در راستای اون عقیده، باید آزاد باشه. اما نه تا حدی که آزادی دیگران رو محدود بکنه. در غیر این صورت باید حق رو پس گرفت.
با این همه نظرم اینه که عقیده ارزش کشته شدن نداره.
بعداً نوشت: باطن از ریشهی بطن میاد. یعنی شکم -مجازاً-> محتویات.
با این تعریف باطن من یه ناف روشه با یه کم مو. توشم یه سری رودهی به هم پیچیده، یه دونه مثانه و دو تا کلیه هست.
اما اگه منظورت از باطن یه چیز دیگه باشه من فکر میکنم اونیکی باطن من همون صداییه که توی سرم بهم میگه این اشتباهه و اونیکی درسته. این صدای یه آدمه که نشسته توی یه اتاق که دکوراسیون اون اتاق تشکیل شده از تجربیات و عقایدم.
پ.ن: از این صداها تو سر زیاد هست؛ مثل هوس، وجدان، نفس و … اما صداهاشون فرق داره. صدای وجدان صدای یه بچهس، صدای هوس صدای زنه و … باید صداشناس خوبی بود.
اون بحث یه لقد زدم تو … به اینجا نمیخوره سروش جان
اینجا جاش نبود
@ Return Of Haji:
چرا؟ بچهی کوچولو هست اینجا؟ بد آموزی داره؟
اگه یه سایت عمومی بود نمینوشتم. اما اینجا مال بچههای سمپاده. حالا اگه میخوای سانسورش کن اما من ایرادی نمیبینم. خودمونیم حاجی، واسه اینجا یا سمپاد جانماز آب نکش، دیگه من یکی که سطح آگاهی سمپاد رو میدونم…
پانوشت: نوشتهی جدی دیدگاه جدی هم میگیره. اگه سانسور در حد صدا و سیما باشه که نمیتونیم حرف بزنیم!
سلام
باید توی پست قبلی میگفتم اما بیخیال شدم. اما با این پست حتما باید بگم که کاربرد وبلاگ ، بحث نیست ! لطفا بحث های این شکلی رو توی فروم پیگیری کنید. بحث های بعدی رو مجبورم پاک کنم.
با تشکر از مدیر! جدیدا و با وجود تعدادی کاربر جدید هم نظرات و هم پست ها به شدت لوس و بی محتوا شدن (منظورم این پست نبود فقط).
آقای مدیریت
شما اگه جرات خوبی داشتی اسمت رو Admin نمگذاشتی و با همون اسم محمد مطهری مینوشتی
کلا جمش کن این سایتو
چون اصلا دیگه فایده ای نداره
دقیقا همون کاریو دارید میکنید که خودنون بهش اعتراض میکردید
گل گرفتن دهن اینو اون
منم نه دیگه اینجا پست میزنم نه کامنت میزارم
والسلام
یاحق
خدایا شکرت!
باهات موافقم حاجی.
جمش کن بریم. منم دیگه نیستم.
Mr.adminam ke faghat tahdid mikone o pak mikone!
inja age gharare bahs nashe pas comment gozashtan baraye chie? bayad ghataate adabi nevesht fek konam !!
مطلبی که در مورد رقص دختر هندی نوشته اید هیچ ربطی به دکتر شریعتی ندارد.
نوشتن همین مطلب اصل موضوع را زیر سئوال برده و نقض غرض است.
@آقای علیرضا
ببخشید چرا می گید این ربطی به دکتر شریعتی نداره ؟
حالا شما زیاد اعصابتون رو ناراحت نکنید.به کاره خودتون برسید منظور اینکه نظرتون رو بفرمایید